تجلی غدیر در عصر ظهور.pdf
2.88M
تجلی غدیر در عصر ظهور
🎀هدیه امروز 👆 نوش دل و جونتون
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
🌸ذکر روز جمعه ۱۰۰ مرتبه
🌷خدایا درود بفرست بر محمد و آل محمد ص
🌸 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌷این ذکر موجب عزیز شدن میشود
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
🌥⛅️🌤☀️
علت #غـُر زدنهای خانمها؛
وقتی خانومتون غر میزنه، همه نارضایتیهاش پشت همون غر زدناشه
- نگو بس کن دیگه خسته ام کردی
- نگو تو دیوانه ای
- نگو خسته نشدی؟بسه دیگه!
وقتی یک زن، مشکلاتشو میگه ولی تو اهمیتی نمیدی، به مرور نا امید میشه، وقتی نیازهاش ارضا نشه؛ رمقی برای شاد و شنگولی برات نداره
وقتی تو رابطه کم داره، رفعش کن!
یه زن، ذره ذره تموم میشه، نگاه نکن اگه بعد دعوا بازم میخنده و ادامه میده.
اون هر دفعه یه تیکه شو جا میزاره
همین الان به همه شکایتهاش فکر کن. ببین واقعا شاید راست میگه. پس یه فکری کن...
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
سمینار زندگی موفق
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
#پیام_اعضا
علیکم السلام همکار گرامی و بنده ی خوب خدا
تشکر میکنم از توجه ، حضور و همراهی شما بزرگوار
ان شاء الله بتونیم مطالب مفید و مورد رضای خداوند خدمت شما و همه ی بزرگواران همراه تقدیم کنیم
و
اما در مورد انتقاد شما استاد گرامی
بزرگوار ما کانال مخصوص خانم ها داریم و اونجا توصیه های لازم رو خدمتشون ارائه میدیم
باز هم اگر مورد خاصی مد نظرتون هست بفرمایید لطفاً بنده ادای وظیفه کنم
در پناه رحمت و مغفرت بیکران الهی و همراه ظهور باشید ان شاء الله بحق صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
❤️❤️❤️
#آقایون_بخوانند
🔵وقتی خونه اید طوری با همسرتون رفتار کنید که بین بودن و نبودنتون بشه فرق گذاشت.
✳️با همسرتون صحبت کنید🗣
✳️به حرفاش گوش بدین👂
✳در یک سری مسائل از همسرتون نظرخواهی کنید
بزارید همسرتون بفهمه تو زندگی شما نقشی داره
همینجوری نیاید خونه بشینید پای تلویزیون شامتون رو بخورید بعد هم بخوابید❌
زندگی با همین کارهای کوچیک شیرین میشه❤️
💜صحبت کردن،محبت کردن،کمی از مسائل رو با همفکری هم حل کردن به زندگی جریان میده
❌نزارید زندگی سرد و بی روح بشه
شما یکی از ستون های این گرما و محبت تو زندگی هستید
مثلا اومدید خونه و خانم خونه براتون چایی میریزه و میاره براتون و بعد میره تو آشپزخونه که به ادامه کارهاش برسه
خوبه که شما بهش بگید عزیزم
یه چایی هم برای خودت بریز بیا بشین کنارم تا باهم چایی بخوریم یا حتی خودتون براش چایی بریزید و دعوتش کنید به یک رابطه عاشقانه
❤️این حرف برای خانومتون خیلی شیرینه و حس خوبی به همسرتون میده،حس دوست داشته شدن،حس دیده شدن
این حس های خوب رو به همسرتون هدیه بدید
مطمئن باشید این انرژی مثبتی که خرج همسرتون میکنید چند برابر با محبت بیشتری حتی،به شما بر میگرده
امتحانش کنید👌
به زندگیتون عشق اضافه کنید❤️
خونه میتونه فضای عاشقانه های شما باشه
@KoodakeShieh
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
دست های خدا باش
برای برآوردن رویای انسان دیگری جز خودت ...
خنثی نباش !
بی تفاوت نباش !
اگر دیدی کسی گره ای دارد و تو راهش را می دانی،
سکوت نکن ...
اگر دستت به جایی می رسید دریغ نکن...
معجزه زندگی دیگران باش!
این قانون کائنات است
معجزه زندگی دیگران که باشی ،
بی شک کس دیگری معجزه زندگی تو خواهد بود ...
@KoodakeShieh
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
#همسرداری
👌مرد كه خوب باشد زن بي شك بهترين ميشود...
باور☝️ كنيد مرد زن را ميسازد،
پشت هر مرد موفق زنيست كه خيالش از مردانگي مردش جمع است.. 😻
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
❣امام رضا علیه السلام:
🌷تفریح و سرگرمی های لذت بخش،
شما را در اداره زندگی یاری میکند
وبا کمک آن بهتر به امور دنیای خویش موفق خواهید شد.
