معلم سر كلاس به يكي از شاگردان
گفت درس چوپان دروغگو را بخوان.
بچه زد زير گريه و گفت : نمي توانم آقا معلم!
معلم پرسيد: چرا؟
بچه پاسخ داد: آقا! پدرم اين صفحه را از كتابم پاره كرده.
معلم بر آشفت و جويا شد: به چه دليل؟
پسره با لحني لرزان گفت : آقا معلم!
پدرم چوپان است. از خواندن اين درس سخت خشمگين شد و رو به من گفت:
من و پدرم و پدر بزرگم و بسياري از پيامبران چوپان بوديم و هيچ پيامبري دروغگو نبوده است.
اما يك نفر در ده ما پيدا شد و گفت به من راي بدهيد تا براي شما مدرسه بسازم، خانه بهداشت درست كنم ، به روستا جاده كشي كنم و برای فرزندانتان شغل ايجاد كنم.
ما هم باور كرديم و به او راي داديم و آقا شد نماينده ی ما و به هيچيك از حرف هايش هم عمل نكرد و جواب سلام مان را هم نمي دهد.
.
به معلمت بگو اين صفحه را پاره كردم تا
به جاي چوپان درغگو درس جديد:
" نماينده دروغگو " را تدريس كند
#داستان_زندگی
💡مجله کتاب زندگی👇
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
17.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺فیلم کوتاه روانشناسی
#برداشتاول
و اهمیت روانشناسانه آن
شادمان ترین مردم،
بهترین چیزها را در زندگی ندارند؛
آنها بهترین "برداشت"
را از زندگی دارند.
🎥 #فیلم_زندگی
💡مجله کتاب زندگی👇
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
خیلی ها بهم میگفتند چرا میخندی؟
بگو تا ماهم بخندیم.....
اما؛
هرگز نگفتند چرا غصه میخوری؟
بگو تا باهم بخوریم ...
از خدا پرسیدم:
چرا وقتی شادم، همه بامن میخندند!
ولی وقتی ناراحتم کسی با من نمی گرید؟
جواب داد:
شاديها را برای جمع کردن دوست آفریده ام"
ولی غم را برای انتخاب بهترين دوست...!
#یک_فنجان_تفکر
💡مجله کتاب زندگی👇
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
مادر بزرگ ادبیات مخصوص به خودش را داشت.
به همبرگر می گفت همبرگرد،
به سطل سلط،
زبانش نمی چرخید به کبریت می گفت کربیت. خلاصه حرفهایش همیشه شادم میکرد...
برای احوال پرسی كه زنگ مى زد، می گفت زنگ زده ام حالت را بگیرم.
هیچوقت عادت نکردم به این جمله، بعد از شنیدنش لبخند می زدم، حالم خوب می شد.
زنگ زده بود حالم را بگیرد ولی قصدش حال پرسیدن بود،
برعکس بعضی از آدم ها كه تلفن می کنند، مسیج می دهند حالت را بپرسند ولی حالت را می گیرند.
دنیای عجیبی داریم ما آدم ها...
#یک_جرعه_عشق
💡مجله کتاب زندگی👇
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
راز خوشبختی جاودان
یک ﺯن و شوهر، ﺳﻲ ﺍﻣﻴﻦ ﺳﺎﻟﮕﺮﺩ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﺸﻦ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ٣٠ ﺳﺎﻝ ﺣﺘﯽ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻭ ﻣﺸﺎﺟﺮﻩﺍﻱ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﻫﺎﯼ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺤﻠﯽ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺭﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﻨﻨﺪ. ﺳﺮﺩﺑﯿﺮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﻣﯿﮕﻪ: ﺁﻗﺎ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻤﮑﻨﻪ؟
ﻣﺮﺩ ﻣﯿﮕﻪ: ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻩ ﻋﺴﻞ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺳﺘﺎﻱ ﺧﻮﺵ ﺁﺏ ﻭ ﻫﻮﺍ . ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺳﺐ ﺳﻮﺍﺭﯼ، ﺩﻭ ﺗﺎ ﺍﺳﺐ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﯾﻢ. ﺍﺳﺒﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺧﻮﺏ و آرام ﺑﻮﺩ. ﻭﻟﯽ ﺍﺳﺐ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺳﺮﮐﺶ ﺑﻮﺩ. ﺳﺮ ﺭﺍﻫﻤﻮﻥ ﺍسبی که همسرم سوار شده بود ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺮﯾﺪ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺯﯾﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺟﻤﻊ ﻭ ﺟﻮﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺍﺳﺐ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : "ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻟﺖ ﺑﻮﺩ"
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﻪ ﺍﺳﺐ ﮐﺮﺩ ﻭﮔﻔﺖ : "ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻣﺖ ﺑﻮﺩ!"
