🌺🍃روایت پیکری که سالم به ایران برگشت.🕊
#شهیدمحمدرضایی🌷
#روایتخواندنی
#ازشکنجهتاشهادت🕊🌹
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌺🍃روایت پیکری که سالم به ایران برگشت.🕊 #شهیدمحمدرضایی🌷 #روایتخواندنی #ازشکنجهتاشهادت🕊🌹 …❀ @Karb
⬆️⬆️
✍به #روایتحسینمحمدیمفرد
( #غواص خط شکن لشکر ۵ نصر)
#خاطرات_شـهــدا
#پارت_اول
🌾 #عملیاتکربلای٤ :
درگیری خیلی شدید بود تا آن روز جنگ را از این دریچه ندیده بودم خیلی آتش دشمن زیاد بود جنگ از پشت #جعبه شیشه ای تلویزیون با این فرق می کرد.
❣خیلی متفاوت بود گلوله ها واقعی، خونها واقعی، دشمن واقعی، ترس واقعی، شجاعت واقعی، ایثار واقعی، شهادت ها واقعی همه چیز واقعی... اینجا سینما نبود که وقتی یک صحنه هیجانی بود سوت و دست و فریاد بزنند.
🕊 اینجا سوت بود اما سوت خمپاره... دست بود اما قطع شده! هیجان بود اما کنترل شده دو گلوله قبل از ورود به پشت سنگرهای ب شکل به دستم خورد از آب بیرون آمدیم وارد سنگرهای ب شکل شدیم (سنگرهای کمین که به شکل ب بودند. بسیار مهندسی ساخته شده بود ) و درگیری بین ما و دشمن بسیار نزدیک بود آنقدر که چهره های هم را به راحتی میدیدم فرمانده شهید مسلم اعلام کرد بچه ها #عملیات لو رفته و ادامه عملیات لازم نیست دستور داده اند که برگردیم نیروهای پشتیبانی نخواهند آمد (ما خط شکن بودیم) اما آنقدر دشمن نیرو در منطقه آورده بود که ما راهی برای برگشت نداشتیم به نوعی در محاصره بودیم چاره ای جز جنگیدن و مقاومت نبود تا راهی برای برگشت پیدا کنیم هر لحظه که می گذشت عزیزی را از دست میدادیم وارد یکی از کانال ها شدیم تیربارچی تانک به سمت کانال تیر میزد.
🍂نمی دانم با هر گلوله چند نفر زخمی و شهید می شدند ولی خودم از ناحیه گردن گلوله خوردم به علت ضربه وارده و حساس بودن محل اصابت گلوله (و شاید ضعف ایمان) بیهوش شدم نمی دانم چقدر طول کشید تا به هوش آمدم ولی وقتی به هوش آمدم سربازان عراقی را نزدیک خودم دیدم، با خودم گفتم؛ جالب است در عراقی ها هم آدمهای خوبی هستند که به بهشت می آیند فکر می کردم شهید شدم و در بهشت هستم و عراقی ها هم به بهشت آمده اند.
#ادامهدارد...
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
✨بسم الله القاصم الجبارین✨
🍃🌸
تقـــدیم به ســـاحت مقـــدس قطب عالــم امڪان #حضـــرتصـاحـبالــزمان
【عجل الله فرجه】
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدے یاخلیفةَ الرَّحمن و یاشریڪَ القرآن ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ
سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان الاَمان
⊰❀⊱و #سـلامبرسـالارشهیـــدان
اَلسَّلامُ عَلَيْڪَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَے الاَْرْواحِ الَّتے حَلَّتْ بِفِناَّئِڪَ عَلَيْڪَ مِنّے سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقيتُ وَ بَقِےَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّے لِزِيارَتِڪُمْ
اَلسَّلامُ عَلَے الْحُسَيْنِ وَ عَلے عَلِےِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلے اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلے اَصْحابِ الْحُسَيْـــن
@Karbala_1365
🌺 نمای زیبا از گنبد حرم امام رضا(علیه السلام)
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضاالمرتضی....🕊♥️
..................................
@Karbala_1365
هواخواه توام
جانا
و میدانم
که میدانی....
