☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۰۹ مرداد ۱۳۹۹
میلادی: Thursday - 30 July 2020
قمری: الخميس، 9 ذو الحجة 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه)
- یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه)
- یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹روز #عرفه
🔹شهادت مسلم بن عقیل علیه السلام، 60ه-ق
🔹شهادت هانی بن عروة رحمة الله علیه، 60ه-ق
🔹روز سد الابواب
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا عید سعید قربان
▪️6 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام
▪️9 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم
▪️21 روز تا آغاز ماه محرم الحرام
▪️30 روز تا عاشورای حسینی
@Jameeyemahdavi313
هدایت شده از 💖یاران مهدی عجل الله 💖
بسم الله المهدی💚
سلام دوستان بزرگوار
ما هر ماه قربونی داریم برای ظهور💚
و گوشت حاصله تقسیم میشه بین نیازمندان✅
این ماه هم ان شاءالله عید قربان
تقریبا ی هفته دیگه انجام خواهد شد
از شما هم تقاضای کمک داریم
هر چند ک در توانتون باشه
شماره کارت بنام احمدی
6037997592443775
لینک تلگرام و ایتا و اینستا
@zebh_azim97
👈لطفا این پیامو نادیده نگیرید
👇
تا حالا که ♥️ امام زمان♥️ خیلی کمکمون کرده
و از این ب بعد هم همینطوره
خودتونو بی نصیب نزارید
فیش واریزی حتما بهم بدید میزاریم کانال
الهی خیر ببینید
@In_the_name_of_Aallah
خدا نگاه حضرت مهدی و نصیبتون کنه ان شاءالله
💖✨
☘️پیامبر_اکرم ص
🔶أعظَمُ أهلِ عَرَفاتٍ جُرماً مِنِ انصَرَفَ و هُوَ يَظُنُّ أنَّهُ لَن يُغفَرَ لَهُ.
🔷گناه كارترين فرد در #عرفات كسي است كه از آنجا باز گردد در حالي كه گمان ميبرد #آمرزيده نخواهد شد.
📙بحار الأنوار ، ج ۹۹ ، ص ۲۴۸
#عرفه
@Jameeyemahdavi313
شهادت سفیر ولایت و عبودیت حضرت #مسلم_بن_عقیل علیه السلام را به محضر نورانی حضرت سیدالشهدا صلوات الله علیه و حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و شیعیان تسلیت وتعزیت عرض می نمائیم.
@Jameeyemahdavi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رولت_سیب_زمینی_و_گوشت
#آشپزی تک
"رولت سیب زمینی و گوشت"
🍀🍀🍀🍀🍀
سیب زمینی 4 تا 5 عدد
کره 1 قاشق غذاخوری
تخم مرغ 1 عدد
شیر ولرم ربع پیمانه ( یک چهارم)
نمک فلفل سیاه
مواد میانی
گوشت چرخکرده 200 گرم
میتونین از 100 گرم گوشت و 100 گرم سویای خیس کرده استفاده کنین و مخلوط بریزین
پیاز بزرگ 1 عدد
فلفل دلمه ای نصف عدد
سیر خام 1 تا 2 حبه رنده شده
نمک فلفل زردچوبه
رب گوجه فرنگی 1 قاشق غذاخوری
پنیر پیتزا
کاغذ روغنی
خب حالا اول سیب زمینی هارو بزارین بپزه
پیاز رو نگینی خرد کنین و سرخش کنین وقتی طلایی شد ادویه اضافه کنین و بعد گوشت رو بریزین و مرتب تفتش بدین تا حسابی سرخ شه وقتی سرخ شد سیر رو بریزین و فلفل دلمه ای نگینی خرد شده
تفتش بدین و در آخر رب رو باهاش سرخ کنین یه استکان کوچیک آب بریزین و در تابه رو بزارین تا مغز پخت شه بعد درش رو بردارین تا ابش کشیده شه و دوباره یکم سرخ شه
سیب زمینی های پخته رو له کنین شیر ولرم ، کره ، نمک و فلفل رو اضافه کنین و حسابی مخلوط کنین تا پوره شه
روی کاغذ روغنی پوره را یکدست و مستطیل پهنش کنین
میتونین با استفاده از یه قاشق پهن یا کفگیر به آرومی همه جا پخشش کنین و کناره هاشو مرتب کنین
مواد میانیش رو روی رولت پهن کنین حواستون باشه گوشتتون خیلی روغن نداشته باشه که مواد وا بره
وقتی پهن کردین پنیر پیتزا رو بچینین و به ارومی پوره را رول کنین
میتونین لبه ی کاغذ رو غنی رو برگردونین رو مواد و به ترتیب مثل شکل رولش کنین
حتما به شکل دقت کنین و مثل شکل رولش کنین کار خیلی راحتیه
روشم میتونین یکم پنیر بریزین
با همون کاغذ روغنی برش داری
💫@Jameeyemahdavi313💫
💖یاران مهدی عجل الله 💖
🌸🍃 #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمت_بیست_و_دوم بعد از سقوط صدام در دهه هشتاد چند بار به کربلا رفته بودم. د
🌸🍃
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمت_بیست_و_سوم
در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم شب های جمعه همه دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن📖 فعالیت نظامی و.. داشتیم.
