✍ آیتالله شهید دکتر #بهشتی
🖊 #مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بر مردم تحمیل نکنید
✅اگر بخواهید مسلمان زیستن را بر مردم تحمیل کنید آنها علیه این تحمیلتان طغیان خواهند کرد
✅انسان بالفطره خواهان آزادى است. میخواهد خودسازى داشته باشد، اما خودش خودش را بسازد.
مبادا بر خلاف دستور قرآن، مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید که اگر تحمیل کردید، آنها علیه این تحمیلتان طغیان خواهند کرد.
انسان عاشق آزادى است. میخواهد خودش بهدست خود و با انتخاب خود، خود را بسازد.
«إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا.»
✅آنقدر تحمیل این راه و عقیده بر انسانها نامطلوب است که خدا به پیغمبر اکرمش خطاب میکند. پیغمبر اصرار داشت و پافشارى میکرد و زحمت میکشید و خودش را بهرنج و تعب میانداخت تا مردم را بهراه خدا بیاورد، اما قرآن به پیغمبر گفت اى پیغمبر، کار تو هم حدی دارد. «أَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُوا مُؤْمِنِین.»
تو میخواهى مردم را وادار و #مجبور کنى بهاینکه #مؤمن باشند. این که راه #پیغمبر نیست.
✅توصیه من به طلاب عزیز و فضلاى ارجمند این است که منادى #حق باشید، دعوتکننده بهحق باشید، آمر به #معروف و ناهى از #منکر با رعایت تمام معیارهاى عالى اسلامیاش باشید، اما مجبورکننده مردم بهراه اسلام نباشید؛ چون آن مسلمانىای ارزش دارد که از درون انسانها و عشق انسانها بجوشد و بشکفد.
ندیدید مردم ما در این دوران پرارزش انقلاب چه #خودجوشى و چه خودشکوفایىای از خودشان نشان دادند؟
✅بزرگترین اصل بعد از پیروزى یک انقلاب چیست؟ تداوم همان انقلاب. همانطور که مردم ما با #آزادى بهراه #اسلام آمدند و رهبرى اسلام را پذیرفتند، همانطور که حتى یک مسیحى ارمنى رهبرى عالى اسلامى ما را آزادانه پذیرفت، بگذارید در تداوم انقلاب هم مردم آزادانه راه خدا و اسلام و حق و عدل و خیر و صفا و صدق را انتخاب کنند و ادامه دهند. این است سفارشم بهطلاب و فضلاى عزیز.
✅سخنرانی آیتالله شهید دکتر سیدمحمد حسینی#بهشتی در سالروز قیام ۱۹دی در جمع طلاب در سال ۱۳۵۹
#منکر چیست؟
❇️آیا #دروغ بزرگترین منکرنیست؟ ❇️
✍️ #پورخردمند
با مروری بر مواضع آقای #رئیس_جمهور ؛ به نکته قابل تاملی می رسیم که به راحتی نمی توان از کنار آن گذشت و همه اظهارات و حتی عملکردها را هم در راستای آن باید ارزیابی کرد. وی در سفر خوزستان در سال ۹۵ گفته بود: «اگر منکر ترویج شد و معروف تعطیل شد عذاب الهی می آید منکر که فقط دروغ نیست». مشابه همین سخن در دهه فجر سال ۹۷ مجددا تکرار شد عبارت آخر سخن جای تأسف دارد مثلا اگر می گفت منکر فقط لایی کشیدن در خیابان نیست می شد هضم کرد اما وقتی میگویند منکر فقط دروغ نیست نشانگر اینست که ظاهراً در نزد حضرت روحانی دروغ مسئله کم اهمیتی ست غافل از اینکه همه بدیها و زشتیها از صفت رذیله دروغ سر چشمه میگیرند تا جائیکه در آموزه های دینی ام المفاسد نامیده شده است.متاسفانه بی توجهی به آن و شیوع این عمل زشت و قبیح موجب بی اعتمادی مردم به حاکمیت از یک طرف و گسترش انواع منکرات در لایه های اجتماعی از طرف دیگر میگردد و سوگمندانه باید گفت امروز در افکار عمومی این باور وجود دارد که هر جا سخن از بی اعتمادی ست نام بخشهایی از حاکمیت میدرخشد.سخن حضرت امیر (ع،) را فراموش نکنیم که مردم به حاکمان خود شبیه ترند تا به آبا و اجداد خود .
