eitaa logo
دانلود
گناه ، پشتِ گناهُ و گناه ، پشت گناه چه توبه ای؟! که فقط هست آه ، پشت گناه جوانی است زمانِ رسیدنِ به خدا جوانی ام همه اش شد تباه ، پشت گناه رسید سوی من آقا و رفت از دستم دوباره روزی دیدار ماه ، پشت گناه حکایتی است پر از دردِ خنده ، عاشقی ام دو چشم خیسِ نشسته به راه ... پشت گناه! دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم به پیش یار شدم رو سیاه ، پشت گناه گناهِ هیچ کسی نیست ، با خودم قهرم همیشه رفته سر من کلاه ، پشت گناه چقدر گفتمت ای دل برو به کرب و بلا حرم نرفته شدی بی پناه پشت گناه. @asharmadahiii
sharh-doa-roozhaye-mah-e-ramezan-mojtehedi_sharh-doa-rooz-aval-ramezan_06.mp3
1.97M
اللهمّ لا تَخْذِلْنی فیهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِیتِکَ ولا تَضْرِبْنی بِسیاطِ نَقْمَتِکَ وزَحْزحْنی فیهِ من موجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنّکَ وأیادیکَ یا مُنْتهی رَغْبـةَ الرّاغبینَ. خدایا قرار بده مرا در این روز از آمرزش جویان، و قرار بده مرا در این روز از بندگان شایسته و فرمانبردارت، و قرار بده مرا در این روز از دوستان نزدیکت، به مهربانی خودت ای مهربان ترین مهربانان. ایت الله مجتهدی @asharmadahiii
علاقه مندان به شرح دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان توسط مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) + صوت به سایت زیر مراجعه نمایند https://www.ziaossalehin.ir/fa/content/7240
نازم به این خدا که گنهکار می خرد هر روزه دار را دَم افطار می خرد باآبروی رفته به میهمانی آمدم هربار آبروی مرا یار می خرد یک لحظه ام کنار نزد پرده ی مرا با احترام حضرت ستار می خرد من روی آمدن به ضیافت نداشتم اما دلم خوش است که غفار می خرد اشک جوان ز گونه ی چشمم که می چکد بارگناه او به شب تار می خرد رو میکنیم سوی کرم خانه ی کریم اینجا ندیده صاحب آن بار می خرد در روز حشر هم به امیر نجف قسم مارابه عشق حیدرکرار می خرد حُب علی هدیه ی مخصوص فاطمه است مارابه این بهانه خریدار می خرد درحسرت یَموت ویَرَنی میکشد مرا حیدر غلام خود دَم دیدار می خرد باب الرضای صحن نجف باب الجنت است اینجا بهشت ناز گنهکار می خرد مارابه نام تشنه لب کربلا حسین با یک سلام لحظه ی افطار می خرد اذن دخول کرببلا نام زینب است زینب فقط گدای گرفتار می خرد هرکس که مویش ازغم زینب سپیدشد اورایقین کنید که علمدار می خرد از روی ناقه دیدکه درکوچه های شام از اخنس وسنان کسی گوشواره می خرد پیش رباب حرمله فریاد زد کسی گهواره ی شکسته شیرخوار می خرد  . @asharmadahiii
دم افطار عجب میچسبد رطب تازه ی بین الحرمین جرعه ای آب به لب... میگویم ؛ به فدای لب عطشان حسیـن...! @asharmadahiii
سفره ای بنداز و من را هم کنارش جا بده یا کریم  ابن ُ الکریم روزیِّ سائل را بده لقمه ی نانی بگیر و پر کن این دست فقیر با نگاهی پاسخ این سینه ی شیدا بده روزه دار فاطمه بین قنوت نافله مثل مادر تک تک ِ همسایه ها را جا بده لحظه ی افطار می دانم دعایم می کنی با دعای خود به عاشق قوّت نجوا بده در نیایش می چکد اشک تو روی گونه ات در میان گریه آقاجان دم ِ سقــّــا بده " در کنار علقمه سروی ز پا افتاده است " شرح احوال دودست و چشم و قد ِّ تا بده " از حرم زینب بیا عبّاست آخر کشته شد" باز دلگرمی به شاه تشنه و تنها بده. @asharmadahiii
1_9689902.mp3
1.9M
🌺شرح دعاهای ایام ماه رمضان🌺 دعای روز نهم    االلهمّ اجْعَلْ لـی فـیـهِ نصیباً مـن رَحْمَتِکَ الواسِعَةِ واهْدِنی فـیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ وخُذْ بنـاصـیـتی الــی مَرْضـاتِکَ الجـامِعَةِ بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین.   خدایا قـرار بده برایـم در آن بهره ای از رحمت فراوانت و راهنمائیم کن در آن به برهان و راه های درخشانت و بگیر عنانم به‌سوی رضایت همه جانبه‌ات بدوستی خود ای آرزوی مشتاقان. @asharmadahiii
ای داده به عصمت شرف و نام خدیجه ای بسته به طوفت فلک احرام خدیجه ای همسر پیغمبر اسلام خدیجه ای عصمت حق فاطمه را مام خدیجه ای ختم رسل را ز شرف نور دیده پیش از شب بعثت به پیمبر گرویده ای بر تو سلام آمده از داور هستی بگذشته در آئینه نبی از سر هستی توحید ز اخلاص تو پیرایه گرفته اخلاص ز حسن عملت پایه گرفته همت سر تسلیم به دیوار تو سوده پیش از تو زمین لب به شهادت نگشوده تنها نشدی همسر و دلدار محمد در سخت ترین روز شدی یار محمد تو در دل سختی به پیمبر گرویدی هر بار بلا را به سر دوش کشیدی بر یاری اسلام به هر سوی دویدی بس زخم زبانها که ز کفار شنیدی ای قامت مردان جهان خم به سجودت ای تکیه گه ختم رسل نخل وجودت ای مکه ز خاک قدمت خلد مخلد ای عصمت معبود و امید دل احمد اسلام به پا خواست و گردید مؤید از ثروت تو تیغ علی خلق محمد تا حشر خلایق که خدا را بپرستند مرهون فداکاری و ایثار تو هستند
حضرت خدیجه سلام الله علیها اولین همسر پیامبر اکرم (ص) و مادر حضرت فاطمه سلام الله علیه است. او نخستین بانویی است که به اسلام ایمان آورد. خدیجه تمام اموال خویش را به پیامبر صلی الله علیه و آله بخشید تا در راه نشر اسلام صرف نماید. او از کتب آسمانی آگاهی داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک از نظر عقل و زیرکی و پاکدامنی برتری فوق‌العاده‌ای داشت و پیش از اسلام وی را «طاهره» و «مبارکه» و «سیده زنان» می‌‌خواندند. طبق برخی نقلها ثمره ازدواج او با رسول خدا 6 فرزند بود. خدیجه در سن 65 سالگی در ماه رمضان سال دهم بعثت وفات کرد.
