•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─•••
▪️سادهسازیِ یک روضهی پیچیده▪️
🏴خدا هم اگر نگفته بود، خودمان با این همه زیباییهای طبیعی و تکوینی، عشقبازی میکردیم و بخش بزرگی از عمر و پول و حیثیتمان را خرجشان میکردیم. چه برسد به اینکه خودش، کلّی از «جمال» و «زینت» و «حُسن» در کتابش برایمان گفته. از «لکم فیها *جمال* » که در توصیف همراه شدنمان با طبیعت است؛ تا «إنّا جعلنا ما علَی الارض *زینه* لها» و « *زینّا* السماء الدنیا بمصابیح» که زیباییِ آسمان و زمین را حکایت میکند. در آخر، از جریان «حُسن» در بین تمامی آفریدههایش خبر داده و کار را تمام کرده: «الذی *أحسن* کلّ شیء خلَقه»: خدایی که هر چیزی را آفریده، زیبا آفریده.
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴اما به نظرم، در توضیح این آیات باید خیلی احتیاط کرد. چرا؟ به خاطر حرف کسی که تمام علم قرآن، از قلب پیامبر به قلب او منتقل شده و نور ولایتش در وجود همهی مخلوقات جاری شده. به خاطر حال کسی که در اوج احساس هم، در قُلّهی عقلانیت ایستاده. یعنی به خاطر روضهای که علی بعد از دفن زهرایش برای پیامبر خواند:
*ما أقبح الخضراء و الغبراء یا رسولالله*
«بعد از فاطمه، چقدر آسمان و زمین زشت شده است؛ای پیامبر خدا!»
مگر حقیقت قرآن در گفتار و رفتار علی مجسم نشده؟ پس همهی آن آیات زیبایی را باید بر اساس این حدیث شیدایی تفسیر کرد.
🏴البته عقل غیرمعصوم در برابر این حقائق، کاری از دستش بر نمیآید مگر برداشتی سادهانگارانه از مسائل پیچیده. نمیدانم؛ شاید در این وانفسای نادانی، تعریفِ نبیّاکرم از پارهی تنش راهگشا باشد: «لو کان *الحُسن* شخصاً لکان فاطمه* «اگر امکان داشت که همهی زیبایی و حقیقت آن، به شکل یک انسان در بیاید، میشد فاطمه.»
اگر زیبایی و ظرافت و لطافتی در دنیا دیده میشد، بند به وجود زهرا بود و حُسن و جمال و زینت تنها وقتی در مخلوقات جاری میشد که ارادهی دختر پیامبر به میان میآمد. پس عجیب نیست که علی سر از مزار فاطمه بردارد و تمام دنیا را زشت ببیند. ببیند که با شکستن پهلوی زهرا، یک پایهی خلقت شکسته شده و دنیا بدون منشأ زیبایی، دارد تلو تلو میخورد و لَق میزند. وقتی حقیقتِ حُسن زیر خاک برود، نباید شکّ کرد که عالَم، مقهور قُبح شده است. انگار علی بعد از مصیبت زهرا، جهان را شهود کرد و حاصل مکاشفهاش اینقدر سنگین بود که فقط میتوانست با پیامبر در میان بگذارد: «ما اقبح الخضراء و الغبراء یا رسولالله ...»
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴اصلاً من یک پیشنهاد میدهم؛ میگویم حتی اگر قرار است قرآن فقط با قرآن تفسیر شود، بعد از شهادت صدّیقهی کبری باید تمام آیات جمال و حسن و زینت را زیرمجموعهی این آیه قرار داد:
*ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت ایدی الناس*
فساد در خشکی و دریا آشکار شده بخاطر آنچه که «دستهای مردم» فراهم آورده.
میدانید که؟ «دستهای مردم»؛ دستهای بعضی از مردم مدینه، سنگین بوده و بدجور با گونههای حُسن و جمال تا کردهاند. بعد از آن، زمین و آسمان زشت شده و خشکی و دریا به آتش کشیده شده و فساد، سر و رویمان را گرفته است ...
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴 «امّالائمّه» به فکر ما بود و حُسن و جمال را برای فرزندانش به ارث گذاشت. یعنی بعد از زشت شدن دنیا، امیدِ «زیبایی» به «پسران فاطمه» بود؛ اما امروز تکتکشان را از دست دادهایم و در وضعیتی هستیم که هر جمعه باید بگوییم: «این السبیل بعد السبیل؛ این الخیره بعد الخیره؛ این بقیهالله ...». شما را نداریم و دلهایمان را به جاهای دیگری بُردهاند و به اسم فهم عقلاء، تجارب بشری و دستاوردهای مدرن، میل و پسندِ امّت پیامبر را عوض کردهاند و ذائقه و زیباییشناسی ما را تغییر دادهاند.
حالا بدون شما، برای رسیدن به زندگی زیبا و زیباییهای زندگی سگدو میزنیم... همینقدر نفهم ... همینقدر بدسلیقه ... همینقدر بیامام ...
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴پینوشت: من نمیدانم #کاظم_بهمنی ، از این شعر دقیقا چه مقصودی داشته اما من آن را بنا بر تخیّلی که از مکاشفهی امیرالمومنین برایتان نوشتم، زمزمه میکنم:
همین که روح زخمیت سبک شد از لباسها
زدند روی دستشان مکاشفهشناسها
تو درد و روضه نیستی تو راز آفرینشی
تو را زدند کافران پرت شود حواسها
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🖊: #محمدصادق_حیدری
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه
#حضرت_زهرا
@msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─•••
▪️سادهسازیِ یک روضهی پیچیده▪️
🏴خدا هم اگر نگفته بود، خودمان با این همه زیباییهای طبیعی و تکوینی، عشقبازی میکردیم و بخش بزرگی از عمر و پول و حیثیتمان را خرجشان میکردیم. چه برسد به اینکه خودش، کلّی از «جمال» و «زینت» و «حُسن» در کتابش برایمان گفته. از «لکم فیها *جمال* » که در توصیف همراه شدنمان با طبیعت است؛ تا «إنّا جعلنا ما علَی الارض *زینه* لها» و « *زینّا* السماء الدنیا بمصابیح» که زیباییِ آسمان و زمین را حکایت میکند. در آخر، از جریان «حُسن» در بین تمامی آفریدههایش خبر داده و کار را تمام کرده: «الذی *أحسن* کلّ شیء خلَقه»: خدایی که هر چیزی را آفریده، زیبا آفریده.
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴اما به نظرم، در توضیح این آیات باید خیلی احتیاط کرد. چرا؟ به خاطر حرف کسی که تمام علم قرآن، از قلب پیامبر به قلب او منتقل شده و نور ولایتش در وجود همهی مخلوقات جاری شده. به خاطر حال کسی که در اوج احساس هم، در قُلّهی عقلانیت ایستاده. یعنی به خاطر روضهای که علی بعد از دفن زهرایش برای پیامبر خواند:
*ما أقبح الخضراء و الغبراء یا رسولالله*
«بعد از فاطمه، چقدر آسمان و زمین زشت شده است؛ای پیامبر خدا!»
مگر حقیقت قرآن در گفتار و رفتار علی مجسم نشده؟ پس همهی آن آیات زیبایی را باید بر اساس این حدیث شیدایی تفسیر کرد.
🏴البته عقل غیرمعصوم در برابر این حقائق، کاری از دستش بر نمیآید مگر برداشتی سادهانگارانه از مسائل پیچیده. نمیدانم؛ شاید در این وانفسای نادانی، تعریفِ نبیّاکرم از پارهی تنش راهگشا باشد: «لو کان *الحُسن* شخصاً لکان فاطمه* «اگر امکان داشت که همهی زیبایی و حقیقت آن، به شکل یک انسان در بیاید، میشد فاطمه.»
اگر زیبایی و ظرافت و لطافتی در دنیا دیده میشد، بند به وجود زهرا بود و حُسن و جمال و زینت تنها وقتی در مخلوقات جاری میشد که ارادهی دختر پیامبر به میان میآمد. پس عجیب نیست که علی سر از مزار فاطمه بردارد و تمام دنیا را زشت ببیند. ببیند که با شکستن پهلوی زهرا، یک پایهی خلقت شکسته شده و دنیا بدون منشأ زیبایی، دارد تلو تلو میخورد و لَق میزند. وقتی حقیقتِ حُسن زیر خاک برود، نباید شکّ کرد که عالَم، مقهور قُبح شده است. انگار علی بعد از مصیبت زهرا، جهان را شهود کرد و حاصل مکاشفهاش اینقدر سنگین بود که فقط میتوانست با پیامبر در میان بگذارد: «ما اقبح الخضراء و الغبراء یا رسولالله ...»
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴اصلاً من یک پیشنهاد میدهم؛ میگویم حتی اگر قرار است قرآن فقط با قرآن تفسیر شود، بعد از شهادت صدّیقهی کبری باید تمام آیات جمال و حسن و زینت را زیرمجموعهی این آیه قرار داد:
*ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت ایدی الناس*
فساد در خشکی و دریا آشکار شده بخاطر آنچه که «دستهای مردم» فراهم آورده.
میدانید که؟ «دستهای مردم»؛ دستهای بعضی از مردم مدینه، سنگین بوده و بدجور با گونههای حُسن و جمال تا کردهاند. بعد از آن، زمین و آسمان زشت شده و خشکی و دریا به آتش کشیده شده و فساد، سر و رویمان را گرفته است ...
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴 «امّالائمّه» به فکر ما بود و حُسن و جمال را برای فرزندانش به ارث گذاشت. یعنی بعد از زشت شدن دنیا، امیدِ «زیبایی» به «پسران فاطمه» بود؛ اما امروز تکتکشان را از دست دادهایم و در وضعیتی هستیم که هر جمعه باید بگوییم: «این السبیل بعد السبیل؛ این الخیره بعد الخیره؛ این بقیهالله ...». شما را نداریم و دلهایمان را به جاهای دیگری بُردهاند و به اسم فهم عقلاء، تجارب بشری و دستاوردهای مدرن، میل و پسندِ امّت پیامبر را عوض کردهاند و ذائقه و زیباییشناسی ما را تغییر دادهاند.
حالا بدون شما، برای رسیدن به زندگی زیبا و زیباییهای زندگی سگدو میزنیم... همینقدر نفهم ... همینقدر بدسلیقه ... همینقدر بیامام ...
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴پینوشت: من نمیدانم #کاظم_بهمنی ، از این شعر دقیقا چه مقصودی داشته اما من آن را بنا بر تخیّلی که از مکاشفهی امیرالمومنین برایتان نوشتم، زمزمه میکنم:
همین که روح زخمیت سبک شد از لباسها
زدند روی دستشان مکاشفهشناسها
تو درد و روضه نیستی تو راز آفرینشی
تو را زدند کافران پرت شود حواسها
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🖊: #محمدصادق_حیدری
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه
#حضرت_زهرا
@msnote