آقای روحانی !
درست می فرمایید اگر منکر ترویج و معروف تعطیل گردد عذاب الهی نازل میشود پس :
لم تقولون ما را تفعلون ؟
درسته که منکر فقط دروغ نیست اما دروغ بزرگترین منکر است.جهت استحضار حضرتعالی برخی از منکرات رو یاد آور می شویم :
✅ نظام را متهم به چهل سال اعدام و زندان کردن ؛ دروغ بود.
✅ اوباما را مردی باهوش و مودب خواندن منکر بود
✅ نیروی انتظامی مسئول اجرای اسلام نیست منکر بود.
✅ منتقدین را به جهنم حواله کردن منکر بود
✅ حکومت اسلامی مسئول بهشت رفتن مردم نیست منکر بود .
✅ آب خوردن ؛ ازدواج جوانان و رفع آلودگی محیط زیست را به برجام ربط دادن منکر بود
✅ اعتماد به کد خدا منکر بود
✅ حضور وزیران میلیاردی در کابینه منکر بود
✅ دادن مدال شجاعت به جاسوس هسته ای منکر بود
✅ تاکید صرف بر اسلام رحمانی منکر بود
✅ جوان مومن انقلابی رو تندرو خواندن منکر بود
✅ آرمان زدایی از سیاست خارجی منکر بود
✅ باور به توانایی آمریکا در نابودی همه تاسیسات کشور منکر بود
✅ فتنه کران ۸۸ را به کار گماردن منکر بود
✅ بیان پول و رسانه و اسلحه در اختیار یک نهاد باشد ابوذرها هم فاسد میشوند منکر بود
✅ صاحبان فیشهای نجومی را سرمایه های نظام خواندن منکر بود
✅ تمایز قایل شدن بین اسلامی انقلابی و انقلاب اسلامی منکر بود
✅ کشور را از راه دور مدیریت کردن منکر بود
✅ از عاشورا درس مذاکره گرفتن منکر بود
✅ تفکر لیبرالی و اشرافی داشتن منکر بود
✅ وعده صد روزه دادن و بعد منکر شدن منکر بود
✅ باور به وعده رییس جمهور فرانسه برای ایجاد اشتغال جوانان ایرانی منکر بود
✅ توهم تسلیم ابرقدرتها در برجام در مقابل ملت ایران منکر بود
✅ اتهام زنی به نظام مبنی بر حلال کردن گریه و حرام کردن شادی منکر بود
✅ ادعای عمل کردن به همه وعده ها و شرمنده نشدن از ملت منکر بود
✅ اشدا علی المومنین و رحما علی الکافرین منکر بود
✅ دو قطبی معیشت / مذاکره و معیشت / موشک و جنگ / صلح منکر بود
✅ قراردادهای محرمانه بستن منکر بود
✅ اعتقاد داشتن به پایان انقلابیگری منکر بود
✅ پیچیدن نسخه لیبرالیزم برای کشور منکر بود
✅ قدم زدن با شیطان با لب خندان منکر بود
✅ به گروگان گرفتن معیشت مردم منکر بود
✅ جای شهید و جلاد را عوض کردن منکر بود
✅ قابل نقد دانستن پیامبر و معصومین منکر بود
✅ حوادث تاریخی را وارونه تفسیر کردن منکر بود
✅ امضای جان کری را تضمین دانستن منکر بود.
✅ برجام را فتح الفتوح و مهمتر از فتح خرمشهر دانستن منکر بود .
✅ بایدن را منجی مشکلات کشور دانستن منکر بود.
✅ از مدیران فاسد حمایت کردن منکر بود
✅ استفاده از ادبیات منقلی در مقابل سخن رهبری منکر بود.
✅ نداشتن عزم جدی در برخورد با تلاطمهای پنجاه ریشتری بازار منکر بود.