حضرت خدیجه سلام الله علیها اولین همسر پیامبر اکرم (ص) و مادر حضرت فاطمه سلام الله علیه است. او نخستین بانویی است که به اسلام ایمان آورد. خدیجه تمام اموال خویش را به پیامبر صلی الله علیه و آله بخشید تا در راه نشر اسلام صرف نماید. او از کتب آسمانی آگاهی داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک از نظر عقل و زیرکی و پاکدامنی برتری فوق‌العاده‌ای داشت و پیش از اسلام وی را «طاهره» و «مبارکه» و «سیده زنان» می‌‌خواندند. طبق برخی نقلها ثمره ازدواج او با رسول خدا 6 فرزند بود. خدیجه در سن 65 سالگی در ماه رمضان سال دهم بعثت وفات کرد. محتویات ۱ ولادت و خانواده ۲ آشنایی با حضرت محمد صلی الله علیه و آله ۳ ازدواج خدیجه ۴ اخلاق و ویژگی های خدیجه سلام الله علیها ۵ درود خدا بر خدیجه ۶ نقش خدیجه در پیشبرد اسلام ۷ فرزندان خدیجه ۸ وصیت خدیجه ۹ وفات خدیجه سلام الله علیها ۱۰ پیامبر اکرم (ص) و یاد خدیجه ۱۱ منابع ولادت و خانواده خدیجه سلام الله علیها 68 سال قبل از هجرت به دنیا آمد. خانواده‌ای که خدیجه را پرورش داد، از نظر شرافت خانوادگی و نسبت‌های خویشاوندی، در شمار بزرگترین قبیله‌های عرب جای داشت. این خاندان در همه حجاز نفوذ داشت. آثار بزرگی و نجابت و شرافت از کردار و گفتار خدیجه پدیدار بود. خدیجه از قبیله هاشم بود و پدر و اقوامش از ثروتمندان قریش بودند. پدرش خویلد بن اسد قریشی نام داشت. مادرش فاطمه دختر زائد بن اصم بود. معروف است اولین کسی که به خواستگاری خدیجه آمد یکی از بزرگان عرب به نام «عتیق بن عائذ مخزومی‌‌» بود. او پس از ازدواج با خدیجه، در جوانی درگذشت و اموال بسیاری برای خدیجه ارث گذاشت. پس از او «ابی هاله بن المنذر الاسدی» که یکی از بزرگان قبیله خود او بود، با وی ازدواج کرد. ثمره این پیوند فرزندی به نام «هند» بود که در کودکی درگذشت. ابی‌هاله نیز پس از چندی، وفات یافت و ثروت بسیار از خویش برجای نهاد. هر چند این مطلب که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سومین همسر خدیجه بود و جز عایشه با دوشیزه‌ای ازدواج نکرد، نزد عامه و خاصه معروف است؛ ولی مورد تایید همگان نیست. جمعی از مورخان و بزرگان، نظر مخالف دارند؛ برای مثال «ابوالقاسم کوفی»، «احمد بلاذری»، «علم‌الهدی»، (سید مرتضی) در کتاب «شافی» و «شیخ طوسی» در «تلخیص شافی» آشکارا می‌‌گویند که خدیجه، هنگام ازدواج با پیامبر، «عذرا» بود. این معنا را علامه مجلسی نیز تایید کرده است. او می‌‌نویسد: «صاحب کتاب انوار والبدء» گفته است که زینب و رقیه دختران هاله، خواهر خدیجه بودند. برخی از معاصران نیز چنین ادعا کرده‌اند و برای اثبات ادعای خود کتاب‌هایی نوشته‌اند. آشنایی با حضرت محمد صلی الله علیه و آله فضایل اخلاقی خدیجه، بسیاری از بزرگان و صاحب منصبان عرب رابه فکر ازدواج با وی می‌‌انداخت. ولی خاطرات همسر پیشین به وی اجازه نمی‌‌داد شوهری دیگر انتخاب کند. تا این که با مقامات معنوی حضرت محمد صلی الله علیه و آله آشنا شد و آن دو غلامی ‌‌که برای تجارت همراه پیامبر صلی الله علیه و آله فرستاده بود، مطالب و معجزاتی که از وی دیده بودند، برای خدیجه نقل کردند. خدیجه فریفته اخلاق و کمال و مقامات معنوی پیامبر صلی الله علیه و آله شد. البته او از یکی از دانشمندان یهود و نیز ورقه بن نوفل، که از علمای بزرگ عرب و خویشان نزدیک خدیجه بشمار می‌‌رفت، درباره ظهور پیغمبر آخرالزمان و خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله مطالبی شنیده بود. همه این عوامل موجب شد تا خدیجه حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به همسری خود انتخاب کند. ازدواج خدیجه زفاف خدیجه با حضرت محمد صلی الله علیه و آله 2 ماه و 75 روز پس از بازگشت از سفر تجارت شام تحقق یافت. در آن زمان، حضرت محمد صلی الله علیه و آله 25 سال داشت و خدیجه چهل ساله بود. ابن عباس سن ایشان را 28 سال نقل می‌‌کند. هر چند بعضی از مورخان اهل سنت سعی می‌‌کنند این سخن را رد کنند؛ چون راوی آن محمد بن صائب کلبی از شیعیان است و آن‌ها او را ضعیف می‌‌دانند. خدیجه به سبب علاقه به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و مقام معنوی او با رسول خدا ازدواج کرد و تمام دارایی و مقام و جایگاه فامیلی خود را فدای پیشرفت مقاصد همسرش ساخت. در عقد ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و خدیجه، عبدالله بن غنم به آن‌ها چنین تبریک گفت: «هنیئا مریئا یا خدیجه قد جرت لک الطیرفیما کان منک باسعد تزوجت خیر البریه کلها و من ذاالذی فی الناس مثل محمد؟ و بشر به البران عیسی بن مریم و موسی ابن عمران فیاقرب موعد اقرت به الکتاب قدما بانه رسول من البطحاء هادو مهتد؛ گوارا باد بر تو ای خدیجه که طالع تو سعادتمند بوده و با بهترین خلایق ازدواج کردی. چه کسی در میان مردم همانند محمد صلی الله علیه و آله است. محمد صلی الله علیه و آله کسی است که حضرت عیسی و حضرت موسی علیهم‌السلام به آمدنش بشارت داده‌اند و کتب آسمانی به پیامبری او اقرار داشتند. رسولی که سر از ب
طحاء (مکه) درمی‌‌آورد و او هدایت کننده و هدایت شونده است». اخلاق و ویژگی های خدیجه سلام الله علیها خدیجه در بین اقوام خود یگانه و ممتاز و میان اقران کم‌نظیر بود. او به فضیلت اخلاقی و پذیرایی‌های شایان بسیار معروف بود و بدین جهت زنان مکه به وی حسد می‌‌ورزیدند. خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام بشمار می‌‌رود. او اولین زنی بود که به اسلام گروید؛ چنان که علی بن ابی‌طالب علیه السلام اولین مردی بود که اسلام آورد. اولین زنی که نماز خواند، خدیجه بود. او انسانی روشن‌بین و دوراندیش بود. باگذشت، علاقه‌مند به معنویات، وزین و باوقار، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به اخبار آسمانی بود. همین شرافت برای او بس که همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت. او برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یاوری صادق بود. خدیجه از کتب آسمانی آگاهی داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را «ملکه بطحاء» می‌‌گفتند. از نظر عقل و زیرکی نیز برتری فوق‌العاده‌ای داشت و مهمتر این که حتی قبل از اسلام وی را «طاهره» و «مبارکه» و «سیده زنان» می‌‌خواندند. جالب این است او از کسانی بود که انتظار ظهور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌‌کشید و همیشه از ورقه بن نوفل و دیگر علما جویای نشانه‌های نبوت می‌‌شد. اشعار فصیح و پرمعنای وی در شان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت می‌‌کند. نمونه‌ای از اشعار خدیجه درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین است: فلواننی امسیت فی کل نعمه و دامت لی الدنیا و تملک الاکاسره × فما سویت عندی جناح بعوضه اذا لم یکن عینی لعینک ناظره. اگر تمام نعمت‌های دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها و پادشاهان را داشته باشم، در نظرم هیچ ارزش ندارد زمانی که چشم به چشم تو نیافتند. دیگر خصوصیت خدیجه این است که او دارای شم‌اقتصادی و روح‌بازرگانی بود و آوازه شهرتش در این امر به شام هم رسیده بود. البته سجایای اخلاقی حضرت خدیجه چنان زیاد است که قلم از بیان آن ناتوان است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌‌فرماید: «افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم». چه می‌‌توان گفت در شان کسی که مایه آرامش و تسلای خاطر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود؟! در تاریخ می‌‌خوانیم: «حضرت محمد صلی الله علیه و آله هر وقت از تکذیب قریش و اذیت‌های ایشان محزون و آزرده می‌‌شدند، هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمی‌‌کرد مگر یاد خدیجه؛ و هرگاه خدیجه را می‌‌دید مسرور می‌‌شد». ذهبی می‌‌گوید: مناقب و فضایل خدیجه بسیار است؛ او از جمله زنان کامل، عاقل، والا، پای‌بند به دیانت و عفیف و کریم و از اهل بهشت بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کرارا او را مدح و ثنا می‌‌گفت و بر سایر امهات مومنین ترجیح می‌‌داد و از او بسیار تجلیل می‌‌کرد. به حدی که عایشه می‌‌گفت: بر هیچ یک از زنان پیامبر صلی الله علیه و آله به اندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر صلی الله علیه و آله بسیار او را یاد کرد. درود خدا بر خدیجه خدیجه کبری چنان مقام والایی داشت که خداوند عزوجل بارها بر او درود و سلام فرستاد. طبق روایتی از حضرت امام باقر علیه السلام: «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هنگام بازگشت از معراج، به جبرئیل فرمود: آیا حاجتی داری؟ جبرئیل عرض کرد: خواسته‌ام این است که از طرف خدا و من به خدیجه سلام برسانی». در روایتی دیگر می‌‌خوانیم: روزی خدیجه به طلب رسول خدا صلی الله علیه و آله بیرون آمد. جبرئیل به صورت مردی با وی روبرو شد و از خدیجه احوال رسول خدا صلی الله علیه و آله را پرسید. خدیجه نمی‌‌توانست بگوید رسول خدا صلی الله علیه و آله در کجا بسر می‌‌برد. او می‌‌ترسید این مرد از کسانی باشد که قصد کشتن پیغمبر صلی الله علیه و آله را دارد. وقتی که خدمت آن حضرت رسید و قصه بازگفت، حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمود: «آن جبرئیل بود و امر کرد که از خدا تو را سلام برسانم». نقش خدیجه در پیشبرد اسلام وقتی حضرت خدیجه دریافت که سعادتمند شده، هر چه داشت در راه پیشرفت و موقعیت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله انفاق کرد. او تمام اموال خویش را به پیامبر صلی الله علیه و آله بخشید و در راه نشر اسلام به مصرف رساند. تا جایی که هنگام ارتحال، پارچه‌ای برای کفن نداشت. ابن اسحاق جمله‌ای در شان خدیجه دارد که گویای همکاری و صداقت او در پیشبرد اسلام است. او می‌‌گوید: «خدیجه یاور صادق و باوفایی برای پیامبر صلی الله علیه و آله بود و مصیبت‌ها در پی رحلت خدیجه و ابوطالب بر پیامبر صلی الله علیه و آله سرازیر شد». گویا این دو، در برابر هجوم ناملایمات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، سدی بلند و مستحکم بودند. این جمله، معروف که اسلام رهین اخلاق پیامبر صلی الله علیه و آله، شمشیر امام علی علیه ال
و اطرافش آسیه و مریم هستند، جای دارد».