ﻭ ﺑﻌﺪ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺳﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﺐ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ؛ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺗﻔﻨﮕﺸﻮ ﺍﺯ کیفش ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺷﻠﯿﮏ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﻭﻥ ﺍﺳﺐ ﺭﻭ ﮐﺸﺖ.
من ﺳﺮ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺩﺍﺩ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﯼ ﺭﻭﺍﻧﯽ؟ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺷﺪﯼ؟ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺯﺩ ﺑﻪ ﺷﻮﻧﻪ ﺍﻡ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻟﺖ ﺑﻮﺩ...😑😜
ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ لحظه ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﭘﺎﯾﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﺷﺪ!
#طنز_زندگی
💡مجله کتاب زندگی👇
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 انیمیشن فوقالعاده مفهومی #Consumerism، و نقد یک پدیده مدرن!
این #خاصیت نظام سرمایه داریست که خود نیازِ کاذب می سازد تا بفروشد تا سود بیشتر بدست آورد
🎥 #فیلم_زندگی
💡مجله کتاب زندگی👇
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
هدایت شده از انگلیسی برای همه
✔️✔️روياهات رو به آدم هاى معمولى نگو، زمان اونها بهتره صرف برنامه ريزى براى آخر هفته شون بشه. بزار راحت باشن.
💥💥 انگلیسی برای همه👇
http://eitaa.com/joinchat/4200661007Cc8c059fffe
نانوایی شلوغ بود و چوپان مدام اینپا و آنپا میکرد.
نانوا به او گفت: چرا این قدر نگرانی؟🤔
گفت: گوسفندانم را رها کردهام و آمدهام نان بخرم، میترسم گرگها شکمشان را پاره کنند!
نانوا گفت: چرا گوسفندانت را به خدا نسپردهای؟
گفت: سپردهام، اما او خدای گرگها هم هست.
#یک_لحظه_تامل
💡مجله کتاب زندگی👇
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️✔️رابطه #استرس و کوتاه شدن عمر
🎥 #فیلم_زندگی
💡مجله کتاب زندگی👇
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
📝🌀📝 «چرا میگویند "ملت" تروریست؟»
✍رضا نصری
کارشناس امور بین الملل
🌀 هرولد کُه - مشاور حقوقی اسبق وزارت امور خارجهٔ آمریکا - در یکی از مصاحبههایش نکته جالبی را در مورد اهمیت واژهها در دنیای سیاست مطرح میکند.
🌀او میگوید در زمان مسئولیتاش، به عنوان مشاور خانم کلینتون، متن هر سخنرانی وزیر را حدوداً دویست نفر بازخوانی و بررسی و تصحیح میکردند تا او بتواند آن را از پشت تریبون روخوانی کند! او میگوید بعضی وقتها تا چند ثانیه پیش از آغاز سخنرانی، متن سخنرانی وزیر در دستان یکی از حقوقدانان یا ادیتورهای وزارت امور خارجه بود تا تغییر نامطلوبی در دقایق آخر روی آن توسط او صورت نگیرد.
🌀اما نکته مهم اینجاست که منشأ و دلیل این دقت فقط احتیاط و ملاحظات حقوقی نیست. بارِ حقوقیِ کلمات قطعاً مهم است، اما مهمتر از آن این است که کلمات، وقتی توسط مراجع مهم ادا میشوند، در ذهن مخاطب تصویر میسازند و تصاویر هم «تصوّر» ایجاد میکنند و تصورات نیز - وقتی عمومیت مییابند و فراگیر میشوند - راه را برای برنامهها و اهداف سیاستگذاران هموار میکنند.
🌀به همین خاطر، به هیچ عنوان اتفاقی نیست اگر به عنوان مثال، برخی جریانهای سیاسی در آمریکا - یا برخی اتاقفکرها و اندیشکدههای خاص - در «ریشهیابی پدیده تروریسم» بیش از هر چیز بر واژههای «اسلامیست» یا «جهادیست» تاکید میکنند.
🌀موضوع اینجا دشمنی با اسلام نیست! موضوع این است که این واژههای فراخ و دربرگیرنده این خاصیت را دارند که واژهٔ دقیقتر «وهابیسم» - و به تبع، نقش عربستان سعودی در توسعه آن - به راحتی در سایه آنها پنهان میشود و ذهن شنونده نیز طبیعتاً از طرح پرسشهای اساسیتر و صحیحتر در مورد عملکرد این متحده راهبردی آمریکا بازمیماند.
🌀در همین راستا، این نیز اتفاقی نیست که سیاستمداری در حد رئیسجمهور آمریکا - که سخنرانیِ وزیرش قاعدتاً دویست بار بازخوانی میشود - از واژه «ملت تروریست» در اشاره به ایران استفاده کند؛ یا اینکه یک سناتور کانادایی، نخستوزیر اسرائیل و نویسندگان مقالات و نشریاتِ لابیهای خاص نیز همین کلمه را بکار بگیرند.
🌀دلیل آنها صرفاً دشمنی با مردم ایران یا سهلانگاری نیست. دلیل بکارگیری این واژه - مانند واژههای دیگر - همان تاکتیک فضاسازی برای تسهیل برنامهها و سیاستهای متعاقب است!
در این مورد خاص، هدف آنها مشخصاً این است که در واکنش به این «توهین» - یعنی در واکنش به تروریست خواندن «ملت» ایران - عدهای در شبکههای اجتماعی به راه بیفتند و به نمایندگی از مردم ایران این سخن را جا بیندازند که «ملت ایران با دولت ایران فرق دارد» و آنکس که باید هدف قرار دهید «دولت» است؛ و نه «ملت»!
تبعات القاء این شکاف میان دولت و ملت - به ویژه از زبان خود «ملت» - نیز بر کسی پوشیده نیست! القاء این شکاف همواره توجیهگر تحریم و جنگ و اقدامات مداخلهجویانه بوده است.
🌀از این رو لازم است که واکنشها و عملکردها نیز با همان هشیاری و وسواس و دقتی که واژهها انتخاب میشوند تدارک دیده شود؛ اگر نه ملتِ هدف بازیچه صحنهآرایی دیگران شده است!
💡مجله کتاب زندگی👇
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
هرجا در هر عکسی دیدید که ساحلی طلایی، دریا آبی، ژرف، بی کران و آسمان پاک است و خورشید جانانه می تپد، اما از امکانات، تفریحات و ابزار رفاهِ ساحلی خبری نیست، بین این تناقض بایستید و بدانید آنجا سواحل جنوبی ایران است
عکس:منطقه ی بریس_چابهار
#تصویر_زندگی
💡مجله کتاب زندگی👇
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
#یک_قاچ_کتاب🍉
یک بار دزدکی با هم رفتیم سینما و من دو ساعت تمام به جای فیلم، او را تماشا کردم!
دو سال گذشت!
جیب هایم خالی بود و من هنوز عاشق فروغ بودم. گرسنگی از یادم رفته بود. یک روز فروغ پرسید: «کی ازدواج می کنیم؟» گفتم: «اگر ازدواج کردیم دیگر به جای تو، باید به قبض های آب، برق، تلفن، قسط های عقب افتادۀ بانک، تعمیر کولر آبی، بخاری، آبگرمکن، اجاره نامه و اجاره نامه و اجاره نامه و شغل دوم و سوم و دویدن دنبال یک لقمۀ نان از کلۀ سحر تا بوق سگ و گرسنگی و جیب های خالی و خستگی و کسالت و تکرار و تکرار و تکرار و مرگ فکر کنم!
و تو به جای عشق، باید دنبال آشپزی، خیاطی، جارو، شستن، خرید و میهمانی و نق و نوق بچه و ماشین لباسشوئی و جارو برقی و اتو و فریزر و فریزر و فریزر باشی! هر دومان یخ می زنیم!
بیشتر از حالا پیش همیم اما کمتر از حالا همدیگر را می بینیم! نمی توانیم ببینیم!
فرصت حرف زدن با هم را نداریم! در سیالۀ زندگی دست و پا می زنیم، غرق می شویم و جز دلسوزی برای یکدیگر کاری از دست مان ساخته نیست، عشق از یادمان می رود و گرسنگی جایش را می گیرد...!
📚 عشق روی پیاده رو
#مصطفی_مستور
💡مجله کتاب زندگی👇
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
19.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌲تعبیر علمی خواب🌲
⭕️منبع: clipo
✔️✔️شاید بارها در زندگی واقعی و کتاب ها با تعابیر خوابی که مبنای علمی ندارند مواجه شده باشیم. خواب هایی که هر کدام ممکن است جلوه ای از ناخودآگاه فرد باشند اما هنوز هیچ نظریه واحد و دقیقی در باب تعبیر آن ها به دست نیاده است.
در ویدیویی که امروز برای شما آماده کرده ایم نگاهی به نظریه «سوزان برگمن»، و هفت مورد کلی در خواب ها و پیامی که می تواند از زندگی واقعی فرد داشته باشد می اندازیم.
با ما همراه باشید و به تماشای این ویدیوی کوتاه بنشینید.
🎥 #فیلم_زندگی
💡مجله کتاب زندگی👇
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
اگر بدانیم واژگان چه قدرت عظیمی دارند در به کار بردن کلمات دقت فزایندهای را به کار میبردیم. واژگان دارای عطر و بو، طعم و مزه و احساس و در نهایت قدرت شگرفی هستند!
تبر، هیزم را میشکند
و سنگ، شیشه را
کلمات لطیف، روح را متعالی
و کلمات کثیف میتوانند روح را
متلاشی کنند!
واژگان از قدرت نامریی فزایندهای برخوردارند که غالب مردم از آن بی خبرند...!
📖لطفاً گوسفند نباشید
👤محمود نامنی
#یک_قاچ_کتاب🍉
💡مجله کتاب زندگی👇
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
استفاده خلاقانه از پله برقی برای خلق یک تبلیغ پارتیزانی:
هرساله هزاران جانور دریایی به خاطر خوردن کیسه های پلاستیکی که شما دور می اندازید، می میرند!
پله برقی پیوسته حرکت می کند و پی درپی پلاستیکها را به دهان کوسه می ریزد، یک حرکت همیشگی و بدون توقف. این همان عملی ست که ما انجام می دهیم، تولید مداوم زباله پلاستیکی!
#تصویر_زندگی
💡مجله کتاب زندگی👇
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
#یک_فنجان_تفکر ☕️
💥مد فوری
پدرم ژاکتی داشت که سالها میپوشیدش و همانطور که با غرور روی چوبلباسی براندازش میکرد از تمام سالهایی میگفت که این ژاکت همراهش بوده، از خاطرات و از مکانهایی که با این ژاکت به آن پا گذاشته. سالهای زیادی نگذشته اما شیوهی مصرف پوشاک نسل ما انگار فرسنگها با آن دوران فاصله دارد.
▪️فعالان محیط زیست میگویند علاقهی شدید ما به مُد یا پوشاک فوری (Fast Fashion) و ارزان هر روز بیش از پیش در حال آسیبرساندن به محیط زیست است و صنعت پوشاک را به دومین صنعت آلودهکننده بعد از صنعت نفت تبدیل کرده است. سالانه نزدیک به ۵۰۰ میلیارد دلار صرف لباسهایی میشود که نه پوشیده و نه بازیافت میشوند - این یعنی معادل یک کامیون منسوجات در هرثانیه دفن یا سوزانده میشود.
