『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
بی تو نفس کشیدنم ... عمر تباه کردن است ...!!! #شهریار ✨❤️ 🌹 #شهیدعلی_شعبانی تولد:همدان شه
🍂💔 #دلهایی_که_جاماند...
قسمت سوم
این داستان: #طبقه_دوم_برج
🌺راوی: #حمیدرضامروتی
°•°•°•°•°•°
🌷در همان روزهایی که وارد بانه و ارتفاعات گامو شدم با #علی_شعبانی دوست شدم.
یه لباس چریکی میپوشید و خوش قدوبالا بود.
خیلی با هم جور شده بودیم.
#سرباز بود. ازش پرسیدم #علی قبل خدمت چکار میکردی؟
گفت:میدان دانشگاه #همدان عکاسی مصطفی کار میکنم.
خانه یمان هم در همان برج میدان دانشگاه است.
(در آن زمان بلندترین برج همدان همان #ساختمان110 میدان دانشگاه بود. عکاسی مصطفی هم زیرِ همان برج است.)
گفتم ماشاءالله وضعتون خوبهِ پس.
🍃تا اینکه حدودأ یک سال بعد با گروهی از بچه ها و چندتا از بچه های #تخریب که مامور شده بودند، رفتند سمت عراقیها که برخوردی داشتندو برگشتند.
هنگام برگشت یکی از آنها روی #مین_والمر می رود و مین منفجر میشود.
چندتانفرشان مجروح میشوند و علی #شهید میشود.🌹
شب بعد جنازه مطهرش ، که دو تکه شده بود را آوردند.
#سیدباقرحجازی هم که از بچه های تخریب بود و مجروح شده بود نیز بعدا #شهید شد. بر اثر شدت جراحات وارد شده.
🍃 برا تشییع جنازه مطهرش همدان بودیم.
چیزی که دیدیم برایمان بسیار غم انگیز بود.
#علی گفته بود در آن برج زندگی میکند و طبقه دوم و راست هم گفته بود...
اما
طبقه دوم زیر برج ، خانیشان در موترخانه برج بود و پدر #مادرش سرایدار آنجا بودند و بسیار #ضعیف.😔
باورمان نمیشد همه دیوانه شده بودیم.💔
🍂 #مادر بزرگوارش هم 15_16 سال قبل در حین تمیز کردن یکی از اهالی برج طبقه 7 یا 8 از سر تراس به پایین پرتاب میشود و به پسرشهیدش ملحق میشود.
🌸شادی روحش #صلوات🌸
🌸…..
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
آن سوی دلتنگی ام تویی که آرام خفته ای وآن سوی بی مَنَت منم که بی خواب وبی تاب توام... ✨❣ 🌹 #شهیدعلی_
🍂💔 #دلهایی_که_جاماند...
قسمت چهارم
این داستان: #مردان_بی_ادعا
🌺راوی: #حمیدرضامروتی
°•°•°•°•°•°
🌷 #شهیدعلی_شاه_حسینی
ایشان برادر #شهیدحسین_شاه_حسینی ،از همافران #پایگاه_نوژه بود که اول انقلاب به #سپاه آمد و در #گردنه_صلوات_آباد #سنندج با درگیری با ضد انقلاب شهید شد...🌹
🍃 #علی آقا متخصص و #تکنسین هواپیماهای جنگی از #آمریکا و ساکن آنجا بود. خانواده اش هم در آنجا زندگی میکنند.
🍃زمانی که رفتم #اطلاعات با ایشان آشنا شدم.
یه بسیجی با سواد. کاردان، باهوش، با ایمان، نترس و شجاع و در نهایت کار بلد که یکی از معاونان #شهیدعلی_آقاچیت_سازیان بود.
مثل یک دایرة المعارف سیار از همه چیز تا حدود زیادی آشنایی داشت و مشاور خوبی برای علی آقا #چیت_سازیان(شهید) به حساب می آمد. به #انگلیسی کاملا مسلط و تا حدودی زیادی فرانسه میدانست و در عین حال بسیار خوش رو و متواضع بود.🌸
🌾 تازه یکی دو هفته بود که مقر اول را زده بودیم.
یک روز بعدازظهر اطراف همان مقر با #علی_شعبانی(شهید) در حال قدم زدن بودیم ، مقر سمت چپ یک رودخانه بود که به رودخانه اصلی #چومان می ریخت. سرویس بهداشتی هم که ساخته بودیم کمی پایین تر و سمت راست مقرمان قرارداشت که بچه ها برای آوردن #آب باید یک مسافت 70_80. متری را طی میکردند.
همراه علی شعبانی حدود 300_400 متر از مقر دور شدیم و به سمت بالا میرفتیم. به بالا که رسیدیم متوجه شدیم #علی_آقا_شاه_حسینی به تنهایی مشغول کندن یک نهر آب است. جلو رفتیم وسلام کردیم. علت کارش را پرسیدیم ، گفت بچه ها برای آوردن آب به سرویس بهداشتی مشکل دارند، دارم این نهر را میکشم که از کنار مقر عبورکند و بچه ها استفاده کنند.
تا مقر فاصله زیادی بود، هر چه خواهش کردیم که کمکش کنیم قبول نکرد و تا شب به تنهایی کارش را انجام داد. بدون هیچ ادعایی و با اخلاصی که فقط در مردان بی ادعا دیده میشود.✨
یک فردی با آن اوصافی که از ایشان عرض کردم #بسیجی وار هر کاری که از دستش می آمد برای بچه ها انجام میداد. حتی کندن نهر آب از آن فاصله و الی آخر...
🍃 یکی دو ماه بعد علی آقا چیت ساز شهید شد.
علی_شاه_حسینی هم در مقر دوم که به #گامو نزدیک تر بود، با یک #ترکش_خمپاره که به درختی برخورد میکند و به سر ایشان اصابت میکند و علی هم آنجا به وصال یارش میرسد.🌹
🌸 شادی روحش #صلوات🌸
🌸…..
@Karbala_1365