هدایت شده از شهداءومهدویت
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمتچهلیکم
﷽
،برای اولین عملیات های نفوذی در عمق مواضع دشمن آماده شدیم. ابراهیم
.جواد افراســیابی، رضا دستواره و رضا چراغی و چهار نفر دیگر انتخاب شدند
بعد دو نفر از کردهای محلی که راه ها را خوب می شناختند به ما اضافه شدند. به
اندازه یک هفته آذوقه که بیشتر نان و خرما بود برداشتیم. ساح و مواد منفجره و
.مین ضد خودرو به تعداد کافی در کوله پشتی ها بسته بندی کردیم و راه افتادیم
۱ امام
از ارتفاعات و بعد هم از رودخانه امام حسن عبور کردیم. به منطقه چم
حســن۷ وارد شدیم. آنجا محل اســتقرار یک تیپ ارتش عراق بود. میان
.شیارها و لابه لای تپه ها مخفی شدیم
.دشمن فکر نمی کرد که نیروهای ایرانی بتوانند از این ارتفاعات عبور کنند
.برای همین به راحتی مشغول تهیه نقشه شدیم
سه روز در آن منطقه بودیم. هرچند بارندگی های شدید کمی جلوی کار ما
.را گرفت، اما با تاش بچه ها نقشه های خوبی از منطقه تهیه گردید
پس از اتمام کارِ شناسایی و تهیه نقشه، به سراغ جاده نظامی رفتیم. چندین
مین ضد خودرو در آن کار گذاشتیم. بعد هم سریع به سمت مواضع نیروهای
.خودی برگشتیم
هنوز زیاد دور نشــده بودیم که صــدای چندین انفجارآمــد. خودروها و
.نفربرهای دشمن را دیدیم که در آتش می سوخت
مــا هم ســریع از منطقه خطر دور شــدیم. پس ازچند دقیقه متوجه شــدیم
تانک های دشمن به همراه نیروهای پیاده، مشغول تعقیب ما هستند. ما با عبور از
.داخل شیارها و لابه لای تپه ها خودمان را به رودخانه امام حسن۷ رساندیم
.با عبور از رودخانه، تانک ها نتوانستند ما را تعقیب کنند
.محل مناسبی را در پشــت رودخانه پیدا کردیم و مشغول استراحت شدیم
!دقایقی بعد، از دور صدای هلی کوپتر شنیده شد
فکر این یکی را نکرده بودیم. ابراهیم بافاصله نقشه ها را داخل یک کوله پشتی
.ریخت و تحویل رضا داد و گفت: من و جواد می مانیم شما سریع حرکت کنید
کاری نمی شــد کرد، خشاب های اضافه و چند نارنجک به آن ها دادیم و با
.ناراحتی از آن ها جدا شدیم و حرکت کردیم
اصاً همه این مأموریت برای به دست آوردن این نقشه ها بود. این موضوع
.به پیروزی در عملیات های بعدی بسیار کمک می کرد
از دور دیدیم که ابراهیم و جواد مرتب جای خودشان را عوض می کنند و
با ژ۳ به سمت هلی کوپتر تیراندازی می کردند. هلی کوپتر عراقی هم مرتب با
.دور زدن به سمت آن ها شلیک می کرد
دو ساعت بعد به ارتفاعات رسیدیم. دیگر صدایی نمی آمد. یکی از بچه ها
که خیلی ابراهیم را دوســت داشــت گریه می کرد، ما هیــچ خبری از آن ها
.نداشتیم. نمی دانستیم زنده هستند یا نه
یادم آمد دیروز که بیکار داخل شــیارها مخفی بودیــم، ابراهیم با آرامش
.خاصی مسابقه راه انداخت و بازی می کرد
بعد هم لغت های فارسی را به کردهای گروه آموزش می داد. آنقدر آرامش
.داشت که اصاً فکر نمی کردیم در میان مواضع دشمن قرار گرفته ایم
!وقتی هم موقع نماز شد می خواست با صدای بلند اذان بگوید
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#ایران_قوی🇮🇷
#ایران_تسلیت
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از شهداءومهدویت
طلاب تهران با شهید «آرمان علیوردی» وداع میکنند/ تشییع از مسجد امام علی (ع) شهران
مراسم وداع، تشییع و خاکسپاری طلبه شهید «آرمان علیوردی» شهید مدافع دین و امنیت امروز (هفتم آبانماه) با حضور طلاب و اساتید حوزههای علمیه تهران برگزار میشود.
#ایران_قوی🇮🇷
@hedye110
هدایت شده از شهداءومهدویت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غریب گیر آوردنت😭😭
دلشو نداری نبین😭😭
به جان فاطمه انتقامتون رو میگیریم😭
@hedye110
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
#خاطرات_شهدا.. 🦋
غواص به فرماندهاش گفت:
اگر رمز را اعلام ڪردۍ و تو آب نپریدم،
من رو هول بده تو آب!
فرمانده گفت: اگر مطمئن نیستۍ میتونۍ برگردۍ..
غواص جواب داد: نه! پاۍ حرف امام ایستادم.
فقط مۍترسم دلم گیر خواهر ڪوچولوم باشه.