📕بحار، ج۱۷، ص۲٠۸
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
هدایت شده از 🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
بسم الله الرحمن الرحیم #رمان_دا #قسمت_هشتاد_و_چهارم: بابا اصلا به عقب برنگشت و از در جنت آباد خا
بسم الله الرحمن الرحیم
#رمان_دا
#قسمت_هشتاد_و_پنجم:
میگ ها آنقدر با سرعت از بالای سرمان رد شدند که نتوانستم چیزی تشخیص بدهم.حتی نفهمیدم اندازه شان چقدر بود.تنها چیزی که خیلی واضح بود،این بود که میگ ها در ارتفاع خیلی پایینی پرواز می کردند.از روز اول هواپیماها می آمدند ولی از دیروز که روز سوم بود،بمباران هوایی شدت گرفت.دیگر فهمیده بودند این طرف هیج نیرویی برای مقابله با آن ها نیست.به همین خاطر،جرأت می کردند و در ارتفاع پایین پرواز می کردند.از زبان نظامی ها که همه جا پراکنده بودند،شنیده بودم؛هواپیماهای آواکس برای شناسایی می آیند و میگ های ۲۱ و ۲۳روسی ،شکاری و جنگنده هستند.میگ ها بمب هایشان را آن سمت پادگان دژ توی بیابان بین پادگان و خانه های کوی شاه عباس ریختند.زمین زیر پایمان لرزید.صدای انفجار شدید و دود و گردو غبار به هوا رفت.حتی صدای خرد شدن شیشه های کوی شاه عباس هم می آمد.صدای غرش ها مرا یاد خورشید گرفتگی دوران مدرسه ام انداخت.آن روز همه جا در تاریکی مطلق فرو رفت.طوفان ،باد و رگبار شدید همه جا را گرفت.رعد و برق و غرش ابر ها ،دل آسمان را می شکافت و صدای وحشتناکی ایجاد می کرد. طوری که همه ترسیده بودیم و بیشتر بچه ها گریه می کردند.الان این غرش جنگنده ها همان ترس را در من ایجاد کرده بود.همه با دست هایمان ،گوشمان را گرفتیم و روی زمین مچاله شدیم.دلم می خواست ببینم چه اتفاقی دارد می افتد.از روی زمین بلند شدم تا خوب ببینم.سرم داد زدند:بشین دختر.برای چی بلند شدی؟
نشستم و با کنجکاوی رد میگ ها را گرفتم.آنها بعد بمباران دور زدند و دوباره از بالای سرمان رد شدند.اینبار سمت پلیس راه راکوبیدند.دود سیاه و غلیظی که به آسمان بلند شد،معلوم کرد گاراژ و تعمیر گاه های ماشین های سنگین دیزل آباد مورد اصابت قرار گرفته و در حال سوختن است.ازطرف فلکه فرمانداری هم صدای انفجار آمد.یقینأ برای انهدام پل هم رفته بودند.همه چیز خیلی زود و سریع اتفاق افتاد.ولی به نظرم خیلی طولانی می آمد.میگ ها چند بار دیگر هم توی آسمان دور زدند و به طرف شلمچه رفتند.نگران بودم اگر توی جنت آباد بمب بریزند تمام قبر ها زیر و رو می شود و دیگر نمی شود چیزی را تشخیص داد.وقتی مطمئن شدیم میگ ها رفتند،بلند شدیم و به کارمان ادامه دادیم.یکی از مرد ها نفرین می کرد:خدا لعنت تون کنه .بعثی های از خدا بی خبر.ایشالا نسل تون از روی زمین کنده شه.همه عزیزامون رو کشتید.به جنازه هاشون هم رحم نمی کنید.آخه ما چه گناهی کردیم.نمی ذارین مرده هامون تو قبرستون هم آروم بگیرن.مرد دیگری آرامش کرد و گفت:اگه فانتوم های ما بلند می شدند،اینا اینقدر پررو نمی شدن.
مردها به دفن جنازه ادامه دادند.چون جنازه ها زن نبودند،رفتم فرغون را از کنار غسالخانه برداشتم.به زحمت چند تا سنگ لحد در آن انداختم و راه افتادم.توی زمین ناهموار و پر از دست انداز جنت آباد راه بردن فرغون سخت بود.هر بار که توی دست انداز می افتاد و چپ می کرد،دادم در می آمد.بلند کردنش خیلی سخت بود.کمرم از سنگینی اش خم می ماند و راست نمی شد.سنگ ها بتنی بودند و اندازه هایی حدود ۴۰×۶۰با قطر ۵سانتی متری داشتند.
بهم می گفتند:دختر نمی خواد سنگ بیاری.سنگینه.نمی تونی.
ادامه دارد....
کتاب دا/خاطرات سیده زهرا حسینی
⭕️ارسالفقط با لینک
ارسال و کپی برداری بدون لینک از نظر شرعی حرام بوده و پیگرد الهی دارد.⛔️
📩 http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798