eitaa logo
جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی
3.1هزار دنبال‌کننده
844 عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
این کانال بمنظور آشنایی و تبیین جریانات فکری، فرهنگی، سیاسی ویژه کادرهای فعالین دانشگاه و مربیان مساجد راه اندازی گردیده است. ارتباط با ادمین : https://eitaa.com/Srfm50
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۵۲ 🔰 ادامه روشنفکری دوره معاصر شهود گرایان فلسفه احساس یا شهود، از جمله فلسفه هایی است که در تقابل با خرد گرایی و تجربه گرایی، بر جنبه های فطری و درونی انسان تکیه می زند؛ جنبه هایی که به مراتب ناب تر و ریشه دار تر از ادراکات عقلی و حسی و چه بسا دقیق تر از داده های تجربی است؛ و هیچ گاه از وجود انسان تفکیک نمی پذیرد. مدعیان شهود گرایی، ادراکات حصولی برگرفته از عقل و احساس را به هیچ وجه در بازشناسی و بازنمایی ویژگی های انسانی و در معرفی انسانیت و شخصیت انسان، کافی و کارآمد نمی دانند. در نگرش آنان برای تامین منظور فوق، راهی جز بهره برداری از ابزار طبیعی و فطری درون یافته، پیش روی انسان گشوده نیست. اینجاست که سفارش می شود انسان نخست درون خود را واکاوی کند و از طریق کشف درون خود به بسیاری از اسرار و رموز وجودی خویش پی برد و رفتار و اخلاق خود را تنظیم کند. ♦️از جمله متفکران تاثیرگذار در عصر روشنگری، که خود ضد روشنگری قیام کرد، ژان ژاک روسو بود. روسو که طرفدار احساس گرایی و عاطفه گرایی در مقابل عقل گرایی است، در مواجهه با عقل گرایی افراطی، نظریه معرفت شناسی خاصی را بنیان گذاشت که تحت عنوان فلسفه احساس یا شهود، معروف است. وی بر این اعتقاد بود که تاکید افراطی بر عقل گرایی و غفلت از یافته های وجدانی و احساسات برخاسته از عمق وجود انسان و فطرت وی، مانع ظهور و بروز جنبه های انسانی و طبیعت خدادادی انسان، آن گونه که باید، و آگاهی ها و معلومات موجود در آن شده است. 🔹به بیان دیگر، از دید روسو، انسان تنها از یک بعد ادراکی، یعنی بعد ادراکی حصولی مبتنی بر عقل و حس برخوردار نیست، بلکه در کنار آن، بعد ادراکی ناب تر و خالص تری دارد که وی آن را وجدان نام می نهد. به نظر روسو، تاکید بر عقل گرایی خالص و عدم بهره گیری از ادراکات وجدانی، موجب شده است که انسان از هویت انسانی خود دور افتد و تنها به آگاهی های ناظر به تنظیم روابط اقتصادی و مادی بسنده کند. 🔸ابزار ادراکی انسان با این نگاه، به جای اینکه بتواند قادر به کشف خصوصیات انسان، به منزله ی موجودی متعالی باشد، بیشتر به منزله ی ابزاری برای شناخت عالم طبیعت و حداکثر، ویژگی های طبیعی انسان به کار گرفته می شود، و در مواجهه با شناخت هویت انسان و فطرت ناب وی، توان و امکان بالایی ندارد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
26.mp3
7.34M
🔰🔰 🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا ✍اثر : مرحوم محمد آیتی 📼 قسمت بیست و ششم 📌اتمام بارگزاری ... 🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
📚 فراماسونری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت سی ام 🔰 نتیجه گیری بحث... نکته ای که در مورد لژهای فراماسونری و انجمن های وابسته به آنان بسیارحائز اهمیت است این است که: «هدف واحد و مشترک همه ی این تشکل ها که با عناوین و قالب های مختلفی ظهور و بروز می کردند، تسلط و احاطه کامل بر رجال سیاسی و مسئولین فرهنگی و همچنین خواص، نخبگان و تحصیل کرده ها مانند روسای دانشگاه ها و دانشجویان نخبه و افراد بانفوذ در میان اقشار و صنوف مختلف در یک کشور است تا با پیروی از نظام مدیریتی، آموزشی و فرهنگی که به آنان دیکته می کنند بتوانند بر کلیه مقدرات کشورهای مورد نظرشان تسلط پیدا نموده و سیاست های استعماری خود را در این کشورها متناسب با اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود به پیش ببرند». ♦️این اتفاق در دهه چهل و پنجاه و در دوره حکوت پهلوی دوم به شکل وسیع و گسترده ای در ایران اتفاق افتاد و بر اساس اسناد و مدارک متقن و معتبر موجود، بسیاری از رجال سیاسی، فرهنگی و آموزشی ایران رسما به عضویت این سازمان های ماسونی و انجمن های وابسته به آنان درآمده و کلیه الگوهای مدیریتی، فرهنگی و آموزشی دیکته شده توسط آنان را در آموزش و پرورش، دانشگاه ها و دستگاه های دولتی به اجرا در می آوردند. تشکیل کابینه های فراماسونری در ایران مانند کابینه اقبال، شریف امامی و هویدا و تلاش ماسون ها برای ورود به مجلس شورای ملی و مجلس سنا و ایجاد دسته بندی در مجالس مزبور و نیز حضور آنان در راس مشاغل کلیدی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و استفاده از این موقعیت برای پیشبرد اهداف فراماسونری در کشور، از موارد عدیده ی دخالت ماسون ها در کلیه امور کشور می باشد. و اگر فردی می خواست پیشرفتی داشته باشد ناگزیر بود که به این تشکیلات بپیوندد. 