eitaa logo
کودکانه
46.7هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.6هزار ویدیو
324 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌬 قدرت فوت کردن 🔶 یک توپ پینگ پنگ، روی یک سطح صاف بلند، مثل میز می‌گذارند و دو بازیکن در دو طرف آن قرار می‌گیرند. با کشیدن یک خط، سطح صاف به دو نیمۀ مساوی تقسیم می‌شود. با اشارۀ داور، هر دو شروع به فوت کردن می‌کنند. 🔻 دو طرف باید تلاش کنند که توپ را با فوت، از زمین بازی حریف، خارج کنند. بازنده در این بازی، کسی است که توپ در منطقۀ او از زمین خارج شود. 💟 در نوع جذّاب‌تر این بازی، در انتهای دو طرف زمین با کشیدن خط، محدوده‌ای را به عنوان دروازه، مشخّص می‌کنند. در این شکل بازی، هر دو باید تلاش کنند تا توپ را وارد دروازۀ حریف کنند. 🔻 اگر توپ، بدون این که وارد دروازه شود، از زمین خارج شود، به اصطلاح، توپ به اوت رفته و باید از همان نقطه ای که خارج شده، بازی ادامه یابد. در این صورت، آغازگر بازی کسی است که توپ در محدودۀ او از زمین، خارج شده است. 🔴 این بازی را با دو توپ هم می‌توان انجام داد. در این شیوه، هر کسی تلاش می‌کند توپ خود را وارد دروازۀ حریف کند، بدون آن که به توپ دیگری کاری داشته باشد. ✅ این بازی را به صورت گروهی هم می‌توان انجام داد؛ یعنی در هر تیم، دو یا سه نفر و یا حتّی بیشتر حضور داشته باشند. تعداد افراد، به وسعت میزی که روی آن بازی می‌شود، بستگی دارد. 📚 بازی، بازوی تربیت ص۱۰۲ - ۱۰۱ 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔶️بریم با هم یه نقاشی خوشمزه بکشیم🍦😋 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
سال‌های سال هست که روانشناسان میگویند اصلا اثر بخش نیست. چه كنيم؟ جايگزين های تنبيه: ١- مقتضياتی كه منجر به رفتار نامطلوب ميشه رو تغيير دهيم. مثلا ظرف شكستنی رو از جلوی كودک دور كنيم. ٢_همچنين می توان رفتار نامطلوب را با اجازه دادن به كودک كه تا سر حد اشباع يا دلزدگی به آن رفتار ادامه دهد، از بين برد؛ مانند اينكه به كودک اجازه داده شود تا هر چه می خواهد شيرينی بخورد يا كبريت آتش بزند. ٣-اگر رفتار نامطلوب ناشئ از مرحله رشد كودك است ،ميتوان منتظر ماند تا كودك به سن بالاتر برسد.در اين صورت مشكل خودبه خود برطرف خواهد شد. ٤-روش ديگه اينكه فرصت بدهيم تا زمان خود مشكل را حل كند. ۵-روش جانشین دیگر تقویت کردن رفتار ناهمساز با رفتار نامطلوب است .مثلا رفتار مطلوب کودک رو تشویق کنیم به جای اینکه رفتار نامطلوب رو تنبیه کنیم. با این شرایط میدونید چرا با این شرایط باز هم آنقدر تنبیه از طرف والدین فراوانی داره؟ معمولا عمل تنبیه برای شخص تنبیه کننده تقویت کنندس و ما به طور غریزی به کسی که رفتارش ما را می آزارد حمله میکنیم. شاید فیزیکی شاید با سرزنش و تمسخر 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
به یک نفر میگن چرا زنبور‌ها گل میخورن؟🤔🌸 میگه خوب حتما دروازه بانی‌شون خوب نیست!😄 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
64.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پهلوانان این قسمت:گرگ ها 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
خانم گنجشک زرنگ - @mer30tv.mp3
3.84M
خانم گنجشک زرنگ 😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سـلام روز قشنگ پاییزیتون بخیر🌸 امـیدوارم امـروز 🌱 بهترین روز روداشته باشید🌸 الـهی حـال دلتـون خــوب 🌱 احوالتـون بـر وفق مراد🌸 روزوروزگارتون خوش 🌱 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر دریا 🌸دریا همیشه زیر پایش 🌱گلسنگ، مرجان، ماسه دارد 🌸با دست‌هایش توی ساحل 🌱هی گوش‌ماهی می‌گذارد 🌸توی دلش صد دانه ماهی‌ست 🌱با شکل‌های جورواجور 🌸آن‌ها چه جوری زنده هستند 🌱در آب‌های آپی شور 🌸کی روی دریاهای آبی 🌱این موج زیبا را کشیده 🌸دریا و اقیانوس‌ها را 🌱کی توی خشکی آفریده؟ 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🐒🐻ماجرای تپلک و زیرک🐻🐒 توی جنگل سبز،یک مدرسه بود. در آن مدرسه حیوانات زیادی درس می خواندند.بچه های آهو،خرگوش، روباه، شغال،میمون،موش،فیل،طاووس،عقاب،کلاغ،کبوتر،هدهد و چندتا حیوان و پرنده ی دیگر هم بودند. خانم جغد، معلم خیلی خوبی بود. او به بچه ها خیلی چیزها یاد می داد: حساب،هندسه،تاریخ،جغرافی،خواندن و نوشتن و نقاشی و ورزش. همه ی حیوانات مدرسه را دوست داشتند و هر روزبا خوشحالی به مدرسه می رفتند و درس می خواندند. مبصر کلاس، یک بچه میمون کوچولوی بامزه به اسم زیرک بود.او توی همه ی کارها به خانم معلم کمک می کرد و کلاس را ساکت و مرتب نگه می داشت. یک روز یک خرس قهوه ای از جای دوری به جنگل سبز آمد. او یک دختر داشت. اسم دخترش تپلک بود. تپلک دختر چاق و خنده رویی بود. خانم جغده، تپلک را کنارزیرک نشاند. زیرک که خودش لاغر و ریزه میزه بود، با دیدن هیکل چاق تپلک خنده اش گرفت و یواشکی زیر گوش تپلک گفت:« تو چقدر چاق و گنده ای! درست مثل یه بشکه ای، یه بشکه ای که حرکت می کنه!» تپلک چیزی نگفت و سرش را زیر انداخت و ساکت نشست. زنگ تفریح تمام بچه ها دور او جمع شدند.سیاه چشم که آهوی مهربانی بود، می خواست با او حرف بزند وبا او دوست شود؛ اما زیرک با صدای بلند به تپلک خندید و گفت:«بچه ها نگاش کنید چه قدر چاق و خپله! مثل یه بشکه می مونه!» بچه ها خندیدند و تپلک خجالت کشید و ناراحت شد.بعد همه ی بچه ها از دور و بر تپلک کنار رفتند و او تنها گوشه ی حیاط ایستاد، چون کسی حاضرنبود با یک حیوان چاق و خپل که شکل بشکه بود ،دوست شود. وقتی مدرسه تعطیل شد، تپلک به خانه برگشت و با گریه به مادرش گفت:« مامان من دیگه به مدرسه نمیرم.میخوام توی خونه بمونم و تو کارهای خونه کمکت کنم. من این مدرسه و بچه های شیطون رو دوست ندارم.» مامانش وقتی فهمید که زیرک و بقیه ی بچه ها تپلک را مسخره کرده اند، خیلی ناراحت شد. رفت پیش خانم جغده و ماجرا را برایش تعریف کرد. خانم جغده گفت:« شما تپلک را به مدرسه بیارید، من مشکلشو حل می کنم.» خانم خرسه تپلک را به مدرسه آورد و خودش به خانه برگشت. تپلک با ناراحتی کنار زیرک نشست و سرش را پایین انداخت. خانم جغد که متوجه شده بود زیرک بیشتر از همه ی بچه ها، تپلک را مسخره می کند فکری کرد و نامه ای نوشت و به زیرک داد و گفت:« پسرم، این نامه را بخون و به من کمک کن تا بتونیم به بچه ها یاد بدیم که دیگه تپلک رو مسخره نکنن...» زیرک به گوشه ای رفت و نشست و نامه را باز کرد و خواند.