گفتم که رنج های زندگی یا همون ‌امتحانات الهی برای رو امدن نقاط ضعف ماست و اینکه ما متوجه این نقطه ضعف درون خودمون بشیم و در صدد برطرف کردن اون بربیایم تا رشد کنیم و به مرور به خدا برسیم... پس اگر یه رنجی برامون پیش بیاد اگر ما با کمی فکر کردن حکمت اون رنج رو بفهمیم و سعی کنیم برطرفش کنیم خدا میگه فرشتگان من، امتحانو از بندم بردارید چون بنده من متوجه شد که چرا من این رنج رو بهش دادم و دبگه لزوم به ادامه دادن نیست... اینکه تاکید دارم که ذهنیتت رو نسبت به زندگی و رنج عوض کن تا بخاطر سختی های زندگی که بدون شک تا پایان عمرت باهاش باید دست و پنجه نرم کنی، بخاطر اینه که همچین دیدگاهی باعث این میشه که تو زندگیت با رنج ها خیلی راحت تر کنار بیای تا زندگی شادتری داشته باشی... هممون تو وادی امتحان هستیم سعی کنیم این دوره رو با سربلندی به پایان برسونیم ... تا زندگی ابدی راهی نمونده؛ شاید چند ثانیه بعد ... به خدا ایمان داشته باشیم! یادمون باشه توی شادی و غم این نیز بگذرد ... نكته پایانی توجه و دقت به مضمون این آیه روحیه امید را در انسان تقویت می كند: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً پس حتماً با سختی آسانی است، حتماً با سختی آسانی و گشایشی است». و روزی می رسد كه اكثر ما پی خواهیم برد كه عدم اجابت برخی از دعاهایمان خود یك نعمت بزرگ و با ارزش بوده و از خداوند بابت اصرار و بی قراری ها و گله گذاری هایمان عذر خواهی خواهیم كرد.

