[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ #امام_خامنهاے(حفظهالله):
♦️غلبه و قدرت متعلّق به آن ملّتی
و آن مردمی است که معتقدند اگر در
این راه برایشان خطری پیش بیاید،
ضرری پیش بیاید، شهادت و از دنیا
رفتن پیش بیاید، آنها برنده هستند،
بازنده نیستند؛ آن ملّتی که این روحیه
را، این اعتقاد را دارد، شکست برای آن
ملّت وجود ندارد؛ این ملّت پیش خواهد
رفت، همچنانکه ملّت ایران در راهِ بسیار
پُرخطر و پُرزحمت خود، تا امروز پیش
رفته است.
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌷| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #سپیدانھ🌅 ]
🍁زندگے چیست؟
به جز لحظہ خندیدن تو !😄
🍁صبح یعنے ڪہ
چراغانے ام از لبخندتــ ...😊✨
#صبحتان_منور_بہ_نگاه_شهدا
#شهیدمدافع_حرم_اباالفضل_راه_چمنی
[و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
1_422930050.mp3
4.78M
[ #کبوترانہ🕊 ]
📝 موضوع: #وظایف_منتظران
📌 قسمت دوم
برگرفته از کتاب مکیال المکارم
👤 استاد #ابراهیم_افشاری
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #شہید_زندھ💖 ]
روزی ما پشــت دیــوارهــای بصــره میجنگیــدیم اما امــروز پشــت دیـواهـای بیــتالمــقدس هستیم و باید بگویم تا نماز در بیــت المقــدس یک یا حســین دیــگر.
#حسین_یکتا
[شࢪط شهید شدن شہید بودن استـ😉]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #جاماندھ😓 ]
حال یک
جامانده را
جامانده
میفهمد فقط ..!
#رزمنده
#لشکر57_لرستان
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
[من سࢪما زده را دریاب و بگیࢪ زمین گیر شدمـ😥]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
خادم مجازی
[ #عشق_نامہ💌 ] #نخل_های_بی_سر #قسمت_چهل_هشتم از دهانة كوچه ها، برانكاردهايي كه زخمي ها را در آغو
[ #عشق_نامہ💌 ]
#نخل_های_بی_سر
#قسمت_چهل_نهم
صالح سر به عقب برمي گرداند و پيِ چيزي مي گردد. بعد با دست به همـان
سمت اشاره ميكند: اوناها؛ دارن ميان. ☺️
ناصر سمتي را كه صالح اشاره كرد، نگاه مـي كنـد . 👀
فرهـاد و بهـروز را پـاي ديواري - كه تركش شكمش را سوراخ كرده - ميبيند. 🧐
صالح دلنگران ميپرسد:
ـ اون استيشنو ديدي؟
ناصر دستپاچه ميشود:
ـ جلوي فرمانداري؟
ـ آره، ديدمش؛ چطور؟
صالح سكوت مي كند. حرفي را كه ميان گلويش مانده، بالا و پايين مي برد و
دنبال چيزي ميگردد تا كلامش را عوض كند: 😞
ـ هيچي؛ ميگم يعني ديديش؟
ـ چي ميخواستي بگي صالح؟ نكنه جهان آرا توش بوده؟😢
ـ نه، نه، مطمئن باش اون نبوده!
ـ پس كي بود؟ چرا حرفتو خوردي؟
صداي سوت خمپاره، از جايشان مي كند و روي خـاك داغ و سـوخته كنـار شط، بر زمينشان مي كوبد. 😱مـي خوابنـد و منتظـر صـداي انفجـار لحظـه شـماري ميكنند. خمپاره در شط منفجر مي شود و آبش را همراه تركش ها به كنـاره هـاي
شط مي كوبد. چند قطره آب بر سر و صورت ناصر و صالح ميپاشد و بـا خـود خنكي گذرايي مي آورد. بلند مي شـوند . قبـل از اينكـه ناصـر دنبـال سـ ؤالش را
بگيرد، صالح ميگويد:
ـ جريان مدرسه رو خبرداري؟
ـ نه! كدوم مدرسه؟
ـ مدرسة سپاه.
چشم هاي ناصر گشاد مي شود و در چهرة سـوخته و تـازه سـال صـالح، پـي شنيدن خبر، بيقراري ميكند: 👀
ـ مدرسه سپاه؟ حتماً زدنش؛ هان؟
صالح سر ميجنباند:
ـ آره.
ـ چطور زدن؟
ـ آشش كردن!
دست زخمي ناصر، بي اختيـار بـالا مـي رود و بـر سـرش كوفتـه مـي شـود .
دلنگران ميگويد:
ـ يا اباالفضل! كيا اون تو بودن؟ 😭
از پشت ديـوار روبرويـشان شـليك مـي شـود . خـود را پنهـان مـي كننـد و
چشم هايشان را براي پيدا كردن رد، تيز مي كنند. صالح در حالي كه كمين گرفته
ادامه ميدهد:
ـ شهيد زياد نداشتيم، اما زخمي زياد بود . ستون پنجم، دقيق بهـشون گـزارش داده بود.😔
[در دنیاے مدࢪن📱
به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ #امام_خامنهاے(حفظهالله):
♦️ما در بیان زندگینامه شهیدان سعی
کنیم سبک زندگی اینها را تبیین کنیم،
این مهم است... این شهیدی که شما از
فداکاری و شهادت او در میدان جنگ به
هیجان میآیید، در داخل زندگی خانوادگی
چهجوری مشی میکرده؟
اینها خیلی مهم است. [1395/07/05]
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌷| Eitaa.com/Khadem_Majazi