خانم جغد نوشته بود:« زیرک عزیز، به کمکت احتیاج دارم.حتماً تو هم فهمیدی که از دیروز که تپلک به این مدرسه آمده، بچه ها آزارش داده اند و مسخره اش کرده اند؛ برای همین مدرسه را دوست ندارد. تو پسرزرنگی هستی و می توانی به بچه ها بگویی که قیافه ی یک شخص نمی تواند نشان دهنده ی اخلاق و شخصیت او باشد. اگر تپلک چاق است و هیکل درشتی دارد، اما در عوض بسیار مهربان و خوش اخلاق است. اگر تو به بچه ها یاد بدهی که با تپلک مهربان باشند، دیگر کسی او را اذیت نخواهد کرد و او هم مدرسه را دوست خواهد داشت. از تو به خاطر همکاری با خودم تشکر می کنم.معلم تو: خانم جغد» زیرک نامه را چندین بار خواند و فکرکرد.فهمید که خانم جغد متوجه شده که او تپلک را ناراحت کرده است. از خودش خجالت کشید وتصمیم گرفت دیگر کسی را مسخره نکند. همان روز رفتارش با تپلک عوض شد، با او دوست شد و دیگر او را مسخره نکرد. بقیه بچه های مدرسه هم از او یاد گرفتند که با تپلک مهربان باشند.چند روز گذشت. تپلک به مدرسه علاقه مند شد و هر روز با خوشحالی به مدرسه می آمد. زیرک و بچه ها به او یاد می دادند تا ورزش کند، چون می خواستند به او کمک کنند تا لاغر شود.آخر سال تپلک کمی لاغر شده بود و دوستان زیادی هم داشت. حتماً شما هم فهمیدید که چرا تپلک به مدرسه علاقه مند شد، مگرنه؟ خانم جغده هم با خوشحالی به بچه ها درس می داد و خدا را شکر می کرد که همه ی شاگردانش بچه های خوب و حرف شنو و مهربانی هستند. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
⇩خواص ارده: مفید برای صبحانه 🔸انرژی زا 🔸تقویت حافظه 🔸کاهش کلسترول 🔸درمان سردی مزاج 🔸درمان اختلالات کبد و کلیه 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️مجموعه بازی نوزاد ✅️ سن: +۳ ماهگی 🚩 کیت های لمسی دنبال کردن اشیا تماشا در آینه 🎯اهداف بازی: تقویت حس لامسه تقویت حس بینایی افزایش تسلط روی اعضا 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
ایده کاردستی انگشتی خرگوش 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
⬅️ از با یکدیگر و یا با دیگر همسالان جدا پرهیز کنید. ⬅️ در پذیرش و ابراز به فرزندان هیچ گاه به جنسیت آنها توجه نکنید. ⬅️ در اعطای به فرزندان به تفاوتهای فردی آنها و به حدود توانمندی هایشان توجه کنید. ⬅️ هنگام مواجه شدن فرزندان با آنها را طرد نکنید. ⬅️ با ایجاد جو مشاوره و در محیط منزل، اجازه ابراز شخصیت و احساس خود ارزشمندی را در کودکان و نوجوانان ایجاد کنید. ⬅️ کودکان و نوجوانان را با مطلوب و شخصیت های ارزشمندی که از عزت نفس بالایی برخوردارند، آشنا کنید. ⬅️ از و کشمکش با همسر خودداری کنید و با هماهنگی و ارزش گذاری به نظرات همسر، زمینه را برای ارضای نیاز فرزندان به امنیت روانی و تقویت حس عزت نفس هموار کنید. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
وعده های یک دانش اموزی که برای شورا کاندید شده😂دمش گرم 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
25.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهارت های زندگی 📼این قسمت : لباسم از سکه میفته 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
سیاره سرد - @mer30tv.mp3
4.06M
سیاره سرد 🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
صبح قشنگ پاییزیتون بخیر🌸🍃 روزتـان شـاد و پـراز دلخـوشی 🌼🍃 و پـراز اتفاقات زیبـا براتون روزی پراز لطف خــداونـد 🌸🍃 دلـی آرام ، زنـدگی گـرم و یک دنیـا سـلامتی آرزومـندم...🌼🍃 امروزتون عالی و بینظیر🌸🍃 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر دریا 🌸ماهی شدم توی خواب 🌱می‌چرخیدم روی آب 🌸با چند تا بچه ماهی 🌱چه بازی باحالی 🌸دریا به من صدف داد 🌱به من حباب و کف داد 🌸دریا تو خیلی ماهی 🌱هم بزرگی هم آبی 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🌸اسراف نمی کنم زنده بمانم یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود توی یک جنگل سبز چند تا آهو با بچه هایشان زندگی می کردند .بچه های عزیز هر وقت که آهو خانم برای بچه هایش غذا تهیه می کرد و می آورد که بین آنها تقسیم کند یکی از بچه هایش به نام دم قهوه ای میگفت : من بیشتر می خوام .آهو خانم می گفت : آخر عزیز دلم باید به اندازه ای که می توانی بخوری ، و برداری اگر بیشتر برداری نیمه خور و اسراف می شود . ولی آهو کوچولو گوشش بدهکار نبود . یک روز که با برادرش د نبا ل رنگین کمان می گشت تا سر رنگین کمان را پیدا کند و بگیرد ، یک سبد میوه که شاید انسانها آنجا ، جا گذاشته بودند را دید که ریخته شده روی زمین . طبق معمول از برادرش جلو زد و گفت: کنده ترین میوه مال من است و یک گلابی بزرگ را با پوزه خود (دهان ) به سمت خود کشید و یک گاز زد و سیر شد و آن را پرت کرد آن طرف . بقیه ی میوه ها را هم برای آهو خانم بردند. حالا بشنوید از آهو خانم که داشت لانه اش را تمیز می کرد دید لاک پشت ها دارند یک پرستوی بیمار را می برند گفت : صبر کنید این پرستو دوست بچه های من است چه اتفاقی افتاده گفتند : او بیمار است و دکتر لاک پشتیان گفته : اگر گلابی بخورد مداوا خواهد شد. آهو خانم گفت هر طور که شده برایش گلابی پیدا می کنیم لطفااو را به لانه ی ما بیاورید. بچه های آهو خانم آمدند هوا تاریک شده بود. آهو خانم سبد میوه را که دید گفت : توی میوه ها گلابی هم هست گفتند: نه ،آهو خانم گفت : پرستو اگر گلابی بخورد مداوا می شود . دم قهوه ای ناراحت به خواب رفت در خواب گلابی را که نیمه خور کرده بود دید که گریه میکند به او گفت چرا گریه می کنی ؟ گلابی جواب داد : تو مرا به دور انداختی در حالی که می توانستم مفید باشم و بعد این شعر را به دم قهوه ای یاد داد : گلابی تمیزم همیشه روی میزم اگر که خوردی مرا نصفه نخور عزیزم خدا گفته به قرآن همان خدای رحمان اسراف نکن تو جانا در راه دین بمانا آهو کوچولو صبح زود بیدار شد و با برادرانش به جنگل رفت و به دنبال گلابی گشت . گلابی که نصفه خور کرده بود را پیدا کردند آن را در آب چشمه شستند و برای پرستو آوردند . وقتی پرستو گلابی را خورد نجات پیدا کرد و چشمانش را باز کرد و از آهو کوچولو تشکر کرد که جانش را نجات داده بود از آن به بعد دم قهوه ای دیگر اسراف نمی کرد و فریاد نمی زد زیاد می خواهم گنده می خواهم و حالا او می داند اسراف وهدر داد ن هر چیزی بد است و خدا اسراف کاران را دوست ندارد . قصه ی ما به سر رسید اسراف کار به بهشت نرسید. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
