eitaa logo
واحد خواهران حسینیه اندیشه (کریمه ولایت)
114 دنبال‌کننده
397 عکس
152 ویدیو
130 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ولتنصرنه خدا که برای بنده‌هایش جز لذّت و سرور و ، چیز دیگری نخواسته. برای همین از همه‌شان خواسته تا زیر بار هر کسی نروند و بارکشِ دیگران نشوند. «» را برای‌شان خواسته که یک‌تنه به دل طوفان‌ها و بحران‌ها می‌زد و به جای این‌که باری به دوش بقیه بگذارد، راه را برای بقیه باز می‌کرد و بعد دست‌شان را می‌گرفت تا به راه بیایند. البته که نگذاشتند مردم طعم را بچشند و به جایش جرعه‌جرعه در حلقوم‌شان ریختند. اما مردتر و امیرتر از این حرف‌هاست. خودش گفت: «ما یزیدنی کثره الناس حولی عزّه» جمع‌شدن مردم دور من، چیزی به عزّتم اضافه نمی‌کند. با کم و زیاد شدن مردم، نه کم می‌شود نه اضافه می‌شود و نه حتی هرز می‌رود. مگر می‌شود خدا همچین و برای بشریت بفرستد و بعد نافرمانی مردم، جلوی تابیدنِ نور علی را بگیرد؟! و مؤمنین زیر سایه‌ی او باشند اما به لذت و بهجت و سرور نرسند؟! اگر شک دارید، بیایید برویم سراغ تفسیری که حضرت صادق از آیه‌ی هشتادویکِ سوره‌ی آل عمران به یادگار گذاشته. همان‌جایی که خدا برای‌مان از میثاق و عهد انبیائش حرف می‌زند و خبر می‌دهد که «و اذ اخذالله میثاق النبیین... ثم جاءکم رسول مصدّق لما معکم لتؤمنّن به و لتنصرنّه» «اباعبدالله این آیه را خواند و گفت: همه‌ی انبیاء پیمان بستند که به محمّد ایمان بیاورند و وصیّ او را یاری کنند... والله که خدا هیچ نبیّ و رسولی را نفرستاده مگر این‌که همه را به دنیا باز می‌گرداند تا در رکاب علی‌بن‌ابی‌طالب بجنگند.» مومنین که هیچ؛ حتی رشد و هم، کنار رکاب و در جوار نعلینِ پُر وصله‌ی او رقم خورده تا علی به رخ تمامی کشیده شود. خدا «عالَم » را به راه انداخته تا بندگانش ذرّه‌ای از «» را بچشند و زندگی با او و فرزندانش را کنند. خدا که برای بنده‌هایش جز لذّت و سرور و ، چیز دیگری نخواسته... ـ در این دنیای و ، آدم خوش‌سلیقه باید به چه عشقی زندگی کند جز عشقِ حضور در عالم و شمشیر زدن در رکاب ؟! این بزم برای اهل رزم است و می‌گویند فقط «مؤمنین محض» را به آن لشگرِ رجعت‌کرده راه می‌دهند... به امید گرفتن یک عیدی بزرگ در این روز عید، صلواتی هدیه می‌کنم به روح پرفتوحِ «سعد بن عبدالله قمی» که با کتاب «»، این حدیث و بسیاری از روایات کم‌نظیر در وصف مقامات حضرت حیدر و آقازاده‌هایش را برای‌مان باقی گذاشت و مثل بقیه‌ی ی عظام شیعه ثابت کرد که نور علی از طریق پیرغلام‌هایش به دیگران می‌رسد... عیدتون مبارک التماس دعا @msnote @hoseiniyehandisheh
•••─━━━⊱🔷✦◇﷽◇✦🔷⊰━━━─••• الایمان مخالط لحمک و دمک وقتی چیزی می‌خوریم، فوقش مزه‌اش را حس کنیم و پایین رفتنش از گلویمان را؛ اما از اینکه در مری و معده مان چه بر سرش می‌آید و روده چطور با آن تا می‌کند و چطور تبدیل به خون می‌شود و در سراسر بدن پخش می‌شود، هیچ درکی نداریم. یا وقتی ضربه‌ای به بدنمان وارد می‌شود، فقط درد را حس می‌کنیم اما جنب و جوش اعصاب و مغز و رگها و سلولها را برای مداوا و ترمیم حس نمی‌کنیم. ماها اینطور هستیم و نسبت به بسیاری از کنش‌های جسم مان اشراف نداریم. بخاطر همین طبیعی است که وقتی میشنویم که «درآوردن تیر از پای علی را به وقت نماز موکول کردند»، سریع می‌گوییم: «حضرت عجب حضور قلبی داشته» و بحث را در همین جا خاتمه می‌دهیم. اما به گمانم، مساله عمیق تر از این حرفاست! کسی که گفته «انی بطرق السماء اعلم منی بطرق الارض» و تاریخ را در پنجه‌ی خود گرفته، حتما به تمامی پیچیدگی‌های جسم خودش مُشرِف است و در آنها حاضر و با همه وجوه روحی و جسمی خود در مقابل خدا حاضر می‌شود.  میخواهم بگویم تیر را از پای در نماز بیرون کشیدند چون علی با تک تک سلولهای بدنش در نماز حاضر است و تمامی ذرات وجودش، غرق در اراده‌ی الهی است و نه فقط قلبش. خب همچین جسمی، طبیعی است که انقدر غرق درلذت حضور اراده‌ی حق باشد که درد تیر را حس نکند. اینها البته تخمین من نیست؛ فکر کنم پیامبر هم همین را به علی می‌گفت، وقتی فرمود: و الایمان مخالط لحمک و دمک ایمان با گوشت و خونت ترکیب شده ... @msnote
•••─━━━⊱🔷✦◇﷽◇✦🔷⊰━━━─••• ♦الیک تأمیلی...♦ ✅ خب چه کار کنیم؟ عادت کرده‌ایم دیگر. عادت کرده‌ایم که ذهن‌مان هی از این کلمات شما بپَرد به آن جمله‌های‌تان، از این نور به آن نور، از این دُرّ و گوهرها به آن لعل و لُعبت‌ها. مثل وقتی که می‌خوانیم و به «الیک تأمیلی» می‌رسیم و فریاد می‌زنیم که «امیدواری‌م به توست». بعد لب‌های مبارک حضرت را تصور می‌کنیم که لابد موقع خواندن این دعا از اشک خیس شده و با گفتن این جمله در مدینه و مثلاً کنار قبر نبی‌اکرم، داشته به تاریخ امید می‌داده. 〰〰🔸🔹🔸🔺🔸🔹🔸〰〰 ✅ بعد دوباره همان لب‌ها را تصور می‌کنیم که این «تأمیلی» را جای دیگری هم تکرار کرده: وقتی سیدالساجدین به اطراف کوفه رفته و به نقطه‌ای رسیده و همانجا ایستاده و گریه کرده _ و لابد لب‌هایش خیس اشک شده _ و کنار قبر گمشده‌ی علی، سلام به جدش را شروع کرده: «السلام علی ابی الائمه و خلیل النبوه...» و گفته و گفته تا برای درخواست شفاعت از پسر ابوطالب، از این واژه‌ها کمک گرفته: «و لی حق موالاتی و تأمیلی» من حقی دارم، حق دوست‌داشتن تو و حق امیدواری به تو... 〰〰🔸🔹🔸🔺🔸🔹🔸〰〰 ✅ کدام دم و دستگاه است که بخاطر امیدبستن، حقی برای کسی قائل بشود؟! قربان خودت و دستگاهت بروم که کارتان از گذشت و بخشیدن گذشته و همینطور برای ما حق درست می‌کنید... حق امیدواری و امیدبستن! ای که «الیک تأمیلی»! من برای شب قدری _ که آن را هم خودت درست کردی _ به تو امید بستم‌ها... قربانت بروم که شب را با یاد و خون علی گره زدی و یک حق دیگر هم برای دوستدارانش دست و پا کردی تا شب قدر شان تضمینی بشود و وسط سینه‌زدن و اشک ریختن در چنین شبی، بتوانند امیرالمومنین را پیش خدا بهانه کنند و به علی بگویند: «و لی حق موالاتی و تأمیلی» 〰〰🔸🔹🔸🔺🔸🔹🔸〰〰 ☑_ می‌شود بگویی که این چه وضعی است؟ می‌شود توضیح بدهی که چرا این قدر خوبی؟ @msnote
✳️به مناسبت سی و یک سال تمام پرچمداری توحید✳️ 🔆صفحه اول🔆 🔸 به برکت درس تفسیر «حاج‌آقا»، شب‌های جمعه مشتری‌اش شده بودم؛ مشتری « ». همان سوره‌ای که «ابن بابویه» از امام‌صادق(ع)، این فضیلت را برایش نقل کرده بود: «این سوره، فقط برای امیرالمومنین(ع) است و هیچ‌کس در آن با ایشان شریک نیست و هر کسی شب‌های جمعه آن را بخواند، از رفقای امیرالمومنین خواهد بود». تفسیر بی‌نظیر «حاج‌آقا» هم خیلی خوب، این روایت را با مضمون سوره تطبیق می‌داد: روز قیامت، واقعه‌ای است که هیچ‌کس نمی‌تواند تکذیبش کند و آنهایی را که در دنیا بالا بودند، پایین می‌آورد و آنهایی را که پایین بودند، بالا می‌برد و بعد از به هم‌ریختن وضعیت دنیا، انسان‌ها را سه دسته می‌کند: مقربین و اصحاب یمین و اصحاب شمال. و معیار همه این بالا رفتن‌ها و پایین‌آمدن‌ها و مقرب‌بودن یا یمینی‌شدن یا شمالی‌ماندن «علی» است و درجات بهشت و جهنم از او آب می‌خورد و با دوری از او یا نزدیکی به او تعریف می‌شود؛ همان کسی که به تعبیر زیارات، «الحاکم یوم الدین» است و حکم‌فرمای روز جزا. 🔸 روز قیامت، وقت جریان ولایت (ع) است بدون هیچ مانعی و سوره واقعه دارد آن دوران شیرین را برای‌مان به تصویر میکشد و «شیخ صدوق در أمالی» این وضعیت را با جزئیات برای‌مان نقل کرده: وقتی پیامبر(ص) از هزار پله‌ای که فاصله بین هر کدام‌شان، مسیر یک‌ماه دویدن یک اسب چالاک است، بالا می‌رود و در مقام «وسیله» قرار می‌گیرد، «رضوان» که فرشته‌ی مسئول بهشت و «مالک» که فرشته‌ی مسئول جهنم است، نزدیک می‌شوند و عرض می‌کنند: _ «ما رضوان و مالک، خزانه‌داران بهشت و جهنم هستیم و این‌ها کلیدهای فردوس و دوزخ است که خدا آنها را برای تو فرستاده» و نبی‌اکرم(ص) می‌گوید: _ «آنها را پذیرفتم و ستایش خدای را که چنین فضیلتی به من داد. کلیدها را به برادرم علی بسپارید.» و علی(ع) با کلیدهای بهشت و جهنم به سمت دوزخ می‌رود و بر در آن می‌ایستد... و شروع میکند: _ ای جهنم! این دوست من را رها کن و آن دشمن من را بگیر و اطاعت جهنم از علی(ع) در آن روز، بیشتر از اطاعت برده‌های شما از شماست...» 🔸 این جزئیاتی که همه‌شان حول محور علی(ع) می‌چرخیدند و با جزئیات سوره واقعه در توصیف بهشت و جهنم و مقربین و اصحاب یمین و اصحاب شمال ترکیب می‌شدند و بعد کنار وعده‌ی «رفاقت با امیرالمومنین برای قاری واقعه در شب جمعه» قرار می‌گرفتند، کلی عشق و حال و صفا درست می‌کرد که من را مشتری سوره واقعه کرده بود. البته این حال‌های خیالی و عبادت‌های گل‌وبلبلی با وضع خراب من جور در نمی‌آمد. یعنی یک جای کار ایراد داشت ولی دقیقا نمی‌دانستم کجا؟ تا وقتی به این روایتی رسیدم که کلینی عزیز از حضرت صادق نقل کرده بود و داشت آیات آخر سوره را توضیح می‌داد: «پیامبر درباره آیه‌ی «و اما إن کان من اصحاب الیمین فسلامٌ لک من اصحاب الیمین» به علی(ع) گفت: آنها شیعیان تو هستند؛ [آنها کسانی هستند که] فرزندان تو از این‌که توسط آنها کشته شوند، سالم و سلامت می‌مانند.» 🔸یعنی آخرین چیزی که از ما بر می‌آید همین است که شما را نکشیم؟! یعنی ضعف و ناتوانی و جاهلی و کاهلیِ ما این‌قدر زیاد است که به همین از ما راضی هستید؟! پس وضع مان این قدر خراب است که در مقابل این همه دشمنی و کینه و عناد و انکار و حمله و هجمه و تیر و شمشیر که دنیاپرستان به سمت شما روانه میکنند تا ظلمات لذت‌های‌شان با نور خداپرستی شما روشن نشود، به کار نمی آییم؟! مثل این‌که جواب تمام این سوالها مثبت است و گرنه چرا در دعای ندبه باید درباره پسر و یادگار علی(ع) در بین ما بگوییم: «...تحیط بک دونی البلوی و لاینالک منّی ضجیج و لا شکوی» تو را _ و نه من را _ بلا احاطه کرده و در برگرفته اما هیچ ضجه و ناله و شکایتی که از من به تو برسد، ندارم...» شما غرق طوفان بلاها و مصائبی هستید که از جسارت کفار و منافقین به شما می‌رسد و ما هم آن کنارها، پناه گرفته‌ایم و فقط شما را نمی‌کشیم و البته دوست‌تان هم داریم و به این دوستی خوشیم و شکایت و ناله‌ای نداریم جز از وضعیت دنیایی‌مان... این داستان ماست؛ بخشی از اصحاب الیمین. ◀️ادامه دارد ...👇👇👇 ✅ @HossiniehAndisheh
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• ♦️خبر بزرگ♦️ 🔹«ابن بابویه» از امام باقر نقل کرده که خواندن سوره‌ی «صاد» در شب‌های جمعه چه فضیلت‌هایی دارد. همان «صاد»ی که بنا به نقل «کلینی» از امام صادق، چشمه‌ای در ستون راست عرش است و وقتی پیامبر به معراج رفت، به او گفته شد: به «صاد» نزدیک شو و از آن وضو بگیر و آن موقع بود که نماز پیامبر در معراج شروع شد. همان معراجی که خدا در آن، با گویشی مثل گویش علی، با پیامبرش حرف می‌زد. همان «علی» ای که اتفاقا خدا در سوره «صاد» از او صحبت کرده: «قل هو نبأ عظیم انتم عنه معرضون... بگو او خبری بزرگ است که شما از او روی‌گردانید» همان خبر بزرگی که در نجف روبروی ایوانش می‌ایستیم و زیارتی را که نقلش کرده، می‌خوانیم: السلام علیک ایها النبأ العظیم... ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🔹طبیعی هم هست. در میان سیل امّت‌هایی که به پیروی از «ائمه نار» به سوی دنیا و لذاتش می‌دوَند و کفرآلود یا نفاق‌زده در سرابی از تاریکی غوطه‌ورند، وقتی مردی پیدا می‌شود که به تنهایی در مقابل امواجی به بزرگیِ جوامع می‌ایستد و در دفاع از خداپرستی، یک‌تنه به میانه‌ی این سیل می‌زند و استوار و متین به سمت آخرت می‌رود و نور به مرداب ظلمات می‌پاشد، تصادم‌ها و تقابل‌ها قطعی می‌شود و در وسط همین درگیری‌هاست که «خبرهای بزرگ» تولید می‌شود. علی همان خبر بزرگ است که از شمشیر تا سکوتش و از خشم تا بردباری‌اش، آبروی دشمنانش را برده و قدرت الهی را به رخ کشیده و قلب‌ها را ذوب کرده و تا آخر تاریخ، خبرسازِ عرصه‌ی درگیری دنیاپرستان با آخرت‌گرایان شده است... ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🔹انگار مرام «خبرسازی» است و این مرام حتی در غیبت فرزندانش نباید تعطیل شود. اصلاً «نیابت عامّه» را برای همین گذاشته‌اند که در مقابل قدرت‌های مادی قد علم کند و با قوّت ایمان و ظرافت فقاهتش، قدرت برای مومنین به ارمغان بیاورد و برای خداپرستی سنگر درست کند و با اقتدار مظلومانه‌ی توحید در مقابل ابهت طغیان‌گران، خبر بسازد و این‌طور، برترین قدرت جهان را به بشریتِ عاشق قدرت نشان دهد... ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🔹 مثل چی؟ مثل انقلاب خمینی که با دست خالی پیروز شد و با وجود این‌که همه ابرقدرت‌ها برای نابودی‌اش ائتلاف کرده‌اند، با ماندگاری‌اش، ابهت بت‌پرستی مدرن را شکسته و فرمول‌های کنترل مادّی را به باد داده و خبرسازی کرده و با تولید جرأت روحی در جهان اسلام، زلزله‌ای در منطقه مسلمین به راه انداخته و حتی صدای توحید را تا فرسنگ‌ها دورتر به وجدان بشریت رسانده؛ آنجا که مبلغ شیعه در برزیل (مهد مسیحیت کاتولیک) از نماینده پاپ شنید که با پیروزی‌های ایران خوشحال می‌شود و از شکست‌هایش ناراحت و با تعجب گفت: «ما مسلمانان که رقیب دین شما هستیم» و پاسخ شنید: «شما به خداپرستی و دین‌داری آبرو دادید و آبروی شما، آبروی ماست.» ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🔹به یاد کبیر که هنوز هم از فراز دهه‌ها فراق، عظمتش قلب‌مان را گرم می‌کند و خبر می‌سازد و ما را به یاد قدرت خدا می‌اندازد و به یاد شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شب‌های جمعه که آینه‌ای از یقین پولادینِ عزیز برای دفاع از حیثیت توحید و موحدین در سراسر خاورمیانه بود و با فرماندهی بی‌نظیرش و تشییع جنازه‌ی حیرت‌آورش، خبر بزرگ روزگار ما شد و به یاد مرحوم استاد که از خبرهای بزرگ بعدی حرف می‌زد: «شدّتی که هیتلر برای دنیاخواهی و کشورگشایی داشت، باعث شد که محاسبات موجود برای ساخت بمب را کافی نبیند و سفارش بمب جدیدی را بدهد که منجر به ساخت بمب اتم شد. بر عکس آن، شدّت آقای خمینی هم در آخرت‌خواهی تا حدّی است که محاسبات موجود حوزه و دانشگاه نه تنها به درد اداره انقلابش نمی‌خورد؛ که موجب هرج و مرج و ناهنجاری در روند انقلاب می‌شود. عمل ایشان به نحوی است که سفارش تولید علوم جدید برای اداره کشور می‌دهد...» ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🖊: سروش sapp.ir/msnote ایتا Eitaa.com/msnote بله https://ble.im/msnote تلگرام https://t.me/msnote