『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
آن سفر کرده که صد قافله دل هــمرہ اوست هــر کجا هــست خدایا به سلامت دارش . . . 💠14 تیرماه سالروز
🔴چه کسی نگذاشت سرنوشت گروگانها معلوم شود؟!
🌷سال 1370 در جلسهای محرمانه در مرکز مطالعات وزارت امور خارجه، نشستی با حضور نمایندة ایران، نماینده ای از لبنان و نمایندهای از سفارت آلمان درخصوص پرونده 4 گروگان ایرانی حاج احمد متوسلیان، سیدمحسن موسوی، تقی رستگار و کاظم اخوان برگزار شد.
نماینده لبنانی فردی به نام عمار بود که به محض ورود، با مشاهده فردی ایرانی که در آن زمان مسئولیت پرونده گروگان ها را برعهده داشته، اقدام به خروج از جلسه می کند و می گوید:
- چه کسی این را به جلسه آورده است؟ او نمی گذارد کار به نتیجه برسد. با بودن او، من در این جا نمی مانم.
و قصد رفتن داشت که مقامات وزارت خارجه از او خواهش کردند بماند و ماند.
عمار ماوقع آن جلسه را این گونه تعریف کرد:
🌷نماینده سفارت آلمان در حاشیه بحث به نماینده ایران گفت:
- طرف اسرائیلی حاضر است درقبال اطلاعاتی از ران آراد خلبان اسرائیلی، فیلمی را بدون مشخص بودن زمان و مکان، به ایران ارائه بدهد که نشان میدهد 3 تن از این افراد زنده هستند و در فیلم صحبت میکنند.
با اینحرف، فرد حاضر در جلسه که همواره بر زنده بودن گروگان ها تاکید داشته و نقش کلیدی در به نتیجه رسیدن یا نرسیدن این پرونده دارد، جلسه را به هم میزند و در چرخشی 180 درجه، میگوید:
- اینها همه شایعه است. شما دروغگو هستید و می خواهید ما را فریب بدهید. ما می دانیم گروگان هایمان شهید شدهاند.
نماینده سفارت آلمان هم سریع جمع می کند و می رود.
و همه می مانند او که تا دیروز اگر کسی می گفت آنها شهید شده اند، محکم جلویش می ایستاد، چرا با عنوان کردن شهادت آنها، جلسه را به هم زد و نگذاشت به نتیجه برسد؟
📚مراسم بیستوپنجمین سالگرد ربایش 4 دیپلمات ایرانی، در سالن اجتماعات وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات 14/4/1386
ذاکراهل بیت
🌹 #شهیدرضا_داروئیان🌹
🍃تولد:1345/9/24
محل تولد:تبریز
🌹شهادت:1367/2/5
محل شهادت: #شلمچه
محل دفن:گلزار شهدای تبریز
مسئولیت:#فرمانده گروهان سوم از گردان سید الشهدا مکانیزه #لشکر31عاشورا
🍃🌷🍃
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌹 #شهادت... گاهی عشق عاشقیش را به رنگ خون نشان میدهد❣ 🌸.... @Karbala_1365
🌸 #بالبخندشهدا...🌸
🌾به یاد دو برادر
🌾حسن (۱۵ ساله)
🌷گفت مادر, هر چی تو بخواهی به تو می دهم, بیا دستت را ببوسم, برای رضای خدا فقط یک امضا کن...
گفت بابا, اگه پسرت رو دوست داری, امضا کن...
بلاخره امضا را گرفت, چند هفته کازرون اموزش دید, بعد هم رفت برای عملیات رمضان.
یه سر و گردن از بقیه کوتاه تر بود, حال و هوای خوشی داشت, دایم در حال ذکر بود, شب ها در گوشه ای به نماز می ایستاد و ذکر می گفت.
یه روز گفت من می خواهم برم اهواز!
گفتم اهواز چه خبره؟
گفت می خواهم عطر بخرم, اخه شنیدم امام حسین(ع) وقتی به جنگ می رفت خودش را خوش بو می کرد!
زمان حمله مثل مرد می جنگید. چهره اش نورانی شده بود. می گفت به پدرم بگویید پسرت یک مرد بود و مثل مرد جنگید...
تیری سرش را شکافت.گفت یا حسین, یا حسین, یا مهدی... بعد شهید شد!
🌷 سن وسالى چندان نداشت. نشان مردى او لباس رزم و دستان بى ترديدش در قبضه سلاح بود.
خورشيد به رسم حسادت از روى زيباى او چون گدازه آتش مى تابيد و
او در گرماى مرگ با خنده زيبايش به مرگ مى خنديد.
ان روز مردى را، در قد و قامت مى ديدم و براى انتخاب بهترين ها به قامت مى سنجيدم، اما با رشادت و شهادت جوانانى چون حسن دريافتم ان روزها مردى به غيرت و قدربود و من در اشتباه.
حسن را در مرحله اول عمليات رمضان
به لحاظ سن وسال و چثه كوچك به كار نگرفتم و او در چادر مهمات ماند.
اما دو روز بعد از مرحله اول عمليات از
سوى فرماندهى تيپ ( سردار رودكى )
ماموريت مجدد حمله به خط دشمن را دريافت کردم.
با باقى مانده گردان در اوج خستگى مهيا شديم. اين بار نيز از حضور حسن خودارى كردم.
اشك او در سايه ابرويش و غم او بر گونه هايش هويدا بود.
اصرار كرد و اصرار. به او گفتم (بچه)
برو يك كوله گلوله ار پى جى بيار و دم
دست خودم باش.
شب هنگام. به قلب تاريكى دشت زديم. دشمن منتظر امدن ما بود. در فرصتی كوتاه ميدان مين چيده بود و مسلسل هاى چهارلول را بر سطح زمين آرايش داده بود.
در گیرى شروع شد كافى بود فقط سى سانت از زمين جدا شوى تا گلوله
اى بر قلبت بوسه زند.
و در آن معركه و جنگ نابرابر گلوله اى بر تن حسن بوسه زد.( به روایت حاج نادر زارع)
🌾حسین(۱۸ ساله)
🌷هفت ماه از شهادت حسن می گذشت. چهارشنبه ۶۱/۱۲/۲ بود که حسین امد, توی دستش دو تا هدیه بود. گفتم این ها چیه!
گفت:این عیدی بابا, این عیدی مامان!
هنوز در هیجان این عیدی های بی موقع بودیم که گفت:پدر, مادر, من اگه شهید شدم, کسی بهم دست نزنه, کسی غسلم نده!
پنجشنبه برای ماموریت رفت کازرون, گفت فردا میام.
جمعه شد نیامد. دلم شور می زد گفتم یه گوسفند نذر سلامتیش!
شنبه خبر اوردند, در یک حادثه انفجار در کازرون حسین و یازده پاسدار دیگه شهید شدند. حسین سوخته بود. نمی شد به او دست زد, نمی شد غسلش داد...
🌾🌷🌾
🌸هدیه به شهیدان
#حسن_وحسین_پژمان
#صلوات🌸
حسن:(تولد:۱۳۴۶/۴/۱۵)
روستای محمودیه-شیراز (شهادت:۱۳۶۱/۵/۳)
حسین:(تولد:۱۳۴۳) (شهادت:۱۳۶۱/۱۲/۱۲)
🌷🌹🌷🌹🌷
هدایت شده از حٰاجْقٰاسِمْسُلیْٖمٰانےٖ🌷
🌸🍃✨🍂🌸
🍂🌸
🌸
#بازپنجشنبه_ویادشهدا...🌹
🌸
🍂🍃✨
🌸🍂🍃✨🌸🍂
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🌹 #شهیدمیرحسینی جانشین #لشکر۴۱ثارالله بود
❣اودرهرعملیات فقط یک بلندگو دستی داشت و همراه اولین گردان به خط میزد وبا بلندگو انچنان رجز خوانی میکرد که فکر میکردی ، در وسط خیابان سخنرانی دارد وهیچ زمان سرش را درمقابل دشمن خم نکرد و #سردارسلیمانی در وصفش فرمود:" میرحسینی هر جا بود ترس معنا نداشت وهیچ بسیجی که همراهش بود نمیترسید و به تنهایی یک لشکر بود."✨
🌷خودش میدانست که چه موقع رفتنی هست
درعملیات #کربلای۴ در امرصاص او را دیدم
با بیسیم چی هایش نشسته و داره یک کمپوت
را باز میکنه تا لبی تر کند و از همه طرف تیر می آمد از او سوال کردم حاجی وضع چه هست؟
باخونسردی گفت:"چه بکشیم و چه گشته شویم
در هر دو صورت پیروزییم."
🌹میدانست که رفتنی نیست تا درشب عملیات #کربلای۵ خودش گفت این آخرین عملیاتی است
که درخدمت شما هستم... وهمان طور هم شد...
او در همان شب اول آسمانی شد تا #شلمچه تا قیامت نتواند فراموشش کند .🌹
✨در #شلمچه چراغی راهنما شد که هرکس خودش را گم کرد او راهنمایش باشد مثل قبل که راهنمای بسیجی ها بود.
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌺حضرت صاحب الزمان(عج):
به شیعیان ودوستان مابگوئیدکه خدارابحق عمه ام #زینب(س)قسم دهندکه #فرج مرانزدیک گرداند💔
🌸دعای فرج هدیه بشهدا و شهدای #کربلای۴
خصوصاسردارجاویدالاثر
#حاج_احمدمتوسلیان 🌹
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍃🌺🍃🌺 بدن های مطهرشان را #آب برد😔 تا #دنـیـــا مـا را بــا خــود نـَبــَرَد 🍂 🍂کجـاے کــاریم رفیــ
✨ قرار شبهای #جمعه هامان
با زمزمه زیبای
🌸 #زیارت_عاشورا🌸
به نیت زیارت کربلا ، هدیه به شهدا🌹
🌙✨شبِ جمعه و باخدا یکی شدن💞
این همه شب مال غیر ، یک امشبی را با خدا باش✨
💫 #شبهای_جمعه با دعای پرفیض #کمیل..🌸
#اطلاع_دهید...
🌸.....
@Karbala_1365
معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا...
مادر و پدر شهید محراب سهرابلوئی بعد از سی و دوسال از چشم انتظاری درآمدند.
#روستای_گنبد_چای
#قهاوند
#همدان
#کربلای_چهار
#غواص
#شهید
#جاویدالاثر
@Karbala_1365
💢ضرورت توجه به اموات
#خیرات
#روز_جمعه
✅پیامبراکرم(ص):
ارواح مؤمنان هر #جمعه به آسمان دنيا مىآيند و روبروى خانه ها ميايستند و هر يك با آواى حزين در حالى كه مىگريد مىگويد اى كسان من اى فرزندانم، پدرم، مادرم، نزديكانم به ما عطوفت كنيد.
خداى شما را بيامرزد...
با درهم #پولى يا گرده نانى و يا لباسى در حقما رحم كنيد كه خدا به شما از لباس هاى #بهشتى بپوشاند.
📚وسائل الشيعه، ج 3، ص 223