✅ زن حامله ای كه در مدت بارداری شلغم خورده باشد: ❶ بچه اش زودتر رشد كرده ❷ زودتر حرف می زند ❸ و در مقابل امراض مقاومت بیشتری خواهد داشت 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
زنبور و پروانه و کفشدوزک درست کن🤩 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
پاتریک 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
❌نوشابه دادن به بچه‌ها ظلمی بزرگ در حق آنهاست! 🔻مضرات در کودکان: 🔸تأخیر در رویش دندانهای کودک 🔸قرار گرفتن در معرض دیابت یا بلوغ زودرس 🔸اختلال در جذب کلسیم و تشدید پوسیدگی دندان 🔸ایجاد نفخ در شکم 🔸کم شدن اشتهای کودک 🔸پوکی استخوان 🔸افزایش فشارخون 🔸دیر‌تر هضم شدن غذا 🔸مشکلات گوارشی و ابتلا به چاقی 🔸فسفر موجود در نوشابه موجب اختلال در رشد کودکان و بروز بیماری راشیتیسم (نرمی استخوان) می شود. 🔸مینای دندان های شیری در معرض نوشابه خیلی زود تخریب می شود. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
به نام اون خدایی که همتایی نداره احتیاجی به فکر و راهنمایی نداره اون که تو قلب ما کاشت محبت نبی رو گذاشت واسه هدایت فرزندای علی رو درخت دین اسلام محمد مصطفی ست جوانه هاش دوازده امام پاک و داناست ما همه با اطاعت میگیم که یارشونیم منتظر آخرین امام دین میمونیم 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
➰اولی: چرا ماهی ها نمی توانند حرف بزنند؟🐠 دومی: تو خودت اگر دهانت پر از آب باشد می توانی حرف بزنی؟😄 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
چشمهای کوچولو 👀 چشمهای کوچولو، داشتن به اطراف نگاه می کردن و منتظر بودن تا خواب از راه برسه و اونا رو آروم آروم ببنده تا حسابی استراحت کنند. اما همینطور که منتظر بودن، یک دفعه برق رفت و تاریکی همه جا رو پر کرد. چشمها دیگه هیچی نمی دیدن. به خاطر همین، زود به مغز تلفن زدن و گفتن ما هیچی نمی بینیم . خبر تاریکی از مغز به قلب رسید و قلب فهمید که تاریک شده و چشمها دیگه هیچی نمی بینن. قلب کوچولو پر از ترس شد. قلب کوچولو به مغز گفت تو پادشاهی زود باش یه کاری بکن من از تاریکی خوشم نمیاد. مغز تلفنشو برداشت و به دستهای کوچولو دستور داد و گفت زود باشید پرده رو از جلوی پنجره کنار بزنید تا نور آسمون، اتاق رو روشن کنه. دستهای کوچولو پرده رو کنار زدن. آسمون زیبا، پیدا شد. چشمهای کوچولو ماه نورانی رو دیدن و درخشش ستاره ها رو تماشا کردن. خبر ماه و ستاره ها سریع به مغز رسید. قلب کوچولو پر از آرامش و خوشحالی شد. مغز دستور داد لبها لبخند بزنن. لبها حرکت کردند و عکس یه لبخند قشنگ رو درست کردن. چشمها هم به ماه و ستاره ها خیره شدن و قلب، آروم آروم منتظر خواب شد. چند لحظه بعد، یه خواب ناز به سمت قلب و چشمهای کوچولو رفت. چشمهای کوچولو بسته شدن و کوچولو با یه لبخند خوشگل به خواب رفت. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