فرهاد🌹🌹🌹 ..: 🌷🌷🌷🌷🌷🕊 🕊🌹دل سپردم به تو ای دلبر شیرین سخنم تا که آغوش پراحساس  تو باشد وطنم مثل باران بزنی بر تن خشکیده ی من تا که سرسبز شود شاخه ی خشکی که منم حال من با تو خوش و حس دلم رویایی ست جز تو و عشق تو ای یار دگر دم نزنم خسته از زندگی و همهمه بودم عمری تو شدی باعث آرامش وشیدا شدنم از تب عشق تو اینگونه غزلخوان شده ام تشنه ی دست نوازشگر عشق است تنم،‌‌‎‌‌🌹🕊 🕊❤️🌷🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷🌷

شب که می آید، با خودش #تُ را می آورد. #تُ را که نه!خیالَت را... خودت که خیلی وقت است رفته ای، خیالَت امّا مثل #تُ نیست! و تا جانَم را نگیرَد،قصدِ رفتن ندارد... ‌‌‌┅┄✶........❤........✶┄┅ 💞.............ℒℴνℯ...........💞

ای غریبه ی آشنا حس میکنم در کنارم تو را همدل ماهروی من بیا هم قدم شو با من آه که در حسرت آغوش توام لبخند بزن با دست نوازشت بر دلم بوسه میزنم بر گرمی دستانت که چنین عاشقانه گرفته دستانم آتاناز اسدی

بر میدارم قدم، از لا به لای نیلوفر های آبی ویران شده است این شهر آسمان تیره همه جا سکوت مطلق! مینوازم سازی تا روح مرده، جان بگیرد اندک هنوزم امیدی در پس آن خرابه ها؛ آمدن تو یاغی ✍️ آتاناز اسدی