#سیره_شهدا
✍قبل از عملیات کربلای 5 بود ، بچه ها دور هم جمع بودند ، که یکدفعه سر و صدایی بلند شد !
صدا ، صدای سید باقر بود ،
جوش آورده بود و با یکی از بچه های بسیجی بگو مگو می کرد !
🍀پا در میانی کردیم و قضیه ختم به خیر شد ،
حالا یکی باید میومد و وجدانش رو آرام می کرد ،
به خودش #لعنت می فرستاد که این چه کاری بود کردی؟
فردا کی مرده کی زنده؟ ، چطور می خوای جواب بدی ؟
آخر سر هم تصمیم گرفت بره و اون بسیجی رو پیدا کنه ،
به هرکی میرسید سراغش رو می گرفت ، دیگه داشت کلافه می شد ، که پیداش کرد
بهش گفته بود ،
ما بچه #سیدا زود جوش میاریم و زود پشیمون میشیم.
برادر ، شما ما رو حلال کن
من اشتباه کردم من نفهمیدم.
دست انداخته بود گردنش و بوس و ماچ و طلب حلالیت !
خلاصه از دلش درآورده بود !
فاصله ی راضی کردنش تا #شهادتش یک روز هم نشد....
#شهیدسیدقادر_موسوی
📚ستارگان خاکی
✅@karbala_1365
🕊🍂 #دوستان_شهدا 🍂🕊
🖋 #سیره_شهدا
مادرش میگوید ، یکی از دوستان احمدرضا با منزل همسایه مان تماس گرفت ، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت !
پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت ،
یکی از دوستانم بود ، پرسیدم ، چکار داشت؟!
گفت ، هیچی ، خبر قبول شدنم را در دانشگاه داد!
گفتم ، چی؟؟ ، گفت ، می گوید رتبه اول کنکور شده ای !!
من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم ،
رتبه اول؟؟ ، پس چرا خوشحال نیستی؟؟!!
احمدرضا گفت ، اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم !
در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد !!!
یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود ، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی ، می گفتم احمدرضا تو الان ، پزشکی قبول شده ای ، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟!
می گفت ، می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند!
می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!...
🌹 #شهید #احمدرضا_احدی
صفایی ندارد ارسطو شدن
خوشا پرکشیدن پرستو شدن
@Karbala_1365
🌸 #سیره_شهدا 🌸
🍃وقتی میخواست به فقیری کمک کند، پول را به ما میداد تا به آن شخص بدهیم.
اینطوری هم ما را به کمک کردن تشویق میکرد و هم خودش گرفتار ریا نمیشد.🌱
#شهید_ابراهیم_هادی🌹
#سیره_شهدا
بچه محل بودیم .
صبح عملیات دیدمش ، بدنش پر بود از تیر و ترکش ، غرق خون ، دست هایش هم قطع شده بود .
وصیت نامه اش را از توی جیبش در آوردم ، اول وصیت نامه نوشته بود ،
خدایا ، دوست دارم همانطور که اسمم را گذاشته اند ابوالفضل ، مثل حضرت ابوالفضل (ع) ، شهید شوم .....
#شهیدابوالفضل_شفیعی
📚خط عاشقی ، ج1 ص121
@karbala_1365
#سیره_شهدا
🔶مراعات بیت المال
🔸به همکارانش میگف بچه ها نظام آنقدر پول ندارد،باید خیلی مراعات بیت المال کنیم. خیلی ناراحت بود از دست کسانی که دلسوزی نمیکردند
#شهیدجواد_الله_کرم
#ایام_شهادت
#یادش_باصلوات
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
#سیره_شهدا
◽️ به جذب جوانان در پایگاه خیلی اهمیت میداد. بطوری که زمانی فرماندهی پایگاه ۱۷ شهریور را بر عهده داشت بیشترین تعداد نیروی جوان را در پایگاه شاهد بودیم و ان هم بواسطه اخلاق نیکوی بهمن و رفتار بسیار خوبش با جوانان بود که جوان را شیفته خودش کرده بود تا به بسیج بیایند.
#راوی_همرزم_شهید
#شب_جمعه_شب_زیارتی💔
به نیت شهیدمدافع حرم
#حاج_حبیب_اله_قنبری
سلامی محضر سالارشهیدان
#السلام_علیک_یا_اباعبدالحسین_علیه_السلام
#بیادشهداباذکرصلوات
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
🔰 #سیره_شهدا | #رضای_خدا
🔅 به خدمت در راه رضاي خدا و خدمت بي مزد و منت اعتقاد داشت. هيچ گاه حتي در بحبوحه جنگ و نبرد، نماز شب را ترک نمي کرد، به فکر پدر و مادرش بود. از او رضايت کامل داريم؛ هم من و هم مادرش عزيزترين بچه من بود و مي گفت هر کسي که مي تواند به انقلاب کمک کند بايد اين کار را بکند.
💠 از اين که در کنار او مي جنگيدم بسيار شاد بودم و هميشه براي او دعاي خير مي کردم. در عمليات کربلاي 4 هر دو با هم بوديم ولي من ترکش خوردم و برگشتم.
➖ از اين که بعضي افراد به مال دنيا و يا مقام و پست حريص بودند ناراحت مي شد و از خدا مي خواست که اخلاص را به همه مردم عطا کند. به حفظ حجاب و تقواي الهي بسيار توصيه مي کرد.
♦️ هنگامي که عمليات کربلاي 5 در حال آغاز شدن بود، به خانه آمد و گفت عمليات سختي را در پيش داريم رفتن به اين عمليات با خودمان است ولي برگشتن، با خداست، دعا کنيد که به اجل خودم نميرم بلکه شهيد شوم.
