eitaa logo
•| عشق‌یعنی‌ایستادگی |•
1.4هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
346 فایل
«پریدن یادمون داده همون که ما رو باور داشت..!» ❤️ کانال ناشناسمون: @Ista_nashenas ••• تـبادلات: @Razaqi48 ••• ارتباط با مدیریت: @Razaqi48 ••• شرایط ِ کپی و..: @Sharayeet 🗓 Channel Created: 1397/12/27
مشاهده در ایتا
دانلود
•| عشق‌یعنی‌ایستادگی |•
🔻به وقت حدیث🔻 🔸حدیث قدسی🔸 🔹من به تو نیازمند نیستم اگر همه مخلوقات من جمع شوند و صف در صف به طاعت من
🔻به وقت حدیث🔻 🔸حدیث قدسی🔸 🔹ای فرزند آدم تو را نیافریده ام تا تنهایی و بی کسی مرا برطرف سازی و بیمناک و غمگین نبودم تا تو بخواهی انیس و همدم من شوی بلکه تو را خلق کردم تا مرا بشناسی و روزگاری دراز عبادتم کنی و مرا همواره سپاس گویی و صبحگاه و شامگاه تسبیح گوی من باشی 🌹سخنان خداباتو🌹 💫 @ISTA_ISTA 🌹
•| عشق‌یعنی‌ایستادگی |•
مــــعــــجــــزه_عـــشـــق رمان ناب و محتوایی #معجزه_عشق پــــارتــــــ👑35👑 تارسیدم به دانشگاه
مـــعــــجـــزه_عــشـــق رمان ناب و محتوایی پــــارتـــــ👑36👑 واااے خدا!! .. اگر نتونه بپذیره چی؟؟!! اونوقت چيکار کنم. و بعد به خودم جواب میدادم‌: حامد حواست باشه تو به خاطر خدایی بودن این دختر ازش خوشت اومد،ولـے اگر جوابش رد باشه اونوقت بازم به خاطر خدایی بودن خودت ازش میگذري!! ... کارم به جایـے رسیده بود که به خودم دلداری میدادم.. ولی مطمئن بودم که راهم درسته و مسبر اشتباهـے نرفتم!! ... رفتم خونه! چهارشنبه بود. چه روز سخت و قشنگے شده بود اونروز باورم نمیشد رفتم یک جایے که انقدر آرومم کرده!!! سر مزار دوست شهیدم که همیشه پیش خدا هوامو داشته!! مطمعنم که اونقدراا لیاقتش رو ندارم ولی فکر کنم خدا🌹شهادت🌹رو نصیبم میکنه!! یعنے این رو هم از دعاهاے دوست شهیدم دارم!!! مطمعنم بزرگ ترین پارتیم(به قول مادرم) همین شهیده!! و پیش خدا خیلے دعام کرده!! مطمعنم خودم به شخصه لیاقت🌹شهادت🌹 ندارم ولی امیدوارم خدا خودش لایقم بدونه!!! وقتی بهش فکر میکنم میبینم خدا از همون اولش خیلے بهم ویژه نگاه میکرده و هوامو داشت ... یک بار که از یک حادثه خیلے سخت که امکان زنده موندنم خیلے کم بود نجاتم داد .. همین اواخرم که از مرگ حتمی نجاتم داد .. همین نشونه ها باعث میشه مطمئن تر به راهم ادامه بدم .. و سفت و سختتر به خدا نزدبک بشمـ و بهش بچسبم!! ‌تو همین فکرا بودم که مادرم براے شام صدام کرد .. اذان مغرب رو داده بود. به مادرم گفتم: -مامان جون میشه قبل از غذا خوردن نماز بخونم و بعد بیام؟؟!! +باشه پسرم ولے زودتر بیا لطفاا!! -سعیم رو میکنم ولے منتظرم نمونید!! +باشه .. شما فقط سریعتر بیاااااا -چشم😉 ... رفتم نماز مغرب و عشارو خوندم! چه قدر نمازهاي این مدلے بهم میچسبید! خدا من و غرق رحمت کرده‌ و باید شکرش بکنم!! {خدایا ... شکرت!!ممنونم که غرق رحمت و مغفرتت شدم!} نمیدونم چطور باید ازت تشکر بکنم! فقط خیلـے ممنونم انقدر از شما(خدا) به مارسیده که اگر اینو هم نده اونقدرے ناراحت نمیشم!! البته این خیلے سخته ولے خودمو براے هر جوابے از طرف خانم تهرانے آماده کردم. ... پــــایــــانـــ پارتــــ/36/ ❤️عشق❤️ ✍:نویسنده/ یک ایستاده 🌹 @ISTA_ISTA 😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۸ تیر .... شهادت غم انگیز و جانسوز ششمین امام معصوم به تمام مسلمانان جهان (به ویژه ها) تسلیت ... @ISTA_ISTA
