eitaa logo
کانال ختم و ترحیم خوانی
18.2هزار دنبال‌کننده
748 عکس
501 ویدیو
52 فایل
بسم الله الرحمان رحیم کانال ختم و ترحیم خوانی🎤 اشعار پندیات، روضه، نوحه و... https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff تعرفه 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇 @kianatv @Kanal_tarhimkhani66 کانال را به دوستانتان خودتان معرفی کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
یک ساله که ندیدم ،صورت دلرباتو دیگه به خاک سپردم، صدای آشناتو یک ساله که ندیدم، دستای مهربونت یک ساله مهربونم، بستی رو من چشاتو درد فراق سخته، این انتظار سخته بدون تو مادر شبای تار سخته، امان امان ای دل ای دل ای دل دم غروب هر روز، توی دلم یه غوغاست چشمای رنگ خونم، بدون تو یه دریاست یه ساله که با گریه، نوشتم این غزل رو هر جایی که تو باشی ، بهشت من هم اونجاست کاشکی میشد از ما ، تو یادی می کردی کاشکی میشد بازم ، به خونه برگردی امان امان ای دل ای دل ای دل
خدایا مادرم رفته ز دستم ببین که از فراق او شکستم بسوزم روز و شب از داغ مادر چو پائیز و خزان شد باغ مادر همان که خشم‌ او خشم خدا بود همان که خنده اش مشکل گشا بود چراغ محفل ما بود مادر و حل مشکل ما بود مادر همه دارو ندارم بود مادر همه عشق و قرارم بود مادر همان که بود شمع خانه ما امید خانه و کاشانه ما تسلی بخش غمهای دلم بود تمام زندگی و حاصلم بود ................ تو بودی روشنایی وجودم تو بودی هستی و بود ونبودم فروغ چشم ما بودی تو مادر دوای زخم ما بودی تو مادر غمت آتش زده بر جسم و جانم و رفته از کفم تاب و توانم پس از تو خانه ما گشته خاموش نگشته یاد تو هرگز فراموش بود یادت هماره در دل من غم دوری تو شد مشکل من دمادم بر تو من قرآن بخوانم بلی یاسین و الرحمن بخوانم گنهکارم حلالم کن تو مادر شفاعت کن مرا در نزد داور خداوندا رسان مهدی زهرا که تا مرهم گذارد بر دل ما 🔸️شاعر: (ناطق)_قمی
میباره اشکام بارونیه چشمام بدون تو اینجا من تنهام میلرزه جونم بی تو نمی تونم الهی برگرده اون روزا م هرجا باشم یاد تو همرامه با قلب پر خونم برات میخونم میشه بازم منو تو آغوشت بگیری ُ بگی دردت به جونم *دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین.... یادم میوفته خاطرات باتو چه روزایی خوبی تموم شد بعد تو اشک و درد و غم بامن هرچی که شادی بود حروم شد صبر و قرار درد بی درمونه خدایا کاری کن کارم تمومه بغضم بسته راه نفسهامو حال منو فقط خدا میدونه *دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین... از وقتی چشمام واشد به این دنیا عشق و وجود من تو بودی تو راه و رسم زندگی رو با مهر یادم دلم دادی تا بودی آه از دوری از غم محجوری داغی که تا زنده ام روی دلم هست آه از دنیا موندم تک و تنها اما هنوز یادت تو خاطرم هست دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین...میباره اشکام بارونیه چشمام بدون تو اینجا من تنهام میلرزه جونم بی تو نمی تونم الهی برگرده اون روزا م هرجا باشم یاد تو همرامه با قلب پر خونم برات میخونم میشه بازم منو تو آغوشت بگیری ُ بگی دردت به جونم *دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین.... یادم میوفته خاطرات باتو چه روزایی خوبی تموم شد بعد تو اشک و درد و غم بامن هرچی که شادی بود حروم شد صبر و قرار درد بی درمونه خدایا کاری کن کارم تمومه بغضم بسته راه نفسهامو حال منو فقط خدا میدونه *دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین... از وقتی چشمام واشد به این دنیا عشق و وجود من تو بودی تو راه و رسم زندگی رو با مهر یادم دلم دادی تا بودی آه از دوری از غم محجوری داغی که تا زنده ام روی دلم هست آه از دنیا موندم تک و تنها اما هنوز یادت تو خاطرم هست دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین...میباره اشکام بارونیه چشمام بدون تو اینجا من تنهام میلرزه جونم بی تو نمی تونم الهی برگرده اون روزا م هرجا باشم یاد تو همرامه با قلب پر خونم برات میخونم میشه بازم منو تو آغوشت بگیری ُ بگی دردت به جونم *دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین.... یادم میوفته خاطرات باتو چه روزایی خوبی تموم شد بعد تو اشک و درد و غم بامن هرچی که شادی بود حروم شد صبر و قرار درد بی درمونه خدایا کاری کن کارم تمومه بغضم بسته راه نفسهامو حال منو فقط خدا میدونه *دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین... از وقتی چشمام واشد به این دنیا عشق و وجود من تو بودی تو راه و رسم زندگی رو با مهر یادم دلم دادی تا بودی آه از دوری از غم محجوری داغی که تا زنده ام روی دلم هست آه از دنیا موندم تک و تنها اما هنوز یادت تو خاطرم هست دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین...