📎جانشین گردان محمدرسولالله لشگر۵نصر
🌷 #شهید_محمد_ایزانلو
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
#سیــره_شهــدا
🌹ســید آرام نزدیک شــد و بے جلب توجه خــم شــد و دســت دوستــم را که به ماشــین تڪیه داده بود را بوسیــد.
دوستــم با عصبــانیت گـفت: این چه کاریه ســـید!
خندیـــد و گفــت:وقتی امام می گوید من دســت بسیجے ها را مے بوســم، ما باید پای بسیجی ها را ببوســیم!
#شــهیدسیدمحمــدکدخدا
#اﻳﺎﻡﺷـــﻬﺎﺩﺕ 🌹
#ﻛﺮﺑﻼے۵
🍃🌹🍃🌹🍃
ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
🔰 #سیره_شهدا | #رضای_خدا
🔅 به خدمت در راه رضاي خدا و خدمت بي مزد و منت اعتقاد داشت. هيچ گاه حتي در بحبوحه جنگ و نبرد، نماز شب را ترک نمي کرد، به فکر پدر و مادرش بود. از او رضايت کامل داريم؛ هم من و هم مادرش عزيزترين بچه من بود و مي گفت هر کسي که مي تواند به انقلاب کمک کند بايد اين کار را بکند.
💠 از اين که در کنار او مي جنگيدم بسيار شاد بودم و هميشه براي او دعاي خير مي کردم. در عمليات کربلاي 4 هر دو با هم بوديم ولي من ترکش خوردم و برگشتم.
➖ از اين که بعضي افراد به مال دنيا و يا مقام و پست حريص بودند ناراحت مي شد و از خدا مي خواست که اخلاص را به همه مردم عطا کند. به حفظ حجاب و تقواي الهي بسيار توصيه مي کرد.
♦️ هنگامي که عمليات کربلاي 5 در حال آغاز شدن بود، به خانه آمد و گفت عمليات سختي را در پيش داريم رفتن به اين عمليات با خودمان است ولي برگشتن، با خداست، دعا کنيد که به اجل خودم نميرم بلکه شهيد شوم.
📎جانشین گردان محمدرسولالله لشگر۵نصر
🌷 #شهید_محمد_ایزانلو
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
✨تبلیغ چهره به چهره
🍃تازه وارد اردوگاه غواصان لشکر در نزدیکی سد گتوند شده بودیم. کریم مطهرینیا جوانی را با دست نشان داد و گفت: «از آن جوان های با معرفتی است که هم میجنگد و هم درس طلبگی میخواند. تو چارتِ سازمانیِ #اشک و دعاست. گویا مهره مار دارد و بچه ها را اسیر خودش کرده است. »
☘جوان کلمن #قرمز رنگی دست گرفته بود و در گرمای ۴۵ درجه جنوب به بچه ها آب خنک میداد. آب را که با لبخند میداد دستشان ذکر «یا عظشان» از آنها طلب می کرد.
🌸وقت نماز هم که میشد کلمن را کناری گذاشت. #عمامهای به سر گذاشت و آمد جلوی بچه ایستاد و نماز خواند. بچه ها به راستی #ساعدگردان می دانستندش. می گفتند از زمانی که وارد گردان شده نماز صبح بچه ها یک دقیقه هم پس و پیش نشده است.
✨ غواص ها بوی نعنا می دهند؛ نوشته حمید حسام؛ نشر #شهیدکاظمی؛ جاپ اول ناشر-بهار ۱۳۹۸ ؛ صفحه ۱۶-۱۵ و ۱۹
#سیره_شهدا
#شهید_عبادینیا
#عکسنوشته_حسنا
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
✨تبلیغ چهره به چهره
🍃تازه وارد اردوگاه غواصان لشکر در نزدیکی سد گتوند شده بودیم. کریم مطهرینیا جوانی را با دست نشان داد و گفت: «از آن جوان های با معرفتی است که هم میجنگد و هم درس طلبگی میخواند. تو چارتِ سازمانیِ #اشک و دعاست. گویا مهره مار دارد و بچه ها را اسیر خودش کرده است. »
☘جوان کلمن #قرمز رنگی دست گرفته بود و در گرمای ۴۵ درجه جنوب به بچه ها آب خنک میداد. آب را که با لبخند میداد دستشان ذکر «یا عظشان» از آنها طلب می کرد.
🌸وقت نماز هم که میشد کلمن را کناری گذاشت. #عمامهای به سر گذاشت و آمد جلوی بچه ایستاد و نماز خواند. بچه ها به راستی #ساعدگردان می دانستندش. می گفتند از زمانی که وارد گردان شده نماز صبح بچه ها یک دقیقه هم پس و پیش نشده است.
✨ غواص ها بوی نعنا می دهند؛ نوشته حمید حسام؛ نشر #شهیدکاظمی؛ جاپ اول ناشر-بهار ۱۳۹۸ ؛ صفحه ۱۶-۱۵ و ۱۹
#سیره_شهدا
#شهید_عبادینیا
#عکسنوشته_حسنا
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
#شهید_ابراهیم_همت :
من زندگے ام را #دوست دارم
ولے نه آنقدرڪه #آلوده اش شوم
و #خویشتن راگُم وفراموش ڪنم
علے وارزیستن وعلے وارشهیدشدن
حسین وارزیستن وحسین وارشهید شدن را #دوست مے دارم.
#سیره_شهدا
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص🌊🥽
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