29e0853c-c053-4ca2-a507-e93c500b8cae.jfif
65.9K
#شهادت #امام_سجاد علیه السلام را به دوستداران و پیروان اهل بیت علیهم السلام تعزیت و تسلیت می گویم.
چهل حدیث از امام صادق علیه السلام.pdf
564.2K
#چهل_حدیث از #امام_جعفر_صادق علیه السلام با ترجمه منظوم
16.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روزی که حاج #شیخ_حسین_انصاریان کل بار یک عرق فروشی را در همدان خرید!
🚨"خاور آمد ۳ تن مشروب داشت، همه را یکجا خریدم" #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر که دستور #قرآن و #عترت است، روش های مختلفی دارد.
هدایت شده از روش مطالعه، تحقیق و نگارش
#داستان_کوتاه نگارش: #حسین_صفره #آوارگی_جیران
وقتی علیجان از دنیا رفت، دو خواهرش سارا و زیبا ازدواج کرده بودند و تنها خواهرش جیران که بیست سال داشت. همراه مادرش با خانواده علیجان زندگی میکردند. زیبا مثل برف سفید و جیران سبزه بود. فائقه زن علیجان که از قبل بنای ناسازگاری را گذاشته بود، به محض اینکه علیجان سرش را زمین گذاشت، بر شدت بدرفتاریش افزود تا اینکه جیران و مادرش مجبور شدند آن خانه را ترک کنند. مادر علیجان خانهی برادر زادهی شوهرش رفت. و در کارهای خانه و نخریسی و رفت و روب به آنها کمک میکرد. و جیران هم خانهی عمویش علیآقا رفت. دو سالی بیشتر آن جا نبود که زن برادر علیآقا سوسن نیز با او بنای ناسازگاری گذاشت. و عرصه را بر او تنگ کرد. او هم نزد مادرش که در همان ده ساکن بود، درد دل میکرد و غم و غصههایش را نزد او بازگو میکرد. آن قدر عرصه بر او تنگ شده بود که ناگزیر از خانهی عمو هم زد بیرون و به تعبیری سر به بیابان گذاشت. ولی در حقیقت او راه یکی از شهرها را در پیش گرفت. و همانطور که گریه میکرد و بغض در گلو، اشک میریخت، با خدا نجوا میکرد که:
«خدایا خودت گواهی که چقدر اذیت میشدم و کاسهی صبرم لبریز شده بود. از تو میخواهم، هم آبرویم را حفظ کنی و هم سرو سامان به زندگیم بدهی.»
در همین احوال خود غرق بود که ماشینی عبوری کنار جاده نگه داشت و او را سوار کرد. راننده که از سرخی چشمها و بینی او فهمید که گریهی زیادی کرده است، از او پرسید:
شما کی هستی؟
چرا تنها در راهی؟
جیران هم که دید او مردی نیک به نظر میرسد، شرح حال خود و علت فرار و آوارگیاش را به او بازگفت.
آن مرد او را به شهر خود - که شهر بزرگی بود- برد و پس از صلاح و مصلحت با پدر و مادرش او را به عقد دائم خود در آورد و با او ازدواج کرد.
جیران تا سالیان دراز بیخبر از بقیهی فامیل در آن شهر به صورت ناشناس زندگی کرد. و در این مدت از آن مرد صاحب چهار فرزند شد؛ دو پسر و دو دختر. هیچ کس از او خبر نداشت. خواهرانش نزدیک بود از غصهی گم شدن او دق کنند.
روزی جوانی از اهالی ده جیران، برای کارگری به شهر و از قضا برای پارهای تعمیرات و بنایی خانه او رفته بود. در اثنای کار و گفتگوی معمول، جیران خواسته یا ناخواسته میگوید:
«من هم اهل روستای «گ» هستم. از فامیل «ق». آن کارگر وقتی به ده برمیگردد. به خانواده جیران خبر میدهد که در شهر به نشانی ... در خانهی زنی کارگری کردم که اسمش جیران بود و از شما به عنوان قوم و خویش خود یاد کرد. عموزادهی بزرگ جیران هم رفت او را پیدا کرد و برای دیدار نزد دیگر فامیل و خواهرانش آورد.
جیران وقتی پیدا شد که شوهرش از دنیا رفته بود. او ضمن اینکه از خوبیهای آن مرد یاد میکرد، میگفت:
«خدا بیامرز مرا پناه داد و از در به دری نجاتم داد. ولی زیاد مرا اذیت کرد و بارها و بارها به من طعنه آوارگیام را میزد.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهنمودهای #آیت_الله_سید_عبدالکریم_کشمیری برای ترقی در مسیر #خودسازی و #بندگی خدا و انس با #امام_زمان علیه السلام
💯 سنتهای معنوی با تجربه به دست نمیآید
📝 حجتالاسلام والمسلمین محسن عباسی ولدی در درسگفتار «مبانی رشد و تربیت اسلامی؛ با رویکرد قرآنی و روایی» بیان داشت؛
❇️ یکی از زیر مجموعههای بحث ربوبیت کلی عالم، سنتهای معنوی است، سنتهای معنوی، قانونهای حقیقی هستند و به صورت مستقیم در تربیت مؤثرند. اگر کسی درباره سنتهای معنوی علم نداشته باشد نمیتواند نقشه تربیت بریزد.
❇️ سنتهای معنوی با تجربه به دست نمیآید و تنها راه آگاهی از سنتهای معنوی، وحی است. وحی یعنی پیام همان ربّی که جاعل همین قانونها و سنتهای معنوی است.
❇️ شاید بشود برای برخی از سنتهای معنوی، توجیه مادی پیدا کرد؛ امّا برای همه آنها نمیشود چنین توجیهاتی یافت.
❇️ به عنوان مثال امام صادق(ع) فرمودند «مَنْ يَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَمُوتُ بِالْآجَالِ، وَ مَنْ يَعِيشُ بِالْإِحْسَانِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَعِيشُ بِالْأَعْمَارِ؛ کسانی که به خاطر گناهان میمیرند، بیشتر از کسانی هستند که با سررسیدن اجل از دنیا میروند و کسانی که با نیکی کردن زندگی میکنند، بیشتر از کسانی هستند که با عمر طبیعی زندگی میکنند.»(الأمالی (طوسی)، ص 305)
ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ
#علوم_تربیتی
#درس_گفتار
#قم