سلام و اموال خدیجه است از نهایت همکاری و صداقت خدیجه پرده برمی‌‌دارد. فرزندان خدیجه در تعداد فرزندان حضرت خدیجه، میان مورخان اختلاف است. به گفته مشهور ثمره ازدواج رسول خدا و خدیجه، شش فرزند بود. 1- هاشم؛ 2- عبدالله، به این دو «طاهر» و «طیب »می‌‌گفتند...؛ 3- رقیه؛ 4- زینب؛ 5- ام‌کلثوم؛ 6- فاطمه. رقیه بزرگترین دخترانش بود و زینب، ام‌کلثوم و فاطمه به ترتیب پس از رقیه قرار داشتند. پسران خدیجه پیش از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله، بدرود زندگی گفتند. ولی دخترانش، نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله را درک کردند. گروهی از محققان معتقدند: قاسم و همه دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از بعثت به دنیا آمدند و چند روز پس از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به مدینه هجرت کردند. وصیت خدیجه حضرت خدیجه سلام الله علیها سه سال قبل از هجرت بیمار شد. پیغمبر صلی الله علیه و آله به عیادت وی رفت و فرمود: ای خدیجه، «اما علمت ان الله قد زوجنی معک فی الجنه؛ آیا می‌‌دانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسرم ساخته است؟!». آن‌گاه از خدیجه دلجویی و تفقد کرد؛ او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود. چون بیماری خدیجه شدت یافت، عرض کرد: یا رسول الله! چند وصیت دارم: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را بکاربردی. در خانه‌ام بسیار خسته شدی و اموالت را در راه خدا مصرف کردی. عرض کرد: یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید. و به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اشاره کرد. چون او بعد از من یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند. مبادا کسی به صورتش سیلی بزند. مبادا کسی بر او فریاد بکشد. مبادا کسی با او برخورد غیرملایم و زننده‌ای داشته باشد. اما وصیت سوم را شرم می‌‌کنم برایت بگویم. آن را به فاطمه عرض می‌‌کنم تا او برایت بازگو کند. سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود: «نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو مادرم می‌‌گوید: من از قبر در هراسم؛ از تو می‌‌خواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی». پس فاطمه زهرا سلام الله علیها از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله غسل و کفن وی را به عهده گرفت. ناگهان جبرئیل در حالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، خداوند به تو سلام می‌‌رساند و می‌‌فرماید: «ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم». وفات خدیجه سلام الله علیها خدیجه در سن 65 سالگی در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله شخصاً خدیجه را غسل داد، حنوط کرد و با همان پارچه‌ای که جبرئیل از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود، کفن کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله شخصا درون قبر رفت، سپس خدیجه را در خاک نهاد و آن‌گاه سنگ لحد را در جای خویش استوار ساخت. او بر خدیجه اشک می‌‌ریخت، دعا می‌‌کرد و برایش آمرزش می‌‌طلبید. آرامگاه خدیجه در گورستان مکه در «حجون» واقع است. رحلت خدیجه برای پیغمبر صلی الله علیه و آله مصیبتی بزرگ بود؛ زیرا خدیجه یاور پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله بود و به احترام او بسیاری به حضرت محمد صلی الله علیه و آله احترام می‌‌گذاشتند و از آزار وی خودداری می‌‌کردند. پیامبر اکرم (ص) و یاد خدیجه رسول خدا صلی الله علیه و آله با این که بعد از رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها با زنانی چند ازدواج کرد؛ ولی هرگز خدیجه را از یاد نبرد. عایشه می‌‌گوید: هر وقت پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله یاد خدیجه می‌‌افتاد، ملول و گرفته می‌‌شد و برای او آمرزش می‌‌طلبید. روزی من رشک ورزیدم و گفتم: یا رسول الله، خداوند به جای آن پیرزن، زنی جوان و زیبا به تو داد. پیغمبر صلی الله علیه و آله ناگهان برآشفت و خشمگینانه دست بر دست من زد و فرمود: خدا شاهد است خدیجه زنی بود که چون همه از من رومی‌‌گردانیدند، او به من روی می‌‌کرد؛ و چون همه از من می‌‌گریختند، به من محبت و مهربانی می‌‌کرد؛ و چون همه دعوت مرا تکذیب می‌‌کردند، به من ایمان می‌‌آورد و مرا تصدیق می‌‌کرد. در مشکلات زندگی مرا یاری می‌‌داد و با مال خود کمک می‌‌کرد و غم از دلم می‌‌زدود. حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «وقتی خدیجه از دنیا رفت، فاطمه کودکی خردسال بود، نزد پدر آمد و گفت: یا رسول الله امی‌‌؛ مادرم کجاست؟ پیامبر صلی الله علیه و آله سکوت کرد. جبرئیل نازل شد و گفت: خدایت سلام می‌‌رساند و می‌‌فرماید: به زهرا بفرما، مادرت در بهشت و در کاخ طلایی که ستونش از یاقوت سرخ است.
امشب شب روضه است،فقط اجازه بدید یه اشاره بکنم،ببرمت در خونه خانم حضرت خدیجه سلام الله علیها،راوی خود این خانمه،در مجالس المتقین آورده این حدیث رو، خانم حضرت خدیجه سئوال کرد از آقا رسول الله یا رسول الله میشه برا من از قیامت و از حساب و کتاب روز قیامت بگید،یه وقت دید آقا رسول الله شروع کرد گریه کردن،این بی بی طاقت گریه پیامبر رحمتُ لِلعالمین رو نداره،عرضه داشت آقا جان مگه من حرف بدی زدم چرا دارید گریه می کنید ،فرمود:نه خدیجه جان،تو منو یاد دریای رحمت پروردگار انداختی ،حالا که سئوال کردی برات میگم،روز قیامت بنده رو میارن،میخوان محاسبه کنن اعمالش رو،یک به یک یاداوری میکنن،یادته فلان روز فلان ساعت فلان کار رو انجام دادی،جایی نیست اونجا کسی بخواد بگه،نه،من نبودم،این حرفها مال این دنیاست،عرضه میدارد آن بنده،بله خدای من یادمه،فلان کار رو یادته بله یادمه،هی یک به یک میرسه،تا یه جاهایی میرسه که این بنده وقتی ازش سئوال میکنن،سرش رو پایین میندازه،شرم میکنه«امام صادق علیه السلام فرمود:برا این شرم و خجالت،که شاید از اون عذابه خیلی دردناک تر باشه،اگه انسان تو این دنیا سر به کوه و بیابان بذاره،جا داره،»سر به زیر میندازه،ندا میرسه چیه ؟چرا سرت رو پایین انداختی؟میگه:خدایا حیا میکنم،خطاب میرسه تو که لعین و پستی از من حیا میکنی،من با این کرامتم از تو حیا نکنم،خطاب میرسه،این گناهای بنده ی من رو،بین دو حیای ندامت و کرامت بپوشونید،دستور میده میگه بنده ی من رو ببرید.پیغمبر گریه میکرد،اما یه گریه هم مثل فردا آقا رسول الله،بالا سر بستر خانمی که همه ی عمرش رو صرف دین خدا کرده،پیغمبر گریه میکرد،بعضی وقت ها مادرها با دخترها بیشتر و راحت ترند،رفیق ترند،راحت میتونه حرفاشو بزنه،لذا خانم خدیجه حیا کرد بخواد به پیغمبر بگه،فرمود:فاطمه جان تو به بابات بگو،من دیگه هیچی ندارم از مال دنیا،یه کفنم ندارم،بگو پیغمبر اون جامه ای که،بر تن میکرد،وحی بر او نازل میشد،با اون جامه ای که عبادت خدا رو میکرد،من رو با همون دفن کنه ،کفنم کنه،وقتی خانم حضرت زهرا پیغام مادر رو آورد،پیغمبر خیلی گریه کرد،خیلی اشک ریخت، پاکی ، زلالی ، مثل دریایی ، خدیجه تاج سر زنهای دنیایی خدیجه تو همسر محبوب من بودی و هستی همخانه ام در عرش اعلایی خدیجه من بارها با دیدن تو جان گرفتم از بسکه آرام و شکیبایی خدیجه تو هستی خود را برایم خرج کردی در آسمان عشق یکتایی خدیجه شایسته تر از تو زنی بین عرب نیست تو مادر اُم ابیهایی خدیجه @asharmadahiii
اللَّهُمَّ زَیِّنِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ اسْتُرْنِی فِیهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ وَ احْمِلْنِی فِیهِ عَلَی الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ وَ آمِنِّی فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِکَ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِین[1] اللَّهُمَّ زَیِّنِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ ؛ خدایا در ماه رمضان مرا بدو چیز زینت بده؛ یکی: ستر و دیگری؛ عفاف ستر یعنی؛ گناهان مردم را مخفی کن، دنبال عیوب خویشتن باش، خوشا بحال بنده ای که به عیب خودش می پردازد و به عیوب دیگران کاری ندارد [2]. اگر رفیق شما عیبی دارد به کسی نگو! این عمل شما از مصادیق غیبت است و اعمال چهل روز را از بین می برد [3]. همچون مگسان تو بر پلیدی منشین شما مثل زنبور عسل باشید [4]؛ که فقط روی گل ها می نشیند؛ مثل مگس نباشید که بر رو پلیدی ها می نشیند؛ دوست شما اگر بدی دارد؛ بدی او را نبین؛ صفات خوب او را ببین [5]؛ انقلاب خوبی های فراوانی دارد؛ بعضی ها مثل مگس فقط روی بدی های آن دست می گذارند؛ شما خوبی های آن را هم ببینید. اگر بدی هم می بینید؛ این بدیها هم از خودمان است و مربوط به انقلاب نیست؛ مراجع تضعیف انقلاب را جایز نمی دانند؛ اگر تو انقلابی هم نباشی تضعیف انقلاب جایز نیست؛ اگر کسی علیه انقلاب حرف بزند و انقلاب تضعیف شود و آمریکا بیایید مطمئن باشید وضع ما بدتر می شود، بر فرض که انقلاب ما بدی هم داشته باشد، باز بهتر است از تسلط آمریکا بر ما بدتر از همه بدی هاست. اگر کسی می گوید آمریکا بهتر است؛ بخاطر عوامی اوست؛ کسی که عاقل است؛ کسی که اهل مطالعه است؛ اینطور حرف نمی زند؛ شما مگر اوضاع عراق و دیگر بلاد مسلمین و دنیا را نمی بینید؛ آنها کجا امنیت دارند؟!. مطلب پیشنهادی چگونه از آسیب‌های خانه نشینی طولانی در امان باشیم؟ یقینا اگر آمریکا بر ما مسلط شود دمار از روزگار مسلمین در می آورد؛ خدایا این انقلاب ما را به انقلاب حضرت مهدی (علیه السلام) متصل بفرما. ادامه دعا خدایا مرا به ستر زینت بده؛ مرا طوری قرار بده که دنبال عیب مردم نباشم؛ در حدیث آمده است: خوشا بحال کسی که عیوبش او را از پرداختن به عیب های دیگران باز داشته است. [6] وَ الْعَفَافِ عفاف به معنی؛ گناه نکردن است؛ و انسان عفیف؛ به معنی کسی که که اهل گناه نیست. وَ اسْتُرْنِی فِیهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ؛ خدایا؛ به من دو لباس بپوشان؛ لباس قناعت و لباس کفاف؛ کفاف به معنی؛ راضی بودن به معاش بقدری که زندگی انسان بگذرد به قول مردم « آب باریکه » داشته باشد. طلب روزی به قدر کفایت رسول خدا در مسیری به گله گوسفندان رسیدند و به شبانی فرمودند: کمی شیر بیاورید؛ شبان مقداری شیر برای ایشان آورد و حضرت برای او دعا کردند، که خدایا به قدر کفاف به او روزی بده. باز در جای دیگر حضرت از شبان دیگری در خواست مقداری شیر کردند؛ ولی آن شبان امتناع کرد و نیاورد؛ حضرت برای او دعا کردند؛ که خدایا به او مال و ثروت بده. اصحاب تعجب کردند؛ و گفتند چگونه است که برای اولی که شیر آورد حضرت آنطور دعا کرد و برای دومی طلب مال و ثروت نمودند!؟ حضرت فرمودند: دعای حقیقی همان دعای اول بود؛ که برای او از خدا طلب روزی به قدر کفاف نمودم؛ چراکه مال زیاد اسباب زحمت آدمی است. [7] فضل و بخشش علما در باره شیخ محمد حسین زاهد، گفته اند؛ که کسی برای ایشان یک کیسه برنج آورده بود؛ ایشان به اندازه یک کاسه برنج از آن کیسه برداشتند و گفتند: همین مقدار برای امشب کافی است؛ و امر کردند که بقیه این برنج را به فقراء بدهید. در قدیم مردم شب به شب غذا تهیه می کردند؛ اینطور نبود که برای چند ماه غذا در منزل ذخیره کنند! از خدا به قدر کفاف روزی بخواهید؛ ثروت زیاد خوب نیست؛ البته نداری هم خوب نیست . خلاصه اهل قناعت باشید. شعر: قناعت توانگر کند مرد را خبر کن حریص جهانگرد را [8] درحدیث داریم « عَزَّ مَن قَنَع  و ذَلَّ مَن طَمع » [9] قناعت انسان را عزیز میکند ؛ امثال شیخ محمد حسین زاهد ؛ که اهل قناعت بود ؛ عزیز بودند . روزی که ایشان رحلت کرد [10]  تشییع جنازه با شکوهی برگزار شد به طوری که از مسجد جامع تهران تا ابن بابویه مردم پیاده او را حمل می کردند آن هم با آن جمعیت فراوان . همه این امور بخاطر اخلاقیات بالای ایشان بود  که یکی از آن خصال صفت قناعت بود. روزی مرحوم شیخ محمد حسین زاهد، مقداری ماست تهیه کرده بودند که با همسرشان بخورند؛ متوجه بوی غذا دیگری می شوند؛ از ایشان سئوال می کند که شما غذای دیگری هم درست کرده اید؟! همسر ایشان جواب داد، بله غذای ساده و مختصری مهیا کرده ام. ایشان گفتند: پس یکی از این دو خورش را بیاور و از هر دو غذا میل نکردند؛ هر کسی که اهل قناعت باشد عزیز است. ایشان از وجوهات استفاده نمی کردند، کار می کرد و روزی خودش را در می آورد تا می توانید از سهم امام نخورید، خود من هم  الان از سهم امام استفاده نمی کنم. وَ احْمِلْنِی
فِیهِ عَلَی الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ؛ خدایا مرا اهل عدل و انصاف قرار بده رفتار متواضعانه آیت الله شیخ حسین کبیر مرحوم آیت الله شیخ حسین کبیر[11] وقتی برای خرید به قصابی می رفت به قصاب می گفت: از همان گوشتی به من بده که به همه می دهی؛ با اینکه ایشان مجتهد بود، خرید منزل را هم انجام می داد؛ به نانوایی هم که می رفت، تا آخر صف می ایستاد تا افراد جلوی او نان نمی گرفتند؛ ایشان نان نمی خرید؛ ایشان از اولیاء الهی بودند. این صفت ایشان بخاطر عدالت او بود. وَ آمِنِّی فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ؛ خدایا از هرچیزی که از آن می ترسم در امانم بدار بِعِصْمَتِکَ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِین به عصمت خودت؛ به حفظ خودت؛ به نگهبانی خودت قسم که مرا از امور مورد ترس نگهداری کن و دعاهای امروز را در حق من مستجاب کن.   منبع: سایت حوزه ----------------------------------- پی نوشت: [1] - إقبال الأعمال ص : 142 اللهم زین لی [و ارزقنی ] فیه الستر [زینی فیه بالستر] و العفاف و استرنی فیه بلباس [و ألبسنی فیه لباس ] [الصبر و] القنوع الفضل و الکفاف و حلنی فیه بحلی و الإنصاف [و نجنی فیه مما أحذر و أخاف ] بعصمتک یا عصمة الخائفین [برحمتک یا أرحم الراحمین] [2] -رک: مستدرک الوسائل ج : 1 ص : 116 قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی بَعْضِ خُطَبِهِ یَا أَیُّهَا النَّاسُ طُوبَی لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النَّاس [3] -رک: مستدرک الوسائل ج : 7 ص : 322 جَامِعُ الْأَخْبَارِ، عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَی صَلَاتَهُ وَ لَا صِیَامَهُ أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ لَیْلَةً إِلَّا أَنْ یَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُهُ وَ عَنْهُ ص قَالَ مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً فِی شَهْرِ رَمَضَانَ لَمْ یُؤْجَرْ عَلَی صِیَامِهِ                      [4] - آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار ج 8  173 پیغمبر صلی اللَّه علیه و اله فرمود: مؤمن چون زنبور عسل است، پاکیزه خورد و پاکیزه نهد و بیفتد و نه شکسته شود و نه تباه گردد و در شعب بیهقی است از مجاهد که با عمر از مکه تا مدینه همراه بودم و از او نشنیدم حدیثی از رسول خدا صلی اللَّه علیه و اله باز گوید جز اینکه: مؤمن چون زنبور عسل است اگرش همراه باشی سودت دهد و اگرش مشورت کنی سودت دهد و اگرش همنشین گردی سودت دهد و همه کارش سود است و زنبور عسل هم همه کارش سود است [5] - منقولست که حضرت عیسی علیه السّلام با حواریون گذارشان بر مرده سگ لاغر اندام بیمار و متعفنی افتاد، حواریّون گفتند: عجب سگ متعفنی است! آن حضرت فرمود: عجب دندانهای سفیدی دارد، کنایه از این که غیبت نکرده و دندانهایش سفید مانده، پس شما هم غیبت نکنید تا دهانتان کثیف نگردد (در باطن) « ارشاد القلوب- ترجمه مسترحمی ج 2 ص 80 » [6] - مستدرک الوسائل ج : 1 ص : 116 [7] - رک: کافی ؛  ج 2 ص  140 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِیِّ رَفَعَهُ إِلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ص قَالَ مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص بِرَاعِی إِبِلٍ فَبَعَثَ یَسْتَسْقِیهِ فَقَالَ أَمَّا مَا فِی ضُرُوعِهَا فَصَبُوحُ الْحَیِ وَ أَمَّا مَا فِی آنِیَتِنَا فَغَبُوقُهُمْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- اللَّهُمَّ أَکْثِرْ مَالَهُ وَ وُلْدَهُ ثُمَّ مَرَّ بِرَاعِی غَنَمٍ فَبَعَثَ إِلَیْهِ یَسْتَسْقِیهِ فَحَلَبَ لَهُ مَا فِی ضُرُوعِهَا وَ أَکْفَأَ مَا فِی إِنَائِهِ فِی إِنَاءِ- رَسُولِ اللَّهِ ص وَ بَعَثَ إِلَیْهِ بِشَاةٍ وَ قَالَ هَذَا مَا عِنْدَنَا وَ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ نَزِیدَکَ زِدْنَاکَ قَالَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- اللَّهُمَّ ارْزُقْهُ الْکَفَافَ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ دَعَوْتَ لِلَّذِی رَدَّکَ بِدُعَاءٍ عَامَّتُنَا نُحِبُّهُ وَ دَعَوْتَ لِلَّذِی أَسْعَفَکَ بِحَاجَتِکَ بِدُعَاءٍ کُلُّنَا نَکْرَهُهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ مَا قَلَّ وَ کَفَی خَیْرٌ مِمَّا کَثُرَ وَ أَلْهَی اللَّهُمَّ ارْزُقْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْکَفَاف [8] - بوستان سعدی؛ مثنوی [9] - گنج حکمت یا احادیث منظوم ص: 53 ؛ صد کلمه قصار مولی امیر المؤمنین از حاج شیخ عباس قمی صفحه 46 ترجمه: عزت یافت کسی که قناعت کرد، و ذلت یافت کسی که طمع ورزید از طمع بگذر که ذل من طمع رو قناعت کن که عز من قنع هر که از درد طمع باشد علیل در بر خلق جهان گردد ذلیل کس بسرقت گر برد اموال تو سخت دیگر گون شود احوال تو هر جفا از بهر او داری روا از غل زنجیر و زندان بلا هست در چشم تو او خوار و ذلیل خواهش از خنجر بران قتیل چون طمع بنموده در اموال تو بر فنای او رود آمال تو گر تو هم اهل طمع باشی چو آن نزد مردم بیوفا راستی بدان [10] -وفات ایشان در بیست و دوم محرم ، 1372 هزار و سیصد و ه
فتاد و دو قمری واقع گردید. [11] - مرقد ایشان در حرم حضرت معصومه  بالا سر مزار مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری قرار دارد. @asharmadahiii
یا رب ز گناه خویش شرمنده منم بر هر چه عقوبت است زیبنده منم غفار تویی، غنی تویی، الله تویی بد کار منم، گدا منم، بنده منم الهی با تو دارم گفتگویی بسویت آمده بی آبرویی من آن نا خوانده مهمان تو هستم همان که بار ها پیمان شکستم چو ماه رحمت و بخشندگی شد گدا سوی تو با شرمندگی شد ز عصیان سینه من تنگ باشد همه اعمال من نیرنگ باشد به دل حال مناجاتم نباشد قبول تو عباداتم نباشد نماز و روزه من بی حضور است ز درگاهت دلم بسیار دور است نبردم دست خود یک بار سویت شبی خود را نکردم رو برویت سر شک از دیدگان جاری نکردم برای آخرت کاری نکردم ولی باز آمدم با سر به زیری که یک بار دگر دستم بگیری. @asharmadahiii
تو کریم اهل بیتی ، نور چشم مصطفایی تو عزیز جان زهرا ، پور حیدر مجتبایی تو سبط احمدی ، تو نور سرمدی در این ماه خدا ، حسن خوش آمدی حسن جانم حسن ****** ای گل سبز ولایت ، یا حسن جانم فدایت سائل کوی تو هستم ، جان زهرا کن عنایت عزیز مصطفی ، به عالم مقتدا ز لطف و مرحمت ، نظر کن سوی ما حسن جانم حسن ****** تو گل باغ ولائی ، حجت و نور خدائی زینت دوش پیمبر ، مظهر لطف و صفائی تو جان حیدری ، گل پیغمبری عزیز فاطمه ، به عالم سروری حسن جانم حسن ****** رهنمای خلق عالم ، عاشقانت را معینی ای امام مهربانم ، تو شفیع المذنبینی ز پا افتاده ام ، به تو دل داده ام عنایت کن شها ، که من درمانده ام حسن جانم حسن ****** تو همه لطف و صفایی ، معدن جود و سخایی پسر ارشد زهرا ، نور چشم مرتضایی همیشه دست ما ، به دامانت حسن همیشه چشم ما ، به احسانت حسن حسن جانم حسن
امشب به جمع خوش خطان خوش خط و خالی آمده مصر ملاحت را بهین یوسف جمالی آمده کنعان یثرب را عیان پیچیده عطر یوسفی بر خانه یعقوب دین ابرو هلالی آمده گردون دین را اولین کوکب پس از خورشیدو ماه باچهره ای رخشنده ای بدرکمالی آمده آئینه صدق وصفا انگیزه مهرو وفا سبط رسول مصطفی حیدرمثالی آمده خَلقش حسن خُلقش حسن نامش حسن سیماحسن یعنی سرتا پا حسن احسن جمالی آمده شکرشکن لعل لبش جانیخش در دادسخن شیرین زبان شیرین بیان شیرین مقالی آمده بحرمکارم را محیط فخر اکارم را مدار برخاندان هاشمی فرخنده فالی آمده ازنسل اولاد خلیل نفس پیمبر را سلیل ازجانب رب جلیل صاحب جلالی آمده امشب سرای فاطمه رشک بهشت عدن شد چون زینت باغ جنان باگل جمال آمده باشور وبهجت خانه مولا چراغانی شده ماهی حسن رخسار باغنزو دلالی آمده لبخند نازش عقده زهرا زدل وا میکند خندان به آغوشش گل فرخنده فالی آمده درجشن میلاد حسن «تائب» همی خواهد صله چون سائلی بر درگه صاحب جلالی آمده
ای ماه آسمانیِ ماه خدا! حسن خورشید، مستمند تو از ابتدا حسن روز نخست نقش جمال تو را کشید نقاش حسن با قلم ابتدا حسن از شرم آفتاب رخت خفت آفتاب در پشت کوه‌ها و پس ابرها حسن ترسم از این که عقل، خدا خوانَدَت به جهل از بس که دیده در تو جمال خدا حسن از کائنات نغمۀ آمین شود بلند دست تو تا بلند شود بر دعا حسن افکنده گل صحیفۀ حسنت چو باغ گل از بوسه‌های پشت هم مصطفا حسن روح نبی، روان علی، قلب فاطمه گیرد به یک اشارۀ چشمت صفا حسن از صد هزار فیض مسیحا نکوتر است دردی که با دعای تو گردد دوا حسن باب تو باب حاجت ارباب حاجت است ای عالمی به کوی تو حاجت روا حسن جسم مسیح نه که روان مسیح هم می‌گیرد از تبسم گرمت شفا، حسن گر قاسمت به عرصۀ محشر قدم نهد بهر نجات خلق کند اکتفا حسن گویی که از لب تو عسل خورده مصطفی از بس که داده بوسه دهان تو را حسن یک جلوه از فروغ تو ماه است و آفتاب یک صحنه از بقیع تو ارض و سما حسن وقتی که جای دست خدا می‌شوی سوار حیف است پا نهی به سر چشم ما حسن باید رسول و حیدر و زهرا شوند گوش تا ذات حق برای تو گوید ثنا حسن باید نبی زیارت حُسن تو را کند در لاله‌زار وحی به صبح و مسا حسن زوار توست جان و رواقت بهشت دل بالله بوَد مدینۀ تو قلبها حسن گنجد چگونه عرش به یک گوشۀ بقیع؟ ای گوشه‌ای ز خاک تو عرش عُلا حسن روزی که نیست روز تو باشد کدام روز؟ جایی که نیست خاک تو باشد کجا؟ حسن صلح تو کرد روز معاویّه را سیاه صبر تو داد دین خدا را بقا حسن از بامداد اول خلقت تو بوده‌ای بنیانگذار نهضت کرب و بلا حسن آل نبی تمام کریمند و تو شدی مشهور در کرامت و لطف و عطا حسن خلقند میهمان و تویی میزبان خلق ملک وجود آمده مهمان سرا حسن عمری اگر که بند ز بندم جدا کنند حاشا که لحظه‌ای ز تو گردم جدا حسن وهابیان به زائر تو راه بسته‌اند سد می‌کشند دور مزار تو، یا حسن بیچاره‌های کوردل پست، غافلند دارالزیارۀ تو بوَد قلب ما حسن دشمن چو دید خُلق خوشت را به خنده گفت: غیر از تو کیست صاحب خلق خدا؟ حسن سوگند می‌خورم به خدا نیست ناامید هر کس که آورد به تو روی رجا حسن دست بریدۀ پسر کوچکت بس است در حشر بر نجات همه ماسوا، حسن هر گوشه روز حشر، دراز است سوی تو دست هزار «میثم» بی دست و پا حسن شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