آخه تو یڪ حادثه اقوامم رو از دست دادم و
الان هم خواهرم رو سپردم دست همسایهها تا در عملیات شرڪت ڪنم..💔
والفجر ۸، اروند رود وحشۍ، فرمانده تا داد زد
#یازهرا غواص قصهۍ ما اولین نفرۍ بود که توۍ آب پرید و اولین نفری بود که به شهادت رسید!🕊
راستے رفیق یه چیزی.. من و شما چقدر پاۍ حرف امام ایستادهایم؟!
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
حاج قاسم سلیمانی: عشق به مهدی(عج)، عشق به خداست.
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
#امام_خامنه_ای
🌼شهدای ما مثل ستارگانی در آسمان هستند 🌼
" فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست ."
مقام معظم رهبری
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
معرفی کتاب از جهنم سرد شین تا بهشت ارزنتاک 🌱
بریده ای از کتاب:
بالاخره به رودخانه دریاسور رسیدیم.
از شدت تشنگی سرم را توی آب رودخانه بردم و آن قدر از آن آب سرد و گوارا نوشیدم، تا سیر شدم.
کفش هایم گِلی شده بود.
آن ها را در رودخانه شستم.
به دلیل خستگی و نداشتن راهنما و همچنین طغیان آب رودخانه، عبور از آن خیلی مشکل بود.
بنابراین، به توقف در این سمت رودخانه مجبور شدیم.
چند خانه متروکه در مجاورت کوه بلندی در حاشیه رودخانه قرار داشت.
شب را در همان خانه ها ساکن شدیم.
باران شدید تر شد و از سقف فرسوده و ترک خورده اتاق ها مدام قطرات باران بر سرمان می چکید.
سرما تا مغز استخوان نفوذ می کرد.
هیچ پتویی نداشتیم.
بچه ها با هر زحمتی بود، هیزم های خیس را آتش زدند و خودشان را گرم کردند.
آسمان بعد از چند ساعت سروصدا آرام گرفت و چرت ما به خوابی عمیق تبدیل شد.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#خاطرات_سیدعلی_کاظم_داور 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
#تلنگر💥
●○●○
هرگاه تصمیم گرفتی بدون حجاب و باظاهر غیر اسلامی بیرون بروی،
بدان ڪه غرب را در تهاجم فرهنگیاش یاری میڪنی و توجه جوانانی ڪه سعی بر حفظ نگاهشان دارند را جلب میڪنی
●○●○
مبادا حجابی ڪه بر تو واجب شده تا تو را با نجابت فاطمی پاڪدامن نگه دارد را تحریف ڪنی چرا ڪه تو آبروی تمامی دختران محجبه و پاڪدامن هستی
●○●○
با این همه اگر همچنان به این مسئله بی توجه بودی، بدان ڪه دیگر اسم شیعه بر روی تو نمیتوان گذاشت.
●○●○
#فرازی_از_وصیت_نامه🌱
#شهید_علاء_حسن_نجمه❤️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸احمـد که جلوه گاه
🎊عنایات سرمد است
🌸برجمله خلایق
🎊عالم سرآمد است
🌸خواهی اگر صلاح و
🎊فلاح و نَجاح و جاه
🌸در سایه محمّد
🎊و آل محمّد است
🎊میلاد فرخنده پیامبر اکرم
🌸حضرت محمد (ص)
و هفته وحدت مبارک🎈🎊💐
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
کتاب سنگریزه هایی که شمارش نشدند 🌱
مرزها بسته شد.
دو کشور روبهروی هم ایستادند تا مقدمهای شود برای ریشهکنکردن نهال انقلاب اسلامی که بیشک دست اجنبیها پشت آن بود.
دو کشور شیعی به جان هم افتادند و قربانی سیاستهایی شدند که بسیاری از مردم عراق به آن راضی نبودند و برای فرار از این برادرکشی بهگونهای دیگر قربانی میشدند.
«قیس صبیح الزیدی» یکی از همین قربانیها است.
حکایت زندگیاش ازآنجهت خواندنی است که نخواست رودرروی مردمی بایستد که پدرش به آنها ایمان داشت، دوستشان داشت و حالا که رهبری به نام خمینی داشتند، به آن افتخار هم میکرد.
وقتی ارتش عراق میخواست دو برادر قیس (انور و ناصر) را که آن زمان دانشجو و دانشآموز بودند بهاجبار به میدان جنگ بفرستد، پدر سفارش کرد به ایران فرار کند.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#خاطرات_قیس_صبیح_الزیدی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
#طنز_جبهہ🧨
دو تا از بچہهاے گردان،
غولے را همراه خودشان آورده بودند
و هاے هاے مےخندیدند
گفتم : این کیہ؟
گفتند : عراقے
گفتم : چطورے اسیرش کردید؟
مےخندیدند
گفتند : -از شب عملیات پنهان شده
بود ، تشنگے فشار آورده
با لباس بسیجےها آمده
ایستگاه صلواتے شربت گرفتہ بود
پول داده بود!😂-
اینطورے لو رفتہ بود..
#خنده حلال😊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b