🔴جواب شهید نواب صفوی به بازجوی پرونده
🔹«من سرباز اسلام هستم و آقای بروجردی افسر هستند و تا زمانی که سرباز هست، افسر به میدان نمیرود. ایشان، مقامشان عالیتر است و از طرفی، ما هستیم. اگر ما نبودیم، ایشان اقدام میفرمودند. با وجود ما، لازم نیست که ایشان اقدام بکند.»
🦋به مناسبت سالروز شهادت رهبر جمعیت فداییان اسلام، شهید نواب صفوی و یارانش در ۲۷ دیماه ۱۳۳۴
#کپیحلال
#کانالکویآبشینهدرتلگرام
https://t.me/koyAbshineh_313
#کانالکویآبشینهدرایتا
https://eitaa.com/Abshineh_ziba
#کانالکویآبشینهدربله
https://ble.ir/abshenhzebable
بزار کفتارها واق واق کنند.
کردهای عراقی
داعشی های سوریه ای
جیش الظلم پاکستان
باکو.....
زیادن ولی شیران ایران زمین، محل نمیزاره
#کپیحلال
#کانالکویآبشینهدرتلگرام
https://t.me/koyAbshineh_313
#کانالکویآبشینهدرایتا
https://eitaa.com/Abshineh_ziba
#کانالکویآبشینهدربله
https://ble.ir/abshenhzebable
السلام علیک یاعلی ابن ابیطالب ع مراسم دعای کمیل
این هفته ساعت ۲۰/۳۰
باحضوربرادران وخواهران درمسجدآبشینه برقرارمیباشد
میزبان مراسم اخوان موسایی
التماس دعا
سوره کافرون جهت حفظ مد نظر میباشد
#کپیحلال
#کانالکویآبشینهدرتلگرام
https://t.me/koyAbshineh_313
#کانالکویآبشینهدرایتا
https://eitaa.com/Abshineh_ziba
#کانالکویآبشینهدربله
https://ble.ir/abshenhzebable
روایت دختر سوری در محاصره داعشیها
پدرم اسلحه آورد خانه گفت: اگر اتفاقی
افتاد و من نبودم خودتان را بکشید
از پدرم پرسیدم چرا ؟؟
گفت چون اگر خودتان را نکشید
داعشیها بلایی سرتان میاورند.که ارزو میکنید بدنیا نیامده بودید.
فردای انروز چند خانواده از خانواده های
منطقه به دست داعش اسیر شدند
که پسرها و مردها و پیرمردها و پیرزنها
را سربریده و دختران و زنان را برده
بودند.
اینجا بود که مجبور شدیم یکی از
خانواده را انتخاب کنیم که اگر اتفاقی
افتاد همان همه ما را بکشد و در بعد هم
خودش را بکشد..
و در اخر برادرم که 12
سال داشت به اصرار مادرم قبول کرد که
این کار را انجام دهد
و ما نه شب داشتیم و نه روز و واقعا در شدیدترین و سختترین شرایط روحی بودیم
و مادرم باگریه به برادرم میگفت که اسلحه را از خودت جدا نکن چون هر لحظه ممکن است
که اوضاع جوری شود که از ان استفاده
کنی و نگذاری که ما زنده به دست این
داعشیهای کافر بیافتیم
و میگفت پسرم نکنه دلت به رحم بیاید که اگر دلت به رحم
امد و ما را نکشتی انها به طرز فجیعی
ما را میکشند..
چند روزی را با این اوضاع
بد و استرس شدید گذراندیم و چند روز
بعد داشتم نماز صبح میخواندم
که شلیک گلوله در روستا شروع شد و درگیری خیلی شدید بود
همه بیدار شدیم و برادرم اسلحه
را به دست گرفته بود
مادرم گفت هر وقت بهت گفتم اول من رو بکش بعد سه خواهرت
بعد هم خودت..درگیری تقریبا سه ساعت طول کشید ما دیگه ناامید شده بودیم و گفتیم که دیگه کار تمومه.
در همین لحظه پدرم در را باز کرد و وارد شد مادرم گفت چی شده.پدرم گفت ما درگیر نشدیم ایرانیها امدند و با داعشیها
در گیر شدند میخواهند محاصره روستا را
بشکنند تا ما را از این کفار نجات بدهند.
یکساعت بعد محاصره شکسته شد.
خدا را شاهد میگیرم تمامی اهالی روستا با دیدن نیروهای ایرانی از خوشحالی گریه شوق میکردیم و بالاخره این کابوس حقیقی تمام شد. آنروزها را هیچ وقت فراموش نمیکنیم که چگونه شب را بهصبح و روز را به شب میرساندیم..
برای شادی روح ســـــردار سلیمانی و یاران با وفایش پنج صلوات محمدی بفرست اینو فرستادم تا اینکه قدر شهدا و مرزداران و رزمندگان را بدانیم،،،،،♥️
#کپیحلال
#کانالکویآبشینهدرتلگرام
https://t.me/koyAbshineh_313
#کانالکویآبشینهدرایتا
https://eitaa.com/Abshineh_ziba
#کانالکویآبشینهدربله
https://ble.ir/abshenhzebable