eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
868 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌾🌴🌾 🕊 🌾 🌴 🕊 🌴 🕊 هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣 💧 💧 ۴۰ 🕊 🍂🍃🌾 🕊 🌸عید سال ۱۳۶۶ تا چشم کار می کرد پادگان از سبزه های نوروز که تا زانو بالا آمده بود، پوشیده شده بود. وسط سبزه ها های سرخ نسیم ملایم فروردین سر می جنباند.🌷 باز هم بوی می‌آمد. عملیات ۸.✨ عمده نیروهای لشکر در مستقر بودند و ما مشغول سازماندهی مجدد برای رفتن به خرمشهر شدیم که آمد و گفت:دیشب تا صبح خرمشهر را گلوله باران کردند. با توپخانه و . و هر کسی توی شهر بود، شهید یا مصدوم شد.🕊🌹 شنیدن این خبر در آستانه آماده شدن برای عملیات، تزلزلی در اراده بچه‌ها ایجاد نکرد. به طرف خرمشهر راه افتادیم. خرمشهر، شهر ارواح شده بود. هیچ جنبنده ای در شهر دیده نمی شد و از آن هیاهو و رفت و آمد دائمی رزمندگان به سمت خط، خبری نبود. هر موجود زنده‌ای که شب گذشته توی شهر بود، با گاز خفه یا مصدوم شده بود. حتی سگ ها و گربه ها هم گوشه و کنار خیابان افتاده بودند و بچه‌های واحد مقابله با بمباران شیمیایی، لاشه های آلوده به مواد شیمیایی را داخل گودال ها و چاله ها خاک می کردند صحنه رقت آوری بود. حاج حسین بختیاری که همچنان مسئولیت گردان غواصی را داشت، بچه‌ها را به سمت برد. من سری به عملیات زدم تا از جزئیات عملیات مطلع شوم. علی آقا( ) گفت: "قرارگاه نیروی زیادی برای این عملیات نخواسته قرار است گردان ۱۵۸ به فرمانده حسین علیمرادی و یک گروهان از بچه‌های شما، در پرورش ماهی، به کمک بروند." بچه های غواصی، اینجا هم لباس خاکی داشتند و مثل کار غواصی نمی کردند. درست مثل نیروی پیاده، کلاش و تیربار و آرپی‌جی گرفتند و حاج حسین بختیاری دو دسته را در خط برای عملیات برد و من صد متر عقب تر، کنار دسته سوم برای احتیاط عملیات ماندم. عملیات ۸ از نیمه شب پیش آغاز شده بود. دو لشکر مثل و از این سوی کانال پرورش ماهی، به آن سوی کانال رفته بودند و به جایی به نام رسیده بودند. حضور بچه های ما، نه برای ادامه عملیات که برای جلوگیری از دورخوردن نیروهای خودی در کانال پرورش ماهی بود، که اتفاقاً همین حادثه هم رخ داد. شبی که بچه ها در خط مستقر شدند، آتش سنگین دشمن، متر به متر زمین را شخم زد و در آن آتش، نیروهای پیاده برای دور زدن کانال پرورش ماهی و محاصره آن به حرکت درآمدند. من عقب تر از خط بودم، اما از آتش تیربار و شلیک بچه‌ها به سمت تانک‌های دشمن، فهمیدم که جنگ تمام عیاری آن جلو برپا شده است. بچه ها حتی فرصت تماس با عقب هم نداشتند و از طرفی آتش آنچنان دوروبر ما می ریخت که مجالی برای جلو رفتن و دیدن صحنه درگیری نبود. صبح که شد، نیروهای جایگزینی به جای بچه‌های ما در خط آمدند و نیروهای لشکرمحمدرسول الله و لشکرکربلا هم نتوانسته بودند در آن سوی کانال پرورش ماهی بمانند و مجبور به عقب‌نشینی به این سوی کانال شدند. دشمن هم با تمام تلاشی که کرد، توانسته بود عقب کانال را دور بزند. بچه‌ها در این سوی کانال، جانانه مقاومت کرده بودند و از گوش تعدادی از آنها به خاطر پی در پی آر پی جی خون جاری بود. تعدادی از نیروهای گردان ۱۵۸ و و غواصی هم به رسیدند...🕊🌹 … …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