رنج

بسم الله الرحمن الرحیم #رمان_دا #قسمت_پنجاه_و_دوم: توی این فکر و خیال ها دست و پا می زدم که زینب رودباری صدایم کرد وگفت:دختر سید بیا.به خودم آمدم و گفتم:بله. گفت:بیا دو لبه زخم رو به هم بگیر خونش بند بیاد. وقتی دیدم به پهلوی شکافته و خونین زنی اشاره می کند,وحشت کردم و گفتم:نه من نمی تونم.هر کار دیگه ای بگی انجام می دم,غیر از این کار .به خدا دل این کار رو ندارم,شرمنده ام. زینب چند تا لایه پنبه روی جراحت گذاشت و گفت :دیگه باید عادت کنی.شاید از این به بعد بدتر از این ببینی و مجبور بشی انجام بدی.حالا بیا بگیر.فشار بده شاید خونش بند بیاد. رفتم جلو و در حالی که بدنم مور مور می شد,دستم را روی پنبه گذاشتم.یک لحظه احساس کردم منجمد شده ام و مغزم در حال جمع شدن و یخ زدن است.توی دلم به هم می خورد و همان طور که دستم روی زخم بود,انگار خشکم زده بود.فکر می کردم از این حالت انقباض بیرون نمی آیم.هرچه می گذشت رطوبت خونئ از لایه های پنبه می گذشت و به دستم می خورد و دلم را به هم می زد.از ترس اینکه جلوی لیلا از غسالخانه بیرونم کنند,جرات نمی کردم,عکس العملی نشان بدهم.فقط توی دلم می گفتم:چرا اومدم اینجا.این همه کار ,چرا اینجا؟چرا اینجا؟ سرم را بر گرداندم تا متوجه حس و حالم نشوند.از بخت بد چشمم به جنازه چند دختر بچه افتاد که تازه توی غسالخانه آورده بودند.صورت هایشان خیلی قشنگ بود.یقین داشتم شیرین زبانئ هم بوده اند.وقتی فکر کردم بدن این بچه ها که مثل برگ گل لطیف و معصوم است می خواهد زیر خاک برود,از خودم بدم آمد. کار زینب که تمام شد,زن ها برای پاره کردن لباس ها صدایم کردند.خیلی سخت بود.حجب و حیا مانع می شد نگاهم به بدن عریان کشته ها بیفتد.فشار عجیبی را باید تحمل می کردم و دم بر نمی آوردم.آدم ها را همیشه در حریم لباس و پوشش دیده بودم ولی حالا یک عده بی حس و بی جان روی زمین افتاده بودند و من باید لباس هایشان را قیچی می زدم.صدای صلوات غساله ها با صدای آه و ناله و فریادی که از بیرون می آمد,در هم می پیچید.بالاخره شرایط کار آنقدر فشار آورد که دل به دریا زدم و سراغ یکی از جنازه ها رفتم.نمی دانمشاید احساس شرمندگی از دیدن جنازه بچه ها ,خستگی غساله ها ,مظلومیت کشته ها مرا مصمم کرد آستین بالا بزنم.با کمک یکی از زن ها ,جنازه زن عرب سیاه چرده ای را که پنجاه سال به نظر می رسید از روی زمین برداشتم و روی سنگ گذاشتم.لباس هایش را قیچی زدم و آماده کار شستنش شدم . وقتی خواستم لیف و صابون راد بردارم باز دچار تردید شدم.دستکش نداشتم.باید به لیفی دست می زدم که به تن همه مرده ها خورده بود.فشار روحی سنگینی را تحمل می کردم.اما به خودم گفتم:دیر یا زود باید این کار را بکنی وگرنه اینجا ماندنت چندان فایده ای ندارد.زیر چشمی به لیلا نگاه کردم.دختر تپل و لوسی که همیشه حرف خودش بود,تسلیم شرایط شده و,کار ها را بدون چون و چرا انجام می داد.هر طور که بود با یک احساس بد و حالتی چندش آور شروع کردم به شستن.پیرزن چاق به کمکم امد.خدا را شکر کردم.چون نمی توانستم به سر و موهای شهید دست بزنم.وسط کار آب قطع و وصل می شد.از همهد بدتر خونی که از بین مووهای وزوزی و خاکستری زن جاری بود,بند نمی آمدو با این بی آبی ما را دچار مشکل کرده بود.بالاخره از تانکر بالای غسالخانه شلنگ کشیدند و کار را ادامه دادیم.صدای دختر ایسین زن که پشت در ضجه می زدو یوما,یوما می گفت,لحظه ای قطع نمی شد.نگذاشته بودند او داخل بیاید چون بعضی ها به زور همراه شهدشان وارد غسالخانه می شدند,گریه زاری می کردند و موقع شستن عزیزشان می گفتند:تو رو خدا آهسته جا به جاش کنید.تو رو خدا یواش تر.... کتاب دا/خاطرات سیده زهرا حسینی ادامه دارد....... 📝اجتماع و دورهمی خانواده منتظران ⭕️ارسال فقط با لینک ارسال و کپی برداری بدون لینک از نظر شرعی حرام بوده و پیگرد الهی دارد.⛔️ 📩 http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798

💠 علامه طباطبایی به این سوال پاسخ می دهد: 🔶 «چرا اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود؟» 🔷 در شريعت فطرت، اولين حق مشروع هر مجتمعى سلب حريت از دشمن جامعه خويش است، و به عبارت ديگر هر جامعه اى هر گونه آزادى را از دشمن كه در صدد بر آمده زندگى آن جامعه را بكلى تباه سازد مالك است و حق دارد هر گونه آزادى اراده و عمل را از دشمن جانى خود تملك كند و بگيرد، يا اينكه او را بكلى از صفحه روزگار بر اندازد يا زنده اش گذارد و تملكش نمايد، و هم چنين نسبت به دشمن دين و سنن و قوانين جاريه اش مى تواند جلو قانون شكنى و آزادى عملش را بگيرد، و اختيار دارد كه او را به جان و يا مال و يا غير آن مجازات نمايد، يقينا هيچ انسان عاقلى بخود اجازه نمى دهد كه از حريت و آزادى دشمنى كه نه براى حيات مجتمع او وقعى قائل است و نه با او در حفظ مجتمعش برادرى و تشريك مساعى مى نمايد و نه از تباه ساختن مجتمعش پروا داشته و در مواقع خطر به خودش وا ميگذارد طرفدارى نمايد، و آيا از آزادى چنين دشمنى طرفدارى كردن و هم وظيفه فطرى حفظ اجتماع را انجام دادن جمع صريح بين دو متناقض و سفاهت و ديوانگى نيست؟ يقينا خواهيد گفت چرا. 🔻ترجمه تفسير الميزان، ج6، ص: 507 @KhanevadehMontazeran #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب_کبری_سلام_الله_علیها #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم

سپنتا؟ ... 120 هزار میلیارد تا! 🔹یک روز، سرگرمی مائده هژبری. روز دیگر، شعبده بازی های عادل فردوسی پور. روز سوم، در آغوش کشیدن بازیکنان کروات و غیر کروات توسط خانم کیتاروویچ معاون ناتو که حالا رئیس جمهور کرواسی است. روز چهارم، روسری سر چوب کردن چند زن ماموریت دار. روزپنجم، کنسرت بازی. روز ششم، جنجال موسیقی خیابانی در فضای باز برج آزادی و ... روز هفتم، سرگرمی مردم با سپنتا نیکنام و نظایر آن! ♦️روز ها و هفته های افکار عمومی، با دستمایه قرار دادن همین سوژه بازی ها و حاشیه سازی ها توسط شبکه رسانه ای زنجیره ای پر می شود تا مردم از مدعیان بی صداقت تدبیر و امید👉👈اصلاح طلبان‼️ نپرسند آن وعده های رونق اقتصادی در حد بی نیاز کردن مردم از یارانه چه شد و چرا با سوء تدبیر انجام شده در همین یکی دوماه اخیر، 30 میلیارد دلار ارز آلوده به رانت در بازار در آغوش برخی مفت خورها و رندها پاشیده شد؟ 🔹اگر رانت ناشی از واگذاری همراه با سردرگرمی هر دلار را حداقل 4 هزار تومان بدانیم، در کمتر از دو ماه 120/000/000/000/000 تومان رانت میان یک اقلیت دو سه درصدی رانت خوار (نشسته در حاشیه امنیت فراهم آمده توسط کانال ها و روزنامه ها و سایت ها و خبرگزاری های زرد زنجیره ای) پخش شد و کم کم دارد درغوغای همین حاشیه ها فراموش می شود. سپنتا؟... 120 هزار میلیارد تا! لبخند بزنید؛ به همین سادگی و خوشمزگی! @KhanevadehMontazeran #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب_کبری_سلام_الله_علیها #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم

⭕️🎥 #بازخوانی/ کاندیدای پوششی رئیس جمهور چند روز قبل از انتخابات: تصویب کردیم به هر خانواده نیازمندِ ایرانی بین ۲۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان مستمری پرداخت کنیم. @KhanevadehMontazeran #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب_کبری_سلام_الله_علیها #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم

#جام_زهر یعنی ‼️❕‼️ گزینه‌های قابل انتخاب امام را حذف کنی به نحوی که ناچارشود آنچه را تو میخواهی بپذیرد! یعنی مدام به او وجامعه بگویی نداریم، نمیتوانیم، نمیشود، مردم خسته‌اند، چاره‌ای نیست وسپس جهت اثبات آن عجزها اقدام به مهندسی و صحنه‌سازی کنی وجامها و #برجام ها را به دست مبارکش بدهی!😔 https://twitter.com/nazokbin_ir/status/1020243671608852480?s=19 @KhanevadehMontazeran #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب_کبری_سلام_الله_علیها #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم

به مناسبت سالروز پذیرش قطعنامه 598: ♦️بررسی نافرمانی خواص بی بصیرت و دنیا طلب، از امام جامعه♦️ ✍#دکتر_امیر_حمزه_مهرابی @KhanevadehMontazeran ✳️مقدمه : واقعه پذیرش قطعنامه 598 در مورد پایان جنگ تحمیلی از جمله حوادث مهم و اسرار آمیزی است که بایستی همچنان مورد موشکافی و علت یابی قرار گیرد. در این رخداد مهم سیاسی برخی از خواص جامعه به تصور اینکه بیشتر از امام جامعه می فهمند (در حالت خوش بینانه) ، تلاش می کنند امام را وادار به پذیرش خواسته و نظر خود نمایند. 🔹این افراد با بزرگنمایی قدرت پوشالی دشمن و کوچک نمایی توان داخلی، امام خمینی (ره) را مجبور می کنند که جام زهر را بنوشند و قطعنامه 598 را بپذیرند. ولی چیزی نمی گذرد که همه گفته ها و هشدارهای امام خمینی دقیقاً اتفاق می افتد و همه نظرات به اصطلاح کارشناسی آن ها غلط از آب در می آید . 🔸مشابه این اتفاق هم در صدر اسلام رخ داده است و هم بعد از آن در حال وقوع است ولی گویا هیچگاه این خواص از کرده ی خود پشیمان نمی شوند و هرگز عبرت نمی گیرند . این حوادث و عبرت های تاریخ را در 5 صحنه با هم مرور می کنیم : 1⃣ تحمیل حکمیت بر امام علی (ع) 2⃣تحمیل صلح با معاویه بر امام حسن (ع) 3⃣تحمیل پذیرش قطعنامه 598 بر امام خمینی (ره) 4⃣تحمیل پذیرش برجام بر امام خامنه ای ( حفظه الله) 5⃣ تلاش برای تحمیل FATF و برجام های دیگر 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 🔸بخش اول : 🔴1- تحمیل حکمیت بر امام علی (ع) ☄در جنگ صفین در حالی که امام علی (ع) و لشکریانش در موضع قدرت بودند وچیزی نمانده بود که مالک اشتر مقر فرماندهی سپاه معاویه را تصرف کند ، افراد ظاهربین، بی بصیرت و دنیا طلب، گول قرآن برنیزه کردن عمرعاص را خوردند. بیش از 20 هزار نفر از لشکریان امام به جلوداری «اشعث»، «زیدبن حصین» و «مسعربن فدکی» ، با تهدید امام و یاران مخلصش به قتل، او را مجبور به بازگشت مالک اشتر و خاتمه جنگ کردند. اميرالمؤمنين(ع) از باب نصیحت و هشدار به آنان فرمودند: ✅«اي بندگان خدا من سزاوارترين مردم به اجابت كتاب خدايم و لكن معاويه و عمرو بن العاص و...نه اهل دينند و نه اهل قرآن. من آنها را بهتر از شما مي‌شناسم، من كودكي و بزرگي خود را با آنها گذرا نده‌ام، پس بدانيد كه بدترين كودكان و بدترين بزرگان بودند. اين را كه مي‌بينيد (دعوت شما به حكم قرآن)كلمه حقيست كه از آن باطل اراده شده است. به خدا سوگند آنها نه قرآن را مي‌شناسند و به آن عمل مي‌كنند ، بلكه اين عمل آنها از سر مكر و حيله و نيرنگ است. بازوان و جمجمه‌هاي خود را ساعتي به من بسپاريد، كه حق به جايگاه خود رسيده و چيزي به ریشه کن کردن بنياد ستمكاران نمانده است.» ❌ولی مردم ومسئولین به فرمایش امام توجه نکردند و با تحمیل حکمیت بر امام (ع) واصرار بر انتخاب ابوموسی اشعری بعنوان نماینده خود برای مذاکره (بر خلاف نظر امام )، شد آنچه نباید بشود . 🚫با این نادانی و بی بصیرتی خواص وعدم تبعیت از امام جامعه : ❗️ امام معصوم (ع) از خلافت عزل شد . ❗️گروهی خشک مغز به نام خوارج شکل گرفت . ❗️ضربه این افراد به ظاهر مسلمان و باسابقه، به اسلام و مسلمین، بیش از همه کفار و مشرکین بود. ❗️امام معصوم به دست همین ها به شهادت رسید. ❗️مسیر حرکت تاریخ به انحراف کشیده شد. ❗️جنایت های دهشتناکی توسط بنی امیه و بنی عباس صورت گرفت و... 🔴عجیب اینکه همین خواص بی بصیرت، پس از مشاهده ننگ و خفتی که به خاطر عدم تبعیت از امام (ع) نصیب جامعه اسلامی شده بود، تلاش کردند آن را به گردن امام(ع) بیندازند . ⬅️حادثه آشنایی که گویا همیشه و همچنان در حال تکرار است. @KhanevadehMontazeran #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب_کبری_سلام_الله_علیها #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم ✅ادامه بحث در بخش های بعدی تقدیم خواهد شد.

#باید_بخوانیم_و_بدانیم_و_هوشیارباشیم التماس دعای فرج

🎬حتما ببینید 🔥💥نقشه دشمن برا #مداحان و #بچه_مذهبی‌ها.👇👇👇 حواستون باشه که دارن کار میکنن تمام دغدغه شما بشه چیزای سطحی و ناچیز... @KhanevadehMontazeran #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب_کبری_سلام_الله_علیها #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم