#ماه_عـزا🏴
#روز_ششم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن
پـاسی از شب گذشتہ بود، تاریڪی خیمہ ها را برا گرفتہ و یاران حسین دور هم جمعند.
خدایا چه خبر شده است؟
چرا همہ در هول و هراس می باشند؟
مولا به اصحاب خود چہ می گوید؟
آقا #عبدلله_الحسین به زبان حال چنین گفت :
هرڪس امشب بماند ڪشتہ خواهد شد
سپاه دشمن فقط با من ڪار دارند و شما می توانید از این صحرا بروید. شما را رها می کنم تا هرڪہ می خواهد برود.
اما طرف دیگر ،دل هایی بود ڪہ ڪلام مولا را می شنیدند .
بمانیم یا برویم؟
آیا جز این است ڪہ خویش را به ڪشتن خواهیم داد؟
پس زن و فرزند ایشان چه خواهد شد؟
عده ای با این افکار
اما دل هایی هم منور از نور خدا.
مگر امکان دارد فرزند رسول خدا را تنها بگذاریم؟
مگر می توان سعادت آخرت را با شقاوت دنیوے معاوضه کرد؟ .....
هیهات! هیهات!
عده ای از تاریڪی شب استفاده ڪردند و رفتند. اما عده اے ننگ را از خویش به دور ڪردند.
این بار اتفاق دیگرے افتاد و امام حسین نام یڪ یڪ شهداے ڪربلا را بر زبان جارے می ڪند. مگر وجود جوان نازنین و زیبا روے #قاسم هر لحظه بی تاب و مشتاق دمی بود که نامش را از لسان عمویش بشنود.اما نشنید.
تاب نیاورد و از ایشان پرسید:عمو جان :من نیز کشته خواهم شد؟
امام از او پرسید : شهادت درکام تو چگونه است؟
قاسم پاسخ داد : احلی من العسل. امام فرمودند:عمویت به فدایت.فردا توهم کشته خواهی شد.
عصر عاشورا است و گل ها یڪی یڪی پر پر میشوند و قلب ها می سوزند و همچنین عطش جگر ها آشڪار است.
حضرت قاسم، هراسان منتظر اذن مولاست.
چند بار خدمت مولایش می رسد و اذان می خواهد،اما جوابی نمی شنود و باز می گردد.
گویا امام هم قلبی آتشین و دردناڪ دارد.
اما این بار ملتمسانه از آقا اذن می خواهد و آقا #رخصت می دهد.
حضرت قاسم شجاعانه به میدان می رود. رجز می خواند و پس از نبردی سخت بر زمین می افتد.
نالان عمویش را صدا می کند.
امام سریعا بر بالین وی حاضر می گردد و می فرماید:بہ خدا سوگند بر عمویت سخت است این ڪہ او را به #یاری بخوانی و او نتواند تو را جواب دهد،یا جواب دهد اما نتواند تورا #یاری کند، یا آنڪہ تو را یارے دهد ولی سودے به حال تو نداشتہ باشد.
آشنا بود آن صداےِ آشنایی ڪہ زدے
ڪربلا بیت الحسن شد با صدایی ڪہ زدے
خواهرم را بیشتر از هر ڪسی خوشحال ڪرد
بانگ "إنّے قاسِم بن المُجتبایے" ڪہ زدے
#کانون_خادمین_گمنام_شهدا
🆔 @khgshohada_ir
#ماه_عـزا🏴
#تاسوعا_حسینی
#یا_قمـر_بنـی_هاشـم
ارباب اذن #سقا را میدهد
سقای #ڪربلا راه می افتد باصلابت و هیبت همیشگیش
زیر لب میگوید
دعا ڪنید تا بر می گردم، غنچہ سرخ دهان شش ماهہ، در هجوم باد هاے داغ و سوزان پرپر نشود و ماهی خنده بر لب هاے خشڪ سہ سالہ، از بی آبی نمیرد
سایه بان خستہ خیمہ اگر ڪمی طاقت بیاورد و نشڪند، براے دخترڪان آفتاب نشین، ترانہ باران می آورم و بوسہ هاے داغ عقیلہ قبیلہ بر تن تب دار سجاد (ع) را به خنڪاے نسیم می سپارم.
دعا ڪنید تا بر می گردم، #مشڪ هاے خالی به غارت نرود و تازیانہ ها، لب هاے تشنہ را به جاے آب، بہ خون میهمان نڪنند و آب #مشڪ من به خاموشی سینہ هاے, سوختہ برسد، نہ بہ دامن هاے آتش گرفتہ.
لالایی مرغان دریایی را در گوش #گهواره ناآرام بخوانید تا گلوے #عطشناڪ، با تیر سہ شعبہ سیراب نشود!
دعا ڪنید تا بر می گردم ، حسین تشنہ لب پا به #گودال قتلگاهش نگذاشتہ باشد و ڪاسہ #آب من، زودتر از خنجر قاتل به گلوے او برسد.
اما اگر بر نگشتم ،چشم هایم را به خاڪ علقمہ بسپارید ؛ چشمہ اے جوانہ خواهد زد، از اشڪ هایی ڪہ در چند قدمی فرات، بر خاڪ حسرت ریخت.
#آب_بہ_خیمہ_نرسید_فداے_سرت...
#کانون_خادمین_گمنام_شهدا
🆔 @khgshohada_ir