eitaa logo
کودکانه
46.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.6هزار ویدیو
324 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کارتون پرندگان خشمگین🟢🟡🟣🔵 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بیاین_با_هم_نقاشی_بکشیم با هر عدد یه نقاشی قشنگ کشید😃 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🍛سلطان شهر برنجک💭 یکی بود،یکی نبود. یک دیس پر از برنج و عدس بود که آماده ی پختن شده بود.🍛 یک برنج زرنگ از دیس بیرون پرید.🍚 مورچه ای او را دید و با خود گفت:🐜 جانمی!ناهار داریم ! برنج داریم!🍛 غذا داریم! غذا داریم!🍛 و برنج را برداشت.🍛🐜 برنج گفت:🍛 من سلطان برنجکم! پیش همه من تکم! کجا می بری منو؟! میخوای بخوری منو؟! مورچه گفت:🐜 منو ببخشید سلطان! دارم نزنید قربان! برنج گفت:🍛 می بخشمت!با من به شهر برنجک بیا ، تو وزیر من میشوی. بعد از مدتی سوسک ،موریانه ، پروانه ،عنکبوت،عدس و حشرات و خوردنی های دیگری با آنها به راه افتادند. 🪳🐜🦋🕷 برنج گفت: این جا خانه و قصر بسازید.🕍 همگی خانه و قصر ساختند و تا ابد مدیون او بودند.🕍 چون آن جا انسانی نبود که آنها را آزار دهد و خانه ها را خراب کند 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
خدا خدای زیباست❤️ صاحب کل دنیاست 🌍 صاحب ماه و خورشید🌛🌞 صاحب کوه و دریاست 🏔🏝 هر جا رئیسی داره👨🏻‍🏫 کارخونه و اداره 🏭 رئیس یک اداره 🏭 کار زیادی داره ☄️ خدای مهربون هم❤️ خالق این جهان است🌍 رئیس این جهان هم🌏 خدای مهربان است💚 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی کاردستی زیبای شیر با برگ های پاییزی 🦁🦁 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
DastanhayeShirineIrani1(www.irebooks.com).pdf
1.81M
#کتاب_بخونیم داستان های شیرین ایرانی مجموعه قصه های عامیانه مخصوص نوجوانان است. حتما بخونید جالبه 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ‍ ‍ ‍ 🎤 #قصه_شب👼🏻 🌜 #آشپز_شکمو🧑🏻‍🍳 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
1.mp3
2.46M
#لالایی😴💤 #گل_تو_گلدون🌺🥀🪴 #تمام_سنین 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
5.mp3
983.9K
پاشو پاشو کوچولو👶🏻 از پنجره نگاه کن🪟 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_کودکانه👼🏻 - در مهربانی با کوچک ترها💚🧒🏻👶🏻 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
⛵️قایق من⛵️ 🐸من یک قورباغه هستم، اسم من قورچه است. 🐸 هرروز صبح از یک طرف رود، شنا می‌کردم و می‌رفتم آن طرفش؛ البته به همراه دو تا از دوستانم. 🐸آن طرف رود پر بود از وسایلی که آدم‌ها دور می‌ریختند:پیچ... دکمه... مهره های رنگی... من و دوستانم هرروز می‌رفتیم و از آن وسایل چند تا برای حیوان‌های جنگل می‌آوردیم تا برای تزئین خانه یا ساختن وسایل از آن‌ها استفاده کنند. 🐸آن‌ها هم به ما خوراکی و غذاهای خوشمزه می‌دادند. 🐸مهم تراز همه این که همه باهم جمع می‌شدند و شنا کردن ما را تماشا می‌کردند و برای مان دست می‌زدند. 