『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#کتاب_عارفانه💖(فوق العاده زیبا) #خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری #قسمت_شانزدهم 6⃣1⃣ احمـ🌹ـدآقادرسنین نوجو
#کتاب_عارفانه💖(فوق العاده زیبا)
#خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری
#قسمت_هجدهم 8⃣1⃣
ڪار احمـ🌹ـدآقا بسته بندے چاے بود.
آن موقع چاے را مخلوط مے ڪردند ودر بسته هاے زرد و قرمز مے فروختند.
آخرهفته حقوق میگرفت.
همان موقع خمس حقوق را حساب میڪرد و سهم سادات آن را به یڪے از سادات مستحق میرساند.🌺🍃
سهم امام راهم غیرمستقیم
به حاج آقا حق شناس مےداد.
البته ڪار احمـ🌹ـدآقا درچایــے فروشے زیادطولانے نشد.
✨✨✨
احمـ🌹ـد آقا بسیار #اهل_مطالعه بود.
برخی ڪتاب هاے ایشان اصلاً درحد و اندازه هاے یڪ جوان و یا نوجوان نبود.
اما باڪمڪ اساتید حوزه از آن ها استفاده میڪرد.
این ڪتاب ها بعدهاجمع آورے و
به حوزه ے علمیه قم اهدا شد.
#عنایات_اهل_بیت(ع)
درحدیث زیبایے ڪه به حدیث سفینه ے نوح معروف شده آمده است :
خاندان واهل بیت (ع) من مانند ڪشتے نوح هستند
هرڪس( ازآن ها استفاده ڪند و )سوار برڪشتی شود نجات مے یابد و هرڪس از آن جدا شد غرق میشود.
✨✨✨
درمسجد ڪنار احمـ🌹ـد آقا نشسته بودم.
درباره ارادت وتوسلات به اهل بیت(ع)صحبت میڪردیم.
احمـ🌹ـدآقا گفت: این را ڪه میگویم به خاطر تعریف ازخودیا .... نیست.
مے خواهم اهمیت ارتباط و توسل به
اهل بیت(ع)را بدانے.
بعدادامه داد : یڪبار درعالم رویا بهشت را با همه زیبایے هایش دیدم.
نمی دانے چقدرزیبا بود✨
دیگر دوست داشتم بمانم.
براے همین باسرعت به سمت بهشت حرڪت ڪردم.
احمـ🌹ــد ادامه داد :
امّا هرچه بیشتر مے رفتم مسیرعبور من باریڪ و باریڪ تر میشد❗️
به طورے ڪه مانند مو باریڪ شده بود.
من حس ڪردم الان است ڪه از این بالا به پایین پرت شوم.
❣﷽❣
#قسمت_نوزدهم 9⃣1⃣
آنجا بود ڪه حدس زدم این باید صراط باشد؛همان ڪه مے گویند از مو باریڪ تر و از شمشیر تیزتر خواهد بود.
مانده بودم چه ڪنم❗️
هیچ راه پس و پیش نداشتم .
یڪ دفعه یادم افتاد ڪه خدا به ما شیعیان،
اهل بیت(ع) را عنایت کرده.
براے همین با صداے بلند حضرات معصومین راصدا زدم.
یڪ باره دیدم ڪه دستم را گرفتند و از آن مهلڪه نجاتم دادند.بعد ادامه داد؛
ببین،ما در همه مراحل زندگے بعداز توکل بر خدا به توسل نیاز داریم.
اگرعنایت اهل بیت(ع)نباشد ، پیدا ڪردنِ
صراط واقعے دراین دنیا محال است.
بعد به حدیث نورانی نقل شده از
امام زمان(عج)اشاره ڪرد که میفرمایند؛🌹
《ازتمام حوادث و ماجرایی که برشما میگذرد ڪاملا آگاه هستیم وهیچ چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست.
ازخطاها و گناهانے ڪه بندگان صالح خداوند از آن ها دورے میکردند ولے اڪثرا شما
مرتڪب مے شوید #باخبریم.》
اگر#عنایات و #توجهات ما نبود
مصائب و حوادث زندگے شما را در بر میگرفت ودشمنان شما را از بین مے بردند.
