eitaa logo
احادیث اهل البیت علیهم‌السّلام
3.4هزار دنبال‌کننده
36 عکس
5 ویدیو
0 فایل
 إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ "اَلثَّقَلَيْنِ" مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي "كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي" وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ   ارتباط با خادم کانال: @skhorasani22
مشاهده در ایتا
دانلود
برخورد امیرالمؤمنین علیه‌السلام با متخلف بیت‌المال 🔰هنگامى كه علی علیه‌السلام ، خيانت ابن هَرمَه، مأمور بازار اهواز را دريافت، به رفاعه چنين نوشت: هنگامى كه نامه‌ام را خواندى، ابن هرمه را از بازار، بركنار كن و او را به خاطر [ حقوق] مردم از كار، باز دار و سپس زندانى نما و خبر آن را اعلان عمومى كن و به كارگزارانت بنويس و نظرم را به آنان ابلاغ نما. درباره ابن هرمه، غفلت يا كوتاهى نكنى كه نزد خداوند ، هلاك شوى و من هم به بدترين شيوه بركنارت خواهم كرد كه از اين كار ، تو را به خدا پناه مى دهم. 🔶 هنگامى كه جمعه شد، او را از زندان بيرون آر و 35 تازيانه بر او بزن و او را در بازارها بچرخان پس اگر کسی از او شکایتی با شاهد آورد، او و شاهدش را قَسَم بِده، آن وقت حق او را از مال «ابن هرمه» بپرداز( اگر اگر کسی همراه یک شاهد و سوگند، ادعای طلب کرد از اموال ابن هرمه به طلبکار بپرداز.) سپس دست بسته و با خواری او را به زندان برگردان و پاهایش را با ریسمان ببند. ولی هنگام نماز زنجیر را از پایش در آور و اگر برای او خوردنی و نوشیدنی و یا پوشیدنی آوردند، مانع نشو و به کسی هم اجازه نده که بر او داخل شود از کسانی که راه دشمنی را به او تلقين می‌کنند و به آزادى اميدوارش می‌سازند. و اگر برايت روشن شد که كسى مطلبى را به او القا كرده كه به مسلمانانى زيان مى‌رساند پس آن شخص را با تازيانه بزن و زندانی کن تا توبه کند. ⬅️ شب ها زندانيان را براى تفرّج( گردش وهواخورى) به حياط زندان بياور، جز ابن هرمه را، مگر آن که بر جانش، بیمناک باشی که در این صورت، او را با زندانیان دیگر به صحن زندان می‌آوری. اگر دیدی که طاقت و توان دارد، پس از سی روز، سی و پنج تازیانه دیگر، افزون بر سی و پنج تازیانه قبلی، بر او بزن. و براى من گزارش كارت در بازار را بنويس و اينكه چه كسى را پس از آن خائن برگزيدى. حقوق ابن هرمه خائن را هم قطع كن. .» 📚مستدرک الوسائل: ج ۱۷ ص ۳۷۹ علیه‌السّلام ☑️ @JAMI_Alahadith
احادیث اهل البیت علیهم‌السّلام
➖برخورد امیرالمؤمنین علیه‌السلام با متخلف بیت‌المال 🔰هنگامى كه علی علیه‌السلام ، خيانت ابن هَرمَه،
✍🏼 حساسیت امیرالمؤمنین علیه‌ السلام درباره‌ی اموال عمومی، بسیار عجیب است. عقول در برابر این نامه‌ی امام مبهوت می‌ماند. دقت کنید! امام نه تنها به فرماندار بصره دستور مخفی کردن و پوشاندن مساله را نمی‌دهد بلکه فرمان می‌دهد او را رسوا کند تا همه بدانند و بشناسند. او خیانت کرده و آبروی حکومت دینی را ریخته است، پس تو هم آبروی او را بریز. دو نظریه اینجا هست. عده‌ای می‌گویند اگر متهمان مفاسد اجتماعی را معرفی کنید و صدایش را دربیاورید، آبروی حکومت اسلامی می‌رود و مردم بدبین می‌شوند. اما نظر علی علیه السلام این است که اگر معرفی نکنید و صدایش را درنیاورید، آبروی حکومت اسلامی می‌رود و مردم بدبین می‌شوند! 🔻در قسمتی از عهدنامه مالک، امیرالمؤمنین علیه‌السلام به مالک می‌فرمایند: هرگاه يکى از آنها (از کارگزاران تو) دست به سوى خيانت دراز کند و مأموران مخفى‌ات متفقاً نزد تو بر ضد او گزارش دهند، به همين مقدار به عنوان گواه و شاهد قناعت کن و مجازاتِ بدنى را در حق او روا دار و به مقدارى که در کار خود خيانت کرده کيفر ده سپس وى را در مقام خواری و ذلت بنشان و داغ خيانت را بر او بگذار و قلاده‌ی ننگ تهمت را بر گردنش بيفکن (و او را چنان معرفى کن که عبرت ديگران گردد).
بالاتر از هر خوبی و بالاتر از هر بدى 🛑قَالَ رَسول‌ُالله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله خَصْلَتَانِ لَيْسَ فَوْقَهُمَا مِنَ اَلْبِرِّ شَيْءٌ اَلْإِيمَانُ بِاللَّهِ وَ اَلنَّفْعُ لِعِبَادِ اَللَّهِ وَ خَصْلَتَانِ لَيْسَ فَوْقَهُمَا مِنَ اَلشَّرِّ شَيْءٌ اَلشِّرْكُ بِاللَّهِ وَ اَلضَّرُّ لِعِبَادِ اَللَّهِ. 🔰پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ فرمود: دو خصلت است كه بالاتر از آن‌دو هيچ نيكى وجود ندارد 1⃣ ايمان به خدا 2⃣ و نفع‌رساندن به بندگان خدا و دو خصلت است كه بالاتر از آن‌دو هيچ بدى وجود ندارد: 1⃣ شرک به خدا 2⃣ و زيان رساندن به بندگان خدا. 📚تحف‌العقول، ج۱ ص۳۵ ☑️ @JAMI_Alahadith
گفتگوى علیه‌السلام و پيرمرد شامى 🛑 پيرمردى آمد و به زنان و خاندان حسين عليه‌السّلام كه در آن جا بودند، نزديك شد و گفت: ستايش، خدايى را كه شما را كشت و هلاكتان كرد و كشور را از [شرّ] مردان شما، آسوده نمود و شما را در اختيار امير مؤمنان نهاد! امام زين العابدين عليه السلام به او فرمود: «اى پيرمرد ! آيا قرآن خوانده‌اى‌؟». گفت: آرى. ⬅️فرمود: آيا آيۀ «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ(بگو: من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم)» را دانسته‌ای؟». پيرمرد گفت: آن را خوانده‌ام. امام عليه السلام به او فرمود: «اى پيرمرد ! آن نزديكان، ما هستيم. ⬅️ آيا در سورۀ بنى اسرائيل خوانده‌اى: «وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ (و حقّ‌ نزديكان را به آنها بده)» پيرمرد گفت: آن را خوانده‌ام. امام زين العابدين عليه السلام فرمود: «اى پيرمرد ! آن نزديكان،ما هستيم. ⬅️ آيا اين آيه را خوانده‌اى:«وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَىٰ(و بدانید هرگونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای نزدیکان است) ؟». گفت: آرى. فرمود:«اى پيرمرد! آن نزديكان، ما هستيم. ⬅️ آيا اين آيه را خوانده‌اى: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا (جز این نیست که همواره خدا می خواهد هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت برطرف نماید، و شما را چنان که شایسته است پاک و پاکیزه گرداند).؟». پيرمرد گفت: آن را خوانده‌ام. امام عليه السلام فرمود: «ما آن اهل بيت هستيم و خداوند، آيۀ طهارت را مخصوص ما گردانیده است، اى پيرمرد!». 🔰 پيرمرد،ساکت شد و از گفتۀ خويش، پشيمان شد و گفت: تو را به خدا، شما آنان هستيد؟ زين العابدين عليه السلام فرمود: «به خدا سوگند،بدون شك،ما همان‌ها هستيم و به حقّ‌ جدّمان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله،ما همان‌ها هستيم». پيرمرد گريست و عمامه‌اش را پرت كرد و سپس سرش را به سوى آسمان،بلند كرد و گفت: خدايا ! من از دشمن خاندان محمّد-جن باشد يا انس-،به تو پناه مى‌برم.و سپس گفت:آيا مى‌توانم توبه كنم‌؟ زين العابدين عليه السلام به او فرمود:«آرى.اگر به سوى خدا باز گردى،خدا هم به سوى تو باز مى‌گردد و تو با ما خواهى بود». پيرمرد گفت: من توبه‌كارم. ماجراى پيرمرد به يزيد بن معاويه رسيد و فرمان داد او را بكُشند. 📚الملهوف، ص۲۱۱ ☑️ @JAMI_Alahadith