✅ سلب مسئولیت از خود و انداختن تقصیرات به نیروهای ماورائی منکر بود.
✅ رها کردن کشور در جزیره بی ثباتی قیمتها منکر بود.
✅ و ......
✨﷽✨
🌼پرسشهای مهم پاسخهای کوتاه
✍اگر #نماز، انسان را از #فحشا و #منکر باز میدارد، چرا بعضی از نمازگزاران مرتکب خلاف میشوند؟
پاسخ : اولا تخمه پوک، هیچ گاه سبز نمیشود و نماز بدون حضور قلب، تخمه پوک است. نمازی سبب دوری انسان از مفاسد میشود که با حضور قلب باشد وگرنه حرکت لب و کمر چنین خاصیتی را ندارد. اگر مدرسه و دانشگاه به انسان رشد علمی میدهد به این معنا نیست که هر کس به مدرسه و دانشگاه رفت به آن رشد میرسد، بلکه به این معناست که مدرسه و دانشگاه بستر رشد است به شرط آن که با جدیت درس بخوانید و آنچه را میخوانید بفهمید. نماز نیز اگر با اصول و شرایطی که دارد اقامه گردد، مانع فحشا و منکر میشود. ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر ( سوره عنکبوت، آیه 45. )
ثانیا نمازگزاری که گاهی خلاف میکند، اگر اهل نماز نبود خلافش بیشتر بود، زیرا همین نمازگزار برای صحیح بودن نمازش مجبور است بدن و لباسش پاک باشد، لباس و مکانش از مال مردم نباشد و همین مقدار مراعات احکام و مسائل، سبب دور شدن او از برخی گناهان و منکرات میشود، همان گونه که پوشیدن لباس سفید، انسان را از نشستن روی زمین آلوده باز میدارد.
📚حاج آقا #قرائتی
- #مناظره #منکر خدا با #امام_صادق(ع) و مسلمان شدن او
در کشور مصر، شخصی زندگی می کرد به نام عبدالملک، که چون پسرش عبدالله نام داشت، او را ابوعبدالله(پدر عبدالله) می خواندند، عبدالمک منکر خدا بود، و اعتقاد داشت که جهان هستی خود به خود آفریده شده است، او شنیده بود که امام شیعیان، حضرت صادق(ع) در مدینه زندگی می کند، به مدینه مسافرت کرد، به این قصد تا درباره خدایابی و خداشناسی، با امام صادق(ع) مناظره کند وقتی که به مدینه رسید و از امام صادق (ع) سراغ گرفت، به او گفتند: امام صادق (ع) برای انجام مراسم حج به مکه رفته است، او به مکه رهسپار شد، کنار کعبه رفت دید امام صادق(ع) مشغول طواف کعبه است، وارد صفوف طواف کنندگان گردید، (و از روی عناد) به امام صادق(ع) تنه زد، امام با کمال ملایمت به او فرمود:
نامت چیست؟
او گفت: عبدالملک (بنده سلطان)
امام:کنیه تو چیست؟
عبدالملک: ابوعبدالله (پدر بنده خدا)
امام: این ملکی(یعنی این حکم فرمائی که) تو بنده او هستی ( چنانکه از نامت چنین فهمیده می شود) از حاکمان زمین است یا از حاکمان آسمان؟ وانگهی (مطابق کنیه تو) پسر تو بنده خداست، بگو بدانم او بنده خدای آسمان است، یا بنده خدای زمین؟ هر پاسخی بدهی محکوم می گردی.
عبدالملک چیزی نگفت، هشام بن حکم، شاگرد دانشمند امام صادق(ع) در آنجا حاضر بود، به عبدالملک گفت: چرا پاسخ امام را نمی دهی؟
عبدالملک از سخن هشام بدش آمد، و قیافه اش درهم شد.
امام صادق(ع) با کمال ملایمت به عبدالملک گفت: صبر کن تا طواف من تمام شود، بعد از طواف نزد من بیا تا با هم گفتگو کنیم، هنگامی که امام از طواف فارغ شد، او نزد امام آمد و در برابرش نشست، گروهی از شاگردان امام(ع) نیز حاضر بودند، آنگاه بین امام و او این گونه مناظره شروع شد:
امام: آیا قبول داری که این زمین زیر و رو و ظاهر و باطن دارد؟
منکر خدا: آری.