▪️پوشاک یا مُد فوری اصطلاحی است که از دههی اول قرن جاری میلادی بر سر زبانها افتاد. ایده اما ایدهی جدیدی نیست. ریشهی این اصطلاح به دهههای ۱۹۷۰-۱۹۸۰ میلادی و زمانی برمیگردد که عرضهکنندههای پوشاک و نساجی ایالات متحده در رقابت با عرضهکنندههای ارزانقیمت خاورِدور به تکاپو افتاده بودند. طولی نکشید که این ایده مورد اقتباس قرار گرفته و پیاده شد. بسیاری از «زارا» (Zara) به عنوان بنیانگذار این ژانر خردهفروشی یاد میکنند. «زارا»، زیرمجموعهی کمپانی ایندیتکس (Inditex) در سال ۱۹۹۷ اولین فروشگاهش را به شکل آزمایشی در خیابان رِگِنت لندن افتتاح کرد. کاهش زمان در فرایند زنجیرهی تأمینِ* (supply chain) مُد فوری از مشخصههای اصلی این فرم خردهفروشی در هزارهی جدید است. اگر در گذشته فروشندههای پوشاک سالانه چهار بار - به صورت فصلی - خریدِ عمده داشتند، امروزه این چرخههای خرید کوتاه و کوتاهتر شدهاند.
لباسهایی که دور میریزیم
▪️مردم جهان سالانه به صورت دستهجمعی ۸۰ میلیارد قطعه پوشاک مصرف میکنند. پوشاکی که عمدتاً به عنوان کالایی دورریختنی یا یکبار مصرف از آن یاد میشود. شاید باور کردنی نباشد که ما ۴۰۰ درصد بیشتر از ۲۰ سال پیش لباس خریداری میکنیم. مواد اولیه ارزانتری مثل پلیاستر جایگزین مواد طبیعی شدهاند. میتوان گفت امروزه تقریباً همهی تولیدکنندههای لباس از ترکیب مختلفی از مواد اولیه استفاده میکنند - و در بسیاری از موارد پلیاستر یکی از آنهاست.
▪️برای تولید هر تیشرت و شلوار جینی که به سطل زباله میاندازیم جمعا نزدیک به ۲۰هزارلیتر آب مصرف شده است. هافینگتونپست در مقالهای ادعا کرده که ۸۵ درصد از پوشاکی که مردم ایالات متحده در سال ۲۰۱۳ دور ریختهاند در گورستانهای زباله دفن شدند. لباسهای دفنشده برای همیشه لباس نمیمانند و کمکم شروع به تجزیهشدن میکنند. پوشاک تجزیهشده نوعی از گاز سمی و آلوده را تولید میکند که حاوی گازهای گلخانهای دیاکسید کربن و متان است.
▪️اما این فقط مصرفکنندهها نیستند که لباسهایشان را خروار خروار دور میریزند. تیرماه امسال بود که مارک تجاری بِربِری (Burberry) با سوزاندن موجودی لباسی معادل ۴۰ میلیون دلار مورد انتقاد قرار گرفت. کمپانی بِربِری با تأیید این خبر اعلام کرد سوزاندن اجناس فروختهنشده برای «حفظ انحصار و ارزش مارک» انجام گرفته تا مبادا اجناس، «ارزانتر فروخته یا دزدیده شوند.»
▪️خبر سوزاندن لباسها با نگاهی به آمار مقالهی اکونومیست تکاندهنده است: به ازای تولید هر کیلو پارچه ۲۳ کیلوگرم گازهای گلخانهای تولید میشوند. این در حالی است که دورهی استفادهی یک قطعه پوشاک قبل از دور ریختن آن امروز به نسبت ۱۵ سال پیش تقریباً نصف شده و بیشتر از نصف لباسهایی که طی فرایند مُد فوری تولید میشوند در همان سال اول به زباله تبدیل میشوند.
✔️ آخرین بازمانده
آخرین بازمانده از جمعیت غربی درنای سیبری، امروز صبح در تالاب بین المللی فریدونکنار فرود آمد. در زمستان ۱۳۸۶ سه درنای سیبری برای گذراندن زمستان به ایران آمدند، متاسفانه در همان لحظات اولیه بر اثر شلیک گلوله کشته شد. یک سال بعد در زمستان ۱۳۸۷ دو درنای باقیمانده، یکی نر(امید) و یکی ماده (آرزو) دوباره به تالاب فریدونکنار آمدند و در کمال ناباوری باز یکی از آنها که درنای ماده بود، براثر شلیک گلوله ازبین رفت. درنای نر که آخرین بازمانده بود، امید نام گرفت. امید ۱۱ سال است که هزاران کیلومتر را از سیبری می پیماید و به ایران می آید تا غم انگیزترین قصه حیات وحش دنیا را به یاد ما بیاورد، و ظاهرا پایانی بر این کشتارهای احمقانه نیست.
از صفحه پژوهشگر محیط زیست:
مجید رضوانی
عکاس: بهراد فرخنده
#تصویر_زندگی
💡مجله کتاب زندگی👇
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
#یک_قاچ_کتاب🍉
من چندتا قانون درست و حسابی و واقعی در مورد عشق و ازدواج بلدم:
1⃣اگر به دیگری احترام نگذاری، مشکل پیدا میکنی.
2⃣ اگر توافق و مصالحه بلد نباشی، مشکل پیدا میکنی.
3⃣ اگر بلد نباشی آزادانه از آنچه که بین شما اتفاق میافتد،
راحت حرف بزنی، مشکل پیدا میکنی
4⃣ و اگر ارزش گذاریهایتان یکسان و مشترک نباشد،
مشکل پیدا میکنید.
ارزش هایتان باید مشابه باشند!
#سه_شنبه_ها_با_موری
#میچ_آلبوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞هرسقوطي پايان كار نيست
💞باران را ببين...
💞سقوط باران قشنگترين آغاز است
#یک_جرعه_عشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تفاوت سحرخیزان و شبزندهداران!
شما جزو کدام دسته هستید؟
🎥 #فیلم_زندگی
یک به یک در آب افکن جمله تر و خشک را
اندر آتش امتحان کن چوب را و عود را
غزل مولانا
تفاوت عود و چوب در بویی است که پس از سوختن شان به مشام می رسد . ما آدمها هم چنینیم. فرق آدمها زمانی است که در تنگنا و سختی قرار می گیرند. وقتی همه چیز بر وفق مراد است، همه خوبند و خوش و آرام.
تفاوت وقتی دیده می شود که در تنگنا و سختی بیفتیم. در رنجها و نا مرادی هاست که واقعیت وجودمان برملا می شود.
چوب و عود تا نسوخته اند ظاهر یکسانی دارند؛ در آتش است که بوی هر یک، حقیقت وجودشان را برملا می کند.
#شعر_زندگی
ﺷﺒﻲ ﺧﺮﻭﺷﭽﻒ (ﺭﻫﺒﺮ ﺷﻮﺭﻭﻱ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺎﻟﯿﻦ) ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ نشه، ﮔﺮﻳﻢ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻳﺪﻥ ﻓﻴﻠﻤﻲ ﺩﺭ ﻳﻚ ﺳﻴﻨﻤﺎ ﺭﻓﺖ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﻓﻴﻠﻢ ﺍﺻﻠﻲ، ﻳﻚ ﻓﻴﻠﻢ ﺧﺒﺮﻱ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺩﺭﺁﻣﺪ. ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺧﺮﻭﺷﭽﻒ ﺑﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﺎﻫﺮ ﺷﺪ. ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺜﻨﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺧﺮﻭﺷﭽﻒ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪن ﻭ ﺑﻪ اﺣﺘﺮﺍﻡ ﺍﻭ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻧﺪ!
ﺧﺮﻭﺷﭽﻒ ﺍﺷﻚ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ و ﻋﻤﻴﻘﺎً ﻣﺘﺄﺛﺮ ﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ، ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻱ ﺷﺎﻧﻪﺍﺵ ﺭﺍ ﺗﻜون ﺩﺍﺩ ﻭ ﺯﻳﺮ لبي ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﻣﺮدک ﺍﺣﻤﻖ! ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ ﻓﻜﺮ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ! ﺍﻣﺎ ﭼﺮﺍ ﻣﻲﺧﻮﺍﻱ ﺳﺮﺗﻮ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ بدی
#طنز_زندگی
#یک_قاچ_کتاب🍉
انسانِ آزاد، مالک زمان است.