🔹فراماسونری با تکیه بر جهان بینی و ایدئولوژی خاص خود به هر سرزمینی که وارد شود مشترکات با آن سرزمین را پیدا نموده و سپس به تحکیم موقعیت خود می پردازد. آنها به ظاهر با هیچ مذهبی مخالفت نمی کنند ولی بدون داشتن نظر خاص به یک مذهب فقط خداپرستی را بدون اعتقاد به پیامبران رواج می دهند! این امر خود به خود حساسیت مذهبی افراد را کاهش داده و آنان را برای پذیرش مطالب دیگر آماده می نماید. در تعالیم درجه ۱۸ فراماسونری از داوطلب خواسته می شود که خود را از هرگونه قید فرهنگی محدود و عقیده جزمی رها کند. در درجه سی ام که از درجات عالی است و اسرار فلسفی در آن به داوطلب ارائه می شود، با داوطلب سیر، اتمام حجت می شود که احنمال دارد تعالیم این درجه با وجدان مذهبی وی همخوانی نداشته باشد لذا مختار است که این درجه را طی کند یا نه. 🔸مشاهده می شود که با بالا رفتن درجات افراد، آنها با مسائل به شکل دیگری مواجه می شوند و به کلی علائق مذهبی خود را از دست می دهند. ماسون ها برای مذهب زدایی از دو ابزار استفاده می کنند: اول) تکیه بر یهودیت تحریف شده. دوم) گرایش به میراث باستانی کشورها و فرهنگ باستانی آنان. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
🔴 کتاب صوتی و pdf " خاطرات مستر همفر" (جاسوس انگلستان در کشورهای اسلامی) 👈تولید اختصاصی کانال کتابخانه صوتی آذر ماه ۱۳۹۸ 🎤گوینده : ✳️ انشاالله از فردا در این کانال بارگذاری خواهد شد 🆔 @Jarianshenasi
📗📗 ♦️خاطرات مستر همفر عنوان کتابی است که به شرح خاطرات مِستِر همفر مامور دولت بریتانیا در کشورهای اسلامی در قرن ۱۸ میلادی پرداخته و به تشریح نقش او در شکل‌گیری دیدگاه وهابیت در کشورهای مسلمان می‌پردازد. 🔹او در این کتاب از مأموریتش به کشورهای مصر ، عراق ، ایران، حجاز و استانبول مرکز خلافت عثمانی می گوید و هدفش از این مأموریت را که جمع آوری اطلاعات کافی به منظور جستجوی راه های درهم شکستن مسلمانان و نفوذ استعماری در ممالک اسلامی است بیان کرده و از مسائلی که در این مأموریت برای او پیش می آید، یاد می کند. 🔸مطالعه این کتاب جهت پی بردن به نقشه های روباه پیر انگلستان در پیدایش وهابیت و برای غلبه بر مسلمین و همچنین شناخت راه های نفوذ غرب به جهان اسلام و برای عبرت گرفتن و دشمن شناسی لازم است . 🆔 @Jarianshenasi
🌹🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃🌹 ✅ خصوصیات و امتیازات تنها کانال جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی در پیام رسان ایتا🔻 📚 مباحث سلسله دروس این کانال اختصاصی است و از هیچ کانال دیگری کپی و اقتباس نگردیده و در کانال دیگری یافت نمی شود. ♦️در این کانال بر خلاف اکثر کانالهای دیگر به هیچ وجه تبلیغات تجاری و اقتصادی درج نمی گردد. بارگذاری پستها محدود و کیفی می باشد. اخبار روزانه درج نمی گردد و از شلوغ شدن محتوای کانال ممانعت به عمل می آید. 🔸طرح سلسله دروس جریانی در این کانال جهت تامین محتوای جلسات دانشگاهی و مساجد و فعالان جبهه فرهنگی بسیار مفید و کاربردی می باشد و با هدف مبارزه با تهاجم و شبیخون فرهنگی غرب و دشمن شناسی صورت می پذیرد. 💠 لطفا با ما همراه باشید. و ما را به دوستان خود و علاقمندان این مباحث معرفی نمایید. 🌹🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃🌹 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۵۳ 🔰 ادامه بحث شهود گرایان... روسو با تاکید فراوان اظهار می کند: حقایقی را که به دست می آوریم پیشتر در قلب خود یافته ایم و وجدان ما به آن گواهی می دهد، نه اینکه آن را از فلاسفه ی بزرگ اقتباس کرده باشیم تا مجبور باشیم از آنان پیروی کنیم. بنابراین از دیدگاه روسو نه تنها انسان دارای بعد ادراکی دیگری به نام وجدان، در کنار عقل و حس است، بلکه اعتبار وجدان در مقام کشف واقعیت ها، مخصوصا واقعیت های مربوط به تنظیم روابط انسانی، بالاتر و برتر و قابل اعتماد تر است. وجدان به منزله ی غریزه ای روحی می تواند راهنمای بسیار خوبی باشد برای هدایت انسان به مسیر هایی که سلوک در آن ها موجب دستیابی به سعادت و کمال انسانی است. ♦️روسو در تبیین منظور خود از وجدان به عدالت و تقوا به عنوان اصول فطری موجود در اعماق روح انسانی اشاره می کند؛ اصولی که به رغم همه ی قوانین حاکم و عادات جاری، می توانند معیار و ملاک داوری انسان نسبت به رفتار خود و دیگران قرار گیرند و بر اساس آنها خوب و بد تشخیص داده شوند. این اصول در نگاه روسو یعنی همان وجدان. 🔹بدیهی است که چنین دیدگاهی موجب اعتراض های گوناگون و پرشمار فلاسفه و متفکران عصر روشنگری، و مخالفت جدی و عمومی آنان با روسو شود. عصر روشنگری که شاخصه ی آن عقل گرایی و تکیه بر توانایی های عقل برای کشف قوانین هستی، در بعد طبیعی و نیز انسانی است، در مواجهه با چنین دیدگاهی هیچگاه تاب و تحمل نداشت؛ و با تمام وجود به مخالفت و اعتراض با آن برخاست. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
Part 01.mp3
8.03M
🔰🔰 🎙عنوان : "خاطرات مستر همفر"(جاسوس انگلستان در کشورهای اسلامی) 🔺 قسمت اول 👈 تولید اختصاصی کانال کتابخانه صوتی 🎤گوینده :
📚 فراماسونری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت سی و یکم 🔰 ادامه نتیجه گیری و پایان بحث... منابع و اسناد تاریخی ثابت کرده اند که فراماسونرها در کلیه جریانات و حوادث مهم جهان از جمله انقلاب فرانسه، انقلاب آمریکا، انقلاب روسیه و انقلاب مشروطه در ایران نقش داشته اند. و سرانجام این وقایع را به نفع اهداف خود شکل داده اند. شعارهای فراماسونری مانند آزادی، برابری و برادری زمانی مطرح گردید که آنها تحت تعقیب کلیسای کاتولیک بوده و یا از ناحیه فئودالیسم در اروپا مورد حمله قرار گرفته بودند. لذا همین که نظام فئودالیسم جای خود را به نظام سرمایه داری داد، آزادی و برابری و برادری در قالب لیبرالیسم نمایان گردید و سرمایه داران صنعتی و حکومت های غربی به آزادی دلخواه خود رسیدند. آنان با تشکیل بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و تاسیس تراست ها و کارتل ها و شرکت های چند ملیتی، بر کشورهای آسیایی و آفریقایی و آمریکای لاتین مسلط شدند و حتی موفق شدند ایدئولوژی خود را در چارچوب احزاب محافظه کار، دمکرات، جمهوری خواه، سوسیال دمکرات، دمکرات مسیحی و غیره به اکثریت جوامع خود هم بقبولانند. ♦️نظریه پردازان سازمان فراماسونری با گسترش اومانیسم باعث تضعیف اعتقادات مذهبی گردیده و سکولاریسم(جدایی دین از سیاست) را به وجود آوردند. زمانی که مدیران فراماسونر بر نهادهای جامعه از جمله نهاد فرهنگی و آموزشی مسلط شوند نظریه های مدیریت آموزشی و فرهنگی کارآیی لازم را برای پیشرفت جامعه ندارند چرا که مدیر فراماسون اهداف لژ را دنبال می کند و نه اهداف مجموعه زیر دست خود را که احیانا دانشگاه و یا آموزش و پرورش و غیره باشد. چرا که اگر یکی از مدیران فراماسون از دستورات لژ تخلف کند عمل او خیانت به لژ محسوب شده و حداقل مجازات آن برکناری از پست مدیریت است. در چنین شرایطی بدیهی است که سوق دادن جوامع به سوی توسعه و استقلال خود با حاکم شدن چنین مدیرانی به رویا خواهد پیوست. 🔹در خاتمه، بحث را با این جمله به پایان می رسانیم: ژرژ لامیلن در کتاب اسرار سازمان مخفی یهود چنین بیان می کند: «فراماسونری قدرت مخفی ماست. فراماسونری فقط به منظور مخفی نگه داشتن نقشه های ماست و طرز اجرای این قدرت مخفی و محل اجرای آن برای همیشه بر ملتها پوشیده است». 🔸اما به لطف و فضل الهی با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران دست این جریان از ایران اسلامی کوتاه گردید. اگر چه همواره بایستی مراقب نفوذی های داخلی و خارجی آنها بود. پایان بحث 🆔 @Jarianshenasi
📚 فراماسونری در غرب و ایران ✍🏼 فهرست منابع 📘فراموشخانه، فراماسونری نوشته اسماعیل رائین 📕نفوذ فراماسونری در مدیریت نهادهای فرهنگی ایران نوشته محمدحسن طباطبایی 📙جمعیت های سری نوشته ابراهیم صادقی نیا 📗اسرار سازمان فراماسونری نوشته محمدرضا لاریجانی 📔مبانی فراماسونری نوشته جعفر سعیدی 📘فراماسونری نوشته ذبیح الله منصوری 📕فراماسونری در جهان عرب نوشته صفوت فتحی 📙تاریخ معاصر ایران نوشته موسی حقانی 📗ظهور و سقوط سلطنت پهلوی نوشته ارتشبدحسین فردوست 📔 بازیگران سیاسی عصر پهلوی نوشته ناصر نجمی 📘 معماران تباهی. چاپ موسسه کیهان 📕 ماهیت باشگاه روتاری نوشته محمد سجادی 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در ایران و غرب ✍🏼 قسمت ۵۴ 🔰 پوزیتویست (تحصل گرایی) مکتب تحصل گرایی از جمله مکاتبی است که هرگونه شناخت را بر معرفتهای حسی پایه گذاری می کند. تحصل گرایان، ارزشی را که برای معرفت های حسی قابل مشاهده، قائل اند، برای سایر شناخت ها در نظر نمی گیرند. بدین وسیله، ادراک حسی را بر ارائه ی هرگونه تئوری ای که مستند به حس نباشد، مقدم می دارند. از نگاه تحصل گرایان، هر پدیده یا نظریه ای که بخواهد با معیار و چهارچوب واقع گرایانه ای ارزیابی شود، ابتدا باید از منظر ادراکات حسی گذشته باشد، و در غیر این صورت، تحصل و تحققی نداشته، نمی توان به واقعیت و ثبات آن اطمینان یافت. ♦️مکتب تحصل گرایی، در یک کلام، دامنه ی اعتبار و روایی معرفت شناسی را به قلمرو حسی، مادی و تجربه آزمایشگاهی تنزل می دهد؛ و از این رو، در فضای معرفت شناسی، محدودیتی جدی پدید می آورد؛ به گونه ای که برای معرفت های فرا حسی و فرا تجربی جایگاهی در نظر نمی گیرد. گاه از تحصل گرایی، از این جنبه که بر امور تحقق یافته مبتنی است، با نام «فلسفه تحقیقی» یاد می شود. 🔹این مکتب در سده نوزدهم پایه گذاری شد؛ و بنیان گذارانش، همگی از طرفداران روش تجربی فرانسیس بیکن بودند. تحلیل نظام معرفت شناختی پوزیتویسم از دوره رنسانس، فلاسفه غرب با انتقال مباحث فلسفی از حوزه ی هستی شناسی به حوزه ی معرفت شناسی، از یک سو، و روگردانی تدریجی از روش عقلی، از سوی دیگر، زمینه را برای سیطره ی پوزیتویسم تمام عیار فراهم کردند. 🔸این فرایند تغییر، ابتدا با انتقال مباحث فلسفی از هستی شناسی به معرفت شناسی آغاز شد. سپس در کنار عقل گرایی، با نفوذ اندیشه ی صاحب نظرانی چون فرانسیس بیکن، بر اهمیت و اعتبار تجربه گرایی تاکیر شد، و رفته رفته، با ظهور متفکرانی چون اگوست کنت، کوس بی اعتباری عقل گرایی به صدا درآمد، و تجربه گرایی یگانه روش معتبر تحقیق شناخته شد. تا اینکه سرانجام، با ظهور پوزیتویسم منطقی و مکتب تحصلی، در اوایل قرن بیستم، نه تنها متافیزیک بی اعتبار شناخته شد، بلکه مباحث متافیزیکی نیز، مهمل، پوچ و بی معنا تلقی شدند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
Part 02.mp3
6.28M
🔰🔰 🎙عنوان : "خاطرات مستر همفر"(جاسوس انگلستان در کشورهای اسلامی) 🔺 قسمت دوم 👈 تولید اختصاصی کانال کتابخانه صوتی 🎤گوینده :
🌹🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🌹 ❇️ دوستان و همراهان عزیز و بزرگوار باسلام و دعای خیر ♦️ با پایان یافتن مبحث فراماسونری انشاالله در هفته جاری بررسی جریانهای چپ: مارکسیسم، لنینیسم، سوسیالیسم و کمونیسم در کانال آغاز خواهد شد. 🔹قابل ذکر است که این جریان از اواخر قرن نوزدهم همزمان به موازات جریان راست گرای کاپیتالیسم و لیبرال دموکراسی غرب که کشورهای اروپایی و آمریکا را تحت تاثیر شدید خود قرار داده بود، توانست بسیاری از کشورها از جمله شوروی، چین و برخی از کشورهای بلوک شرق و آمریکای لاتین را درنوردیده و حاکمیت خود را در این کشورها به اثبات رساند. 🔸 در ایران نیز جریان کاپیتالیسم و لیبرال دموکراسی غرب از یکسو و جریان چپ مارکسیسم و کمونیسم از سوی دیگر بطور همزمان توسط روشنفکران غربزده و شرق زده ایرانی از دوره قاجار و انقلاب مشروطه وارد کشور شده و منشاء تحولات زیادی در تاریخ سیاسی ایران گردیدند. این جریان تا سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی در قالب احزاب و سازمانهای مختلف به فعالیت و حیات سیاسی خود ادامه داد... 💠 لطفابا ما همراه باشید و ما را به دوستان خود و علاقمندان این مباحث معرفی کنید. 🌹🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🌹 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۵۵ 🔰 ادامه بحث پوزیتویسم... مکتب پوزیتویسم، در واقع، محصول سه دغدغه اصلی جریان فکری، عصر روشنگری به شمار می رود که عبارتند از: ۱. معرفت شناسی نوپدیدی که برای مقابله با موج شک گرایی، از دوره رنسانس آغاز شده بود، و به منزله ی نهضتی فکری، درصدد تحصیل شناخت مطابق با واقع برآمد. ۲. تلاش برای رمزگشایی و پرده برداشتن از ابهامات و پرهیز از هرنوع پیچیدگی که در قالب تئوری «وضوح و بداهت» دکارت، به صورت برجسته، پدید آمد و نظریه پردازان، آن را پذیرفتند تا اینکه در قالب فلسفه ی تحلیلی، صورت کامل و نهایی خود را یافت. از دیدگاه این گروه، فلسفه عبارت از عمل«ایضاح و تشریح» بود. ۳. دستیابی به معرفتی که توانایی ها و قدرت انسان را در عرصه های مختلف بالا برد و امکان سیطره ی انسان برغیر خود را فراهم کند. وجود ویژگیهای دوم و سوم، در معرفت های حسی بدیهی است؛ زیرا برای یک ذهن عادی که جویای روشنی است، هیچ شناختی شفاف تر از معرفت حسی نیست. با شناخت طبیعت و متمرکز کردن قوای فکری و ذهنی برای فهم عالم ماده، می توان قانونمندی های حاکم بر آن را شناخت. از این رو، امکان تسلط بر آن عالم مادی و طبیعی نیز، فراهم می شود. ♦️اما از میان سه دغدغه فوق، هیچ کدام اساسی تر و بنیادی تر از اولی نبود؛ زیرا اولا ناتوانی تجربه گرایان، در توجیه امکان شناخت مطابق با واقع از طریق حس، موجب بی اعتباری ادعاهای حس گرایان در همه ی زمینه ها می شود؛ ثانیا طرفداران این تئوری، هیچ گاه با آرامش و اطمینان خاطر، درصدد کشف واقعیت برنخواهند آمد، و به محصولات فکری خود همیشه به صورت یک احتمال، در کنار دهها احتمال دیگر خواهند نگریست. 🔹همچنین آنان اقبال دیگران به یک نظریه را بیشتر علامت انسجام آن نظریه، به منزله ی یک عامل درونی خواهند دانست. البته وجود برخی عوامل ناشناخته ی روانی-اجتماعی یا فرهنگی-سیاسی مربوط به شخصیتهای فکری شناخته شده یا وجود نگرانی ها و گرایش های فکری و روحی نیز، می تواند از جمله عوامل استقبال از یک نظریه به شمار آید. طرفداری بسیاری از متفکران مدافع عدالت اجتماعی مارکس از این دیدگاه، قابل پیگیری و بررسی است. 🔸در هر صورت به رغم تلاش های فراوان طرف داران مکتب پوزیتویسم، به دلیل نداشتن پشتوانه های تئوریک قوی، همچنین نظر به ماهیت متناقض نمای آن، این مکتب، هیچ گاه نتوانست موضع خود را تثبیت کند. اگرچه پوزیتویسم تاثیرات فراوانی بر تحقیقات علمی در حوزه ی علوم انسانی برجای گذاشت، در حوزه معرفت شناسی و در حلقه فلاسفه ی علم، پایگاه چندان معتبری به دست نیاورد و به سرعت رنگ باخت و به بوته ی نقد و ارزیابی گذاشته شد تا سرانجام، تناقضات درونی آن نیز آشکار گشت. ادامه دارد.... 🆔 @Jarianshenasi