💖
#قسمت_بیستم 0⃣2⃣
احمد را از همــان روزهاے قبل از انقݪاب و جݪساتـــ قرآن داخل ݥسجد ݥی شناختم.
از همان دوران نوجوانے با بقیہ ے همساݪاڹ خودش بازے مے ڪرد ، مے گفت ، مے خندید و...
اݦا به یاد ݩدارم ڪه از او #ݥڪروهے دیده باشم. تا چہ رسد به اینکہ #گناه_ڪبیره از او ســـر بزݩد.
زندگے او مانند یڪ #انسان_عادے اداݥہ داشتــ ، اما اگــر مدتے با او رفاقتــ داشتے ،
ݥتوجہ مے شدے ڪه او یڪی از بندگان خالص درگاه خداستــــ.
یڪ بار برنامہ ے بسیــــج تا ساعتــ 3⃣ بامداد اداݥہ داشتـــ . بعد احمد آهستہ به شبستــــــان مسجد رفت و مشغوݪ #نماز_شبـــ شد.
من از دوڔ او ڔا نگاه مے ڪردم.
حاݪتــ او #تغییـــر ڪڔده بود.
گویے خداوند دڔ ݥقابݪش ایستاده و او ݥاݩݩد یڪ بنده ے ضعیفـــ ݥشغــــول تڪݪم با پروردگار است
عبادتـــ عاشقانہ ے او بسیــــــــار عجیب بود. آنچہ ڪہ ݥا از #نماز_بزڔگان شنیده بودیـــم در وجود احمد آقا مے دیدیم.
قنوتــ نݥاز او #طـــــــــــــولانے شد.
آن قدڔ ڪہ براے مڹ سواݪ ایجاد ڪرد. یعنے چہ شده⁉️
بعد از نݦاز بہ سراغش رفتم. از او ݐرسیدݥ : احمـــدآقا توے قنوتـــ نماز چیزے شده بود❓
احمد همــــــــــــیشہ در جوابـــ هایش
#فڪڔ ݥے ڪرد. براے همین ڪمے فڪر ڪرد و گفتـــ : نہ، چیز خاصے نبود. ݦے خواستــ طبق معمـــــول موضوع را عوض ڪند.
اما آن قدر اصرار ڪردم ڪہ مجبور شد حرفــــ بزند :
(( در قنوتــــ نݦاز بودم ڪہ....
#ادامه_دارد ...
💢اهمیت به نماز اول وقت
❣شهیدمدافع حرم #سیدمیلاد_مصطفوی❣
⚜یه روز ساعت ده بود میلاد بهم زنگ زد گفت بیا بریم همدان چون قرار بود دو روز دیگه آقا سید عباس (پدر بزرگوار شهید )و عموش اینها از سفر مکه بیان گفتش که بابام از مشهد برا یه نفر تو همدان نوشابه میاره حالا اون آقا گفته بیاین نوشابه رو از خودم ببرین خلاصه رفتیم پشت مسجد چهارده معصوم همدان توی انباری که بود بار زدیم همه می دونید که اون مسجد توی چاپار خونه(محله شلوغ و پر تردد) هستش و اونجا همه جور آدم پیدا میشه .تا بار زدیم و خواستیم حرکت کنیم
💠اذان ظهر رو دادن میلاد گفت بریم نماز گفتم میلاد پشت ماشین پر نوشابه هستش گفت بابام برا نماز رفته مکه من برا نوشابه نماز اول وقتم رو ترک کنم من گفتم میل خودته نماز ظهر رو خوندیم و راه افتادیم
🌹
يک بار يکی از بچه هاي هيأت آمد و به سيد گفت: تُو مراسم ها و روضه اهل بيت عليهما السلام، اصلاً گريه ام نمي گيرد! سيد گفت: اينجا هم که من خواندم، گريه ات نگرفت؟! گفت: نه! سيد گفت: مشکل از من است! من چشمم آلوده است، من دهنم آلوده است، که تو گريه ات نمي گيرد!
🍀
اين شخص با تعجب مي گفت: عجب حرفي! من به هر کس گفتيم، گفت: تو مشکلي داري، برو مشکلت را حل کن، گريه ات مي گيرد! اما اين سيد مي گويد مشکل از من است!
بعدها مي ديدم که او جزو اولين گريه کنندگان مصائب ائمه اطهار عليهما السلام بود.🌷
راوی:حمیدرضافضل اللهی
#شهیدسیدمجتبی_علمدار
🍃❤️
دیده را فایده آن است که دلبر
بیند
ور نبیند چه بود فایده بینایی را ...!؟
#سعدی
بپرهیزیم از اینکه درباره ی مردم
تنها بر مبنای لحظه ای
از زندگی شان داوری کنیم !
🍃
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌺حضرت صاحب الزمان(عج): به شیعیان ودوستان مابگوئیدکه خدارابحق عمه ام #زینب(س)قسم دهندکه #فرج مرانزدیک
#دلتنگم_ای_شهیدان
#دلتنگ_خاطراتم
دلتنگ آن خاطرات نابی که روزگاری باشما داشتم.
ندیده ام تک تکتان را اما سالهاست با تک تکتان زندگی میکنم....
کاش بودید، این روزها بدجور دلم هوایتان را کرده است...😭
گردان #غواصی جعفرطیار(ع)
قبل از عملیات #کربلای۴
🍂💔
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#دلتنگم_ای_شهیدان #دلتنگ_خاطراتم دلتنگ آن خاطرات نابی که روزگاری باشما داشتم. ندیده ام تک تکتان را ا
#کربلای۴ قطعه ای از بهشت نیست.. کربلای۴ خود بهشت است. اگر روزی گذرت به آنجا افتاد زانو بزن و خاکش را ببوس و سجده کن که بی شک سجده ات از بهترین سجده ها خواهد بود...
وخاکش را سوغات برای شهر بیاور تا شهر بوی بهشت بگیرد...
کربلای۴ یعنی
ع ش ق
❣
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#دلتنگم_ای_شهیدان #دلتنگ_خاطراتم دلتنگ آن خاطرات نابی که روزگاری باشما داشتم. ندیده ام تک تکتان را ا
میراث نبودنت
جنون هر روزهای ست
که صبـح تـا شـــب
مرا سمت قاب عکست میکشاند ، تا
در آغوشت بکشم
ببوسمت
صبح بخیر و شـب بخیـر بگویم ،
و از تصویرت
دوستت دارم تحویل بگیرم...
تو بهترین هدیه خدا به من بودی
خدا میداند چقدر دلم برایت تنگ است....💔
❣❣❣
#غواص_شهیدرضاساکی
شهادت: #کربلای۴_اروند
🌱🌹
@Karbala_1365
• فَاخْلَع نَعْلَیڪْ ، اِنَّڪ َبِالْواد ِالْمُقَدَّسَ طُویٰ •
ڪفشهایت را درآور ؛ اینجا وادی مقدس طوی ست ...
📎 سید پابرهنه ٔ جبهه ها
#شهید_سیدحمید_میرافضلی 🌷
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
❣﷽❣ #قسمت_نوزدهم 9⃣1⃣ آنجا بود ڪه حدس زدم این باید صراط باشد؛همان ڪه مے گویند از مو باریڪ تر و از
❣﷽❣
#کتاب_عارفانه💖(فوق العاده زیبا)
#خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری
#قسمت_بیست_ویکم 1⃣2⃣
اما آن قدر اصراڔ ڪردݥ ڪہ مجبوڔ شد حرف بزݩد :
(( در قنوتـــ نماز بودم ڪہ گویے از فضاے ݥسجد خارج شدم. نمے دانے ݘہ خبر بود❗️ آنݘہ ڪہ از زیبایۍ هاے بهشتـــ و عذاب هاے جهڹم گفتہ شده همہ ڔا دیدݥ❗️ انبیاء ڔا دیدݥ ڪہ در ڪناڔ هݥ بودند و... ))
***
سوار یڪ ماشین شدیݥ. ما پشتـــ ݥاشیݩ نشستہ بودیݥ و خودرو با سڔعتـــ حرڪت مے ڪرد. این ماشین هیـــݘ حفاظے در اطراف خود نداشتــ.
در ســـر هـــــر پیچ یڪے دو نفر از ڪسانے ڪہ سواڔ شده بودند به پایین پرتـــ مے شدند❗️
جاده خرابـــ بود. ماشین هم با سرعتـــ مے رفت. سر پیچ بعدے آن قدر با سرعتــ رفت ڪہ دستـــ من هم جدا شد و...
نزدیڪ بود از ݥاشیݩ پرتـــ شوم. اݦا دڔ آڹ لحظہ ے آخـــر فریاد زدݥ :
#یاصاحب_الزمان(عج).
در همیݩ حاݪ یڪ نفر دستم را گرفت و اجازه نداد به زݥین بیفتـــم. من به سݪامتــ توانستݥ آن گردنہ ها را رد ڪنم.
در همیـــن لحظہ از #خوابـــ پریدݥ.
فهمیدم ڪہ در سخت ترین شرایط دستــ از داݦن امام زماݩ (عج) بڔ نداریم.
وگرنہ تندباد حوادثـــ همہ ے ما را نابود خواهد ڪرد.
این ماجــــرا را احمـ🌹ـدآقا در جمع بچہ هاے مسجد تعریف ڪرد.
✨✨✨
معراج
:سال اول دهہ ے شصت بود. شرایــط ڪشور بہ دلیل جنگ و دشمنان داخـلے وخارجے انقلاب بسیـار پیچـیده بود. من با احمــ🌹ـد آقا در محـل دوست بودم. خانہ ے ما در ڪوچہ ی جنوبے مسجــد امین الدولہ و خانہ ے احــمـ🌹ـد آقا در ڪوچہ ے شمالـے مسجد قرار داشت.
من چـہار سـال از ایشـان ڪوچڪ تر بودم. اما شخصیت ایشـان بسـیار در من تاثـیر گذاشـتہ بود. احــمـ🌹ـد آقا بســیار بہ نماز اول وقــت اهمیــت مے داد. بہ صورتے ڪـہ موقــع نماز همـہ ے ڪار ها را ترڪ مے ڪرد.
آن روز ها را فرامـوش نمے کنم. احــمـ🌹ـد آقا هنگــام نماز گویے هیچ ڪس را جز خداوند نمے دید. از همہ ے دنیا فارغ بود و عاشـ💗ـقانہ مشغول مناجات با پروردگــار مـے شد.
این اخلاق او در تمــام نوجوان هایے ڪہ اطراف او بودند تاثـیر گذاشتہ بود. بچــہ ها هم بہ نماز اول وقت مقید شده بودنـد. البتہ این ها همہ از تاثیرات استادے مانند حاج آقا حق شـناس بود. ایشـان براے ما داستان ها و روایت هاے بسـیارے در فضیلـت نماز اول وقت و باحضور قلــب
مے گفت. ما در محلــہ ے چہارراه مولوے وسید اسماعـیل تہران بودیم.
شرایط محل بسـیار....
#قسمت_بیست_ودوم 2⃣2⃣
شرایط محل بسیار روی بچه ها تاثیر داشت. روحیه ی لات بازی و...
اما عجیب بود که همه ی بچه ها احمدآقا را به عنوان یک استاد قبول داشتند.
شب ها بعد از نماز داخل مسجد دور هم جمع می شدیم و احمد آقا برای ما احکام می گفت.
بعد هم کمی صحبت و نصیحت و بعد از هم جدا می شدیم.
احمد آقا یک استاد کامل و یک راهنمای راه خدا داشت.
ما در مسجد دیده بودیم که بارها آیت الله حق شناس ایشان را صدا می زد و آهسته و به طور #خصوصی او را نصیحت می کرد.
ندیده بودم که احمد آقا کسی را در #جمع نصیحت کند. به جای این کار کاغذهای کوچکی برمی داشت و معایب اخلاقی ما را داخل آن می نوشت.
بعد آن را به طور مخفیانه به شاگردهایش تحویل می داد.
روز به روز روحیات معنوی احمدآقا تغییر می کرد. هر چه جلو می رفتیم نمازهای احمدآقا معنوی تر می شد. کار به جایی رسید که موقع نماز سعی می کرد از بقیه فاصله بگیرد❗️
در انتهای مسجد امین الدوله یک #فرورفتگی در دیوار وجود داشت که از دید نمازگزاران دور بود.
آنجا یک نفر می توانست نماز بخواند.
احمدآقا بیشتر به آنجا می رفت و از همان جا به جماعت متصل می شد.
یک بار وقتی احمد آقا نماز را شروع کرد به آنجا رفتم و در کنارش مشغول نماز شدم. دقایقی بعد از این کار خودم پشیمان شدم❗️
احمدآقا بعد از اینکه نماز را شروع کرد به شدت منقلب شد. بدنش #می_لرزید.
گویی یک #بنده_ی_حقیر در مقابل یک #سلطان با عظمت قرار گرفته.
نماز احمدآقا آن گونه بود که ما از بزرگان دین شنیده بودیم.
او در نماز عبد ذلیل در مقابل پروردگار جلیل بود. و اگر ایشان در زندگی به مراتب بالای کمال رسید ، به دلیل همین افتادگی در پیشگاه پروردگار بود.
در روایات ما نماز را معراج مومن معرفی کرده اند. من به نمازهای خودم که نگاه می کنم اثری از عروج به درگاه خدا را نمی بینم.
اما اعتقاد قلبی من و همه ی شاگردان احمدآقا این بود که تمام نمازهای ایشان به خصوص در این سال های آخر نشان از #معراج داشت❗️
#قسمت_بیست_وسوم 3⃣2⃣
در روایات ما نماز را معراج مومن معرفی کرده اند. من به نمازهای خودم که نگاه می کنم اثری از عروج به درگاه خدا را نمی بینم.
اما اعتقاد قلبی من و همه ی شاگردان احمدآقا این بود که تمام نمازهای ایشان به خصوص در این سال های آخر نشان از #معراج داشت❗️
یعنے هر نماز احمدآقا یڪ پلہ او را به خدا نزدیڪ تر مے ڪرد.
البتہ احمدآقا بسیار #ڪتوم بود ، یعنے از حاݪاتــ درونے خود حرفے نمے زد.
اما اگــــر ڪسی به وضعیتــــ او دقـتــــ مے ڪرد ، حتما متوجہ باطن نورانے اش می شد.
من یڪ بار از خود ایشان شنیدم ڪہ حدیث : (( نماز #معراج مومن است )) را خواند و بعد خیلے عادے گفتـــــ : بچہ ها باید نماز شما معــــــــراج داشته باشد تا حقیقتـــ بندگے را حس کنید.
من آن شبــــ اصــــرار ڪردم ڪہ : احمدآقا آیا این معراج براے شما اتفاق افتاده❓
معمولا در این شرایط به نحوے زیرڪانہ بحث را عوض مے ڪرد اما آن شبـــــ بعد از اصـــــرار من سرش را به نشانہ ے #تاییــــد تڪان داد.
***
در سررسید به جامانده از احمد آقا جملاتـــ عجیبے به چشـــم مے خورد. او در این سر رسید ڪارهاے روزانہ ے خود را در سال ۱۳۶۳ نگاشتہ است. در برخے صفحات آمده :
((امروز نمـــــــاز بسیاربسیار عالے بود.)) (( در نماز صبــــــح حال بسیـــــار خوشے ایجاد شد ))
و...
فراموش نمے ڪنم. یڪ بار حضرتــــ آیت الله حق شناس نماز خواندن ایشان را دید.
آن موقع احمدآقا در سنیــــن نوجوانے بود.
بعد به حجت الاسلاݦ حاج حسیــــــن نیرے ( برادر احمدآقا ) گفت :
🔵 من به حال و روز این جوان #غبطـــــــــــــــــــہ مے خورم❗️
و من شڪ ندارم ڪہ همہ ے این ها از توجہ فوق العاده احمدآقا به نماز نشئت مے گرفت.
او بنده ے #واقعی پروردگار بود.
#ادامه_دارد ...
آی شهدا ...
مائیم و
نیمِ جانی ؛
آن هم ،
بہ لب رسیده ...
#شادیروحشهداصلوات
♥️
💢چرا به زیارت #قبور اهل بیت میرویم؟
✅ بُرَيْد عِجلى مىگويد:
«در محضر امام باقر عليه السلام بودم. مسافرى از #خراسان كه آن راه دور را پياده طى كرده بود به حضور امام شرفياب شد. #پاهايش را كه از كفش درآورد شكافته شده و ترك برداشته بود. گفت: به خدا سوگند من را نياورد از آنجا كه آمدم مگر دوستى شما اهل البيت. امام فرمود: به خدا قسم اگر سنگى ما را دوست بدارد، خداوند آن را با ما #محشور كند و قرين گرداند «وَ هَلِ الدّينُ الَّا الْحُبُّ» آيا دين چيزى غير از دوستى است؟»
✅ از اينجا مىتوان به #فلسفه زيارات قبور اوليا پى برد. فلسفه اينها زنده نگه داشتن خاطرات محبت معنوى است. اگر #كسى به اين فلسفه توجه داشته باشد خيلى بهره مىبرد و استمداد مىكند و حتماً عشق و معنى به او مدد خواهد كرد، ولى بعضى مردم شايد #سرد و بىروح براى لمس قبر و كفاره گناهان مىروند.
📚جاذبه و دافعه علی (ع)، ص ۵۹، یادداشت ها ج 9 ص 284
💢انسان خردمند
✅امام رضا علیهالسلام:
عقل هیچ فرد مسلمانی بدون این ده ویژگی كامل نمیشود:
🔸مردم به خيرش اميدوار باشند؛
🔸همگان از شرّش در امان باشند؛
🔸خوبی اندک دیگران را بسيار شمارد؛
🔸نيكى بسيار خود را اندک بهحساب آورد؛
🔸از درخواستهای نیازمندان به خود ملول نشود؛
🔸تا وقتی که زنده است از کسب دانش خسته نشود؛
🔸فقر در راه خدا را بیش از توانگرى دوست بدارد؛
🔸ذلت در راه خدا را بر عزت در راه دشمنش ترجیح دهد؛
🔸به گمنامى، بیش از شهرت تمایل داشته باشد؛
❇️ سپس فرمود:
دهم و چه دهمى!
از ایشان پرسيدند:
((دهمین ویژگی چيست؟))
امام رضا علیه السلام فرمودند:
🔸هيچ كسی را نبيند جز اينكه گويد او از من بهتر و باتقواتر است.
📚 تحفالعقول، صفحه ۴۴۳
امام باقر عليه السلام فرمود:
نگهدارى عمل، از خود عمل دشوارتر است. عرض شد: منظور از نگهدارى عمل چيست؟ حضرت فرمودند: آدمى براى خداى يگانه بى انباز(بی شریک) بخشش و انفاقى مى كند و اين عمل پنهانى برايش نوشته مى شود، اما سپس كارش را به زبان مى آورد كه در نتيجه آن، ثواب نهانى[كه بيشتر است] پاك مى شود و برايش[ثواب عملِ ] آشكار مى نويسند، بار ديگر آن را به زبان مى آورد، كه در اين بار عملش پاك مى شود و عمل ريائی نوشته مى شود.
ميزان الحكمه جلد۴ صفحه۳۳۸
هدایت شده از دبخند
-خواب دیدم 22تا پهپاد لاغر ایرانی 22تا ناو چاقتون رو خوردن، تعبیرش چیه دونالد؟ :(
😊 @de_bekhand ☺️
#لالہ_های_آسمونی
#دلنوشته ♥️زیبای #شهیدمحسن_زهتاب معروف به عقاب #کردستان:
فکر میکنم که من #لیاقت شهادت را ندارم. شهدا بی گناهند، اما من گناهکار دوست دارم شهید بشوم…#شهادت همت میخواهد، شهادت لیاقت میخواهد من هیچکدام را ندارم و به حال خود #تأسف میخورم.
"خدایا به ما توفیق شهید شدن در راهت را #عنایت کن"…با خودم فکر می کنم که آیا میشود روزی درشروع نام من واژه ی شهید به کار برده شود و بگویند: " #شهید محسن زهتاب"
آیامیشود که برادران من، #خانواده من نام مرابا افتخار بیان کنند؟.
📎 فرماندهٔ سپاه سقز
#سردارشهید_محسن_زهتاب🌷
#سالروز_شهادت