eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
893 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
. ‏مادری گفت بُنیَ دلِ‌ ما ریخت بهم 💔 🍂
شبهای جمعه میگیرم هواتو اشک غریبی می ریزیم براتو بیچاره اونکه حرم رو ندیده بیچاره تر اون که دید کربلاتو ❣ @Karbala_1365
هرچه سینه زدن های محرّم، داغ دل کم می کنند و مردانه اند؛ سینه زدن های فاطمیّه، رمق می گیرند و مادرانه اند! ..🖤
, ❤️ #مثل_علی_مثل_فاطمه… 🍃 خاطرات و زندگینامه #سردارشهیدعلی_شفیعی مسئول محورهای عملیاتی لشکر۴۱ ثارالله کرمان 🌺بازآفرینی: #محمدرضامحمدی_پاشاک @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
صفحه۱۳ 🍃🌸 ✨امام جان علی بود. سوی چشمش بود. کسی نگاه چپ به امام میکرد، با علی طرف بود. دیگر علی خواب
صفحه۱۴ 🍃🌸 💕 … 🌷 این داستان: 🌺راوی: (مادرشهید) 💠 🍂❣ 🌱 خب، آن سالهای فقر و سختی گذشت. یعنی وقتی امام آمد، من فهمیدم که آن سالها گذشته. والا اصلا فکر نمیکردم روزی رنگ خوش زندگی را ببینم. روزگار عوض شد. دستمان به دهانمان رسید. می توانستیم یک شکم سیر نان بخوریم، ولی نه من خوب خوردم و نه علی. چون دیگر عادت کرده بودیم. زندگی آنقدر علی را گزیده بود که طاقت نداشت آدمی مثل خودش را ببیند. آخر نان خشک و آبلیمو هم شدغذا؟!! چرا اینطور میکنی باخودت؟ گفت:خدا پدرت را بیامرزد، کسانی هستند که هیچی ندارند. صبح می رفت پایگاه و یک دست لباس قشنگ می گرفت و می پوشید. تا سرظهر مرتب بود. غروب که برمیگشت می پرسیدم لباست را چه کردی؟ اول که چیزی نمیگفت. بعد میگفت:بسیجیها در جبهه لخت و عوراند. پوتین تازه چه به دردم میخورد. می پرسیدم یک دست لباس هم حقت نیست؟ میگفت:هست، به شرطی که همه داشته باشند. وقتی اولین حقوقش را گرفت، گفت:دیگر نمیگذارم سختی بکشی. گفتم:میخواهی خانمی کنم؟ گفت:چه عیب دارد؟ آن همه بدبختی کشیدی و حالا هم خانم باش.. دعایش کردم. دو_سه ماهی گذشته بود که دیدم این رویه را پیش گرفته. ناراضی نبودم برای اینکه می دانستم سرگشنه به زمین گذاشتن یعنی چه، سرماکشیدن چه مزه ای دارد. زد و زلزله پیش آمد. علی توی پایگاه بود و من خانه. همان پشت صفه عزاخونه. دم صبح بود. گمانم نمازمان را خوانده بودیم که زمین و زمان به هم خورد. یک تکان که داد، دیوار اتاقمان دهان باز کرد و بامش خم شد و خشتها فرود آمدند. فریاد زدم (س). دیدم دیوار کج شد و همانطور ماند. پریدم بیرون. شیون مردم به آسمان هفتم می رفت. خانه های خشتی آوار میشدند. دارو درخت بهم می خوردند. بخودم گفتم:علی ات ماند زیر آوار. وقتی زمین آرام گرفت، رفتم صفه عزاخانه و راز ونیاز کردم. علی ام سروسلامت آمد. رنگ به صورت نداشت. تا من را دید، روی زانویش نشست و گفت:زنده ای؟❤️ خوب وارسی اش کردم و خاطرجمع شدم. خانه را نگاه کرد و گفت:خداراشکر. چندبار دیگر زلزله آمد اما نه به آن شدت. پرسید می ترسی؟ گفتم:برای چه بترسم؟ می روی کجا؟ گفت:می روم ببینم چه برسرمردم آمده... 👇👇👇
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
, ❤️ #مثل_علی_مثل_فاطمه… 🍃 خاطرات و زندگینامه #سردارشهیدعلی_شفیعی مسئول محورهای عملیاتی لشکر۴۱ ثارال