#السلامعلیکیاعلیموسیالرضاالمرتضی....🕊♥️
هدایت شده از دِلْنِوِشْتِههآیِشُھـَدآوَمَنْ🌿
🌼🌼🌼🌼
🕊🌸برای تعجیل در فرج
🕊🌸آقا امام زمان (عج) صلوات
🕊🌸اَللّهُمَ
🕊🌸صَلَّ
🕊🌸عَلی
🕊🌸مُحَمَّدٍ
🕊🌸وَآلِ
🕊🌸 مُحَمَّد
🕊🌸وَعَجِّل
🕊🌸فَرَجَهُم
🕊🌸وَ اَهلِک
🕊🌸عَدُوَّهُم...
🕊🌸 اَللّهُــــمَّ
🕊🌸عَجـِّل لِوَلیِّکَ
🕊🌸الفَـرَج
🌼🌼🌼
@Shahadat1398
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌺🍃روایت پیکری که سالم به ایران برگشت.🕊
#شهیدمحمدرضایی🌷
#روایتخواندنی
#ازشکنجهتاشهادت🕊🌹
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
⬆️⬆️ ✍به #روایتحسینمحمدیمفرد ( #غواص خط شکن لشکر ۵ نصر) #خاطرات_شـهــدا #پارت_اول 🌾 #عملیات
#خاطرات_شـهدا
#پارتدوم
🍃این فکر عجیب زیاد طول نکشید که با دیدن ماشینهای عراقی فهمیدم که هنوز در دنیا هستم چون در بهشت ماشین نیست لااقل ماشین عراقی نیست😁 تلاش کردم تا بلند شوم و به عقب بروم ولی توان حرکت نداشتم.
بر روی زمین چهار دست و پا راه افتادم تا به برادری رسیدم آقای مهدی سبزبان.
گفت: کجا می روی؟ گفتم: می روم داخل کانال تا به عقب بروم گفت کانال را بسته اند و راهی برای رفتن نیست.
گلوله به پایش خورده بود و از هر دو پا محروم بود
گفتم: پس چکار کنیم؟
گفت: بهتر است در جای مخفی شویم تا فردا نیروهای کمکی بیایند.
🌾داخل اولین سنگر رفتیم و مخفی شدیم طولی نکشید که عراقیها از حضور ما مطلع شدند و به داخل سنگر آمدند. آقای سبزبان که در مدرسه رضوی استان قدس #رضوی درس خوانده بود عربی بلد بود.
گفت: عراقی ها دارن مشورت می کنند که بیایند داخل یا نیایند.
اجازه بدهیم چون اگر شب اسیر کنند زنده نمی مانیم و خواهند كشت بهتر است تا صبح مقاومت کنیم.
این شد که با تک تیر زدن و مقاومت تا صبح در سنگر ماندیم.
صبح عراقی ها وارد سنگر شدند و با کتک زدن اسیرمان کردند. ولی عجب مهمان نوازی کردند خدا قسمت نکند.
اینها را گفتم تا ذهنتان را آماده کنم تا بدانید #کربلای۴ چه شرایط و وضعیتی داشت بعد از #اسارت وقتی از بیمارستان نظامی که نمیدانم در کدام شهر بود با اتوبوسی که بجای صندلی تخت داشت جهت حمل بیمار به سمت زندان می رفیتم.
🍂در همان اتوبوسی که #شهیدمحمدرضاشفیعی بود و محسن میرزائی و... نزدیک یک پادگان نظامی دو اسیر با لباس غواصی سوار اتوبوس شدند. یک نفر جلوی اتوبوس نشست و یک نفر هم عقب آمد و کنار من نشست خیلی زود با هم ارتباط برقرار کردیم، هر چند که از نظر نظامی کاملا اشکال داشت. چون هر کسی که به جمع ما ناشناس می آمد احتمال داشت #جاسوس باشد که از طریق #منافقین داشت به ما تحمیل می شد ولی چهره این عزیز آنقدر جذاب بود که نیازی به تفکر نداشت این کسی نبود جز شهید بزرگوار #شهیدمحمدرضايی.🌸
🍃پرسیدم از کجا آمدی؟
گفت: من تازه اسیر شدم.
گفتم: تازه سه روز است که عملیات تمام شده کجا بودی تا الان؟
گفت: در #نیزارها مخفی شده بودم ولی دیگر توانم تمام شد و از بی حالی روی آب آمدم و اسیر شدم.🍂
❣یک گلوله به دست چپ قسمت نزدیک به مچ خورده بود و یک گلوله به بالای ابروی چپ ایشان که کمی داخل رفته بود و در بالای ابرو گیر کرده بود و داخل سر فرو نرفته بود که خود جای تعجب داشت....
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