لالا لالا لالا لالایی عزیز مهربانم درجایی من از روز ازل بختم کج افتاد چرا که مادرم شیر غمم داد مرا بردن به مکتب خانه عشق معلم اومد و درس غمم داد شبا گریه کنم روزا بخندم بسا دشمن ندونه حال دردم اگر دشمن بدونه حال دردم برم زیر زمین و برنگردم انکه باید سوزدو سازد منم مزارم را گل افشان کن تو ای خواهر که من مردم دگر پیشت نمی ایم تو را از یاد من بردم حلالم کن تو ای خواهر حلالم کن برادر جان به خواهر گو ببندد حجله عیشی برای من جواب خواهر حجله ات از گل ببندم یا بگوییم رود و رود سدر و یا کافور بیارم یا بگوییم رودو رود این جوان من خرامان میرود تازه داماد از تنش جان میرود باقر من روح و ریحان من است او عزیزو جان و جانان من است 📝خادمه اهل بیت 🥀🥀🥀 〰〰〰〰〰〰〰〰
💚ظهور ✴️دنیای مادی همچنان برقرار بود و ما در جوار رحمت الهی همواره غوطه ور بودیم.. ❇️غیر از دروازه امام و پیامبران همه ی دروازه های وادی السلام پذیرای  سعادتمندان عالم برزخ بود. ✴️اما اخباری که از برهوت به ما میرسید حاکی از این بود که عده ی زیادی از مردم گرفتارند و تعداد اهالی دشت عذاب رو به افزایش بود. ❇️همه ی اینها نشانگر دنیایی پر از ظلم و ستم بود که از یک سو دروازه ی شهادت و از سوی دیگر دشت عذاب را پررونق تر از همیشه کرده بود... ✴️اما مدت زیادی نگذشته بود که با رفت و آمد مکرر فرشتگان ،فضای عجیبی بر وادی السلام حاکم شد. ❇️وقتی علت را از نیک سوال کردم گفت: هرچی هست مربوط به دنیاست،احتمالا قرار است اتفاق بسیار بزرگی بیفتد. ✴️هنگامی از این خبر بسیار مهم باخبر شدم که در جمع بسیار صمیمی و دوستانه ای در میان دوستان نشسته بودم. ❇️در آن لحظه فرشته ای بعد از سلام به ما ،خطاب به یکی از مومنین گفت: ✴️ امامت ظهور کرده،اگر بخواهی میتوانی به دنیا برگردی و در رکاب او باشی و اگر نخواستی میتوانی همینجا در جوار رحمت الهی بمانی. ❇️آن مومن با لیاقت،رفتن را ترجیح داده و از پیش ما رفت. ✴️برای همگان مشخص شد که قائم آل محمد (صلی الله علیه و اله) ظهور کرده تا دنیا را از جور و ستم نجات دهد. ❇️مدتها بر دنیای مادی گذشت که البته از نظر ما زمان اندکی بود، ما در این فاصله از تازه واردها اخبار دنیا را میپرسیدیم، ✴️یکی از تازه واردها گفت: جهان در ظلم و ستم میسوخت که ناگهان از مکه خبرهایی رسید که 313 نفر از بهترین و صالحترین افراد زمین گرد هم آمده اند تا با حضرت قائم علیه السلام بیعت کنند. ❇️در روز جمعه ای که مصادف با روز عاشورا بود ناگهان صدای رسا و دلنشینی بلند شد که در تمام عالم پیچید: ✴️بقیت الله خیرُ لَکُم اِن کُنتم مومنین🍃 ❇️و ناگهان فریاد زد: 🌟انا بقیت الله فی ارضه... ✴️و بعد از آن ندایی از آسمان فرود آمد که حق را در پیروی از قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله) می دانست. ❇️ظالم و مظلوم،کوچک و بزرگ همه در بهتی عظیم فرو رفته بودند. ✴️در آن حال صدای شیطنت آمیزی از گوشه دیگر دنیا بلند شد که حق را در پیروی کردن از سفیانی می دانست. ❎عده ی زیادی بعد از شنیدن این صدای شیطانی در تشخیص حق دچار شک و تردید شدند. ✴️پس از ظهور حضرت با تعداد یاران اندک خود عازم مدینه می شود،مردم که شنیده بودند این شخص منجی عالم بشریت است از کمی تعداد او  سخت در تعجب بودند و باور نمیکردند چنین کسی بتواند بشر را نجات بدهد. ❇️وقتی حضرت به مدینه رسید با خبر شد که سفیانی یک لشکر مجهز را برای قتل او روانه مدینه کرده است.. ✴️حضرت از مکه به مدینه می آید اما لشکر سفیانی که در تعقیب او بود  در نزدیکیهای مکه در سرزمین بیدائ ناگهان با شنیدن یک ندای آسمانی،در