3.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ باید همیشه از خداوند طلبِ عمل به هنگام را داشته باشیم.
"استاد مجید اسماعیلی"
#تربیت_فرزند
#کلیپ
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
2.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤩 چند مدل نقاشی خلاقانه برای بچه ها که میتونه سرگرمی خیلی خوبی براشون باشه.
#کاردستی
#نقاشی_با_دست
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
🌀بازیهای مناسب کودکان خجالتی
💠این بازیها را میتوانید با توجه به سن و توانمندیهای کودکان در فرصتهایی که تمایل به بازی کردن دارند، انجام دهید:
1️⃣ مسابقه گویندگی
2️⃣ بازی مصاحبه تلویزیونی
3️⃣ بازی کامل کردن یک داستان
4️⃣بازی کامل کردن یک شعر
5️⃣بازی تکمیل جملات
6️⃣بازی پاسخ به پرسشها
7️⃣بازی داستان سازی با تصاویر
8️⃣ بازی تعریف کردن خاطره، داستان، شعر، معما و لطیفه
9️⃣بازی معلم بودن
🔟بازی چه کسی میتواند دیگران را بخنداند.
"فاطمه موحدی دهنوی"
#تربیت_فرزند
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
1.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹️بازی دقت و تمرکزی که ابزارش خیلی ساده و دم دست هست 🙂
#بازی
#بازی_ساختنی
#تقویت_هوش_منطقی
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
🌺به نام خدای آگاه
🍃یا خبیر : ای آگاه🍃
یه روز صبح تلویزیون داشت کربلا رو نشون می داد.🖥
چقدر ضریح امام حسین قشنگه. مامان بهش میگه شش گوشه...☺️
من تا حالا کربلا نرفتم. مامانم هم نرفته...
من دیدم که هروقت تلویزیون کربلا رو نشون میده، مامان بغض میکنه و از گوشه چشمش اشک می یاد💔
دلم میخواست بریم کربلا...
میخواستم به مامان بگم اما فکر کردم خوب اگه میشد میرفتیم...😔
یه بار بابا گفته بود که خیلی دوره...🥺
مشغول بازی با داداشی شدم.
مامانی توی جعبه کفش و درش یه سوراخ اندازه توپ کوچیک درست کرده بود.🎾
من و داداشم جعبه رو تکون می دادیم که توپ از سوراخ بیفته بیرون
خیلی این بازی رو دوست داریم😍
اون روز بابایی زودتر اومد.
من خیلی وقتایی که باباجون خونه است رو دوست دارم🥰
خیلی بهمون خوش می گذره.
بابا جون اون روز همین که رسید خونه و من و داداشم رو بوسید، به مامان جون گفت برات یه خبر خوب دارم.💌
مامان چشماش انگاری برق زد و پرسید چی؟🤩
بابا گفت باید حدس بزنی...🙂
این یه بازیه و مامان زیاد باهامون انجام میده.
الان مامان باید سوال بپرسه و بابا جواب بده تا به خبر خوبه برسه. ما بهش میگیم بازی صد سوالی😁
مامان یه نفس عمیق کشید و پرسید هدیه خریدی؟🤔
بابا گفت یه جورایی🙂
مامان پرسید تو جیب جا میشه🤔
بابا گفت یه جورایی🙂
مامان پرسید فقط برای منه یا برای همه؟🤔
بابا گفت همه🙂
داداشی گفت حتی من؟😜
بابا خندید و گفت فقط مامان باید بپرسه😆
مامان پرسید خوراکیه؟🤔
بابا گفت خوراکی هم داره🙂
مامان میخواست سوال بعدی رو بپرسه که خواهرام بیدار شدن...👶👶
بعد از آروم شدن خواهرام مامان به بابا گفت میشه لطفا خودت بگی؟🙏
بابا گفت با یه کاروان صحبت کردم که توی همین ماه بریم کربلا...😍😍😍
یه دفعه مامان یه جوری شد...
نشست روی زمین و گریه کرد. بابا گفت گریه خوشحالیه.🥲
منم تو دلم یه جوری بود😊
هم خوشحال بودم و هم می خواستم گریه کنم.🥲
وقتی مامان بهتر شد، من به بابا و مامان ماجرای صبح رو گفتم که تو تلویزیون کربلا دیدم و دلم کربلا خواسته بود...
مامان بغلم کرد و گفت پس دعای شما برآورده شد.
من گفتم نه...من هنوز دعا نکرده بودم...
بابایی گفت خوب خدا آگاهه. همین که تو دلت دعا کردی متوجه شده.
داداش گفت بازم صفت؟ بازم صفت؟😇
مامان خندید گفت بله.این بار صفت خبیر به معنی آگاه... خدا خبیره یعنی به همه چیز و همه آرزوهایی که حتی تو فکر ما هست آگاهه...😊
چقدر حالم خوبه...انگاری دلم تاپ تاپ میکنه...هیجان دارم...😍
دلم میخواد زودتر روز رفتنمون برسه...😇
خدا جون خبیر، ممنون که بدونِ آرزو کردن دعای منو برآورده کردی... چقدر خوبه که به قول مامان جون به همه چیز آگاهی...😌
دوستت دارم خدا جونم...❤️
#ماه_رمضان_متفاوت
#صفات_خدا
#روز_هفدهم
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