🐸یک روز، وقتی من و دوستانم مشغول شنا بودیم؛ رود خیلی گل آلودشد. کمی بالاتر چرخ یک ماشین توی آب گیر کرده بود. رود پر از خاک و سنگ شد؛ چون آب گل آلود شد من نمی‌توانستم جایی را ببینم. 🐸یکی از آن سنگ‌ها به پای من خورد. پایم خیلی درد گرفت. دکتر جغد پایم را با چند برگ، محکم بست و گفت: «تا وقتی پایم خوب شود، نباید شنا کنم.» 🐸 بعد از آن، من بیکار شدم و تمام روز فقط استراحت می‌کردم. دوستانم از غذای‌شان به من می‌دادند؛ ولی من احساس بدی داشتم و از آن‌ها خجالت می‌کشیدم. فکر می‌کردم یک قورباغه‌ی بیمار به درد جنگل نمی‌خورد. 🐸باید مثل اجدادم می‌نشستم یک گوشه و شروع می‌کردم به خوردن پشه ها و پروانه‌ها؛ 🐸ولی من نمی‌توانستم آن‌ها را بخورم چون با من دوست بودند. 🐸شب‌ها کنار رود می خوابیدم و به ماه نگاه می‌کردم. یک شب باد تندی آمد. برگی از درخت جدا شد و روی رود افتاد. برگ، روی آب با شادی می‌رقصید. من هم خندیدم؛ چون با دیدن آن برگ فکر خوبی به فکرم رسید. ...... 🐸صبح که شد به سمور آبی گفتم، یک تکه چوب کوچک برایم بیاورد. از دارکوب نجار هم خواستم با آن چوب برایم یک قایق درست کند. دارکوب با نوک تیزش این کار را زود انجام داد؛ حالا من یک قایق داشتم با دو پارو. 🐸من با قایق ام حیوانات زیادی را این طرف و آن طرف می‌بردم. 🐸سنگ، پای من را زخمی کرد؛ ولی درخت، یک قایق به من داد. من فهمیدم که جنگل مراقب همه هست، هر قدر هم که آن‌ها کوچک باشند. 🐸حالا پای من خوب شده؛ دوستان من هم بیشتر شده‌اند. زهرا عبدی-تبیان 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#بیاین_با_هم_نقاشی_بکشیم چطور یه موش صحرایی بکشیم 🎨🎉👌🏽🌞🌜🎈🖍 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_شاد_و_موزیکال 🦋 #ترس_از_تاریکی 👧🏻👦🏻 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزوی مامانا بعد از یه سال کلا س های مجازی 🧕🏻🙆🏻‍♀️ 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_موزیکال🎶 آهای آهای ای گرگه🐺🐺🌊🌊🐱🐭🐰 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🚨 اگر بچه کار زشتی انجام داد دعواش نکنید حرف زشت نزنید قهر نکنید چون میبینه نظر شما بهش جلب شده مجدد کارو تکرار میکنه فقط بهش توجه نکنید. #تربیت_فرزند 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
DastanhayeShirineIrani2(www.irebooks.com).pdf
2.38M
#کتاب_بخونیم داستان های شیرین ایرانی مجموعه قصه های عامیانه مخصوص نوجوانان است. حتما بخونید جالبه 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
2.mp3
3.87M
📢 #قصه_شب👼🏻 #عنکبوتی_که_پارچه_می_بافت🕷🕷🕸 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎼 #لالایی 😴😴 ☄️لالایی گل لالا🌹 🌟مهتاب اومده بالا🌙 موقع خوابه حالا😴 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
من صبح زود پا می‌شم🌤 دست و رو را می‌شویم🚿 به مامان و بابا جون👩👨 سلام علیک می‌گویم👶 پاکیزه‌ام مثل گل🌸 خوب و ملوس و تپل👶 به به چه قدر قشنگم👼 می‌گویم و می‌خندم😄 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_موزیکال🎶 بپر بالا، بپر پایین🧍🏻‍♂️🧍🏻‍♀️ 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
