eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
826 دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
#همرزم_شهید #محمدحمیدزاده داخل سنگر بودیم . سپیدۀ صبح می زد. سرش را بالا آورد. کلاه خودش از سنگر بیرون زد. شروع کرد به تیراندازی. حدود سی متر با عراقی ها فاصله داشتیم . نگاهم کرد و گفت : « خوب تیراندازی میکنم ؟» گفتم : « مواظب باش ! جایت را عوض کن . عراقی ها می خواهند پاتک بزنند. » 🌸 صدای تقه ای داخل سنگر پیچید. مثل صدای برخورد یک تکه سنگ با کلاه خود . سرش خم شد روی سینه اش.نیم خیز شدم طرفش . سرش را بالا گرفتم ؛ صورتش سرخ شده بود . گلولۀ تک تیرانداز دشمن به سجده گاهش خورده بود . وسط پیشانی اش مثل خورشید می درخشید. #شهید_حسن_ترک🌹
آفتاب دارد غروب ميكند. آسمان قرمز شده اسـت. دلـم دارد مـيتركـد. غروب جبهه هميشه همين طور است. دلگير و غم انگيز! صدای اذان كه بلنـد ميشود، دوباره ميبينمش. آستين هـا را بـال زده و كنـار تـانكر آب مـشغول وضو گـرفتن اسـت. ذكـر مـيگويـد و صـوت صـلوات هـايش را در فـضا ميپراكند... همرزم ❤️ 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊
ديگر برای سلامتی اش دعا نكـردم. انگـار از تـه دل راضـی شـده بـودم؛ راضی به رضای خدا! پسرم بود؛ جگـر گوشـه ام؛ پـاره تـنم، امـا هـر وقـت می خواستم دعايش كنم ياد لحن صدايش مـی افتـادم و تـصوير چـشم هـای نمناكش می نشست توی خانه چشم هايم. آن وقت زير لب ميگفتم: «خـدايا! بچه ام به اسارت عراقی ها در نيايد!» مادر ❤️ 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊
ختم صلوات امروز به نیت 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺   ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
ديگر برای سلامتی اش دعا نكـردم. انگـار از تـه دل راضـی شـده بـودم؛ راضی به رضای خدا! پسرم بود؛ جگـر گوشـه ام؛ پـاره تـنم، امـا هـر وقـت می خواستم دعايش كنم ياد لحن صدايش مـی افتـادم و تـصوير چـشم هـای نمناكش می نشست توی خانه چشم هايم. آن وقت زير لب ميگفتم: «خـدايا! بچه ام به اسارت عراقی ها در نيايد!» مادر ❤️   ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
‍ می گفتی : « ذکر ظاهری ارزشی ندارد . ذکر باید عملی باشد . خدا را به خاطر نعمت هایی که به ما داده عملا" شکر کنید . » یک شب ، بعد از مراسم احیا تا صبح مردم را از امام زاده یحیی تا خانه هایشان رساندی . آن قدر این مسیر را رفتی و آمدی تا خیالت راحت شد که دیگر هیچ کس باقی نمانده است . می گفتی : « این شکر است . خدا به من ماشین داده ؛ این طوری شکرش را به جا می آورم . 🕊🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