کسی که بر مکانی حکمرانی می کند، فقط به ظاهر قدرتمند است. در شهر، دقیقه ها، ساعت ها و سال ها از ما می گریزند و مثل خون از جراحت زمانِ زخم خورده می چکند.
در این کلبه، زمان آرام می گیرد و مانند سگ پیر مهربانی پیش پای مان می خوابد تا جایی که گاهی حضورش را فراموش می کنیم.
من آزادم چون روزهایم این چنین اند.
در جنگلهای سیبری، نوشته سیلون تسون
20.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺"روستا" the village
🎬 فیلم مفهومیِ زیبا
هر کس نیمی از عمرش را در فریب دادن خود تلف می کند.
"آبراهام لینکلن"
فیلم کوتاه: the village
انیمیتور و کارگردان: مارک بیکر
محصول: 1993 انگلستان
برنده جوایز متعدد از جشنواره های مختلف بین المللی
در یک روستای کوچک که توسط فرامین کلیسا اداره می شود، همه چیز از خارج به نظر می رسد مسالمت آمیز است اما اکثریت اهالی روستا گناهکارانی هستند که ریاکارانه به جاسوسی یکدیگر مشغولند..
و راستی و صداقت همواره در زنجیر است..
درین روستای دایره ای هرکس دارای یک راز هست که از بقیه مخفی می کند اما خود به کشف و افشای رازهای همسایه اش مشغول است.
جنایاتی که در روستا صورت می گیرد همواره به وسیله مورچه ها پاکسازی و تمیز میشود..
مجله کتاب زندگی شما را به دیدن انیمیش مفهومی و زیبای "روستا "دعوت می کند.
🎥 #فیلم_زندگی
@Ketab_Zendegi
💥 تنها نهادی که در ایران تغییر نمیکند کدام است؟!
بانک، سینما، اطلاع رسانی، غذا، سیاست و غالب مؤلفه های دیگر همه تغییر کردهاند اما انگار یک نهاد یا یک ساختار هر اتفاقی که می افتد تغییر نمیکند!
▪️ با اتومبیل در شهر تردد می کنی. 50 سال قبل اما چقدر تردد با اتومبیل شخصی در شهر وجود داشت؟
▪️ کانال تلگرامی خود را چک می کنی. 50 سال قبل وسیله اطلاع رسانی چه بود؟
▪️ از طریق اینترنت پول جا به جا می کنی. 50 سال قبل انتقال پول جز با مراجعه به بانک ممکن نبود.
▪️ با فشار دادن چند دکمه می توانی به کانال های مختلف تلویزیونی در جاهای مختلف دنیا سرک بکشی. 50 سال قبل اگر هم تلویزیون داشتی محدود به دوسه کانال بود با تصاویر سیاه و سفید یا تلفن، همه جا همراه توست.
همه چیز در این 50 سال تغییر کرده الا یک نهاد!
▪️ حتی مسجد سنتی دیگر تنها مسجد نیست و در زیر زمین آن هایپر برقرار است و درکنار رستوران تأسیس کرده اند.
▪️ سالن سینما هم سینمای 50 سال قبل نیست و می توان در طبقات فوقانی پردیس های تجاری در سالن های مدرن فیلم تماشا کرد.
▪️ کتاب خواندن هم تغییر کرده و مثل 50 سال قبل نیست. هم روی گوشی می توان کتاب خواند هم کتاب گویا برایت کتاب می خواند. البته در دیاری که دانستن فضیلت نباشد کتاب خوانی چندان هم رایج نیست.
اینها تنها مثال هایی است که نشان می دهد به هر سو و هر جا که می نگری می بینی همه تغییر کرده اند الا یک ساختار!
50 سال قبل خانواده ها چند فرزند داشتند و حالا شمار خانوارهای بی فرزند رو به فزونی است چه رسد به یک یا دو فرزند.
دقت می کنید؟ همه تغییر کرده اند الا یک جا!
✅ اما اینجا کجاست که پس از 50 سال تغییر نکرده؟ مدرسه و ساختار آموزش و پرورش است.
▪️ 50 سال پیش با نمره می ترساندند و حالا هم می ترسانند. 50 سال قبل مهارت ویژه ای آموزش داده نمی شد و تکیه بر محفوظاتی بود که به سرعت رخت بر می بست و حالا هم هست.
▪️ 50 سال قبل کلاس یعنی یک اتاق با تعدادی نیمکت و در فضایی که تنفس گاه دشوار می شد و معلمی که خسته وارد کلاس می شد و یک راست می رفت سراغ کتاب و درس و چشم به چشم یکایک بچه ها نمی دوخت تا ببیند اگر امروز حسن خواب آلود است چرا و آن سوتر اگر نازنین مثل هر روز سر حال نیست چه اتفاقی افتاده است. آنچه انگار فراموش شده «حال» و فرآیند رشد است. وزیر هم درباره کنکور حرف می زند و انگار دغدغه همه « فردا» و کنکور دانشگاه هاست که قاعدتا نباید ربطی به آموزش و پرورش داشته باشد. کنکور یک مسابقه است. کل سیستم آموزشی را که نمی شود بر پایه مسابقه ورود به دانشگاه ها تنظیم کرد.
بچه ها را مدام مقایسه کردن و کار گروهی را یاد ندادن 50 سال پیش بود و حالا هم هست.
بچه، نمره نمی آورد و معلم برای تحقیر یا جلب توجه والدین نمره یک رقمی را درشت تر می نویسد و از کودک می خواهد بیشتر تلاش کند! یک چیز اما عوض شده و آن نوع نگاه والدین است. پدر به جای شماتت فرزند کنار نمره می نویسد: البته بهتر است شما هم شیوه آموزش خود را تغییر دهید.
شماری از معلمان البته چنین می کنند اما ساختار کهنه است. آنها هم گرفتار ساختار کهنه اند و بیش از همه آنها رنج می برند.
▪️ شاید بگویید به جای گچ روی تخته سیاه با ماژیک روی تخته سفید می نویسند یا برخی به تغییر محتوای کتاب های درسی اشاره کنند.
انگار در آموزش و پرورش «در» به روی همان پاشنه می چرخد که از 50 سال پیش می چرخیده است.
▪️ بچه ها همچنان حفظ می کنند. همچنان مهارت های زندگی را نمی آموزند. همچنان انقلاب هوش در مدارس به جریان نبفتاده و به جز استفاده های ابتدایی و ابزاری اتفاقی نیفتاده و 90 درصد بودجه آموزش و پرورش صرف حقوق و مزایا و پاداش ها می شود و با این حساب تفاوتی ندارد که کی وزیر است. چون 10 درصد بودجه را بیشتر در اختیار ندارد.
این که پدر و مادرها همان حرف هایی را در مدرسه بشنوند که خودشان موقع تحصیل می شنیدند و حتی شکل ظاهری هم تغییر نکرده تنها به درد تجدید خاطره و احساس نوستالژیک می خورد.
🤔56 سال قبل و در سوم دی ماه 1340 محمد درخشش وزیر وقت آموزش و پرورش که در آن زمان به آن وزارت فرهنگ می گفتند در پیامی تصریح کرد: مصمم هستیم تحولی در برنامه های تحصیلی به وجود آوریم. 50 سال است که همه از تصمیم به تحول و تغییر خبر می دهند و یگانه اتفاقی که رخ نمی دهد همین تغییر است.
💡یک بار دیگر به این موضوع فکر کنیم که چرا همه جا تغییر کرده ولی این نهاد تغییر نمی کند؟ نه این که دیگران که می گوییم تغییر کرده اند الزاما رو به جلو بوده اما به هر رو تغییر می بینی. یا نه این که دراینجا هیچ کس نخواهد، اما انگار نمی شود که نمی شود!
—---—
✍ مسعود پاشایی
#یک_لحظه_تامل
@Ketab_Zendegi