امام: آیا زیر زمین رفته ای؟
منکر خدا: نه.
امام: پس می دانی که در زیر زمین چه خبر است؟
منکر خدا: چیزی از زیر زمین نمی دانم، ولی گمان می کنم که در زیرزمین، چیزی وجود ندارد.
امام: گمان شک، یکنوع درماندگی است، آنجا که نمی توانی به چیزی یقین پیدا کنی، آنگاه امام به او فرمود:
آیا به آسمان بالا رفته ای؟
منکر خدا: نه.
امام: آیا می دانی که در آسمان چه خبر است و چه چیزها وجود دارد؟
منکر خدا: نه
امام: عجبا! تو که نه به مشرق رفته ای و نه به مغرب رفته ای، نه به داخل زمین فرو رفته ای و نه به آسمان بالا رفته ای، و نه بر صفحه آسمانها عبور کرده ای تا بدانی در آنجا چیست، و با آنهمه جهل و ناآگاهی، باز منکر می باشی(تو که از موجودات بالا و پائین و نظم و تدبیر آنها که حاکی از وجود خدا است، ناآگاهی، چرا منکر خدا می شوی؟) آیا شخص عاقل به چیزی که ناآگاه است، آن را انکار می کند؟.
منکر خدا: تاکنون هیچکس با من این گونه، سخن نگفته (و مرا این چنین در تنگنای سخن قرار نداده است).
امام: بنابراین تو در این راستا، شک داری، که شاید چیزهائی در بالای آسمان و درون زمین باشد و نباشد؟
منکر خدا: آری شاید چنین باشد (به این ترتیب، منکر خدا از مرحله انکار، به مرحله شک و تردید رسید.)
امام: کسی که آگاهی ندارد، بر کسی که آگاهی دارد، نمی تواند برهان و دلیل بیاورد.
ای برادر منصور! از من بشنو و فراگیر، ما هرگز درباره وجود خدا شک نداریم، مگر تو خورشید و ماه و شب و روز را نمی بینی که در صفحه افق آشکار می شوند و بناچار در مسیر تعیین شده خود گردش کرده و سپس باز می گردند، و آنها در حرکت در مسیر خود، مجبور می باشند، اکنون از تو می پرسم: اگر خورشید و ماه، نیروی رفتن (و اختیار) دارند، پس چرا بر می گردند، و اگر مجبور به حرکت در مسیر خود نیستند، پس چرا شب، روز نمی شود، و به عکس، روز شب نمی گذرد؟
ای برادر منصور! به خدا سوگند، آنها در مسیر و حرکت خود مجبورند، و آن کسی که آنها را مجبور کرده، از آنها فرمانرواتر واستوارتر است.
منکر خدا: راست گفتی.
امام: ای برادر منصور! بگو بدانم، آنچه شما به آن معتقدید، و گمان می کنید دهر (روزگار) گرداننده موجودات است، و مردم را می برد، پس چرا دهر (روزگار) گرداننده موجودات است، و مردم را می برد، پس چرا دهر آنها را برنمی گرداند، و اگر بر می گرداند، چرا نمی برد؟
ای برادر منصور! همه مجبور و ناگزیرند، چرا آسمان در بالا، و زمین در پائین قرار گرفته؟ چرا آسمان بر زمین نمی افتد؟ و چرا زمین از بالای طبقات خود فرو نمی آید، و به آسمان نمی چسبد، و موجودات روی آن به هم نمی چسبند؟!.
(وقتی که گفتار واستدلالهای محکم امام به اینجا رسید، عبدالملک، از مرحله شک نیز رد شد، و به مرحله ایمان رسید) در حضور امام صادق (ع) ایمان آورد و گواهی به یکتائی خدا و حقانیت اسلام داد و آشکارا گفت: آن خدا است که پروردگار و حکم فرمای زمین و آسمانها است، و آنها را نگه داشته است!
حمران، یکی از شاگردان امام که