در پشت محل پایگاه، قبرستان ⚰شهرستان ما قرار داشت. ما هم بعضی وقت ها دوستان خودمان را اذیت می کردیم😎. البته تاوان تمام این اذیت ها را در آن جا دادم.😩
یک شب زمستانی برف🌨 سنگینی آمده بود. یکی از رفقا گفت: کی میتواند الان به ته قبرستان⚰ برود و برگردد؟
گفتم: اینکه کاری ندارد. من الان می روم. او به من گفت باید یک لباس سفید بپوشی. من از سر تا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم.👻
صدای خس خسِ پای من بر روی برف❄️ از دور شنیده میشد. اواخر قبرستان⚰ که رسیدم صوت قران📖 شخصی را شنیدم.😇
یک پیرمرد روحانی از سادات بود شب های جمعه تا سحر داخل یک قبر مشغول قرائت قرآن می شد.
فهمیدم که رفقا میخواستند با این کار با سید شوخی کنند!
می خواستم برگردم اما با خودم گفتم که اگر الان برگردم رفقا من را به ترسیدن متهم می کنند.🙄
برای همین تا انتهای قبرستان⚰ رفتم هرچی صدای پای من نزدیکتر میشد صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر می شد. از لحنش فهمیدم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم.😏
تا این که بالای قبر 🕳رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود.
تا مرا دید فریاد زد و حسابی ترسید.😱😨
من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم.
پیرمرد رد پایم را در داخل برف گرفت و دنبال من آمد.
وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی 😡بود .ابتدا کتمان کردم اما بعد معذرت خواهی کردم و با ناراحتی بیرون رفت 😡😠😡
حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عمل حکایت آن شب را دیدم!☹️
نمی دانید چه حالی بود وقتی گناه یا اشتباهی را در نامه عمل می دیدم مخصوصاً وقتی کسی را اذیت کرده بودم از درون عذاب می کشیدم.😖😫😩
از طرفی در این مواقع باد سوزان☄ از سمت چپ وزیدن میگرفت. طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ می شد.😰😭😨
وقتی چنین عملی را مشاهده کردم و آتش 🔥را در نزدیکی خودم دیدم دیگر چشمانم 👁👁 تحمل نداشت.😰😨😭
همان موقع دیدم که این پیرمرد سید که چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت. 😳
سپس به آن جوان گفت:
من از این مرد نمیگذرم او مرا اذیت کرد و ترساند.☹️
من هم گفتم به خدا من نمی دانستم که سید در داخل قبر دارد عبادت می کند.😨😰
جوان به من گفت: اما وقتی نزدیک شدی فهمیدی که دارد قرآن 📖 میخواند چرا برنگشتی؟🤔
دیگر حرفی برای گفتن نداشتم.😬🤐
خلاصه پس از التماسهای من، ثواب دو سال از عبادت هایم را برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از من راضی شود. دوسال نمازی که بیشتر به جماعت بود 😰
دو سال عبادت را دادم فقط به خاطر اذیت و آزار یک مومن...!😨😰😭
ادامه دارد ...