صفحه۱۵ 🍃🌸 توی شهر بلوا میکردند و با حزب اللهی ها زدو خورد میکردند. هم با رفقایش می رفت سراغ آنها. روزی نمیگذشت که زخمی و ذیلی نشود. یکبار گوش یکی از آنهارا برید و آنها هم قصد جانش را کردند. شب، نیمه شب می آمدند سنگ پرت میکردند طرف خانه ما. مدام علی را زیر نظر داشتند. نامه پشت نامه می انداختند سر راهمان که چنین می کنند و چنان. میخواستند با تیر بزنندش. با کامیون راه افتاده بودند دنبال علی. خدایی بود که جان سالم به در برد. یکبارهم دوسه روز بعد از عروسی اش ، علی با زنش می روند سرمزارشهدا که آمدنی بر میخورند به شب. کم مانده بود ضدانقلاب او و زنش را زیر ماشین له کند که خدا به دادشان میرسد. این موضوع را فاطمه به من گفت. 🍂بعداز زلزله مدتی توی همان خانه زندگی کردیم. مرتب خشت و گل از بامش سرازیر میشد. دیوارها را قدری راست و ریس کردیم، ولی فایده نداشت آخرش بام خانه فرو ریخت. رفت چادر آورد و روی آوار خانه بنایش مرد و رفتیم زیر آن. میتوانست خانه ای اجاره کند اما نکرد. از من پرسید:میتوانی زیر چادر دوام بیاوری؟ گفتم چرا نتوانم؟ فمر من را نکن. گفت:خیال کن نداریم. خیلی ها چیزی ندارند. دوسال آزگار زیر چادر زندگی کردیم. رفقای علی مزمتش میکردند که چرا اینجوری میکند. میگفت:من از شما می پرسم چه میکنید و چه میخورید؟ زد برف آمد. هوا سرد شد، چه جور. چادر نم برداشته بود و حرارت چراغ نمیتوانست جایمان را گرم کند. علی توی پادگان امام حسین(ع) بود. صدای یک ماشین را شنیدم که دم چادر ایستاد. کسی صدا زد:ننه جان، مادر علی! محسن رستگار و حسین شریف آبادی بودند. با وانت آمده بودند. محسن بود یا حسین که گفت:اثاث را جمع کن. گفتم برای چه؟ گفت:می رویم خانه ما. گفتم:جایم خوب است. گفت:مریض میشوی می افتی کنج رختخواب. گفتم:پس علی کجاست؟ گفت:تاما برسیم جمع کنیم، علی هم می آید. دیدم حریف جوانها نمیشوم. بار و بندیلمان را جمع کردند و ریختند توی وانت و رفتیم. آنها هم مستاجر بودندو یکی یک اتاق داشتند. بعداز دوسال یک بام بالای سرم می دیدم. پیش خودم گفتم الان علی می آید و ترش میکند. بچه ها تروخشکم کردند. وقتی علی من را توی خانه دید گفت:مبارک است. گفتم:این رفقایت دست بردار نبودند. گفت:عیبی ندارد.😊 مدتی گذشت و علی رفت جبهه. به اصطلاح در اعزام کار میکرد. یک وقت می دیدم سرو دستش روغنی است. می پرسیدم مگر تو مکانیکی؟ میگفت:ها. پس چه هستم، فرمانده لشکر؟😂 هیچ وقت خانه نبود. مگر ناهاری یا شامی. ولی هیچ وقت از من غافل نمیشد. یا می آمد یا پیغام می داد. میگفتم دلواپس تو هستم. چه پادگان چه جبهه من را از حالش باخبر میکرد. وقتی ازدواج کرد هم باز همانطور بود. هرروز یا یک درمیان تلفن میکرد. همیشه پیش چشمم بود. 🍃شوخ شده بود و مزاح میکرد. آرام و قرار نداشت و از سویی خندرو بود. یکی من میدانستم چه دل پرتلاطمی دارد و یکی رفقای نزدیکش. یکبار گفتم چرا نمی روی نیروی هوایی اسم بنویسی؟ خوب وراندازم کرد و گفت:کسی چیزی گفته؟ گفتم:نه. گفت:ما یک عهدی با امام بسته ایم و او را تنها نمیگذاریم. می دانیم که میشویم، ولی خودمان این راه را انتخاب کرده ایم. الان وقت گوشه نشینی نیست. اگر من نروم جبهه، کس دیگر هم نرود، آن وقت مملکت ماهم میشود افغانستان و لبنان.... …. @Karbala_1365
: 🍃هرڪدام از شما یڪ شهــید را دوست خود بگیرد و سیره عملی و سبڪــ زندگـــــی او را بڪار ببندید ببینید چطــور رنگ و بوی شهدا را به خود می‌گیرید و خدا به شما عنایت می‌کند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺فردا روز تاریخی برای عراق 🔹کلیپی که در شبکه های اجتماعی عراق مبنی بر اخراج نیروهای آمریکایی در حال دست به دست شدن است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 رئيس قوه قضائيه در يزد: مال حرام را از حلقوم حرام خواران بيرون مي کشيم/ بازگشت ميلياردها تومان به
: نگذارید که قلب نازنین شما را، جان شما را، سرّ شما را، هویت انسانی ابدی شما را خنّاس، شیطان وسواس به دهن بگیرند. به یاد خدا باشید. عند اللّهی باشید. عبد الله باشید. عبدالله عند الله است. عند اللّهی باشید که آن قلب شما را، جان شما را، روح شما را خنّاس به دهن نگیرد.
