بَرآم مُهِمنِیسټبَقِیہچِيمِیگَنّ
مَنِهَمینِجورِےکِہهَستِۍدُوسِتدِآرَم💋♥️
مثلا همانی بشود که میخواستی، مثلا ذوق کنی و از ته دلت بگویی آخیییش!
مثلا حال دلت خوب باشد و به هرکس که رسیدی حال خوب و لبخندهای غلیظ تعارف کنی. مثلا بخندی، خندهات بشود قهقهه، مثلا ذوق کنی و ذوقت برق شود و بریزد توی چشمهات. مثلا هی دنبال کسی بگردی که بیتکلف بنشینی مقابلش و هی از حال خوبت و اتفاقات خوبی که افتاده حرف بزنی و ذوق کنی، هی حرف بزنی و از شدت هیجان، بالا و پایین بپری. مثلا کیف کنی از اینکه دیوانه خطاب شوی، مثلا شبها توی دلت قند آب شود و ثانیهها را تا رسیدن روز بعد بشماری. مثلا کلی دلیل برای خوشحالی داشتهباشی. کلی انگیزه، کلی دلخوشی، کلی حادثهی خوبِ در آستانهی وقوع...
مثلا رسیدهباشی به تمام چیزی که از جهان میخواستی...🌱
#نرگس_صرافیان_طوفان
دل به دریاها بزن حالا که دریا با من است
پیشِ من باشی یقینأ کلِ دنیا با من است
پا به رویایم گذار اما مراقب باش...چون
لای اندک شعرها یک قلبِ تنها با من است
سنگ در دریای چشمانم نزن ای خوبِ من
حسِ آرامش به ماهی های زیبا با من است
ناز کم کن، با دلم بازی نکن، لطفا برقص
عشق زیبا میشود وقتی تماشا با من است
سیبِ سرخ از باغِ لبهایت نمایان میشود
چیدنش با باغبان ها بود...حالا با من است
این چنین با عشق ما هم جاودان خواهیم شد
عشق بازی با تو قبل از قصه گوها با من است
#ناصر_صادقی
ﺳﺮ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﮔﺮﻭ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ
ﺗﻮ ﺷﺪﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺮﯼ ﭘﺴﺮﻡ
ﺗﻮ ﺟﮕﺮ ﮔﻮﺷﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﯾﺪﯼ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ
ﻣﻦ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺟﮕﺮﻡ
ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻧﺮﺍﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻫﻮﺳﯽ
ﻫﻮﺱ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﺍﻧﻪ ﺳﺮﻡ
ﭘﺪﺭﺕ ﮔﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺭ ﻭ ﺳﯿﻢ ﻓﺮﻭﺧﺖ
ﭘﺪﺭ ﻋﺸﻖ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﺭﻡ
ﻋﺸﻖ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﮔﯽ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﻫﻨﺮ
ﻋﺠﺒﺎ ﻫﯿﭻ ﻧﯿﺮﺯﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺳﯿﻢ ﻭ ﺯﺭﻡ
ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ
ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺳﯿﺰﺩﻫﻢ ﮐﺰ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﻡ
ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ ﺩﺭﺵ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻨﻢ ﻋﻬﺪ ﻗﺪﯾﻢ
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﮔﺬﺭﻡ