•| عشقیعنیایستادگی |•
#ایستا_خند ای جانم❤👌🐑 چه ژستی گرفته گوسفنده...😂 عکس از: محمد رضا قرقانی منبع: @hamedzamanifan2
یادی کنیم از پست قدیمیمون تو همین کانال😂😂😂
#ببعی_طوری
•| عشقیعنیایستادگی |•
مــعــجــزه_عــشــق رمان ناب و محتوایی #معجزه_عشق پـــارتـــ❤️73❤️ منم که هر روز حیطه فعال
مــعــجــزه_عــشــق
رمان ناب و محتوایی #معجزه_عشق
پـــارتـــ ...❤️74❤️
بعد از اینطور مرخصی هاشون یک هفته ای مرخصی میدادن ..😍
منم از صبح کلی خونرو مرتب کردم و غذای مورد علاقه حامد و درست کردم ..
خودمم لباسامو عوض کرده بودم و اماده و منتظر حامد😍 بودم ..
قرار شده بود ساعت ۳ بعد از ظهر بیاد!
ولی من تا ساعت ۴ منتظرش بودم و نیومد!☹️
خیلی نگرانش بودم!
تا اینکه ساعت ۴:۳۰ صدای در اومد.
با ناراحتی رفتم و درو باز کردم!
واااااای خداااا😍😍😍
حاااامد از دست تووووووو😉😍😍
داشتم سکته میکردم کجا بودی عزیزم اخه😠😠😠😜
-اجازه میدی بیام تو خانم؟!😌
+بیا تو خب ..😒
-یعنی از دیدن من خوشحال نشدی؟!😂
+چرا معلومه که شدم ولی دیر کردیییی!
-خب کارم طول کشید!
+من قبول نمیکنم😠😡
-باشه خانمم شما ناراحت نشو میگم برات .. ببخشید !!!!!!!!🙏🙏
+حالا که میگی اشکالی نداره خواهش میکنم😉😌
-آخیییش🙂
حواسم نبود هااااا چه بویییی میاد😋
+بوی قرمه سبزیه ..😍😍😍
ولی حواست به خیلی چیزا نبوده ..
به مادرت زنگ زدی؟!
-آخخخخخخخ جوووون😍😍😍😎
اره زنگ زدم ..
+خب باشه حالا بدو برو حمام ..😂
-نمیشه نرم؟!😴🤕
هم خوابم میاد هم خسته ام ..
+نههههه خیرم باید بری!
بعدش هرکار دوست داری بکن😉
-باشه چشم ناچارم دیگه😪
+افرین
حامد رفت حمام و من هم سریع یک سجده شکر به جا آوردم .. حدس میزدم ماموریتهاش خارج از ایرانه و خطرناک!
و خیلی براش دعا میکردم!
حامد که اومد،غذا آماده بود ..
میز رو هم چیده بودم!😍
خیلی خوشگل شده بود!😊
غذا رو کشیدم و با هم خوردیم ..
چقدر دلم تنگ شده بود ..
واسه شام هم خانواده خودم و حامد و دعوت کردم ..
زرشک پلو درست کرده بودم!😋😋😍😍
حامد خیلی خسته بود رفته بود تو اتاق بخوابه ..
مادرم یکم زودتر از بقیه اومد کمکم کرد!
حامد پا شد و با هم نماز مغربمونو خوندیم!
نمازی که من به حامد اقتدا میکردم .😍
و چقدر خوب بود اون نماز ها ..
یواش یواش بقیه هم اومدن!
خانما که من و مادرم و مامان زهرا بودیم با هم تو آشپزخانه بودیم و اقایون هم که طبق معمول بحث های مردونه میکردن!
غذا رو کشیدم و رو زمین سفره انداختم ..
سفررو با سلیقه خودم چیدم ..
حامد و بابا امیر و پدر خودم رو هم صدا کردم که بیان ..
همه از غذام و چینش سفره خوششون اومده بود!
حامد هم طبق معمول فقط مسخره بازی در میآورد ..
یه کاری میکرد ماها بخندیم ..
با اینکه تو چشماش یک اندوه و حسرت بزرگ میدیدم ..
انگار چیزی میخواست بهم بگه و نمیتونست!
ولی من حدس میزدم ..
مطمعن بودم راجع به سوریه است ..
ولی انگار خجالت میکشید بهم بگه ..
منم به روی خودم نیاوردم!
وقتی که شب مهمونامون رفتن ، با حامد ظرفارو شستیم و خونرو مرتب کردیم!
بعدشم باهم رفتیم خوابیدیم😴😴
نیمه های شب بود که بخاطر یک کابوس بد از خواب پریدم ..
