eitaa logo
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
1هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
5.9هزار ویدیو
419 فایل
❁﷽❁ 🌹وأن یَکادُالذینَ کفرولَیزلِقونَکَ بِأبصارِهِم لَمّاسَمِعوالذِکرَوَیَقولونَ إنَّهُ لَمجنونُ وَماهوَالاذِکرُللعالَمین🌹 . 🔹یه دورهمی #آخرالزمانی و #بهشتی همراه با خانواده منتظران❤ 🔹ارتباط🔻 @Sh2Barazandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
👈 میخوام یک نماز زنده و باروح اقامه کنم تا گناه از زندگیم کوچ کنه😔 👈 میخوام نماز، صرفا لقلقه زبان نب
👈 میخوام یک نماز زنده و باروح اقامه کنم تا گناه از زندگیم کوچ کنه😔 👈 میخوام نماز، صرفا لقلقه زبان نباشه و لذت ببرم ازش🤔 🏃گامِ اول برای اقامه چنین نمازی، آشنائی با است. _____________________________________________ |⭕️پناهندگیِ عملی ⛔️ یه وخ فک نکنی... همین که "اعوذ بالله" رو به زبون آوردی کافیه ها! ✋️نع! 👈 باید استعاذه ی عملی کنی ☝️ببخشید آقا معلم! این که گقتید یعنی چی؟!🤔 میشه فارسی ترکی بگین تا مام بفهمیم؟ بله چرا که نه!😊 ❓قبلش اما یه سوال: کی میتونه شش صیغه "زدن" رو صرف کنه؟ علی! تو ماضی شو بگو. امید! تو هم مضارعشو چشم آقا😌 👈 زدم ـ زدی ـ زد ـ زدیم ـ زدید ـ زدند 👈 میزنم ـ میزنی ـ میزند ـ میزنیم ـ میزنید ـ میزنند 👀 ببینید بچه ها شما اگه تا دمِ غروب "زدن" رو صرف کنید، عملِ زدن انجام میشه آیا؟ 👈نع!✋️ 👌باید پاشی یه کشیده ی محکم بخوابونی زیرِ گوشش و دقیقا اینجاس که "زدم" اتفاق می افته 📢 پس "زدم" یک اقدام و فِعلِ حرکتی هست نه زبانی ⛔️ پناهندگی هم فقط زبانی نیس بلکه حرکتی ست وقتِ هجومِ گناه، باید کَنده شم از جام نه اینکه گناه جلوم باشه و یک دورِ تسبیح بگم "أعوذ بالله"😐 👈 از جلسه غیبت پاشم... 👈 خاموش کنم سیستمو وقتی گناه اومد رویِ مانیتور 👈 نرَم تویِ مجلسِ گناه و اگه رفتم، فرار کنم 👈و... ✅ بعدش بلافاصله وضو بگریم 👈 برم سمتِ سجاده 👈 و دو رکعت نمااااز و یک نیایش: خدایا! اگه به لاتِ محله مون پناه می بردم، رد نمیکرد 👌 اینجا گناه برامون تلخ میشه و حس میکنیم گرمایِ آغوشِ خدا رو 👈 این یعنی پناهندگیِ عملی ⛔️ پس فقط با تکرارِ "اعوذ بالله" اثر مطلوبی حاصل نمیشه ✅ زبانی باشه، قلبی باشه، حرکتی هم باشه 👈 میخوام یک نماز زنده و باروح اقامه کنم تا گناه از زندگیم کوچ کنه😔 __________________________ |⭕️گل پسرا بخونن 👱🏻 ابن سیرین جوانی بود صاحب جمال دکه ای داشت کُنجِ بازار شهر و در پِیِ کسبِ معاش و رزق حلال 👌 روزی از روزهایِ خدا 👩🏻دختری وارد مغازه اش شد اجناسِ مغازه را برانداز کرد با عشوه و ناز و بعد به اندازه بارِ یک الاغ، جنس جمع کرد ❓آقا چقد میشه حسابِ ما؟ ابن سیرین چرتکه بدست مَبلغِ اجناس را حساب کرد 👩🏻 دختر اما دست به جیب و کیف گفت: ببخشید من درهم و دیناری همراه ندارم😔 اگر لطف کنید و اجناسِ را تا منزل بیاورید مبلغِ کالا و کرایه تان را نیز تقدیم میکنم 👱🏻 ابن سیرین بی خبر از همه جا بدونِ آنکه بداند دختر برایش دام پهن کرده 🦄مغازه را بست و اجناس را بارِ الاغ کرد 👩🏻 به مقصد که رسیدند گفت: لطفا جنس ها را داخلِ حیاط خالی کنید 🏡 و خودش به داخلِ خانه رفت 💰تا پولِ اجناس و کرایه ابن سیرین را بیاورد اما قبل از هر چیز دربِ حیاط را قفل کرد ⏳بعد از لحظاتی... همان دختر👸🏻 اما نیمه عریان با هفت قلم آرایش💅🏻 در برابر ابن سیرین ظاهر شد💋 و با طنازی و عشوه گری💃🏻 از ابن سیرین خواست کامَش را روا کند! 💝 🚶🏻دورانِ جوانی، آتشفشانِ غرایز است 👌 ابن سیرین نیز جوان بود جوان بود اما 👈 ایمانِ عمیقی به خدا داشت ✅ این شد که تمامِ توانش را در پایش جمع کرد تا از گناه فرار کند اما دربِ حیاط بسته بود!😖 ابن سیرین مستأصل شد😑 ⛔️ نه راهِ پیش دارد چرا که معصیتِ خداست ⛔️ نه راهِ پس دارد چرا که دربها بسته است ⛔️ و نه حتی قدرتِ استمداد چرا که خودش مقصر شناخته می شود! ⚠️ یک راه بیشتر وجود ندارد! کام دختر را روا کنم ❓مگر نه این است که میتوان بعدِ گناه، توبه کرد؟ 👈 تن به گناه می دهم... و بعد توبه کرده و جزء بندگانِ خوبِ خدا میشوم!👏 ⛔️ اما... 👺اما اینها وسوسه شیطان است من نمیخواهم گناه کنم...😭 اینجا ابن سیرین بجایِ اینکه بند را به آب دهد لحظاتی توجه کرد به خداااا ✅ استعاذه کرد ✅ پناه برد به خدا! خدایا! اگر من به لاتِ محله ام پنام می بردم دستِ رد به سینه ام نمی زد! ❓تو آیا نمیخواهی نجاتم دهی؟ 📢 اینجا وقتی خدا نیایشِ ابن سیرین را شنید و استعاذه و پناهندگیِ او را دید عنایتی کرد به این جوانِ پاک فکری مثلِ برق از ذهن او گذشت...🤔 👀 همینطور که چشمش به زمین بود گفت: من کام تو را روا خواهم کرد!!!😳 اما قبلش نیاز به قضایِ حاجت دارم😐 👌 ابن سیرین حاضر شد نجاسات و کثافاتِ مستراح را به جان بخرد اما کثافت گناه را نه سر تا پایِ خودش را آلوده کرد به فاضلاب!😱 👩🏻 دختر تا هیکلِ جوان را دید او را از خانه بیرون کرد و از گناه با او منصرف شد🙃 ✅ پناهندگیِ عملی به خدا یعنی... مثِ ابن سیرین از سفره گناه بلند شو 👈 وضوئی بساز 👈 به سجاده عبادت پناه ببر 👈 دو رکعت نماز بخوان 👈 و در سجده ی پس از نماز بگو: خدایا به آغوشِ گرم تو پناه آورده ام 👌 اینجا خدا برایم شیرین می شود و گناه، تلخ 🕋 http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
📌#پندانه 🔴همانطور که شما دوست ندارید همسرتان دائم سرش به گوشی و فضای مجازی باشد او هم این را برای شما نمی‌پسندد. ✅پس بیشتر با همسرتان باشید نه در فضای مجازی. @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
🌸 روز ۱۰۰ مرتبه 💜 یـا ذَالـجَـلالِ والاِکـرام 💜 🌸ای صاحب جلال و بزرگواری 🌸این ذکر موجب فتح و نصرت می‌شود
روز یک‌شنبه طبق روایات متعلق است به #امام_علی_علیه_السلام و #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. ان شاء الله امیرالمومنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها ضامن حاجت روایی تک تک تون همراه با ظهور امام زمان عجل الله باشن ✨ http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798 #خانواده_بزرگ_منتظران
بسم الله الرحمن الرحیم 💫يا اَبَا الْحَسَنِ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ يا عَلِىَّ بْنَ اَبيطالِبٍ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَ مَوْلينا اى اباالحسن اى اميرمؤمنان اى على بن ابيطالب اى حجت خدا بر خلق اى آقاى ما و سرور ما اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا ما رو آورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم به وسيله تو به درگاه خدا و خواسته‌ی خود را بين دستانمان تقديم شما نموديم يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ ای آبرومند در نزد خدا براى ما نزد خدا شفاعت ما رو بكن 💫يا فاطِمَةَ الزَّهْراَّءُ يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اى فاطمه زهرا اى دختر