Part 03.mp3
6.81M
🔰🔰 🎙عنوان : "خاطرات مستر همفر"(جاسوس انگلستان در کشورهای اسلامی) 🔺 قسمت سوم 👈 تولید اختصاصی کانال کتابخانه صوتی 🎤گوینده :
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی ✍🏼 قسمت اول 🔰مقدمه: یکی از ضرورت‌های مهم در دوره کنونی، شناخت مکاتب و گرایش‌های فکری موجود در دنیاست که اغلب آن‌ها محصول دوران پس از رنسانس در اروپا هستند. یکی از جریانات مهمی که در اواخر قرن نوزدهم میلادی به موازات جریان لیبرال دموکراسی و نظام سرمایه داری غرب توسط روشنفکران و فلاسفه غرب ظهور و بروز پیدا کرده است، جریان مارکسیسم است. این جریان به دلیل خصوصیاتی که داشت به سرعت توانست جایگاه خود را در میان بخشی از کشورهای بلوک شرق بازکند و تا سال های مدیدی در بسیاری از این کشورها حاکمیت مطلق داشته باشد. ♦️مطالعه و تحقیق در خصوص جریان مارکسیسم از آنجا اهمیت پیدا می کند که رد پای این جریان در دوره قاجار و در حوادث سالهای مشروطه دیده می شود تا اینکه در سال ۱۳۲۰ شمسی «حزب توده» را در ایران رسما تاسیس کردند و توانستند نقش مهمی را در تاریخ تحولات سیاسی- اجتماعی ایران ایفاء نمایند. پس از آن نیز تاسیس سازمان چریکهای فدایی خلق، نقش این جریان را پررنگ تر نمود و تاثیر بسزا و تعیین کننده ای بر سازمان مجاهدین خلق(منافقین) و اندک روشنفکران مذهبی نیز ایجاد نمود. از این رو قبل از بررسی جریان چپ در ایران لازم است که نگاه و شناختی اجمالی و گذرا درباره پایه گذاران این مکتب و خصوصیات فکری، سیاسی و اجتماعی این جریان داشته باشیم. 🔹خلاصه‌ای از زندگی کارل مارکس مارکس در سال ۱۸۱۸ میلادی در آلمان متولد شد و پدر و مادرش یهودی بودند. پدرش در همان سال تولد مارکس به دین مسیح گروید و با این وجود مارکس نه تنها به یهودیت بلکه به دین‌های دیگر هم اعتقاد پیدا نمی‌کند و دارای‌ اندیشه ماتریالیستی در زمینه جهان خلقت بود. به ادبیات و موسیقی و شعر علاقه داشته و از طبقه‌ی مرفه جامعه بوده است. پدرش وکیل دادگستری بود. در هجده سالگی مارکس جوان را به دانشکده حقوق فرستاد تا نام نویسی کند اما او این کار را نپذیرفت (گویا که تحصیلات دانشگاهی ندارد). 🔸در هجده سالگی پنهانی با دختری بنام ژنی نامزد می‌کند و در سن بیست و پنج سالگی با او ازدواج می‌کند و به  پاریس  می‌رود و در آنجا با انگلس که فرزند یک تاجر ثروتمند آلمانی بود آشنا می‌شود و عقاید اقتصادی خود را از تجربیاتی که انگلس داشت می‌گیرد. در پاریس انقلاب‌های ۱۸۴۸ را از نزدیک دنبال می‌کند. اما پس از شکست و سرکوب انقلاب‌ها در سال ۱۸۴۹ به لندن می‌رود و تا آخر عمر در آنجا می‌ماند. ♦️سال‌های بین ۱۸۵۰ تا ۱۸۶۰ دوران فقر شدید مارکس بود. او در این ایام به دلیل اشتغال زیاد به امر مطالعه و تحقیق پیرامون موضوع کارگران و سرمایه‌داران قادر به اشتغال تمام وقت و گاها پاره وقت نبوده است و این امر باعث می‌شود که چند فرزندش را به دلیل فقر و بیماری از دست بدهد. (تمام سعی او این بود که راهی برای نجات کارگران از فقر و بدبختی پیدا کند و شعارش این بود که کارگران دنیا متحد شوید). وی سرانجام در سال ۱۸۸۳ به علت مرض سرطان از دنیا رفت.ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۵۶ 🔰مدافعان ابطال پذیری این مکتب یکی دیگر از مکاتب معرفت شناختی غرب است؛ که معتقد است معرفتی در قلمرو علوم تجربی جای می گیرد که گزاره های مربوط به آن ابطال پذیر باشند. مکتب ابطال پذیری از جهتی، همانند پوزیتویسم، گزاره ها و نظریه های متافیزیکی را معنادار می داند، گرچه به رغم معنادار دانستن آنها، هنوز به غیر علمی بودن متافیزیک نظر می دهند. ♦️ابطال پذیر گرایان، علم را مجموعه ای از فرضیه هایی می پندارند که به منظور توصیف یا تبیین دقیق رفتار انسان یا جنبه هایی از جهان هستی، موقتا پیشنهاد شده اند. آنان بر این باورند که چنانچه بنا باشد فرضیه یا نظامی از فرضیه ها، واجد منزلت قانون یا نظریه ی علمی بشود، باید یک شرط اساسی را برآورده سازد : آن فرضیه ابطال پذیر باشد. 🔹قضایای «هرگز، روزهای چهارشنبه باران نمی بارد» و «تمام عناصر، بر اثر حرارت منبسط می شوند»، هردو ابطال پذیر بوده، علمی شمرده می شوند. گزاره ی اول ابطال پذیر، در نتیجه علمی است؛ زیرا با نیامدن باران در روز چهارشنبه باطل می شود؛ و نیز گزاره ی دوم ا ابطال پذیر است؛ زیرا می توان با گزاره های مشاهداتی دال بر اینکه عنصری پس از حرارت یافتن منبسط نشد، آن را ابطال کرد. آب نزدیک نقطه انجمادش، گزاره دوم را ابطال خواهد کرد؛ زیرا آب، هنگام حرارت دیدن و تبدیل شدن به مایع منبسط نمی شود. 🔸برخلاف گزاره های پیشین، گزاره هایی از قبیل «فردا یا باران خواهد بارید و یا نخواهد بارید» و «سطح کره ی ماه با لایه ای نادیدنی و غیر محسوس پوشیده است که ایجاد نور می کند»، ابطال پذیر نیستند؛ زیرا هیچ گزاره ی مشاهداتی ای نمی تواند گزاره های بالا را باطل کند. بنابراین گزاره های مزبور در قلمرو علم (تجربی) قرار نمی گیرند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
Part 04.mp3
5.78M
🔰🔰 🎙عنوان : "خاطرات مستر همفر"(جاسوس انگلستان در کشورهای اسلامی) 🔺 قسمت چهارم 👈 تولید اختصاصی کانال کتابخانه صوتی 🎤گوینده :
📚 بررسی جریان‌های مارکسیستی ✍🏼 قسمت دوم 🔰مارکسیسم، لنینیسم، سوسیالیسم، کمونیسم: مارکسیسم مکتبی سیاسی و اجتماعی است که توسط کارل مارکس(۱۸۸۳-۱۸۱۸م) فیلسوف و انقلابی آلمانی، در اواخر قرن نوزدهم ساخته شد. فردریش انگلس(۱۸۲۵-۱۸۹۵م) نیز از شکل‌دهندگان مهم به اندیشه مارکسیسم بوده‌ است و مارکسیست‌ها با اصول کلی اندیشه او نیز موافق بوده اند. اساس مارکسیسم، آن طور که در «مانیفست کمونیست» (نوشته مارکس و انگلس) بیان شده‌ است، بر این باور استوار است که تاریخ جوامع، تاکنون، تاریخ مبارزه طبقاتی بوده‌است و در دنیای حاضر، دو طبقه‌ بورژوازی و پرولتاریا وجود دارند و کشمکش‌های این دو، تاریخ را رقم خواهد زد. ♦️نقطه قوتی که باعث شد اندیشه مارکس یکی از پرتأثیرترین اندیشه‌های سیاسی باشد، این است که مارکس به حقوق کارگران و استثماری که از سوی طبقه کارفرما بر آنها صورت می‌پذیرفت اعتراض کرد. اندیشه‌های مارکس وضعیت کارگرانی که بیش از ۱۲ ساعت و حتی بعضاً ۱۶ ساعت در روز کار می‌کردند و حقوق بسیار اندکی دریافت می‌کردند را بهبود بخشید؛ و به تدریج کارفرمایان را به رعایت بیشتر حقوق کارگران مانند سقف کاری ۸ ساعت در روز، بیمه و…سوق داد. به همین دلیل عمده طرفداران اندیشه مارکسیسم کارگران هستند، اما لازم است ذکر شود که دفاع از حقوق کارگران تنها در قالب مارکسیسم محدود نیست و می‌توان بدون تمسک به آموزه‌های مارکسیستی به دفاع از حقوق کارگران پرداخت. 🔹میان مارکسیست‌های مختلف، برداشت‌های بسیار متفاوتی از مارکسیسم و تحلیل مسائل جهان با آن موجود است اما موضوعی که تقریباً همه در آن توافق دارند: «واژگونی نظام سرمایه‌داری از طریق انقلاب کارگران و لغو مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و لغو کار مزدی و ایجاد جامعه‌ای بی طبقه با مردمی آزاد و برابر و در نتیجه، پایان ازخود بیگانگی انسان» است.ازخود بیگانگی‌ ای که کمونیست‌ها معتقدند در جهان سرمایه‌داری ناگزیر و حتمی است. 🔸مارکس و اِنگِلس همانند دیگر سوسیالیست‌ها، تلاش کردند تا به کاپیتالیسم و سیستم‌هایی که در جهت به خدمت گرفتن کارگران پایه‌ریزی شده بودند، خاتمه دهند. در حالی که سوسیالیست‌ها در آغاز راه به دنبال اصلاحات اجتماعی بلند مدت بودند، مارکس و اِنگِلس معتقد بودند که انقلاب، اجتناب ‌ناپذیر بوده و تنها مسیر ممکن برای رضایت مردم، حرکت به سوی سوسیالیسم و کمونیسم است. بزرگترین اندیشمندان این آموزه که نگاره ایشان بر روی پرچم نمادینِ مارکسیسم-لنینیسم دیده می‌شود، از سمت چپ به راست به ترتیب، کارل مارکس، فریدریش اِنگِلس و ولادیمیر لنین می‌باشند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۵۷ 🔰 اگزیستانسیالیسم گاهی اگزیستانسیالیسم را طریقه ای برای تفکر معرفی کرده اند؛ یعنی اگزیستانسیالیسم تنها، راهی برای اندیشیدن پیش روی دیگران قرار می دهد، نه اینکه محتوای اندیشه را نیز معلوم کند. هایدگر و یاسپرس، اگزیستانسیالیسم را نوعی مشرب شمرده اند. بیشتر کتابها و دایره المعارف هایی که مطالبی درباره اگزیستانسیالیسم نگاشته اند، اذعان می کنند که نمی توان تعریف ساده، جامع و مانعی برای اگزیستانسیالیسم ارائه داد؛ زیرا افکار و اندیشه هایی که امروزه «اگزیستانسیالیستی» تلقی می شوند، چنان تنوع و اختلافی دارند که جمع کردن همه ی آنها تحت یک تعریف، کاری است بس دشوار. ♦️آنچه امروزه اگزیستانسیالیسم خوانده می شود، بخشی از فلسفه ی معاصر و فلسفه های قرن بیستم و منقطع از فلسفه ی سنتی و قدیم است. آنان که این فلسفه ها را «فلسفه انسانی» شمرده اند، خواسته اند با تعیین حدود و قلمرو مسائل این فلسفه، تعریفی کوتاه ارائه کرده باشند. مراد آنان این است که اگزیستانسیالیسم به مسائل انسان، مثل معنای زندگی، مرگ، رنج، اضطراب و اموری از این قبیل می پردازد. از این رو، بعضی، اگزیستانسیالیسم را «فلسفه زندگی» معرفی کرده اند؛ یعنی بر خلاف فلسفه های سنتی که به واقعیت های دیگر توجه دارد، در این فلسفه به وجود و زندگی انسان توجه می شود. 