روایتی تکان دهنده در مورد گناه کبیره‌ی رِبا 🛑 اَلْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «دِرْهَمٌ رِبًا أَشَدُّ مِنْ سَبْعِينَ زَنْيَةً كُلُّهَا بِذَاتِ مَحْرَمٍ» 🔰امام صادق عليه السّلام فرمود: يك درهم ربا، از هفتاد بار زناكردن كه همگى با محارم خود باشند، شدیدتر( و بدتر) است. 📚 تهذيب الأحکام ج ۷، ص ۱۴ ☑️ @JAMI_Alahadith
ارزش مداری علیه‌السّلام 🔻«اگر سبیل این و آن را چرب می کردید...»! 🔰 به چند طریق روایت است که «گروهی از شيعيان نزد امیر المؤمنین علیه السلام آمدند و گفتند: ای کاش از این بیت المال، اموالی را میان اشراف و رئیسان پخش می کردید، و حتی آنها را بر ما ترجیح می‌دادید، تا این‌که پایه های حکومتتان استوار شود؛ و بعداً عدالت و مساوات را رعایت می کردید. پس امام علیه السلام با صراحت فرمود: «أَ تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِيرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِي السَّمَاءِ نَجْماً وَ لَوْ كَانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّه» ✍ آيا به من امر مى‏كنيد تا با ستم كردن در حق كسانى كه بر آنان حكومت دارم، دنبال پيروزى باشم؟ به خدا سوگند تا شب و روز مى آيد و مى رود، و ستاره به دنبال ستاره حركت مى كند دست به چنين كارى نمى زنم. اگر مال از خود من بود همه را در پرداخت كردن برابر مى داشتم تا چه رسد به اينكه مال، مال خداست ⚠️عدالت را فداى مقام نکنیم! 📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏4، ص: 31؛ الغارات (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 48؛ نهج البلاغه، خطبه 126؛ الأمالي (للمفيد)، ص: 176 ☑️ @JAMI_Alahadith
احتجاج ابو بَرزه با يزيد ملعون ⚫️ یزید، چوب‌دستى خيزرانش را خواست و با آن بر دندان‌هاى پيشينِ‌ حسين عليه السلام مى‌زد و مى‌گفت: ابا عبد اللّه،نيكو سخن مى‌گفت! ابو برزۀ اسلَمى يا شخص ديگرى به سوى او آمد و به وى گفت: واى بر تو، اى يزيد! آيا با چوب‌دستى‌ات بر دندان‌ها و دهان حسين مى‌زنى‌؟! گواهى مى‌دهم كه ديدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دندان‌هاى او و برادرش را مى‌مَكَد و مى‌فرمايد: «شما، سَروران جوانان بهشتى هستيد. خداوند، قاتل شما را بكُشد و لعنت كند و آتش دوزخ را برايش آماده كند كه بد سرانجامى است !». هان-اى يزيد-! روز قيامت،در حالى مى‌آيى كه عبيد اللّه بن زياد،شفيع توست،و اين،در حالى مى‌آيد كه محمّد صلى الله عليه و آله شفيع اوست. راوى مى‌گويد: يزيد،خشمگين شد و فرمان داد بيرونش كنند و او را كِشانْ‌ كِشانْ‌، بيرون بردند. 📚الفتوح، ج۵ ص۱۲۹ عليه‌السلام ☑️ @JAMI_Alahadith
🌑 (هنگامى كه اسيران بر يزيد، وارد شدند) مردى شامى به فاطمه، دختر حسين عليه السلام، نگريست و [به يزيد] گفت: اى امير مؤمنان ! اين دختر را به من ببخش. فاطمه به عمّه‌اش گفت: اى عمّه ! يتيم شدم و خدمتكار هم مى‌شوم‌؟! زينب عليها السلام گفت :نه.اين فاسق،چنين حقّى ندارد. مرد شامى گفت:اين دختر،كيست‌؟ يزيد گفت: اين، فاطمه دختر حسين است و او هم عمّه‌اش، دختر على است. مرد شامى گفت:حسين،پسر فاطمه و على،پسر ابو طالب‌؟! گفت:آرى. شامى گفت:اى يزيد ! خدا تو را لعنت كند! آيا خاندان پيامبرت را مى‌كُشى و فرزندانش را اسير مى‌كنى‌؟! به خدا سوگند،من جز اين خيال نكردم كه آنان اسيران روم اند. يزيد گفت: به خدا سوگند، تو را به آنان ملحق مى‌كنم. سپس فرمان داد گردنش را بزنند. 📚الملهوف، ص۲۱۸ ☑️ @JAMI_Alahadith
گفتگوى تند علیه‌السلام با يزيد لعنه‌الله 🌑 على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام پيش آمد تا جلوى يزيد بن معاويه ايستاد و شروع به خواندن كرد: «طمع نورزيد كه ما را خوار بداريد و ما، شما را گرامی بداريم و(طمع نورزید که) آزارمان دهيد و ما از آزارتان،دست نگاه داريم. خدا مى‌داند كه دوستتان نداريم و اگر شما ما را دوست نداريد سرزنشتان نمی‌كنيم». ⬅️ يزيد گفت: اى جوان ! راست گفتى؛ امّا پدرت و جدّت خواستند كه فرمان‌روا باشند و ستايش،خدايى را كه آن دو را خوار كرد و خونشان را ريخت ! على بن الحسين عليه السلام به او گفت: «اى پسر معاويه و هند و صَخر (ابو سفيان) ! پدران و نياكان من، پيش از آن كه ما متولّد شويم، فرمان‌روا بوده‌اند و جدّم على بن ابى طالب عليه‌السلام، در جنگ بدر و احُد و احزاب، پرچم پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله را به دست داشت و پدرت و جدّت، پرچم‌هاى كافران را به دست داشتند». سپس على بن الحسين عليه السلام شروع به خواندن اين شعرها كرد: چه مى‌گوييد اگر پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله به شما بگويد: شما امّت آخرين،چه كرديد با عترت و خاندانم،پس از رفتن من‌؟ برخى از آنان،اسيرند و برخى هم خفته به خون. مزد خيرخواهى‌ام براى شما،اين نبود كه با خويشاوندانم،چنين بدرفتارى كنيد!». 🔻سپس على بن الحسين عليه السلام فرمود: « واى بر تو،اى يزيد! اگر مى‌دانستى چه كرده‌اى و چه كارى با پدر و با خاندان و برادر و عموهايم كرده‌اى، به كوه‌ها مى‌گريختى و بر خاكستر مى‌آرميدى و از اين كه سر حسين، پسر فاطمه و على را-او كه امانت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در ميان شما بود- بر دروازۀ شهر نصب كرده باشند، فرياد و فغان مى‌كردى. پس بشارتت باد به رسوايى و پشيمانى در فردا، آن گاه كه بى‌ترديد، مردم را در آن روز [براى حساب] گرد مى‌آورند!». 📚الفتوح، ج۵ ص۱۳۱ علیه‌السلام ☑️ @JAMI_Alahadith
نمازهای حضرت صلوات‌الله‌علیه 🛑كَانَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ يُصَلِّي فِي اَلْيَوْمِ وَ اَللَّيْلَةِ أَلْفَ رَكْعَةٍ كَمَا كَانَ يَفْعَلُ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَانَتْ لَهُ خَمْسُمِائَةِ نَخْلَةٍ فَكَانَ يُصَلِّي عِنْدَ كُلِّ نَخْلَةٍ رَكْعَتَيْنِ وَ كَانَ إِذَا قَامَ فِي صَلاَتِهِ غَشِيَ لَوْنَهُ لَوْنٌ آخَرُ وَ كَانَ قِيَامُهُ فِي صَلاَتِهِ قِيَامَ اَلْعَبْدِ اَلذَّلِيلِ بَيْنَ يَدَيِ اَلْمَلِكِ اَلْجَلِيلِ كَانَتْ أَعْضَاؤُهُ تَرْتَعِدُ مِنْ خَشْيَةِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كَانَ يُصَلِّي صَلاَةَ مُوَدِّعٍ يَرَى أَنَّهُ لاَ يُصَلِّيَ بَعْدَهَا أَبَداً وَ لَقَدْ صَلَّى ذَاتَ يَوْمٍ فَسَقَطَ اَلرِّدَاءُ عَنْ أَحَدِ مَنْكِبَيْهِ فَلَمْ يُسَوِّهِ حَتَّى فَرَغَ مِنْ صَلاَتِهِ فَسَأَلَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ وَيْحَكَ أَ تَدْرِي بَيْنَ يَدَيْ مَنْ كُنْتُ إِنَّ اَلْعَبْدَ لاَ يُقْبَلُ مِنْ صَلاَتِهِ إِلاَّ مَا أَقْبَلَ عَلَيْهِ مِنْهَا بِقَلْبِهِ فَقَالَ اَلرَّجُلُ هَلَكْنَا فَقَالَ كَلاَّ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُتَمِّمُ ذَلِكَ بِالنَّوَافِلِ 🔰حمران بن اعين از امام باقر عليه‌السّلام نقل مى‌كند که: امام سجّاد عليه السّلام در يك شب و روز هزار ركعت نماز مى‌خواند، همان گونه كه امير المؤمنين عليه السّلام چنين مى‌كرد، او پانصد درخت خرما داشت و نزد هر درختى دو ركعت نماز مى‌خواند و چنين بود كه هرگاه به نماز مى‌ايستاد رنگ او دگرگون مى‌شد و قيام او به نماز (مانند) قيام بنده‌اى ذليل در پيشگاه پادشاهى بزرگ بود، اعضاء بدن او از ترس خداوند عز و جل مى‌لرزيد و چنان نماز مى‌خواند كه گويا ديگر پس از آن نماز نخواهد خواند. 🔻روزى نماز می‌خواند و رداى او از يكى از شانه‌هايش افتاد و آن را درست نكرد تا از نماز فارغ شد، بعضى از اصحابش در اين باره از او پرسيدند، حضرت فرمود: واى بر تو، مى‌دانى كه در برابر چه كسى قرار داشتم‌؟ همانا نماز بنده قبول نمى‌شود مگر به همان مقداری كه با قلب خود آن را به جاى آورد آن مرد گفت: پس ما هلاك شديم فرمود: هرگز! خداوند عزّ و جلّ به وسيلۀ نافله‌ها آن را كامل مى‌كند 📚الخصال ج ۲، ص ۵۱۷ علیه‌السلام(به روایتی) ☑️ @JAMI_Alahadith
علیه‌السلام و رسـيدگى به محرومين 🛑وَ كَانَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَيَخْرُجُ فِي اَللَّيْلَةِ اَلظَّلْمَاءِ فَيَحْمِلُ اَلْجِرَابَ عَلَى ظَهْرِهِ وَ فِيهِ اَلصُّرَرُ مِنَ اَلدَّنَانِيرِ وَ اَلدَّرَاهِمِ وَ رُبَّمَا حَمَلَ عَلَى ظَهْرِهِ اَلطَّعَامَ أَوِ اَلْحَطَبَ حَتَّى يَأْتِيَ بَاباً بَاباً فَيَقْرَعُهُ ثُمَّ يُنَاوِلُ مَنْ يَخْرُجُ إِلَيْهِ وَ كَانَ يُغَطِّي وَجْهَهُ إِذَا نَاوَلَ فَقِيراً لِئَلاَّ يَعْرِفَهُ فَلَمَّا تُوُفِّيَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَدُوا ذَلِكَ فَعَلِمُوا أَنَّهُ كَانَ عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ وَ لَمَّا وُضِعَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى اَلْمُغْتَسَلِ نَظَرُوا إِلَى ظَهْرِهِ وَ عَلَيْهِ مِثْلُ رُكَبِ اَلْإِبِلِ مِمَّا كَانَ يَحْمِلُ عَلَى ظَهْرِهِ إِلَى مَنَازِلِ اَلْفُقَرَاءِ وَ اَلْمَسَاكِينِ 🌑در ادامه روایت قبلی آمده که: امام سجاد(علیه السلام) همواره شبانه و در تاریکی از خانه خارج می‌شد و کیسه‌ای بزرگ را که در آن درهم و دینار بود بر دوش خویش حمل می‌کرد و گاهى بر پشت خود طعام يا هيزم حمل مى‌كرد و به در خانه‌ها مى‌رفت و در مى‌زد و هر كس بيرون مى‌آمد آن را به او مى‌داد و وقتى چيزى به فقير مى‌داد صورت خود را مى‌پوشاند تا او را نشناسند. هنگامی که از دنيا رفت او را از دست دادند و دانستند كه او علىّ‌ بن الحسين(عليه السّلام)بوده است، و چون بر روى تختۀ غسل قرار دادند ديدند كه پشت او مانند زانوى شتر پينه بسته بود، از بارى كه به خانه‌هاى فقرا و مساكين حمل می‌کرد علیه‌السلام(به روایتی) ☑️ @JAMI_Alahadith
پرتوی از شخصیت امام زین العابدین علیه‌السلام 🛑َ لَقَدْ حَجَّ عَلَى نَاقَةٍ لَهُ عِشْرِينَ حَجَّةً فَمَا قَرَعَهَا بِسَوْطٍ فَلَمَّا نَفَقَتْ أَمَرَ بِدَفْنِهَا لِئَلاَّ يَأْكُلَهَا اَلسِّبَاعُ وَ لَقَدْ سُئِلَتْ عَنْهُ مَوْلاَةٌ لَهُ فَقَالَتْ أُطْنِبُ و [أَوْ] أَخْتَصِرُ فَقِيلَ لَهَا بَلِ اِخْتَصِرِي فَقَالَتْ مَا أَتَيْتُهُ بِطَعَامٍ نَهَاراً قَطُّ وَ مَا فَرَشْتُ لَهُ فِرَاشاً بِلَيْلٍ قَطُّ وَ لَقَدِ اِنْتَهَى ذَاتَ يَوْمٍ إِلَى قَوْمٍ يَغْتَابُونَهُ فَوَقَفَ عَلَيْهِمْ فَقَالَ لَهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ فَغَفَرَ اَللَّهُ لِي وَ إِنْ كُنْتُمْ كَاذِبِينَ فَغَفَرَ اَللَّهُ لَكُمْ 🔶 حضرت علیه‌السلام بر روى شترى كه داشت بيست بار حجّ‌ به جاى آورد و هرگز آن را با تازيانه نزد و وقتی که آن شتر مرد دستور داد كه لاشه‌اش را دفن كنند تا حيوانات درنده آن را نخورند. از كنيزش در بارۀ آن حضرت پرسيده شد،گفت: مفصّل بگويم يا خلاصه كنم‌؟ گفتند: خلاصه كن، گفت: هرگز روزها طعامى نزد او نياوردم(يعنى پيوسته روزه بود) و شب‌ها رختخوابى براى او پهن نكردم(يعنى شبها پيوسته به‌عبادت مشغول بود) روزى آن حضرت نزد گروهى آمد كه غيبت او را مى‌كردند، پس ايستاد و فرمود: اگر شما راست مى‌گوييد خداوند مرا بيامرزد و اگر دروغ مى‌گوييد خداوند شما را بيامرزد. 📚الخصال ج ۲، ص ۵۱۸ ☑️ @JAMI_Alahadith