『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌹#غواص_شهید #قدرت_الله_نجفیان🌹 شهادت: ۶۵/۱۰/۴ #کربلای۴ 🌸..... @Karbala_1365
🌹 شهیدقدرت الله #نجفیان(#نجفی)..🌹
🍃🌸🍃 به لحاظ جسمی خیلی قوی بود.
جثه ای درشت داشت، علاوه بر اینکه روحانی بود و روی تعهد اخلاقی و زهد خود خیلی کار کرده بود، به ورزش تخصصی رزمی هم می پرداخت.
شهیدنجفی که روحانی بودند ، مسئول یک دسته ویژه غواصی بود.
ایشان در یکی از عملیاتها در داخل آب دستش از سایر بچه ها جداشد و آب با خود وی را برد ،
اما این روحانی #ورزشکار با تلاش زیاد بر قدرت وحشیانه آب غلبه کرد و مجددا خودش را به بچه ها رساند ، وقتی که به بچه ها رسید دادمی زد به من یک قایق بدهید می خواهم بروم بچه ها را که الان به من احتیاج دارند بر گردانم.
بچه ها هر چقدر تلاش کردند وی را آرام کنند نتوانستند. در همین حین با اصابت یک خمپاره به دیدار معبود شتافت.🌹
🌸راوی:آزاده جانباز
#کریم_مطهری
🌸....
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌹 #شهیدغواص #مجیدپورحسینی🌹 🌸..... @Karbala_1365
🌺…۳
مدتی نگذشت دیدیم دیگه اون موی هیپی رفت کنار، طرز لباس پوشیدنشم فرق کرد.
منتها فرم حرف زدنش همینطوری موند.
اونهم شیرینش کرده بود ، بطوری که مثلاً وقتی بعد از نماز بچه ها جمع میشدن کنار محراب نماز ، مجید هم میامد پیش ما و حالا ما بهانه گیر میاوردیم که مثلا یک چیزی رو بگیم مجید شروع کنه تعریف کردن و ما از این نوع حرف زدنش لذت ببریم.😊
دیگه برامون خیلی شیرین شده بود و دیگه اون حالت معنوی خاص رو پیدا کرده بود.🌸
اصلا تغییر اساسی درش ایجاد شده بود . توی آموزشها خیلی خوب شرکت میکرد و موقعی هم که ما روزهای آخر میخواستیم اسلحه ای رو برای هر کس انتخاب کنیم که کی چه سلاحی بگیره . اتفاقاً یک نارنجک اندازی آورده بودن برای ما من گلوله ای رو توش گذاشتم سنگری رو نشانه گرفتم و شلیک کردم و سنگر منهدم شد و مجید خیلی خوشش آمد واونجا بود که گفت من توی عملیات حتماً نارنجک انداز با خودم می برم . هرچی میگفتیم حالا اسلحه دیگه ، میگفت نه من نارنجک انداز با خودم میبرم . و نارنجک انداز هم برداشت . 🌸
🌾شب عملیات هم با بچه ها آمد.
آنطرف آب هم با دشمن جانانه جنگید و سنگری هم زد و در اونجا ( عملیات #کربلای۴ ) هم به شهادت رسید.
🌸روحش شادو یادش گرامی🌸
🌸راوی:آزاده جانباز #کریم_مطهری
🌸.....
@Karbala_1365
…❣🕊
#خاطرات_روزهای_عاشقی
🕊
#هفتادو_دومین_غواص👣
✍خاطرات جذاب و زیبای
جانباز #کریم_مطهری ،
فرمانده #گردان_غواصی_جعفرطیار
لشکرانصارالحسین #همدان
❣🕊❣
🌷این #کتاب زیبا در یازده موج به نگارش در آماده که ما در اینجا موج نُهم و دهم ، بنام #حقیقت_کربلای_چهار و #راهکار_اشک ، را بیان میکنیم...✨
باشد که شهدای عملیات #کربلای۴ شفاعتمان فرمایند.♥️
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
…❣🕊
#خاطرات_روزهای_عاشقی
🕊
#هفتادو_دومین_غواص👣
✍خاطرات جذاب و زیبای
جانباز #کریم_مطهری ،
فرمانده #گردان_غواصی_جعفرطیار
لشکرانصارالحسین #همدان
❣🕊❣
🌷این #کتاب زیبا در یازده موج به نگارش در آماده که ما در اینجا موج نُهم و دهم ، بنام #حقیقت_کربلای_چهار و #راهکار_اشک ، را بیان میکنیم...✨
باشد که شهدای عملیات #کربلای۴ شفاعتمان فرمایند.♥️
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
…❣🕊
#خاطرات_روزهای_عاشقی
🕊
#هفتادو_دومین_غواص👣
✍خاطرات جذاب و زیبای
جانباز #کریم_مطهری ،
فرمانده #گردان_غواصی_جعفرطیار
لشکرانصارالحسین #همدان
❣🕊❣
🌷این #کتاب زیبا در یازده موج به نگارش در آماده که ما در اینجا موج نُهم و دهم ، بنام #حقیقت_کربلای_چهار و #راهکار_اشک ، را بیان میکنیم...✨
باشد که شهدای عملیات #کربلای۴ شفاعتمان فرمایند.♥️
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
. 🌴🌾🌴🌾 🕊 🌾 🌴 🕊 🌴 🕊 هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣 💧 #حق
.
🌴🌾🌴🌾 🕊
🌾 🌴 🕊
🌴 🕊
هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣
💧 #حقیقت_کربلای۴
#قسمت_سیزدهم
#صفحه۲۷
🕊
🍂🍃🌾
🕊
🌾💧حاج محسنهم کمی آنطرف تر افتاده بود. سعی کردن سینه خیز خودم را از میان گِل و لای به او نزدیک کنم. دو_سه متری اش که رسیدم، از شدت درد و ضعف و خونریزی، افتادم و از هوش رفتم. نفهمیدم چند دقیقه گذشت. چشم باز کردم. بالای سرم #منور دشمن روشن بود. دیدن پیکرهای بیجان بچه ها توی گِل ولای و داخل سیم خاردارها و کنار خورشیدی ها دردم را تازه کرد.💔❣
غرق در آرامش آنها بودم و فکر میکردم تا دقایقی دیگر من هم به جمع آنها خواهم پیوست.
لابه لای تِق تِق تک تیراندازهای دشمن، صدایی را شنیدم که میگفت:
کریم بیا، بیا طرف من…
صدای حاج محسن بود. میخواستم این ۵ متر را به طرف او سینهخیز بروم، اما نمیتوانستم. میخواستم بگویم تو بیا، اما خون میان گلویم را پر کرده بود و صدایم در نمی آمد. به هر جان کندنی بود، روی گِل و لای غلتیدم. تا سرم روی زانوی بیحرکت حاج محسن رسید، گفت:آخ! ⚡️فهمیدم تیر به پایش خورده. کمی جابجا شدم. حاج محسن، برعکس من، نمی توانست جابجا شود، اما میتوانست حرف بزند.
فکر کرد با گِلهایی که داخل گلویم رفته و گلویی که پر از خون شده، تا دقایقی دیگر زنده نخواهم ماند و در حال احتضار هستم. کم کم پلک هایم سنگین شد و دهان حاج محسن به گوشم نزدیک. با لحنی مهربانانه گفت:
"کریم جان! هر چه می گویم تو هم تکرار کن!" ❣و گفت بگو:" أشهد أن لا اله الا الله. اشهد أن محمدا رسول الله. اشهد أن علیاولی الله." خواستم بگویم اشهدا أن .... اما از گلو و دهانم خون جوشید و با گِل هایی که با خون قاطی شده بود، بیرون ریخت. حتی نمی توانستم یک کلمه بگویم....🍂
🍂_____________________
پ.ن:
آزاده و جانبازمحسن جام بزرگ:
صدایی از پشت سرم می آمد با زحمت توانستم کمی سرم را به طرف صدا بچرخانم. آقاکریم خودمان بود. با آن قد و قامت بلند، داشت با چهار دست و پا داخل نیزارها، سینه خیز به طرفم می خزید. پرسیدم:"ها ! کریم!؟ "
او در جواب فقط آ.آ.آ کرد. گلویش از خون، سرخ سرخ بود. به جای کلمه از گلویش کف و خون و صدای خِرخِر می آمد. دقت کردم به دهان و گلویش ببینم چه می خواهد بگوید. بالاخره فهمیدم! خط شکسته شده. به ذهنم رسید به کریم که نفسهای آخر را میکشد، شهادتین را تلقین کنم. به او گفتم: كريم! اين هایی که من میگویم، تو هم بگو؛ أشهدُ اَن لااله الاالله، اشهد أن محمدا رسول الله و....
او اینجوری تک تکرار کرد: قق ، قخ .. اِ اِ اِ…
دو بار و سه بار تکرار کردم و از او خواستم هر جور راحت است ، بگوید و آن چیزهایی گفت که فقط خدا می دانست و میفهمید این صداها، شهادت بوی " #کریم_مطهری" فرمانده گردان غواصی لشکر انصارالحسین است که با حنجره ای پاره، باور قلبی اش به خدا و پیامبر و امیرالمومنین را شهادت میدهد.
کریم لبهایش را باز و بسته می کرد. درست مثل ماهی که روی خاک افتاده و جان می دهد.
صدای خِرخَر از گلویش همراه با کف و خون همچنان بیرون می زد.
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
…❣🕊
#خاطرات_روزهای_عاشقی
🕊
#هفتادو_دومین_غواص👣
✍خاطرات جذاب و زیبای
جانباز #کریم_مطهری ،
فرمانده #گردان_غواصی_جعفرطیار
لشکرانصارالحسین #همدان
❣🕊❣
🌷این #کتاب زیبا در یازده موج به نگارش در آماده که ما در اینجا موج نُهم و دهم ، بنام #حقیقت_کربلای_چهار و #راهکار_اشک ، را بیان میکنیم...✨
باشد که شهدای عملیات #کربلای۴ شفاعتمان فرمایند.♥️
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
…❣🕊
#خاطرات_روزهای_عاشقی
🕊
#هفتادو_دومین_غواص👣
✍خاطرات جذاب و زیبای
جانباز #کریم_مطهری ،
فرمانده #گردان_غواصی_جعفرطیار
لشکرانصارالحسین #همدان
❣🕊❣
🌷این #کتاب زیبا در یازده موج به نگارش در آماده که ما در اینجا موج نُهم و دهم ، بنام #حقیقت_کربلای_چهار و #راهکار_اشک ، را بیان میکنیم...✨
باشد که شهدای عملیات #کربلای۴ شفاعتمان فرمایند.♥️
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
…❣🕊
#خاطرات_روزهای_عاشقی
🕊
#هفتادو_دومین_غواص👣
✍خاطرات جذاب و زیبای
جانباز #کریم_مطهری ،
فرمانده #گردان_غواصی_جعفرطیار
لشکرانصارالحسین #همدان
❣🕊❣
🌷این #کتاب زیبا در یازده موج به نگارش در آماده که ما در اینجا موج نُهم و دهم ، بنام #حقیقت_کربلای_چهار و #راهکار_اشک ، را بیان میکنیم...✨
باشد که شهدای عملیات #کربلای۴ شفاعتمان فرمایند.♥️
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 مصاحبه با شهید علی منطقی از شهدای غواص
🌷 خاطرات جانبازی که از رفیقانش، جا ماند، #کریم_مطهری، از فرماندهان لشکر #انصارالحسین همدان.
💠 او از جمله کسانی بود که در عملیات کربلای چهار حضور داشت و با وجود مجروحیت، از این مهلکه زنده بازگشت.
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
کتاب #هفتاد_و_دومین_غواص 🤿.
…❣🕊
#خاطرات_روزهای_عاشقی
🕊
#هفتادو_دومین_غواص👣
✍خاطرات جذاب و زیبای
جانباز #کریم_مطهری ،
فرمانده #گردان_غواصی_جعفرطیار
لشکرانصارالحسین #همدان