محمد اى نور چشم پيغمبر اى بانوى ما و سرور ما اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا ما رو آورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم به وسيله تو به درگاه خدا و خواسته‌ی خود را بين دستانمان تقديم شما نموديم يا وَجيهَةً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللّهِ ای آبرومند در نزد خدا براى ما نزد خدا شفاعت ما رو بكن http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798 روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 💎🎀
⚠️ بی توجهی به همسر از کتک زدن اون نیز بدتر است. 💠 برای داشتن زندگی بهتر همیشه همسر خود را در اولویت قرار دهید. ❇️ رفیق بازی، توجه به خانواده اسبق و... بایستی در اولیت های بعدی همسر باشد. ❗️ زندگی خود را با بی توجهی به همسر تباه نکنید. ✅پ.ن: شاید همسرتون به روی خودش نیاورد ولی از درون ضربه سنگینی بهش وارد میشه 🔥و منتظر باشید یک روز این ناملایمت‌ها به شکل آتشفشان فوران می‌کند 👈🏻و آن روز پایان زندگی شیرین شماست... @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer .
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
بسم الله الرحمن الرحیم #رمان_دا #قسمت_صد_و_چهل: حالا این خانه,ولی صاحبش کجا بود؟بلند شدم.دنبال ک
بسم الله الرحمن الرحیم : توی آن نور کم که از شعله های آتش زیر خاکستر های منقل بیرون می زد,می توانستم اشک هایش را ببینم که تمام پهنای صورتش را پر کرده است.بغض کردم و گفتم:چرا این طور می گویید.درسته ما توی سختی هستیم ولی صفا و قشنگی ای که تو نه ما هست,هبچ جا پیثا نمی شه.اگه ما توی یه خانواده دیگه بودیم و سختی نمی کشیدیم قدر زندگی و چیزهایی رو که داریم نمی دونستیم و این قدر قوی نمی شدیم. دستم را گرفتم و گفت:نه,شما باید مرا ببخشید. خیلی تعجب کردم.او که این قدر زحمت می کشید.زحمتی که اصرار داشت برایش زور بازو خرج شود و نان حلال به دست بیاید.او حتی کار توی بندر را قبول نداشت,می گفت:خیلی از مسائلی که توی بندر هست باعث می شه پولش شبهه ناک باشه. به چشم هایش نگاه کردم و گفتم:دلیلی نداره شما عذرخواهی کنین.ما راحتیم,همین که همه با هم هستیم,راحتیم.بعد سرش را بغل کردم و بوسیدم.او هم مرا بوسید. وقتی به خودم آمدم دیدم لیلا لباس هایش را عوض کرده و پشت سرم ایستاده.گفتم:بریم؟سری تکان داد و راه افتادیم.با اینکه دل نمی کندم ولی باید می رفتیم.به زینب گفته بودم,زود برمی گردیم.در را بستیم و بیرون آمدیم.چون تعداد کشته هایی که به جنت آباد آورده می شد ,مثل قبل نبود,فکر کردم از نیرویم توی مسجد یا احتمالا در خطوط بیشتر استفاده کنم. از لیلا جدا شدم.سپردم مواظب خودش باشد و آمدم مسجد جامع.جلوی در وانتی استاده بود.پشتش مجروحی خوابانده بودند.ترکش به تمام تنش گرفته,سر تا پایش خونی بود.آقای نجار مشغول رگ گرفتن بود.آقای نجار سرمش را دستم داد و گفت:مستقیم ببریدش بیمارستان. بعد پرید پایین و وانت راه افتاد.حال مجروح خوب نبود.یک چشمم به سرم بود و یک چشمم به مجروح.به پل نرسیده هواپیماهای عراقی بالای سرمان ظاهر شدند.محدوده پل شلوغ بود.مردم در حال خروج بودند.آتش توپخانه بیشتر توی حاشیه شط می ریخت.توی آن ترس و هیاهو هواپیماها بمب هایشان را ریختند.به خودم می گفتم:الان است که پل را بزند و جمعیت با پایه های پل در آب فرو بروند.همیشه از آب شط و غرق شدن در آن وحشت داشتم.