🚨 🚨 معروف که در سوریه به شهادت رسید‼️ 💢همونقدر که بی غیرت داریم که وطن فروشی میکنن سلبریتی هایی هم هستند که جان میکنن و میشن ⭕️بازیگر سریال ها در سوریه به خیل عظیم مدافع حرم پیوست ❣❣❣
فیلم اخراجی ها که در به فیض شهادت نائل آمد. 🌹 از بازیگران فیلم سینمایی اخراجی ها به کارگردانی مسعود ده نمکی است که در سوریه به جمع شهدای مدافع حرم پیویست 💠سلبریتی تویی بقیه اداتم نمیتونن دربیارن 🕊 @Karbala_1365
🌺تصويری از بر صفحه شناسنامه 🌹 ولادت: ۲۰ اسفند ۱۳۳۵ شهادت: ۱۳ دی ۱۳۹۸❣ 😭😭😭 @Karbala_1365
4_5814374511683831282.mp3
7.74M
🍂 بسیار زیبا و دلنشین ❣ ببار اشک دیده که مهمون رسیده 🏴 به مناسبت شهادت سپهبد @Karbala_1365
.. 🕯🍂 بهشت سوخت، گل افتاد، غنچه پرپر شد! 🖤 @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍂 #زمینه بسیار زیبا و دلنشین ❣ ببار اشک دیده که مهمون رسیده #محمدحسین_پویانفر 🏴 به مناسبت شهادت سپهب
قبل از رفتنت هزار حزب و گروه بودیم و حزب اللهی ها جدا و سوسولهام جدا... هر کسی برای خودش چادر می زد ، اما.... . . تو که رفتی همه قافیه ها بهم ریخت و چادرها یکی شد و همه شدند … همه شدند خون خواه … همه یک خواسته مشترک دارند .... 🍃 دیدی سردار چه کردی با دلها؟؟!! دیگر آن دختر بدحجاب و آن پسر سرگردان همه بچه های تو هستند... در تشییعت همه شان آمده بودند و اشک می ریختند. چه کردی با این دلها؟!! تو ثابت کردی سردار که در هر عقیده و لباسی باشیم یکی هستیم.... تو ❤️❤️❤️ @Karbala_1366
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاد آن شب که دلش را به دلم داد بخیر...!😔 ❄️
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
یاد آن شب که دلش را به دلم داد بخیر...!😔 ❄️
. و اما این روزها دل تنگ تَرَم غصه ام سنگین تراست و بغضم شکننده تر حرفاے کمترے براے گفتن دارم واشک هاے بیشترے براے ریختن…💔 ❤️
✨بسم الله القاصم الجبارین✨ 🍃🌸 تقـــدیم به ســـاحت مقـــدس قطب عالــم امڪان 【عجل الله فرجه】 السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدے یاخلیفةَ الرَّحمن و یاشریڪَ القرآن ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان الاَمان ⊰❀⊱و اَلسَّلامُ عَلَيْڪَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَے الاَْرْواحِ الَّتے حَلَّتْ بِفِناَّئِڪَ عَلَيْڪَ مِنّے سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقيتُ وَ بَقِےَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّے لِزِيارَتِڪُمْ اَلسَّلامُ عَلَے الْحُسَيْنِ وَ عَلے عَلِےِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلے اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلے اَصْحابِ الْحُسَيْـــن @Karbala_1365
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح 🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد 🌹اَلسلام علَی الْحسَیْن 🌹وعلی علی بْن الْحسین 🌹وعلی اولادالحسین 🌹وعلی اصحاب الحسین ❣