قصه ی پیراهنش یاد آور کربُبلاست گوشه‌ای از شهر ما شد کربلایِ آرمان (:

مرغ دلم راهیِ قم می‌شود در حرمِ امن تو گم می‌شود عمه‌ی سادات سلام علیک روحِ عبادات سلام علیک کوثرِ نوری به کویر قمی آب حیاتِ دل این مردمی عمه سادات بگو کیستی فاطمه یا زینبِ ثانیستی؟ از سفرِ کرب و بلا آمدی ؟ یا که به دنبالِ رضا آمدی ؟ من چه کنم شعله عشقِ تورا کاش شبی مستِ حضورم کنی با خبر از وقتِ ظهورم کنی . .

این شعر>>>>>>

امشب تو اورژانس خبرِ فوت یه بچه رو به خانواده‌ش دادن . . خانواده همه از کوچیک تا بزرگ ، مرد و زن زار زار اشک میریختن و به سر و صورتشون میزدن صحنه دردناکی بود ، دلِ آدم خون میشد با دیدنش(: میشه برایِ آروم شدنِ دلِ اون خانواده داغ دار دعا کنید؟

دوستان زینب دستش خورده چایی ریخته رو کتابی که از کتابخونه گرفته ؛ کتابه هم حدود 700 قیمتشه گلریزون گذاشتیم هرچه در توانتونه واریز کنید کتاب رو هرچه سریعتر برگردونیم اجرتون با امام محمد نقی (ع)🗿 جهت دریافت شماره کارت : @the_boka

حاجی من اصلا چایی نمیخوردم سال به سال(((:

سلامتی ماهم خوبیم ، زینب ی کتاب ۷۰۰ تومنی رو خراب کرده.

برایِ تجدیدِ انرژی *

شعر میگویم معشوقه ای در کار نیست ؛ آه دیوانه ام .. دیوانه بودن عار نیست . خواستم چون مصرع اول تو را مخفی کن باختم دل را حقیقت قابل انکار نیست .

عشق خیراتِ شب جمعه‌ی اموات که نیست . که به هر کس که رسیدید نثارش کردید !

ببخشید که تاوانِ گناهامم تو باید پس بدی آقا.

میداني ؛ پرنده ها برایِ پرواز به بال نیاز دارند انسان ها کتاب ! .