6.mp3
5M
#قصه_و_افسانه قصه روباه و جوجه🦊🐥 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#بیاین_با_هم_نقاشی_بکشیم نقاشی مرحله به مرحله 🐴🐴🐴اسب🐴🐴🐴 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
آنچه که کودکانمان را در فضای مجازی تهدید میکند #تربیت_فرزند 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
کلاغ پر,گنجشک پر کی داره میزنه در؟ 🐥🐥🌻🌻💝💝 کفتره یا کلاغه؟ بلبله یا که زاغه 🌺🌺🍃🍃♥️♥️ قمریه یا پرستو؟ اردکه ,غازه یا قو؟ 🦆🦆🐧🐧🐤🐤 کلاغ پر,گنجشک پر مامانی رفت دم در 💐💐💝💝🌻🌻 پرستوها ,کلاغا پرنده های باغا 💐🌻🌼🌻🌾 پر بزنید تالونه بابام اومد به خونه 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
‍ داستان کودک : مسابقه‌ی حلزون کوچولو و آهو خانم 🐌🙂🐌🙂🐌🙂🐌🙂🐌🙂🐌🙂 یکی بود یکی نبود. یک حلزون🐌 و یک آهو تصمیم گرفته بودند با هم مسابقه بدهند. آهو خانم همیشه حلزون کوچولو را به خاطر کند بودندنش مسخره می کرد. حلزون کوچولو که از دست مسخره کردن های آهو خانم خسته😒 شده بود اون رو دعوت به یک مسابقه🏃🏻 کرد. حلزون کوچولو🏃🏻 گفت: بیا با هم تا چشمه ی آن طرف میدان مسابقه بدهیم. آهو خانم گفت: باشه. آن ها برای یکشنبه ی آینده با هم قرار گذاشتند. یکشنبه آمد و آن ها مسابقه را شروع کردند. دونده ی سریعتر که آهو خانم بود خیلی زود به چشمه ی🌊 آن طرف میدون رسید، اما حلزون آن جا نبود. آهو خانم پوزخندی😏 زد و گفت: هی حلزون کوچولو کجایی؟ ناگهان جوابی آمد: من اینجام. آهو خانم که خیلی تعجب😳 کرده بود حلزون کوچولو را دید که که کنار چشمه نشسته. آهو که خیلی دلش می خواست حلزون کوچولو را شکست بدهد از او خواست دوباره تا چشمه ی بعدی مسابقه بدهند. حلزون کوچولو قبول کرد و مسابقه دوباره شروع شد. آهو تند و تند دوید تا به چشمه ی🌊 بعدی رسید. بعد دوباره حلزون🐌 کوچولو را صدا کرد و گفت: هی حلزون کجایی؟ حلزون کوچولو جواب داد: من اینجام. چقدر دیر کردی من خیلی وقته که اینجا منتظرتم. آهو خانم دوباره و دوباره سعی و تلاش کرد اما فایده ای نداشت. در آخر تسلیم شد و شکست را قبول کرد. آهو خانم نمی دانست که حلزون کوچولویی که توی این مسابقه شرکت کرده حتی یک سانت هم حرکت نکرده. او در تمام چشمه های شهر پسرعموهای زیادی داشته که همه ی آن ها خیلی شبیه اونند. وقتی کلاغ های🐧 جنگل با هم در مورد این مسابقه صحبت می کردند پسرعموهاش تصمیم گرفتند به اون کمک کنند تا مسابقه را ببرد. پس آن ها به کنار چشمه هایشان می آمدند و جواب آهو خانم را می دادند. بیچاره آهو خانم هنوز فکر می کند که حلزون سریع تر از او می دود.😊😊 🐌🙂🐌🙂🐌🙂🐌🙂🐌🙂🐌🙂 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی این شیر بامزه رو می تونید با وسایل دورریز بسازید🦁🦁 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
تاشی آتش پاره.wav
8.93M
#قصه_شب👼🏻 تاشی آتش پاره👶🏻 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
لالایی.mp3
3.02M
#لالایی😴 لالایی لالایی 😴 نازنینم لالا🌜 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