دیدم یه صداهایی میاد ..
در اتاق نیمه باز بود ..
رفتم بیرون ..
دیدم حامد داره نماز شب میخونه و گریه میکنه ..😭
همونجا که ایستاده بودم و نگاهش میکردم تو دلم گفتم:
+خدایا .. من راضی ام به رضای تو ❤️💔
فقط بی بی زینب .. به من صبر بده و کمکم کن!😭
خدایا .. هرچی خیره برای حامدم پیش بیار ..
ولی قبلش به من هم صبر بده ..
بعدش بلند گفتم:
+من ..چیزه .. من .. ام ..
من ررراضی ام حامد جان ..😭
-راضی چی؟!😳
شما اینجا چیکار میکنی خانوم؟!😳😳
+راضی به رفتنت به سوریه😭
فقط حامد جان قبلش از مادر خودتم رضایت بگیر!😭
من با اینکه برام سخته رضایت میدم ..
حامد جان رفتی اونجا حتما از من برا بی بی زینب زیاد بگو!
برا منم دعا کن ..
میدونم تو به آرزوت میرسی ..
میدونم تو آرزوت چیه!
من مانعت نمیشم ..
من همه چیزمو فدای بی بی زینب میکنم😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
فقط بهشون بگو هوااااای منم داشته باشن!
-فاطمه جان .. میخواستم خودم بگم ولی خجالت میکشیدم چون ما تازه ازدواج کرده بودیم .😔😔😔
این ماموریت ..
پایان پارت💗74💗
#معجزه_❤️عشق❤️
✍:نویسنده/ یک ایستاده
💔 @ISTA_ISTA ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زنده_طوری
زنده خوانی دلارام ..😍😍
یادش بخیر ..😉
برا یکی دو سال پیشه!!!!
#حامد_زمانی
#دلارام
#عیدتون_مبارک
@ISTA_ISTA
💕خب امروز روز #چپ_دست هاس
خاص ترین چپ دست دنیا
دست خدا برسرماست #خامنہ_ای
رهبــــــــــرماست.😍
#سید_علی
#عشق
#چپ_دست_ها
پ.ن.
برای بنده هم افتخار بزرگی هست که چپ دست هستم!😍😍😍
@ISTA_ISTA
•| عشقیعنیایستادگی |•
#قسمت_دوم #حبط #آرمانها_و_اهداف_انقلاب_اسلامی آرمان های ملت ایران برای در انداختن طرحی نو در جهان د
#قسمت_سوم
#حبط
#انقلابیگری_و_ویژگی_های_انقلابی
یکی از مفاهیم اصلی که حضرت امام از آن سخن گفتند" انقلابی گری" است. مفهومی که مشخصه ی افرادی است که راقم حوادث سال ۵۷ بودند. اما پس از انقلاب با این مفهوم برخوردهای متفاوت و متضادی شد. عده ای انقلاب را پایان یافته دانسته و گفتند که تعبیر انقلابی گری زائد و مخالف آرامش است. و از سوی دیگر عده ای مثل اسلام گرایان انقلابی و جریان های چپ حاضر در انقلاب از شروع انقلاب حرف میزدند. در این جریان های چپ و التقاطی که با ایدئولوژی مارکسیستی حرکت میکردند با حاکمیت درگیر شده و زمینه ی طرد خود را فراهم کردند. اما انقلابی هایی که بر اساس اسلام خواهی قیام کرده بودند با تاسی به امام ضمن التزام به ماهیت نظام اسلامی در مواجهه با محافظه کاری ها و انحرافات از آرمانهای اصیل انقااب، از خود رفتار انقلابی نشان دادند.
البته بودند و هستند کسانی که از شعار انقلابی گری تلقی اشتباه داشته و انقلابی گری را با رفتارهای زشت و هرج و مرج طلبانه اشتباه گرفته اند تا آنجا که امام امت میفرمایند:«حالا كه ما انقلاب كرديم بايد هرج و مرجي باشيم؟! خوب انقلاب كرديم؛ انقلاب كه نبايد هرج و مرج باشد. انقلاب روي موازين اسلام بايد باشد. نبايد ما يك كلمه انقلاب بگذاريم و هركاري دلمان ميخواهد بكنيم، بگوييم كه انقلابي است! انقلابي يعني چه؟ مگر اسلام عوض ميشود در انقلاب؟! اسلام همان اسلام است. شما يك حكومت طاغوتي را كنار گذاشتيد؛ حالا اسلام را ميخواهيد پياده كنيد؛ بايد با تمام احتياطات لازم، با تمام دقتهاي لازم، در اين امور بررسي شود يك وقت يك بيگناهي خداي ناخواسته، روي يك مقاصدي كه يك كسي ممكن است داشته باشد بيايد تهمت به او بزند. خداي ناخواسته يك آدم بيگناهي چه بشود. . . من نميدانم چه جور شده است كه هر كه به هركس دلش ميخواهد هرچي ميگويد! نميداند كه تهمت زدن به مؤمن جزايش چه هست پیش خدا.(صحیفه نور جلد ۱۰)
این یعنی، انقلابي اهل هرج و مرج نيست. بينظم و بيانضباط نيست. امنيت را از مردم سلب نميكند و در برخورد با آنها عدالت را رعايت ميكند، هرچند با عقيده آنان مخالف باشد.
يكي از برداشتهاي معمولي كه از واژه «انقلابيگري» ميشود تندخويي، بينظمي و هرج و مرج است که متاسفانه دشمنان نظام هم به آن دامن میزنند.
در جواب به این جوسازیها و القائات حضرت آقا در دیدار جمعی از مسؤولین جهاد دانشگاهی در تاری اول تیر سال ۸۳ میفرمایند: «حرکت انقلابی برخلاف القائات افراد خبيث و يك عده از قلم به مزدهاي داخلي كه آن را ترويج و اين طور القا ميكنند كه انقلاب يعني آشفتگي، سردرگمي، هيچي به هيچي نبودن و سنگ روي سنگ بند نشدن نيست، بلكه انضباط انقلابي، برترين و قويترين انضباطهاست. انقلابی بمانید. روحیه انقلابی یعنی اسیر حدود تحمیلی نشدن. با امید دنبال هدف حرکت کردن و با انگیزه و نشاط با اصرار و پیگیری آن را به دست آوردن. این انقلاب و حرکت انقلابی است."
یادمان باشد، جامعه انقلابی علاوه بر استفاده از دانش موجود و وارداتی باید دانش مورد نیاز خود را نیز تولید کند.
انقلابی در دام افراط و تفریط نمی افتد. حضرت آقا در دیدار طلاب در سال ۸۹ در اینباره میفرمایند: «از افراط و تفريط بايد پرهيز كرد. جوانهاي انقلابي بدانند همانطور كه كنارهگيري و سكوت و بيتفاوتي ضربه ميزند، زيادهروي هم ضربه ميزند؛ مراقب باشيد زيادهروي نشود. اگر آن چيزي كه گزارش داده شده است كه به بعضي از مقدسات حوزه، به بعضي از بزرگان حوزه، به بعضي از مراجع يك وقتي مثلاً اهانتي شده باشد، درست باشد، بدانيد اين قطعاً انحراف است، اين خطاست. اقتضاي انقلابيگري اينها نيست. انقلابي بايد بصير باشد، بايد بينا باشد، بايد پيچيدگيهاي شرايط زمانه را درك كند. مسئله اينجور ساده نيست كه يكي را رد كنيم، يكي را اثبات كنيم، يكي را قبول كنيم؛ اينجوري نميشود.»
از دیگر مشخصه های انقلابیگری پرهیز از سیاست زدگی است. فرد سیاست زده ، ملاک درست و غلط را حزب و دسته و اطرافیان خود میداند و به مخالفین خود برچسب زده و حتی توهین میکند. رهبر انقلاب در سال 90 در حرم امام خميني (ره) ميگويند:«اگر به اسم انقلابيگري امنيت را از بخشي از مردم سلب كنيم، اين هم از مصاديق انحراف از خط امام عزيزمان است. . . اگر عنوان مجرمانهاي بر حركتي منطبق شود، دستگاههاي مسئول موظف به پيگيري هستند اما اگر كسي به دنبال براندازي و اجراي دستور دشمن نيست ولي با مذاق و تفكر سياسي ما مخالف است، نبايد عدالت و امنيت را از او سلب و او را زير پا له كنيم، چراكه به فرموده قرآن، مخالفت با يك قوم نبايد موجب بيتقوايي و بيعدالتي شود و همه بايد در اين زمينهها هوشيار و مراقب باشند.»
#حامد_زمانی
#انقلابی
#ارسالی_اعضا
#تحقیقیستا
@ISTA_ISTA
✨روز✨
باهوش ترین هنرمندترین
خلاق ترین اقلیت جهان
✨ مبارک✨
پ.ن.
منم جزئ شون هستم هاااا😉😉😍😍
#ادمین_نوشت
@ISTA_ISTA
•| عشقیعنیایستادگی |•
#قسمت_سوم #حبط #انقلابیگری_و_ویژگی_های_انقلابی یکی از مفاهیم اصلی که حضرت امام از آن سخن گفتند" ا
#قسمت_چهارم
#حبط
#انقلاب_به_چند_دسته_تقسیم_میشود؟
انقلاب ها را می توان از نظر اهداف و آرمان ها به سه دسته تقسیم نمود:
نخست: انقلاب هایی که آرمان عالی و اولیه آنها نیل به یک جامعه بی طبقه است؛ جامعه ای که در آن مساوات اقتصادی نمود کامل داشته باشد. تحولات انقلابی رخ داده در کشورهای مارکسیستی را می توان در این قسمت قرار داد.
دوم: انقلاب هایی که تأسیس یک جامعه مبتنی بر آزادی فردی و رفاه شخصی را به عنوان آرمان متعالی خود برگزیده اند و در این راستا هر آنچه را که به گونه ای در تقابل با این آزادی افسار گسیخته باشد، به کناری می نهند. جوامع به اصطلاح لیبرال، چنین فرآیندی را پشت سر گذاشته اند و هم اکنون سعی دارند در قالب شعارهای انسان دوستانه، کالاهای فرهنگی خود را به دیگر کشورها صادر نمایند.
سوم: انقلاب هایی که اصل را بر تربیت «انسانهای الهی» گذارده اند و تأسیس یک جامعه خداپسند را آرمان عالی خود قرار داده اند. در این انقلاب ها فقط تأمین معاش دنیوی و آسایش عمومی ملاک نیست، بلکه غرض اصلی به کارگیری این ابزار برای تحقق یک وضعیت متعالی تر در درون جامعه است و آن اینکه جامعه ای صالح و پاک ایجاد شود که افراد در درون آن بتوانند به تکامل معنوی خویش نایل آیند. انقلاب بزرگ حضرت رسول اکرم (صلّی ا... علیه و آله) در صدر اسلام، نمونه عالی این دیدگاه است و در عصر حاضر «انقلاب اسلامی ایران» نیز در نوع خود منحصر به فرد می باشد.
شاید بتوان گفت آزادی از استبداد فصل مشترک همه انقلاب های عصر حاضراست. از این منظر آزادیخواهی آرمان انقلاب های فرانسه، چین، روسیه، نیکاراگوئه، الجزایر و انقلاب اسلامی ایران بوده است. با این حال اسلام خواهی و نفی استعمار همزمان با نفی استبداد در قرن اخیر از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی را به انقلابی تمام عیار و خاص بدل ساخته است. از نظر رهبر انقلاب آرمان های متعالی انقلاب اسلامی: تحقق عدالت اجتماعی، پیشرفت علمی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور و سعادت ملت، مقابله با ظالم و دفاع از مظلوم، استقلال و تسلیم نشدن در برابر زورگویی و باج خواهی آمریکا (۱۳۹۲/۱۱/۲۸) بوده است.
در نوشتار حاضر به طور مختصر به اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی ایران پرداخته شده است.
#حامد_زمانی_تنها_نیست
#دسته_های_انقلاب
#انقلابی_کنار_نمیکشه
#تحقیقیستا
@ISTA_ISTA
دلار تـــار می تنـــد و باز شیـــخ می زنــد
شراب را سبــــــــــو سبــــــــــو
و نفت را گالن گالن!
‼️
#الکترون
سازنده👇
هانـــیه حجابی
@ista_ista
#همینجوری_نوشت
زیاد به #میمه رفتم...
ولی امروز یه قشنگیای دیگه ای داشت...
این دفعه به موزه مردم شناسی #میمه رفتم...
افتخارمونید #داداش
پ ن: موزه ثبت کشوری شده
کپی از:
@hamedzamanifan2
@ISTA_ISTA
•| عشقیعنیایستادگی |•
مــعــجــزه_عــشــق رمان ناب و محتوایی #معجزه_عشق پـــارتـــ ...❤️74❤️ بعد از اینطور مرخصی هاشون
مــعــجــزه_عــشــق
رمان ناب و محتوایی #معجزه_عشق
پـــارتـــ ... ❤️75❤️
-این ماموریت خیلی خطرناکه ..
فاطمه جان میدونی که آرزوی من چیه؟!
من میخوام تو کاملا راضی باشی!
اگر میشه با مادرم هم صحبت کن😔
شرمنده ام عزیزم ولی این تکلیفیه که به گردن منه!😔
+حامد جان😭😭
برای من خیلی سخته خودتم خوب میدونی!
ولی با مادرت نمیتونم واقعا صحبت بکنم ..
بهتره خودت باهاشون صحبت بکنی ..
من تمام سعیم رو میکنم که از ته دل راضی بشم😭😭😭
-ممنونم فاطمه جان که درک میکنی ..
چشم ..
اون رو هم خودم صحبت میکنم!😉
حالا اجازه میدید ادامه نماز مونو بخونیم😉😂😂
+ممنونم ..😒 باشه بخون من میرم بخوابم!
-آخه الان پاشدی میخوای بری بخوابی؟!!
+پس چیکار کنم؟!
-خب برو وضو بگیر بیا با هم نماز بخونیم!😉
+🤔🤔باشه میام الان!!
وضو گرفتم و با هم نماز خوندیم ..
میدونستم ممکنه آخرین لحظاتم رو در کنار حامد بگذرونم ..
پس بهترین استفاده رو از تک تک لحظه ها میبردم ..
حامد هم سعی میکرد خاطرات خوب برام بسازه!
یه هفته مرخصیش خیلی زود گذشت!😔
از فرداش باید میرفت سرکارش ..
دو ماه دیگه میخواستن برن ماموریت جدید !!!
مطمعن بودم این همون ماموریت خطرناکشونه!
خیلی آشفته بودم ..
خیلی میترسیدم ..
خیلی ناراحت بودم ..
میدونستم بدون حامد خیلی سخته!😭
نمیدونستم اصلا بدون اون میتونم زندگی کنم یا نه؟!!
یه چله گرفتم ..
چله زیارت عاشورا و ختم قرآن!!
به نیت اینکه خدا بهم صبر و ایمان بیشتر بده!
میدونستم خیلی نیازشون دارم ..
باید خودم رو آماده میکردم ..
باید رو خودم کار میکردم ..
من خواب شهادت حامد و دیده بودم ..
واسه همین کاملا مطمعن بودم😭😭😭
ای کاش اون خواب و نمیدیدم😭😭😭
حامد صبح زود میرفت و شبا دیر وقت میومد!
زیاد نمیدیدمش!
وقتی میخوابید یکی دو ساعت میشستم و تماشاش میکردم!😭😭
زل میزدم بهش و آروم آروم اشک میریختم!
من همیشه سعی میکردم آدم منطقی باشم .. اما این مورد فرق داشت ..
من تمام تلاشم رو میکردم تا کسی متوجه شکسته شدنم نشه!
میخواستم تمرین کنم قوی بودن رو ..
وقتی حامد با مادرش مطرح کرد خیلی حال مادرش بد شد ..
بردیمش بیمارستان ..
دکتر گفت نباید شوک یا استرس بهش وارد بشه!
حامد خیلی تو خودش بود ..
چطوری با مادرش مطرح میکرد که ناراحت نشه؟!
مگه راهی بود؟!
من که هرچی فکر کردم به نتیجه ای نرسیدم!
رفتم و نشستم کنار تخت مامان زهرا!
خواب و بیدار بود!
+مامان جون میدونم خیلی براتون سخته!
من به سختی خودم و راضی کردم!
توکل کنید به خدا!
این هم امتحان ماست ..
اگر واقعا ایمانمون قوی باشه از این امتحان هم موفق بیرون میاییم!
از بی بی زینب کمک بخواید!
حامد ماموریت داره و موظفه که بره!
خیلی زحمت کشیده که وارد سپاه بشه!
شما هم بهتر از هر کسی میدونید!
انشالله که سالم برمیگرده😊
شما نگران نباشید!
بهش بگید که راضی شدید تا با خیال راحت بره!
+فاطمه جان😭 عزیزم تو که میدونی ..
حامد تنها فرزند منه!
تو شاهد بودی اونروزا چقدر سخت گذشت بهم ..
میترسم باز هم اونروزها تکرار بشه!
+خب به نظر شما چرا حامد نجات پیدا کرد از اون همه اتفاق؟!
واسه اینکه سرباز بی بی زینب بشه دیگه!
خدا حامد و به عنوان امانت به ما دوباره برگردونده!
دست خودشه که این امانتو بگیره یا نگه داره!
(وقتی اینارو میگفتم نگران بودم متوجه بغضم بشه)
شما رو من خوب میفهمم ..
برای منم آسون نبوده!
ولی وقتی یاد مصیبت بی بی زینب افتادم دیدم حامد هم حق داره ..
حق داره بره و دفاع کنه از حرم بی بی!
پایان پارت💗75💗
#معجزه_❤️عشق❤️
✍: نویسنده/یک ایستاده
@ISTA_ISTA