شهر یثرب شده وادی طور علی و فاطمه شاد و مسرور نیمه ماه درآمد ماهی که شده بیت ولایت پر نور بداده هدیه. خدا بر حیدر به دنیا آمد دردانه پیغمبر به دریای دین. بود او گوهر ببوسد روی چون مه او را مادر حسن یا مولا حسن یا مولا(۲) حسن یامولا حسن حسن یامولا(۲) مدینه از قدمش محشر شد محو رخساره او حیدر شد امشب از لطف خدای داور فاطمه دخت نبی مادر شد ماهستیم ذره. حسن خورشیده ولای او در سینه ما جاویده دوباره نوری. به دل تابیده علی با دیدن روی او خندیده حسن یا مولا. حسن یا مولا حسن یا مولا حسن حسن یا مولا عاشقان ولایت عیده برعلی آمده نور دیده پسر ارشد زهرا آمد این پسر بر همگان امیده گل زهرا و رخش چون ماه است برای اهل عالم چراغ راه است عزیزحیدر نور الاهست خدا از عشق ما به حسن آگاه است حسن یا مولا حسن یا مولا حسن یا مولا حسن حسن یا مولا آمده خیل گدایت مولا دل من کرده هوایت مولا باشد ای نور دو چشم زهرا لطف وجودت بی نهایت مولا من امشب مستم. به تو دل بستم زطفلی مولا من عاشق تو هستم زعالم رستم. به تو پیوستم بگیر از لطف و کرامتت تو دستم حسن یا مولا حسن یا مولا حسن یا مولا حسن حسن یا مولا شکرلله شده ام مهمانت شاملم لطف توواحسانت شب میلاد تو یابن الزهرا آقاجون دست من و دامانت شب میلادت نمودم یادت نظر کردی و شدم حسن دلشادت من از ولادت نمودم عادت همیشه دارم حسن به تو ارادت حسن یا مولا حسن یا مولا حسن یا مولا حسن حسن یا مولا تو گلی و من چوخارم مولا کسی رو جز تو ندارم مولا ای کریم اهل بیت عصمت کن نگه به قلب زارم مولا توچو شمعی و. منم پروانه منم آشنای تونیم بیگانه حسن جان هستم گدای خانه شدم ریزه خوار سفره شاهانه حسن یا مولا حسن یا مولا حسن یا مولا حسن حسن یا مولا. @asharmadahiii
برصبر حسن و خوی احمد صلوات براختر دوم امامت صلوات خواهی که خداوندببخشد همه عصیان تورا بفرست براین امام، بی حد صلوات * * * * با نام حسن به قلبها گل بزنید با یک صلوات تا بقیع پُل بزنید فرمود که هر وقت گرفتار شدید بر دامن ما دست توسل بزنید * * * * بر ماه تمام ماه رحمت صلوات بر نور جمال حُسن و حکمت صلوات در سفره ‏ى ماه رمضان فیض حسن‏ بخشیده به عرش و فرش نعمت صلوات * * * * چون پرده برانداخت خدا را مرآت در پرده نماند معنی ذات و صفات از مقدم مجتبی جهان شد پر نور بر شمس جمالش به محمد صلوات * * * * هنگام نزول برکات است امشب بر مرد دلان بذل حیات است امشب تبریک به میلاد حسن را گفتن با ذکر شریف صلوات است امشب * * * * مرآت جمال ذوالمنن آمده است بر خلق، امام ممتحن آمده است بر روی نکویش صلواتی بفرست چون یوسف فاطمه ، حسن آمده است * * * * بر چهره ‏ى آیینه ‏ى سرمد صلوات بر نور دل على و احمد صلوات در عید ولادت حسن بفرستید بر نو گل خوشبوى محمد صلوات * * * * به حسن سبط مصطفی صلوات به گل باغ مرتضی صلوات به جگر گوش حبیبه ی حق به گل روی مجتبی صلوات. @asharmadahiii
  غرق گل شد فضا/آمده دلربا/حسن ِ مجتبی/سبط طاها آمد آمد مقتدای همه/جان حیدر پسر فاطمه مولا مولا یا حسن یا حسن...   نام او ذکر لب/جلوه حُسن رب/ماه ماه خدا/آمد امشب ای فرزند عالم و عالمه/ جان حیدر پسر فاطمه مولا مولا یا حسن یا حسن...   یار پیر و جوان/رحمت بی کران/دلبر عاشقان/یا حسن جان نامت باشد بر لبم زمزمه/ جان حیدر پسر فاطمه مولا مولا یا حسن یا حسن...   سید العالمین/بر نبی نور عین/ای امام ِ حسین/یا حسن جان هستی هستی به کرم خاتمه/ جان حیدر پسر فاطمه مولا مولا یا حسن یا حسن...  
ذکر زیبای حسن جان  رونق هر انجمن شد عالمی روشن ز نور ماه سیمای حسن شد دل اهل ولا،مصفّا آمده          کریم اهل بیت،به دنیا آمده حسن جانم حسن...   غنچه های ناز خنده بر رخ حیدر مبارک حضرت زهرای مرضیه شده مادر مبارک پر از خوشحالی است،کلام اهل بیت به ما عیدی دهند،تمام اهل بیت حسن جانم حسن...   یا حسن ای عشق رویت گوهر دریای سینه کِی شود آیم کنار ِ تربت تو در مدینه مدینه ای نما،همه هست مرا تو را جان حسین،بگیر دست مرا حسن جانم حسن... @asharmadahiii    ‏‪
یا امام ِ مجتبی یا مولا یا مولا یا مولا یا مولا یا مولا یا مولا اَهلاً وَ سَهلاً ، ای مقتدا                    یا حسن ِ مجتبی خوانم برایت اِن یکاد و هم تبارک ولادت نورانی ات بادا مبارک نغمه ی یاس  و یاسَمَن             خوش آمدی امام حسن یا امام ِ مجتبی یا مولا یا مولا یا مولا یا مولا یا مولا یا مولا نیمه ی ماه رمضان شد              آسمان گلباران شد آمد به دنیا بر همه محبوب و دلبر حیدر شده بابا و زهرا گشته مادر نوای قلب شاد من                خوش آمدی امام حسن یا امام ِ مجتبی یا مولا یا مولا یا مولا یا مولا یا مولا یا مولا آمده دنیا سبط اکبر                        نور دل پیمبر بیت ولایت رَشک ِ گلزار بهشت است مِهر رخش بر ما بهار سرنوشت است بگو چو بلبل چمن               خوش آمدی امام حسن یا امام ِ مجتبی یا مولا یا مولا یا مولا یا مولا یا مولا یا مولا غمی عظمی دارم به سینه          در فراق ِ مدینه کبوتر دلم به وادی اش نشسته شدم ز دوری اش حزین و دلشکسته روزی ِ عاشقان نما                 زیارت مدینه را یا امام ِ مجتبی یا مولا یا مولا یا مولا یا مولا یا مولا یا مولا   @asharmadahiii  .