eitaa logo
جهان بانو
3.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
600 ویدیو
2 فایل
پایگاه بین المللی جهان بانو --------------------------------------- گستره تخصصی زن و خانواده 🚩 www.jahanbanou.ir 📲🖥️🎬🎙️👒💡 ارتباط با ادمین: @jahanbanou
مشاهده در ایتا
دانلود
19.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️🎥چی ببریم 🔻اگر قصد دارید به همراه فرزند خود در پیاده‌روی اربعین شرکت کنید، دیدن این ویدئو را به هیچ عنوان از دست ندهید⚠️ 📢جدیدترین اخبار زنان ایران و جهان در پایگاه خبری تحلیلی جهـــــ🌐ـــــــان بانـــو | @jahanbanou_ir |
⚠️ افزایش امنیت زنان در پیاده‌روی اربعین 📢جدیدترین اخبار زنان ایران و جهان در پایگاه خبری تحلیلی جهـــــ🌐ـــــــان بانـــو | @jahanbanou_ir |
22.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤝جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی ✔ این جمله‌های کوتاه و آسان را بخاطر بسپارید تا به راحتی در مسیر از بانوان خادم عراقی تشکر کنید 📢جدیدترین اخبار زنان ایران و جهان در پایگاه خبری تحلیلی جهـــــ🌐ـــــــان بانـــو | @jahanbanou_ir |
📌 با این راهکارها در پیاده‌روی اربعین گرمازده نخواهید شد 📢جدیدترین اخبار زنان ایران و جهان در پایگاه خبری تحلیلی جهـــــ🌐ـــــــان بانـــو | @jahanbanou_ir |
🖋 روایت کوتاه جهان‌بانو از مسیر عشق؛ ▫️این قسمت: سرباز کالسکه نشین 🔹کم‌شدن تیزی آفتاب و موج گرما در بعدازظهر، زوار را آماده رفتن کرده و چشم‌های زیبای دخترکی که با شیطنت خاصی در کالسکه رنگارنگش آدم‌های اطراف را می‌پایید و در جواب نگاه آنها، لبخندی ملیح صورتش را زیباتر می‌کرد، توجهم را به خود جلب کرده بود. ▫️مادر جوان و پر انرژی که ته‌مانده خستگی‌های سفر را، گوشه چشمانش پنهان کرده و هر بار ذکرشمار دست روی کالسکه‌اش را، به شماره می‌انداخت؛ آرام و همپای بقیه، دخترک کالسکه نشین خوش‌ذوقش را، به جلو رانده و مراقب بود، تا فاصله‌اش را با جمعیت روبرو، حفظ کرده و اطرافش را، در نظر داشته باشد. 🔹ظرف کوچک آب یخ زده‌ای که تازه از موکب‌دار کنار جاده نجف به کربلا گرفته بودم را با لبخندی به نشانه تکریم همت والای مادر جوانی که با وجود گرما و سختی‌ راه، تا رسیدن به عمود نزدیک کربلا، با چهره آرام و مهربان و با دلسوزی مادرانه، دختر بازیگوش خود را در کالسکه سرگرم نگه داشته و هر بار قربان‌صدقه اطاعت‌پذیری و ماندن او در کالسکه می‌رفت، تعارف نموده و به‌آرامی گفتم: تا شما آب‌خنک را می‌خوری اجازه بدید من کالسکه را هل بدم! ⬇️ ادامه روایت *سرباز کالسکه نشین*
⬆️ بخش دوم روایت *ثروتمندانی با یک مشت خرما* ▫️نجلا سرش را به نشانه تأیید پایین آورده و در ادامه حرف‌های دختر قبلی گفت:" بله ما با هم همسایه‌ایم، باباهای ما هر سال، توی موکب هستند" و با انگشت، همان موکبی که صندلی پلاستیکی را، از کنارش آورده بودند، نشان داد و در همان حال ادامه داد: ما هر سال، کناردست‌های اون‌ها بودیم، اما امسال با پول‌توجیبی هامون، یه سینی خرما و چند ظرف آب یخ خریده و خودمون موکب.داری می‌کنیم! 🔹دختربچه موبوری که با دقت به حرف‌های آن دو گوش می‌کرد، گفت: ما خیلی خوشحالیم که مهمونای کربلا را، با همین چند تا دونه خرما، به موکبمون دعوت می‌کنیم! خیلیا مثل شما، از خرمای ما می‌خورند و برامون دعا می‌کنن! ▫️حالا دخترک مو مشکی که کمی خجالتی‌تر از دوستانش به نظر می‌رسید، ظرف‌های آب داخل دستش را، جابه‌جا کرده و آرام گفت: منم خوشحال می‌شم که زائرای تشنه رو سیراب کنم! وقتی از این آب یخ‌ها می‌خورن، عطششون رفع میشه و بهشون میگم، یه سلامی به حضرت کنن، تا ثوابمون بیشتر بشه! 🔹از این‌همه معرفت و ادب دخترهای به‌ظاهر کوچک که با وجود گرمی هوا، موکب مختصری را راه انداخته و از پدرهای موکب ‌دارشان، عقب نمانده بودند خوشحال شده، با کلمات تحسین‌آمیز، خنده رضایت از درست انجام‌دادن پذیرایی‌شان، روی صورت‌های خسته و آفتاب‌سوخته‌شان پهن شد و برق خوشحالی، در چشمانشان درخشید. ▫️با همان لحن بغض گرفته، از این‌همه عشق بی‌منت، به آنها گفتم: خوشحالم از دیدن دخترهایی که به‌جای بازی و سرگرمی که حقشان بوده، اما با عشق و معرفت، پذیرای زائران پیاده کربلا شدند و بیشتر از سن‌کم‌شان، می‌فهمند. 🔹دستی مهربانانه روی سر هر کدام آنها کشیده و ادامه دادم: برای ما بزرگ‌ترها خیلی دعا کنین! دعا کنین که محبت امام حسین علیه‌السلام، توی قلب هامون زیاد بشه و بازم توفیق پیدا کنیم. ▫️هر کدام آنها، با محبتی خالص و بی‌ریا، در تأیید خواسته‌هایم، با همان زبان شیرین کودکانه‌شان، در حقم دعای خیر و عاقبت‌به‌خیری می‌کردند و انگار، دنیایی از عشق و امید را، به قلبم هدیه می‌دادند. 🔹برای جبران گوشه کوچکی، از محبت بی‌منت "ثروتمندانی با یک‌مشت خرما"، چند بسته بیسکویت و خوراکی، از کوله‌ام درآورده، و با اینکه از گرفتن آنها امتناع می‌کردند، به‌رسم خودشان آنها را در دستان کوچک خالی، اما ثروتمندشان جا داده و برای آنها آرزوی خوشبختی و موفقیت داشته، و برای ثبت کار ارزشمندشان، از آنها عکسی بی‌مقدمه گرفته و با خداحافظی صمیمانه، به راهم ادامه دادم. ▫️در ذهنم، حرف‌های به‌ظاهر کودکانه، اما پر از آگاهی و دانایی را، مرور کرده و همچنان، این باور درونی‌ام را تصدیق می‌کردم که: " انّ لِقَتل الحسین (ع) حرارة فی قلوب المومنین لا تبرُدُ ابداً". ✍🏻زهرا سعادت 📸 فاطمه انیسی 📢جدیدترین اخبار زنان ایران و جهان در پایگاه خبری تحلیلی جهـــــ🌐ـــــــان بانـــو | @jahanbanou_ir |
⬆️بخش دوم روایت *گنج مادرانه در مسیر حسین* ▫️مرد جوان با چهره‌ای آرام، نیم‌نگاهی انداخته، و با کلمات فارسی، اما لهجه پاکستانی، گفت: سلام خواهر! من فارسی بلدم. 🔹از اینکه مجبور نبودم، با زبانی بیگانه با او صحبت کنم، بلافاصله با زبان شیرین فارسی  سلام و خداقوت همراه با خوشحالی از آشنایی‌شان گفته و برای اینکه باب صحبت بین ما بسته نشود، بلافاصله ادامه دادم: خوش به سعادتتون! گنج حضور مادر را، همراه خودتون آوردید و انقدر هواشون رو دارین. ▫️مادر با لهجه پاکستانی، جملاتی گفته و با لبخند به هر دوی ما نگاه کرد. پسر جوان در جواب تعجب نگاهم، گفت: مادرم میگن، آرزوی زیارت دارن و دوست‌داشتن قبل از اینکه زبانم لال از دنیا برن یه پیاده‌روی و زیارت داشته باشن. 🔹بلافاصله گفتم: انشا الله روزیتون میشه، شما هم نگران نباشین، حضرات خودشون هوای زائراشون رو دارن. مرد جوان، حرف‌های مرا برای مادر ترجمه نمود و او هم جملاتی همراه با بالابردن دست‌ها برای دعا گفته و قطرات اشک روی گونه‌ها را، با گوشه شال مشکی‌اش، پاک کرد. ▫️پسرش به‌ آرامی گفت: برای من و شما دعاکردن و آرزوی زیارت برامون دارن. به ساعت گوشی‌ام نگاه کرده و به یاد قرار چند عمود بالاتر، با دوستانم افتاده و درحالی‌که بندهای کوله بارم را، روی سرشانه‌ها انداخته، کفش‌هایی که حالا به لطف موکب داران، واکس‌خورده بودند را، پوشیدم و از اینکه مزاحم آنها بودم عذرخواهی کردم. 🔹مرد جوان، همان‌طور که هم‌زمان جملات مادرش را که دعا بودند، ترجمه می‌کرد با بغض، التماس دعا گفته و درحالی‌که سعی در کنترل گرفتگی صدایش داشت، با همان چهره آرام، ادامه داد: خواهر مسلمونم! برای من دعا کنین که امام حسین (ع) این کار رو ازم قبول کنه و سایه مادرم رو بالای سرم نگه دارن. ▫️بی‌هیچ مکثی گفتم: ان شاالله این گنج پر ارزش را حفظ می‌کنن و براتون می‌نویسن، شک نکنین احترام به مادر، زندگیتون رو تضمین می‌کنه! شما هم برای ما دعا کنین، که این معرفت‌ها را، نسبت به خانواده هامون، داشته باشیم. 🔹قبل از رفتن، اجازه ثبت لحظه زیبای آنها، در قاب دوربینم را گرفته و دستی به نشانه خداحافظی تکان داده و از موکب خارج شده، و رو به جاده منتهی به کشتی نجات، برای عاقبت‌به‌خیری آنهایی که درس عملی احترام به مقام مادر، در هر آیین و مذهب و ملتی را، به من یادآوری نموده و حال دلم را خوب کرده بودند، دعا کردم. ✍🏻زهرا سعادت 📸 فاطمه انیسی 📢جدیدترین اخبار زنان ایران و جهان در پایگاه خبری تحلیلی جهـــــ🌐ـــــــان بانـــو | @jahanbanou_ir |
بخش دوم روایت *موکب ام‌الامام المهدی؛ میعادگاه بانوان خادم* ▫️خود مریم هم، پرستار بوده و هر سال در موکبی مشغول خدمت و درمان بیماران است.. او می‌گوید: هیچ سالی نبوده که طبق برنامه از پیش تعیین شده پیش بروم، و هر سال در جایی که گمان نداشتم قرار گرفتم. جالب اینکه با وجود کم بودن دارو و تجهیزات، همه بیماران درمان می‌شوند و این نفس حق امام حسین است که زائرانشان را شفا می‌دهند. 🔹نانواهای موکب نیز قصه‌ای شنیدنی دارند. آنها با عشق و علاقه، روزی چندین نوبت در گرمایی طاقت فرسا نان می‌پزند و با تمام وجود به زوار خدمت می‌کنند و با اتمام پیاده روی اربعین، دل‌هایشان غصه دار جدایی می‌شود. ▫️همکاری بانوان عراقی‌ و ایرانی‌ در این موکب، منظره‌ای بدیع و دیدنی خلق کرده است. ایرانیان با برپایی خیاط‌خانه، غرفه کودک و نانوایی، به رفع نیازهای زوار می‌پردازند و عراقی‌ها نیز با تمام وجود در پذیرایی، پخت و پز و اسکان زوار مشارکت می‌کنند. این همکاری صمیمانه، فضایی آکنده از محبت و صمیمیت را در مسیر حاکم کرده است. 🔹موکب ام‌الامام المهدی، تنها یک موکب نیست اینجا قلبی که می‌تپد، برای همه می‌تپد، اینجا عشق به امام حسین(ع) همه را به هم پیوند داده است. اینجا همه یک خانواده اند که دست خواهری در دست هم نهاده و مقدمات ظهور فرزند ام الامام المهدی،‌ را زمینه سازی می‌کنند. ✍🏻📸 زهرا هاشمی 📢جدیدترین اخبار زنان ایران و جهان در پایگاه خبری تحلیلی جهـــــ🌐ـــــــان بانـــو | @jahanbanou_ir |
▫️پیاده‌روی خانوادگی جاماندگان اربعین حسینی در شهر ری _ ۴ شهریور ۱۴۰۳ 📢جدیدترین اخبار زنان ایران و جهان در پایگاه خبری تحلیلی جهـــــ🌐ـــــــان بانـــو | @jahanbanou_ir |
38.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢بیش از نیم قرن جنایت؛ 📌در تاریخ ۲۱ آگوست سال ۱۹۶۹ میلادی بود که مسجدالاقصی توسط صهیونیست‌ها به آتش کشیده شد. این اتفاق در واقع ۲ سال پس از اشغال شهر قدس به وقوع پیوست. 📌واقعیت آن است که جنایت رژیم صهیونیستی علیه مسجدالاقصی در تاریخ ۲۱ آگوست سال ۱۹۶۹ میلادی تنها به همین نقطه ختم نشد، چراکه آنها پس از حادثه آتش سوزی، سلسله تلاش‌های خصمانه خود برای یهودی سازی مسجدالاقصی و سلب هویت اسلامی آن را کلید زدند. صهیونیست‌ها پس از جنایت مذکور، به هر شیوه‌ای برای یهودی سازی قدس اشغالی و به ویژه مسجدالاقصی متوسل شدند. 📌۲۱ آگوست روز جهانی مسجد نامگذاری شده است. 🔰 با همکاری کانون فرهنگی تبلیغی حرا 📢جدیدترین اخبار زنان ایران و جهان در پایگاه خبری تحلیلی جهـــــ🌐ـــــــان بانـــو ➡️https://eitaa.com/joinchat/1999044732Cc43266076c
12.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تیر سه‌شعبه هنوز بر قلب کودکان بی‌گناه می‌نشیند 📌 تیر سه‌شعبه‌ای که گلوی علی‌اصغر(ع) را در کربلا شکافت و او را تشنه بر دستان پدر نشاند، پس از ۱۴ قرن همچنان در غزه و دیگر سرزمین‌های محاصره‌شده، کودکان بی‌دفاع را قربانی عطش، بمباران و تحریم می‌کند؛ یادآور پرسش خاموش «گناه من چیست؟» که روزی عدالت را فریاد خواهد زد. سایت | ایتا | بله 📢جهان‌بانو پایگاه خبری تحلیلی زنان و خانواده https://eitaa.com/joinchat/1999044732Cc43266076c
13.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ۵ زن، ۵ حماسه؛ این‌بار کربلا را زنانه بخوانید 🔻🔻از بانویی که گروهی از زنان را برای آزادی امام به نبرد کشاند تا مادری که سر فرزندش را هدیه به قیام کرد؛ اینجا روایت زنانی است که تاریخ عاشورا را با خون و شجاعت نوشتند! سایت | ایتا | بله 📢جهان‌بانو پایگاه خبری تحلیلی زنان و خانواده https://eitaa.com/joinchat/1999044732Cc43266076c