زمین فرو می روند... ❇️یکی دیگر از آگاهان دیگر نیز ادامه داد: بعد از آنکه تمام جهانیان از ظهور حضرت اگاه شدند،گروه گروه از شیعیان خالص  برای بیعت وارد مکه شدند. ✴️تا اینکه یک روز ولوله افتاد که حضرت امروز قیامش را آغاز خواهد کرد و به مقصد مدینه حرکت خواهد کرد. امام از مکه به مدینه و از آنجا به کوفه آمد و بعد از مدتی آنجا را به قصد عذرا ترک کرد. در عذرا عده ی زیادی به حضرت پیوستند و لشکر با عظمتی را تشکیل دادند. ❇️در همین نقطه  حضرت با سفیانی و باقی مانده لشکرش رو در رو شد. در این صف آرایی حق و باطل،هر کدام از دو گروه قصد براندازی نیروهای طرف مقابل را داشتند.. ✴️در سپاه امام افرادی مثل: مالک اشتر، مقداد، سلمان، عبدالله ابن شریک عامری،داود رقی و گروه دیگری از بزرگان به چشم میخوردند که از عالم برزخ برگشته بودند تا افتخار یابند و در در رکاب آن حضرت به جهاد بپردازند. ❇️اندک زمانی بعد نبرد سختی انجام شد که به پیروزی سپاه حضرت مهدی علیه السلام منجر شد. ✴️حضرت پس از آن به جنگ دجال حیله گر به تل آفیق(و شاید هم تل آویو) میرود و پس از یک نبرد جانانه در روز جمعه دجال و همراهانش را به نابودی وادار میسازد... ✍ادامه دارد.. 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
در روایتی از امام سجاد (ع) نقل شده است که آن حضرت هر روز جمعه مردم را موعظه می کرده و از آن جمله می فرمودند: ای فرزند آدم از مرگ غافل مباش، به همین زودی قبض روح خواهی شد، و به منزلی منتقل می شوی، روح به تو باز گردانده می شود و دو فرشته منکر و نکیر برای سئوال بر تو وارد می شوند، و اول چیزی که می پرسند از پروردگار تو است، آنگاه از پیامبری که به سوی تو فرستاده شده است، و از دینی که پذیرفته ای، و از کتابی که تلاوت می کردی، و از امامی که ولایت او را قبول کرده بودی، آنگاه از عمرت می پرسند که در چه راهی آن را فانی کردی و از مال و ثروت که از کجا کسب نموده و در چه راهی مصرف نمودی؟ 📚بحار الانوار ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
. (در فراق پدر و مادر) شاعر : جعفری زینجناب به سبک : و (تامشکتو تو آب زدی) 👇👇👇 آتام ، آنام فراقینده / عُذاره اَشکی باغلارام یانیب دوینجا آغلارام / بو غمده سینه داغلارام آتام آنامدان یتیم اولدوم غَمگُسارم من گئجه گونوز لَر بو فِرقتده دلفکارم من یتیم لیق سایه سی نه تز قوندی باشیما غریق درد و غم و هجرِ روزگارم من آغلارام ، آغلارام / سینه می داغلارام 🔳🌓🔳🌓🔳🌓🔳🌓🔳🌓🔳 آتام آنام گیدن زمان / سونوب چراغِ خانه میز گئجه گونوز یاناخ اگر / بو دیلدَه وار بهانه میز بو دونیانون رنج و دردیندن دویموشام من قرا گییب ، رختِ عشقیمی سویموشام من یتیم اولدوم هم آتامدان همده آنامدان عزادارم محفلِ ماتم قویموشام من آغلارام ، آغلارام / سینه می داغلارام 🔳🌓🔳🌓🔳🌓🔳🌓🔳🌓🔳 ✍شعر از : جعفری زینجناب
بنال ای دل بنال ای دل که دیگر مادرم نیست همه دار و ندارم یاورم نیست نشستم در عزایِ مادرِ خویش که گویا خوابم و این باورم نیست ✍شعر از : جعفری زینجناب
گر بشر شاه بُود یا که گدا می میرد گر غنی است و یا از فقرا می میرد ناخدا غرّه مشو باد به غبغب مفکن که به جز ذات خدا غیر خدا می میرد آدمیزاد اگر عمر دو صد نوح کند یا که چون خضر خورد آب بقا می میرد کاسه از آب چو لبریز شود می ریزد هر درختی که بیافتاد ز پا می میرد شمع گر شعله کشد از سر شب تا به سحر ز نسیمی که وزد باد صبا می میرد تا صداقت بسود از صدق و صفا بهره بری چون صداقت رود از بین صفا می میرد من (ژولیده) چه گویم که ز دوری رخت اه در سینه ی ما وقت دعا می میرد ✍️