#سیزده
عزیزجون تعریف میکرد:
هرسال...
به سیزده نرسیده...
سبزهی خونهشون...
قد میکشید تا آسمون!
ولی الان، چن سالی هست که...
سبزهها به وسطای عید نرسیده
رنگ و روشون میره...
عزیزجون میگه: میدونی چیه؟!
میگم #تعطیلات رو عشق است!
میگه #عشق است!
ولی بهار داره پاییزی میشه...
جوونههاش نیومده، دارن پیر میشن!
پیر شدیم...
سال نو اومده...
برگرد!
#حول_حالنا_بظهور_الحجة😔
#ختومات_مجرب
@Khotoomatmojarab
صدای کاروان #عشق را میشنوی؟؟
زمان به وقت #غروب خورشید
نسیمی دلگیر میوزد در بیابان هایی که قرار است به کوفه برسند..
نسیم،خاکِ غربت را برروی کاروان مینشاند انگار این نسیم غربت از سمت #کوفه آمده..
بعد از رسیدن خبر شهادت مسلم و شلوغیهای کوفه دیگر همه اهل کاروان فهمیدهاند که کوفه دوباره رنگ عوض کرده...
اما این #کاروان هنوز در مسیر عشق است و حسین قصد #کربلا دارد...
صدای قدمهای کاروان،غربتِ حسین را فریاد میزد که شاید کسی به خودش بیاید!!
حسین(ع) سر میچرخاند در کاروان، و با چشمهایش عزیزترینها را دنبال میکند یک طرف زینب و رباب و رقیه و کمی آن طرفتر بنی هاشم که دور #علیاکبر حلقه زدند و نگاهی به چشمهای نگران #علمدار...
تو که انتهای داستان این کاروان را میدانی باید بفهمی دلیل نگاه بیقرار حسین به زینب و علیاکبر را،تو که میدانی انتهای ماجرای #کربلا را،باید بفهمی دلیل اضطراب حسین را وقتی صدای گریههای علیاصغر در بیابان میپیچد...
آری آرام به روز واقعه نزدیک میشویم...
به آن #مصیبت بزرگ💔✋🏻
#حی_علی_العزا
#سلام_بر_محرم 🖤
#ختومات_مجرب
@khotoomatmojarab
هرچه میخواهی بگیر اما سلامــم را نگیر
من به #عشق این #سلام صبحگاهی زندهام
#أَلسَّلامُعَليكيااباعَبداللهالحُسَینعلیهِالسلام
#صبحتون_معطر_به_ذکر_یاحسین❤️
@Khotoomatmojarab
#سیزده
عزیزجون تعریف میکرد:
هرسال...
به سیزده نرسیده...
سبزهی خونهشون...
قد میکشید تا آسمون!
ولی الان، چن سالی هست که...
سبزهها به وسطای عید نرسیده
رنگ و روشون میره...
عزیزجون میگه: میدونی چیه؟!
میگم #تعطیلات رو عشق است!
میگه #عشق است!
ولی بهار داره پاییزی میشه...
جوونههاش نیومده، دارن پیر میشن!
پیر شدیم...
سال نو اومده...
برگرد!
#حول_حالنا_بظهور_الحجة😔
#ختومات_مجرب
@Khotoomatmojarab
صدای کاروان #عشق را میشنوی؟؟
زمان به وقت #غروب خورشید
نسیمی دلگیر میوزد در بیابان هایی که قرار است به کوفه برسند..
نسیم،خاکِ غربت را برروی کاروان مینشاند انگار این نسیم غربت از سمت #کوفه آمده..
بعد از رسیدن خبر شهادت مسلم و شلوغیهای کوفه دیگر همه اهل کاروان فهمیدهاند که کوفه دوباره رنگ عوض کرده...
اما این #کاروان هنوز در مسیر عشق است و حسین قصد #کربلا دارد...
صدای قدمهای کاروان،غربتِ حسین را فریاد میزد که شاید کسی به خودش بیاید!!
حسین(ع) سر میچرخاند در کاروان، و با چشمهایش عزیزترینها را دنبال میکند یک طرف زینب و رباب و رقیه و کمی آن طرفتر بنی هاشم که دور #علیاکبر حلقه زدند و نگاهی به چشمهای نگران #علمدار...
تو که انتهای داستان این کاروان را میدانی باید بفهمی دلیل نگاه بیقرار حسین به زینب و علیاکبر را،تو که میدانی انتهای ماجرای #کربلا را،باید بفهمی دلیل اضطراب حسین را وقتی صدای گریههای علیاصغر در بیابان میپیچد...
آری آرام به روز واقعه نزدیک میشویم...
به آن #مصیبت بزرگ💔✋🏻
https://eitaa.com/Khotoomatmojarab
#حی_علی_العزا
#سلام_بر_محرم 🖤
#ختومات_مجرب
@khotoomatmojarab