توی بصره یکبار نزدیک بود توی آب شط رباط خفه شوم.رفته بودم کهنه های منصور را که تازه به دنیا آمده بود،بشویم,یک لحظه که آب می خواست کهنه ها را ببرد,خم شدم تا آن ها را بگیرم اما پایم سرید و توی آب افتادم.پنج سالم بیشتر نبود و نمی توانستم خودم را بیرون بکشم.چند بار زیر آب رفتم و دست و پا زدم.کسانی که آن دور و بر بودند متوجه شدند و نجاتم دادند.این اتفاق مرا بدجور ترسانده بود.حتی بعد ها با اینکه بزرگ شده بودم باز از آب می ترسیدم.دو,سه دفعه پیش آمده بود که با بابا به کوت شیخ رفتیم.آن زمان مردم برلی رفتن به محله کوت شیخ پ محزری که آن دست شط بود,سوار قایق و بلم می شدند.من وقتی سوار قایق شدم با تکان های قایق تنم می لرزید و احساس خفگی می کردم.حالا هم دلهره داشتم.در حین گذر از روی پل دیدم راکت های هواپیما توی کوت شیخ به زمین نشستند و آب شط کمی متلاطم شد.از روی پل گذشتیم.هر چه به طرف آبادان پیش می رفتیم دود آتش سوزی پالایشگاه که همان چند روز مورد هدف قرار گرفته بود,بیشتر می شد.این دود سایه سنگینی در آسمان ایجاد کرده بود و تنفس آدم را مشکل می کرد.مشامم از بوی گاز و نفت سوخته می سوخت.راننده سعی می کرد از بین ماشین ها سبقت بگیرد ولی چندان موفق نمی شد.مجروح دیگر به حالت اغما افتاده بود و گاهی صدای ضعیفی از او می شنیدم.از جوانی که او را آورده بود و همراه مان بود,پرسیدم:مال کدوم محله اس؟ گفت:از محدوده بیمارستان مهر,فلکه احمدزاده آوردمش. مجروح را جلوی اورژانس بیمارستان تحویل دادیم.پرستارها خسته و درب و داغان بودند و از زیادی مجروح می نالیدند.یکی از آن ها گفت:چرا آوردینش اینجا؟!ببر جای دیگه.گفتم:حالش خرابه .جاهای دیگه هم می بریم. ادامه دارد... رمان دا/خاطرات سیده زهرا حسینی خاطره نگار/سیده اعظم حسینی ⭕️ارسال و کپی,برداری بدون لینک از نظر شرعی حرام است.⛔️ 📩 http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
⛔️⛔️⛔️ ⛔️⛔️ ⛔️ 💔 💔 ❣روان‌شناسان و کارشناسان خانواده، ۵ دلیل اساسی را برای آثار منفی تماشای فیلم‌های مستهجن بر زندگی زناشویی مطرح کرده‌اند: 1⃣ تاثیر و عملکرد این فیلم‌ها مثل مواد مخدر است؛‼️  احساس لذتی که برای اولین بار با تماشای آنها به فرد دست می‌دهد، دیگر تکرار نخواهد شد مگر آنکه با میزانی بسیار بیشتر به مصرف ادامه دهد. مردان هم اغلب، پس از نخستین تجربه، شروع به تماشای هرچه بیشتر این فیلم‌ها می‌کنند. چیزی که باعث می‌شود از همسر و خانواده دور شوند یا حتی به بازده کاری آنها لطمه وارد کند. ⭕️ادامه دارد.... @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer .
اگه #گناه کردی ↯ حداقل بعدش #پیشمون باش ♥️ #امام_صادق (؏):👇 همانا #پشیمانے از گناه انسان را به #دست_کشیدن از آن وا میدارد 📚 اصول کافے ۱۵۹/۴ @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
📌 🔵یکی از چیزهایی که خیلی تو کم شدن قدرت انتخاب آقایون اثر داره، مقایسه ست. این مورد برای کسانیه که عفت چشمشون رو رعایت نکردن... بهمین خاطر موقعی که میرن خواستگاری طرف مقابل رو با هر کسی که تو کوچه و خیابون دیدن، مقایسه می کنن. 🔸اینجور افراد به این راحتی ها نمیتونن مورد مناسبی برای ازدواج انتخاب کنن... چون معمولاً سراغ هر کی که میرن، قبلا قشنگ ترشو تو خیابون دیدن... 🔺نکته: ⬅️بی خودی دین ما یه چیزی رو حرام نمیکنه، حتما یه دلیل موجهی وجود داره! @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer .