🌴🌾🌴🌾 🕊
🌾 🌴 🕊
🌴 🕊
هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣
💧 #راهکار_اشک
💧
#قسمت_بیست_چهارم
#صفحه۵۴
🕊
🍂🍃🌾
🕊
🌴درمانده بودیم که چطور این نیروها را تا شب سرحال نگه داریم که سر و صدایی بلند شد. سر و صدایی که گره از کار بسته ما گشود و شادی و نشاط را آنگونه که ما میخواستیم به فضای خندهآور داخل غار برگرداند. در همین حین، علیرضامیرزایی مطلوب، یکی از نیروهای اطلاعات عملیات آمد. یک عراقی درشت هیکل را با خودش آورد که بالاپوشی نداشت. دست عراقی را از پشت بسته بود.
علی آقا با تعجب به علی میرزایی گفت:این را از کجا آوردی؟!
میرزایی گفت: داخل رودخانه، از توی آب گرفتمش. اسیر عراقی هم از سرما و هم از ترس می لرزید. یکی از طلبههای نهاوندی که عربی بلد بود جلو آمد و از او سوالی کرد. #اسیر عراقی گفت: اهل #بصره است و با یک تیم شناسایی از بالای قامیش تا لب رودخانه آمده و چون نمی خواسته با بعثی ها همکاری کند، خودش را داخل آب انداخته تا اسیر شود. و جمله آخرش این بود که عراقیها از عملیات شما آگاه شدهاند و آماده آماده اند.
این اتفاق، علی آقا را به فکر فرو برد. از طرفی باران هم شدت گرفته بود و سطح آب رودخانه داشت بالا می آمد. علی آقا نگران بود که اگر آب از این بالاتر بیاید، پشتیبانی از عملیات یعنی رساندن مهمات و امکانات به جلو و تخلیه شهدا و مجروحان به عقب، از روی رودخانه تقریباً غیرممکن خواهد بود. با این حال با قرار گرفته قرارگاه تماس گرفت و وضعیت را به کد و رمز با آنها فهماند و کسب تکلیف کرد. آنها گفتند:تصمیم با خودت.
علی آقا با من هم مشورت کردکه: کریم تو چه صلاح میدونی؟
گفتم:من نظر خاصی ندارم هرچی تو بگی.
گفت: برو توی غار به بچه ها بگو که آماده برگشتن شوند.
مغرب شده بود و عده ای تیمم میکردند و نماز میخواندند. با صدای بلند گفتم:قراره برگردیم عقب. باران اومده، کارمان را سخت کرده. باید از روی پل چوبی برگردیم. وسیله اضافی مثل کیسه خواب و کوله پشتی رو بذارید همینجا و فقط اسلحه هاتون رو با خودتون بیارید.
همزمان با صحبت من، علی آقا به مصطفی عبدالعلی زاده گفت:این مسیر از جلوی غار تا پل چوبی رو با باند سفید معبر بزن و مشخص کن.
به گردان قدس هم خبر داده شد که برگردید. آنها زودتر از ما از پل آمدند و از روی رودخانه عبور کردند. من توی تاریکی سر شب، جلو افتادم و خط سفید باند معبر را گرفتم تا به رودخانه رسیدیم.
آب وحشتناک بالا آب وحشتناک بالا آمده بود و صدای برخورد آب به دیواره سنگی نمیگذاشت صدا به صدا برسد. قرار شد اکبرامیرپور، سعیدصداقتی، بابانظر و من، از این طرف رودخانه بچهها را دست به دست کنیم که مبادا پای کسی روی پل چوبی بلغزد یا آب _که تا زیر پل چوبی آمده بود_ او را با خود ببرد.…
#ادامه_دارد…
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
🌹شهید مدافع حرم مهدی ثامنی راد
چند خواهش دارم:
۱- نماز اول وقت بخوانید که گشایش از مشکلات است.
۲- صبر و تحمل
۳- به یاد امام زمان (عج) باشید.
@Karbala_1365
#رفاقت به رنگ آسمان 🌷🕊
هـم لقمہ بودند
هـمسفرہ بودند
هـمدل و هـمراه
صمیمی شاد و شفاف
چقدر دلزدہ ایم
از تجملات دنیوی
#شهـید_محمدتقی_سالخورده🍀🕊
#شهـید_سیدرضا_طاهـر🌸🕊
هروقتدیدیراھندارے
چنددقیقہپشتدربشین
خدادرروبـازمیڪنہ...(:
#حاجاسماعیلدولابۍ🌱
#دق_الباب_شبانه
#حدیث_بندگی 🌸🍃
دعای قبل از خواب
(بقول حاج قاسم):
خدایا مرا پاکیزه بپذیر...
سلام بر یوسف زهرا☘☘
سحر روز دوازدهم هم رسید ،
آقاجان تو کجایی؟؟😭😭
🌸12صلوات برای تعجیل در فرج و سلامتی اقامون حضرت ولی عصر «عج».
#اللهم عجل لولیک الفرج🤲🍃
#نشردهید
@Karbala_1365
برنامه #قرارفیروزهای امروز را از دست ندهید قصه قصه ی یوسف گمگشته ازغواصان دست بسته عملیات کربلای ۴
چهارشنبه ساعت ۱۹/۲۰
شبکه استانی همدان