#نوشته هـــــے! با تو ام انگار؟!! گم شــــدے اینبار! کو قلبت؟؟!؟!؟؟؟!!؟!؟!؟ آه!!!!!! چرا باز دارے؟؟!!! پاتو میزارے رو قلبت؟؟!! #حامد_زمانی #الکترون @ISTA_ISTA
{🌸🍃} گرسربرودفداۍ‌پایــٺ •° دسٺـ‌ از‌تو‌نمۍ‌کݩم‌رها‌مݩ!°• 😍👌 @ISTA_ISTA
#نوشته سلامتی حامد زمانی! که خودش غرور نداره ولی هواداریش واسه ما غرور داره!! #ادمین_ساخت #حامد_زمانی #هوادارانه @ISTA_ISTA
BiZar-HamedZamani.mp3
12.24M
از برج و باروهاے سیمانے! از زنده هاے مرده دلگیرم! پ.ن. میدونم قبلا فرستادم ولی خب احساس کردم این آهنگ مناسبه امروزه! @ISTA_ISTA
#نوشته درسته حرف پشت سرت زیاده! اما مثل یه کوه ایستاده #حامد_زمانی #ایستائیسم @ISTA_ISTA
#نوشته حامد: ح:حمایت ا:از م:مردم د:دنیا حمایت از مردم دنیا!! #حامد_زمانی #ایستائیسم @ISTA_ISTA
مـــعــــجـــزه_عــشـــق رمان ناب و محتوایي پـــارتــــ👑37👑 ولے خودمو برای هر جوابی از طرف خانم تهرانی آماده کردم. شامم رو هم خوردم و رفتم خوابیدم. روز پنجشنبه هم کلا درس خوندم. ... خیلے زود جمعه رسید: دل تو دلم نبود. نمیدونستم چی قراره پیش بیاد. ولی سعی کردم با درس خوندن فکرمو مشغول کنم. موفق هم شدم. البته خیلی زمان کوتاهی این اتفاق افتاد. ولی خب برا من کلی بود. حسابی خوندم تو این چند روز. باید برم دانشگاه و صحبت کنم. امروز که جمعست،واسه فردا باید برم صحبت بکنم. ساعت و نگاه کردم. واااای😱 ساعت سه بعد از ظهره؟؟!! نمازم ... وااای ... دیر شد! همیشه عادت داشتم نمازامو اول وقت بخونم. رفتم تو حال(پذیرایی)خونمون، ولی مامانم نبود. آشپزخونرو نگاه کردم. اونجا هم نبود. یعنی کجا بود؟؟!!! گوشیمو نگاه کردم. مامانم ده بار زنگ زده بود ... وااااااای ... چقدر نگران شده بود یعنی تا الان؟؟؟! سریع بهش زنگ زدم: -الوووو مامان +الو پسرم کجا بودی تا الان؟؟!! -سلام +سلام -داشتم درس میخوندم گوشیم سایلنت بود.کاری داشتید؟؟!! +باشه .. فقط بروو نهارتو داغ کن بخور یه دوش بگیر تا شب آماده بااااش!!! -چشم آماده میشم شما کجا هستید؟؟!! +اومدم بهشت زهرا همسر یکی از دوستام فوت کرده بودن اومدم سر مزارشون یهو به سرم زد برم سر مزار شهدااا -رفتید؟؟!! +اره .. الان بالای قبرے هستم که برای یادبود شهید ابراهیم هادی هست ... -اِ ... برای منم بگو دعاکنن .. منم به دعاشون نیاز دارم ممنونم .. پس من میرم ناهار میخورم و بعدشم میرم حمام .. ‌+‌باشه .. ممنونم خداخافظ -یاعلے .. خداحافظ ... گوشی رو زدم به شارژ و رفتم تا نماز بخونم. بعد از نماز رفتم و ناهار خوردم. چه نهارے بود ... خیلے چسبید .😋 حالم کلی خوب شده بود .. آماده شدم برم حمام .. پدر و مادرم با هم رفته بودن؛پس من تنها بودم. و هر وقت تنها بودم و میرفتم حمام آواز میخوندم. آخه مامانم خوشش نمیومد از صداے من .. میگفت فقط صداے پدرش یعنی پدربزرگ من رو خیلے دوست داشته!!! خیلی دوست داشتم منم صداشونو بشنوم ولے خب از دنیا رفته بودن. یک فاتحه خوندم براشون!! حالا و‌قتشه برم حمام! رفتم و شروع کردم به آواز خوندن .. ... وقتی اومدم بیرون دیدم مادرم اومده و نشسته جلوی تلویزیون! -سلام مامانی +سلام پسرم -مامان جون کِے اومدید؟؟!! +تازگیا اومدم ساعت چهار بود .. -ولی الان ساعت پنج و نیمهههه!! ببخشید اگر اذیت شدید گرم خوندن شدم نفهمیدم زمان چطور گذشت!! +اشکالی نداره .. حالا برو کت و شلوارتو از خشکشویی بگیر .. -چشم الان میرم میگیرم! رفتم خشکشویی. لباسامو گرفتم و گلم سفارش دادم. اومدم خونه و آماده شدم . کلی گذشت تا ساعت هشت شب شد. پـــایــــان پــــارتــــــ/37/ ❤️عشق❤️ ✍:نویسنده/یک ایستاده 😍 @ISTA_ISTA 🌹
🍃 همگے یہ سلام‌ بدیم خدمـت آقامون😍✋ السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللّهُ اخِرَالْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ❤️ 💙 @ista_ista💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#نوشته تصور کن لحظه ای رو که تو میدون فقط سه نفر باقی مونده!!! ۲ نفر از حق که یکیش تویی و یک دشمن! اونم دشمنی که خوب میشناستتون و استاد مکره!!! #حامد_زمانی #ایستائیسم #ادمین_ساخت @ISTA_ISTA
🙃😑🤐 کشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود، ثروتمندی متكبري به او رسید و با تکبر گفت: بکار، که از تو کاشتن است و از ما خوردن! کشاورز نگاه معنا داری ب او انداخت و گفت: دارم یونجه میکارم!!! 🍀☘🐮🐴😂😂😂 کپی از: @hamedzamanimusic در تلگرام! 😂 @ISTA_ISTA 😂
چطور همه تو #آسانسور عكس بذارن!!! مام بلديــم😬😁😄😄 #آسانسورگرام کپی از: @hamedzamanimusic در تلگرام! 😉 @ISTA_ISTA 😉
{✨❤️} کور است چشم فتنه دگر وا نمی‌شود حرف امام در دلشان جا نمی‌شود با رهبری هر آنکه ستیزد حرامی‌است پس با حرام لقمه مدارا نمی‌شود 💪 @ISTA_ISTA 💪
سردار من_حامد زمانی.mp3
18.02M
بگو سردار من وقتےگلوله چاره گر میشه! که تو قلباےاین مردم امیدوعدل جارےشه! 💫 @ISTA_ISTA ❤️
•| عشق‌یعنی‌ایستادگی |•
مـــعــــجـــزه_عــشـــق رمان ناب و محتوایي #معجزه_عشق پـــارتــــ👑37👑 ولے خودمو برای هر جوابی ا
مـــعــــجـــــزه_عـــشــــق رمان ناب و محتوایـے پــــارتــــــ👑38👑 کلے گذشت تا ساعت هشت شب شد. ... البته چون من استرس داشتم و همش ساعتو نگاه میکردم زمان برام دیر میگذشت!! ... کت و شلوارمو پوشیدم و داشتم موهامو شونه میزدم که مادرم صدام کرد: +حـــــامد؟! -بله مامان! +بدووو بیا داره دیر میشه هااا!!! -چشم شما بشینید تو ماشین من میام .. سوییچشم روے جا کفشیه!! +باشه ما رفتیم! ... کفشامو که قبلا واکس زده بودم برداشتم و رفتم نشستم تو ماشین! این مدت پدرم خیلے تو خودش بود! نه زیاد چیزے میگفت نه زیاد غذا میخورد! خیلے نگرانش بودم ولی این مدت خیلے غافل شده بودم ازش! یعنے چي باعث شده بود پدرم که همیشه میگفت و میخندید الان انقدر تو خودش باشه؟؟!! ... تو همین فکرا بودم که مادرم گفت: +حاااااامـــد؟؟!! -جااانم! +چرا نمیرے پسرم؟؟!! پشیمون شدے بگو ما هم بدونیم!!! -نه مامان خدا نکنه!!الان میرم ... و ماشین و روشن کردم و رفتیم. اول رفتم گل و تحویل گرفتم و بعدش شیرینے خریدم. 🌹سه شاخه🌹گل رز قرمز🌹 🌷سه شاخه🌷گل رز صورتے🌷 گلهاے دسته گلم بود. نمیدونستم خانم تهرانے چه گلے دوست دارند ولے خب چون اکثر خانما گل رز دوست دارن منم رز گرفتم!! از طرفے توے دسته گلا این از همشون قشنگتر میشد!! تازه طبیعی هم نبود که زود خراب و پژمرده بشه!! ... پس واسه همیشه میموند. ... رسیدیم به خونشون. مادرم زنگ و زد و مادر فاطمه خانم در رو باز کرد. پدرم خیلے سعے کرد خودشو خوشحال نشون بده ولے نمیتونست. من میفهمیدم. چون خیلے میشناختمش. اکثر بچگےمو با پدرم بودم. بر عکس بچه های دیگه که بیشتر با مادرشونن. باهاش میرفتم شرکت،مسافرتهاے کارے، حتے تاسر کوچم میخواست بره باهاش میرفتم. خیلے بهش وابسته بودم. ... بعد از اینکه مادرم و مادر فاطمه خانم با هم صحبتاشونو کردن،مادر فاطمه خانم ایشون و صدا زدن و گفتن که چاے بیارن. اول چاے رو به سمت پدر خودشون گرفتن که ایشونم گفتن اول به پدر من تعارف کنند. ایشون هم آروم چشمے گفتن و به سمت پدر من رفتن. پدرم تشکر کرد و یک چاے برداشت. بعد هم اومدن به سمت مادرم. مادرم هم زیر لب ماشااللهے گفت و چاے رو برداشت. مادر و پدر خودشون هم همینطور. بعد هم اومدن به سمت من. بدون اینکه نگاهشون کنم یک چاي برداشتم و تشکر کردم. ... ایشون هم سینے چاے رو روے میز گذاشتن و نشستن کنار مادرشون. ... مادر من و فاطمه خانم گفتن که بریم با هم صحبت کنیم. اولش من گفتم که ما قبلا صحبتهامونو کردیم ولے مادرم اصرار کرد که برم. منم که هیچ وقت رو حرف مادرم حرفے نمیزدم گفتم چشم. فاطمه خانم جلوتر رفتن تا من رو راهنمایی کنن. رفتیم به اتاقشون. توے اتاقشون بیشتر عکس شهدا بود و من مجذوب اون عکسها شده بودم،که فاطمه خانم صدام کردن و گفتن: +آقا حامد؟؟!! -بله ببخشید حواسم پرت شد +خواهش میکنم بعد ها میتونیم بیشتر راجع بهشون صحبت کنیم الان فکز میکنم حرفهاے واجب ترے داشته باشیم بزنیم. -بله درست میگید بفرمایید +ببینید اون دفعه که شما منو رسوندید فقط شما صحبت کردید و من فقط گوش دادم. ولے الان میخوام حرفهامو بزنم. ببینید درسته خیلے سخت بود باور کردن حرفهاتون! ولے این مدت خیلے زندگینامه شهدا و سخنان همسرانشون رو خوندم. خیلے بیشتر از قبلترها!!! خیلے طول کشید تا با خودم کنار بیام و بتونم تصمیمی بگیرم که بعدها پشیمون نشم!! -خب +میدونید گفتنش خیلے سخته ولے من هیچ مشکلے با این موضوع ندارم! فقط اینکه شرطهاے قبلیم سرجاشه!! و بقیه صحبتهارو هم به پدرم گفتم! -بله .. واقعا نمیدونم چی بگم یا چطور خوشحالیم رو ابراز کنم! خیلے ممنونم ازتون ... همه شرطهاتون هم روے چشمم!!😍 ... رفتم بیرون و فاطمه خانم موافقتش رواعلام کرد. بعد از اینکه همه گرم صحبت شدن،پدر فاطمه خانم صدام کرد و گفت که میخواد باهام صحبت بکنه! منم رفتم دنبالش رفت توے حیاط و ایستاد و به یک گوشه خیره شد. +ببین پسرم دخترم همه چیزو برام گفته! اینکه شما چه قصدے دارے و چه شرطهایی برات گذاشته و میزاره! ببین من باورم نمیشد بتونے زنده بمونے و انقدر حالت خوب بشه!! ولے الان بهم ثابت شد. ببین من حرفهاے دخترمو بهت میگم: مهریش باید سفر مشهد و کربلا باشه! با ۱۴ تا سکه به نیت چهارده معصوم! که میدونے عند المطالبه است!!! ... دختر من زندگے و ماشین آنچنانے نمیخواد. فقط براش ایمان و آرامش مهمه! میتونے کارے کنے آب تو دلش تکون نخوره؟؟!! -بله تمام سعیم رو میکنم!! +خب من دیگه حرفے ندارم!مبارکه انشاالله!! -خیلے ممنونم لطف کردید😍😍 پــــایــــان پــــارتـــــــ/38/ ❤️عشق❤️ ✍:نویسنده/یک ایستاده 👑 @ISTA_ISTA 👑
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه ها خبــــــــــر خبـــــــر دارم براتون😍😍 در یک پیج اینستاگرامی یک رای گیرے هست!!! . . . بگید خب!!😉 . . . حامد زمانی هم در این رای گیری هست! من تازه اطلاع پیدا کردم از این نظر سنجی!! پس دوستانی که اینستاگرام دارند!!! سریع عجله کنید!!! ایستاده ها نباید کم بزارن!! ثابت کنید ایستاده اید!! این مسابقه یا نظرسنجی در پیج: 💫 @music._.city 💫 انجام میگیره!!! کم نزارید ها!!!!! ❤️❤️ @ISTA_ISTA 😍😍