🔹به عبارتی اگزیستانسیالیسم می کوشد به طرق مختلف به سئوالاتی پاسخ دهد که آدمیان تمایل دارند در تجربه زندگی شان درباره آنها بپرسند و بدانند. لکن باید توجه کنیم که این تعریف خالی از مناقشه نیست؛ چون مثلا هایدگر که او را اگزیستانسیالیست می شمارند، می گوید مسئله ی معنای وجود را از نو ادامه می دهد. بدین ترتیب برای وی مسئله ی هستی شناسانه از وجود بیشتر مطرح است، تا هر بحثی دیگر از انسان. در اینجا به این نکته توجه می دهیم که اگر اگزیستانسیالیسم را فلسفه یا فلسفه هایی بدانیم که «انسان» و «زندگی انسان» را محور قرار داده اند، بدان معنا نیست که مسائل مربوط به زندگی انسان از این فلسفه پدید آمده اند؛ زیرا از زمانی که انسان در کره خاکی پا نهاده، در کنار اهتمام و التفات به واقعیات پیرامون خویش، به خویشتن و حالات درونی، مشکلات روحی و... نیزمی پرداخته است. 🔸اگزیستانسیالیسم، فلسفه یا گرایش خاصی است که در دوران اخیر شکل گرفته است و در نهایت به «کی یرکگارد» دانمارکی باز می گردد؛ گرچه ممکن است مشابهت هایی بین فلاسفه ی اگزیستانسیالیست و فیلسوفان قرون وسطا یا یونان باستان وجود داشته باشد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
Part 05.mp3
8.5M
🔰🔰 🎙عنوان : "خاطرات مستر همفر"(جاسوس انگلستان در کشورهای اسلامی) 🔺 قسمت پنجم 👈 تولید اختصاصی کانال کتابخانه صوتی 🎤گوینده :
📚 بررسی جریان‌های مارکسیستی ✍🏼 قسمت سوم 🔰 بازشناسی اندیشه‌های‌ مارکس کارل مارکس در افکار و‌ اندیشه‌هایش از چندین متفکر قبل از خود تاثیر پذیرفته و از نظرات آنها در بیان دیدگاه‌های خود استفاده نموده است به عبارت دیگر می‌توان گفت که وی با جمع نمودن و در کنار هم قرار دادن و نظام دادن به‌ اندیشه‌های متفکرین قبل از خود به برخی سوالات، پاسخ علمی_تاریخی داده است. از جمله‌ی موثر‌ترین‌ اندیشمندان می‌توان به: ۱هگل ۲. پرودون ۳. فوئر باخ ۴. کانت؛ اشاره کرد. ♦️با نگاهی بر منطق ارسطویی، ارسطو  معتقد است که هرگز هیج دو چیز متضاد با هم، در کنار هم جمع نمی‌شوند. مثلا: هر وقت شب است دیگر روز نیست و برعکس. هگل در تشریح این مطلب با تفاوت نهادن بر مبحث تضاد و تناقض، قانونی با عنوان دیالکتیک ارائه داد. این قانون می‌گوید که هر شیئی یا ماده‌ای که به وجود می‌آید، پس از چندی از اثر وجود آن ضد خودش را می‌سازد (یعنی دو چیز متضاد در مقطعی در کنار هم) و بعد از مدتی این دو به دلیل ماهیت متضاد با هم تعارض پیدا می‌کنند و منجر به یک چیز جدیدی می‌شود و این فرایند را به صورت (تز- آنتی تز- سنتز) معرفی می‌نماید و معتقد است این فرآیند اساس حرکت بوده و جنبه تکاملی و پیشرفت دارد و جبری است. 🔹پرودون‌ اندیشه‌ی ماتریالیسم را مطرح می‌کند. (برای پدیده‌های طبیعت علت مادی جست وجو می‌کند یعنی اینکه هیچ روح یا خدایی برای حرکت تاریخ و جهان وجود ندارد). «فوئرباخ» می‌گوید مبنای تاریخ اقتصاد است (منافع اقتصادی باعث مبارزه‌ی طبقاتی می‌شود و تاریخ را به حرکت در می‌آورد). کانت آزادی‌خواهی را مطرح می‌کند و می‌گوید هر کس باید آزادی خود را محدود به آزادی دیگران ببیند. ♦️ روحیه انقلابی مارکس کارل مارکس افکار و روحیه انقلابی داشته است و هر چیزی را که با انقلاب سازگاری داشته مورد پذیرش قرار داده و هر چیزی که با انقلاب تضاد داشته اعم از اینکه خوب یا بد بوده، رد می‌کرد. به همین دلیل از هگل دیالکتیک را می‌پذیرد چون انقلاب را موجه می‌سازد مثلا با ایجاد طبقه سرمایه‌داری (تز) در روند تاریخ باعث ایجاد طبقه کارگر شده (آنتی‌تز) و پس از چندی تضاد بین این دو (حاصل استثمار کارگر توسط سرمایه‌دار بوده) باعث انقلاب و وقوع جامعه سوسیالیستی (سنتز) می‌شود. 🔹اگر ماتریالیسم را از پرودن می‌پذیرد به این دلیل است که کسانی که به دین یا خدا اعتقاد دارند توانایی خود را نشناخته و مردمی نادان و فرومایه و توجیه‌گر شرایط بد اجتماعی و اقتصادی خود هستند (مثلا آن را دست تقدیر می‌دانند و حرکتی در جهت رفع آن نمی‌کنند.) به همین جهت چون آگاهی ندارند خاصیت انقلابی هم ندارند و نمی‌توانند انقلاب کنند (از دین مسیحیت به دلیل اینکه مردم را به صبر در برابر سختی‌ها و بدبختی‌ها دعوت می‌کند انتقاد می‌کند). در مورد پیدایش انسان طرفدار سرسخت نظریه‌ی تکامل داروین است. اگر نظریه اقتصاد فوئرباخ را می‌پذیرد می‌خواهد بگوید که به خاطر منافع اقتصادی است که گروهی گروه دیگر را استثمار می کند و طبقات اجتماعی درون جامعه ایجاد می‌شودند و حتی همه جنگ‌ها را ناشی از منافع اقتصادی می‌داند. او معتقد است که باید مالکیت خصوصی و نظام طبقاتی را از بین ببریم تا ظلم و جنگ نیز از بین برود. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۵۸ 🔰 ادامه بحث اگزیستانسیالیسم در اواخر جنگ جهانی دوم، دنیا کم و بیش با دگرگونیهای فلسفه ی اروپایی آشنا شد. منادی این دگرگونیهای فلسفی و افکار جدید روشنفکرانه، داستان ها، نمایش نامه ها، و به طور کلی، کارهای ادبی نویسندگان اروپایی بود. این نوشته ها، عموما بویی از بیگانگی و طعمی از سرگشتگی انسان در خود داشتند. زمینه های اساسی مورد بحث این نویسندگان، تیره، مبهم، و بیشتر درباره ی اضطراب ها، نا امیدی ها، مرگ، از خود بیگانگی، و... بود. در آغاز چنین تصور می شد که این اظهارات غمگنانه، بر اثر محیط دهشتناک آلمان نازی، دشواری های جنگ، سرخوردگی ها و توقف توسعه ی مادی و معنوی ناشی از این قبیل حوادث بزرگ و دهشتناک است. ♦️بعدها روشن شد که اگزیستانسیالیسم چیزی برتر از یک مکتب ادبی و بارها فراتر از یک موج زودگذراست. آشکار شد که اگزیستانسیالیسم برداشتی فلسفی است که به قرن نوزدهم بر می گردد، و نگرشی کاملا متفاوت با نگرش فلسفه ی کلاسیک دارد؛ زیرا فلسفه ی کلاسیک، به صورت هستی شناسی، معرفت شناسی واخلاق عملی، متجلی می شد، در حالی که، تنها این امور نیستند که باید در کانون کاوش فیلسوف باشند. 🔸انسان دوست دارد بداند که «چیست» و «برای چه به این دنیا آمده است؟» فلاسفه ی سنتی، به صورت انتزاعی به انسان می نگریستند، در حالی که، همه ی انسان ها و حتی فیلسوفان، در لحظه های با خود بودن، به این می اندیشند که«وجود» شان در جهان انکار ناپذیر است. اگزیستانسیالیست ها فلسفه ای را فلسفه می دانند که به وجود حقیقی انسان و توجه دادن به ویژگی ها، خصوصا به آزادی او اهتمام داشته باشد. فلسفه های سنتی، هرگاه از انسان سخنی به میان می آورند، او را در یک سیستم جای می دهند. ادامه دارد.... 🆔 @Jarianshenasi
Part 06.mp3
7.71M
🔰🔰 🎙عنوان : "خاطرات مستر همفر"(جاسوس انگلستان در کشورهای اسلامی) 🔺 قسمت ششم 👈 تولید اختصاصی کانال کتابخانه صوتی 🎤گوینده :
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی ✍🏼 قسمت چهارم 🔰 ادامه بحث... اگر آزادی خواهی کانت را می پذیرد آن را برای جامعه کمونیستی می خواهد. (جامعه بدون بدون دولت و نظارت حکومت - جامعه کمونیستی مدینه فاضله‌ اندیشه‌ی او است). شیوه تولید: شیوه تولید یعنی مجموع نیروی تولید + روابط تولید. نیروی تولید یعنی ابزار تولید (دست و بازو و سنگ و فلز و چرخ در عصر کشاورزی تا دستگاه صنعتی و... در عصر ضنعتی شدن) و کارگر (انسانی که روی آن ابزار با تجربه‌ای که دارد کار می‌کند خواه دهقان باشد که روی زمین کار کند یا کارگر باشد که با ماشین آلات صنعتی کار کند). 🔸روابط تولید یعنی نحوه مالکیت فرد بر ابزار تولید، که می‌تواند خصوصی یا اجتماعی باشد. (رابطه سرمایه‌دار و کارگر) وقتی که نیروی تولید به حد معینی از رشد رسید با روابط تولید تضاد ایجاد می‌شود و در نتیجه تضاد داخلی باعث حرکت (اعتراض سپس انقلاب) می‌شود و جامعه قبلی تبدیل به یک جامعه‌ جدید با ویژگی‌های متفاوت از قبل می‌شود. ♦️جهانیان در نگاه مارکسیست مارکسیست‌ها مجموع جهانیان را به دو گروه تقسیم می‌کنند و می‌گویند یا استثمارگر هستند یا استثمارشده، می‌گویند تاریخ چیزی جز محصول مبارزه طبقاتی بین انسان‌های استثمارگر و استثمارشده نیست، یعنی عده‌ای منافع اقتصادی‌شان ایجاب می‌کند که در همان مرحله بمانند و مخالف پیشرفت ابزار تولیدند (گروه حاکم استثمارگر) و یک عده خواهان رشد و ترقی ابزار تولید و خلاصی از این وضع هستند (گروه استثمارشده) که این دو با هم درگیر و مبارزه‌ای به وجود می‌آید که منجر به یک نظام جدید (جامعه جدید) می‌شود که در آن جامعه جدید علاوه بر ابزار تولید و منافع اقتصادی، آداب و رسوم و فرهنگ و مذهب و افکار و‌ اندیشه در یک کلام همه چیز نسبت به جامعه قبلی تغییر می‌کند و بعد از مدتی دوباره این نظام جدید با مبارزه و درگیری که در خودش عامل ایجاد آن است می دهد به نظام دیگری تبدیل می‌شود. 🔹مارکسیسم آموزش رهایی طبقه‌ی کارگر از دست سرمایه‌داری است. (مالکیت خصوصی و سرمایه‌داری عامل بدبختی مردم و کارگران است و باید با یک انقلاب از بین برود). مارکس خودش مارکسیسم نبوده یعنی اینکه مارکسیسم بعدها بوسیله‌ی طرفداران او طرح‌ریزی شده است که معتقدند افکار و نظریات مارکس یک راه و روشی را برای نجات کارگران درست کرده است. 🔸عدم همسانی مارکسیسم با مارکس مارکسیسم هر چند با‌ اندیشه‌ی مارکس پیوند دارد ولی با آن یکسان نیست و از جمله دلایل آن می‌تواند: ۱. فکر و‌ اندیشه‌ی مارکس دارای یک شکل منظم نبوده است زیرا وقتی با واقعیت روبرو می‌شده است مشاهده می‌کند که مطلبی را که بیان داشته دارای اشکالاتی است و در راستای حل آن یکسری تغییر جهت‌هایی در‌ اندیشه‌هایش روی می‌دهد. ۲. افکار و نوشته‌هایش خصوصیت ناتمام داشته یعنی مارکس خود در زمان حیاتش اقدام به نوشتن نظامند افکار و‌ اندیشه‌هایش انجام نداده است مثلا جلد اول ودوم کاپیتال (سرمایه) را انگلس از روی یادداشت‌های او جمع آوری و منتشر کرده است. ۳. به دلیل از بین نرفتن سرمایه‌داری و شکل نگرفتن اجتماع و نظام سوسیالیستی و سپس کمونیستی منطبق بر روالی که او پیش‌بینی کرده بود. ۴. کنار آمدن طبقه‌ی کارگر با طبقه‌ی سرمایه‌دار و عدم وقوع انقلاب کارگری در سطح اروپا ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi