eitaa logo
「 مَـرْدِ مِیـْدٰانْ 」
1.7هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
10.1هزار ویدیو
67 فایل
|بس‍ــم رب الشـهدا و الص‍ـدیقیـن| #گمنامی تنها برای شهرت پرستان درد آور است🍂¡ ٫وگرنه همه اجر‌ها در گمنامیست .. ! ادمین کانال: @Mohammadhossein_arab_f
مشاهده در ایتا
دانلود
زیبا تقدیم به رفقا😉 🌻 💑 ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿    🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5945308359228917390.mp3
3.06M
با (عج) ستاره دلم بیا😔 حلال مشکلم بیا😔 آمده ام حضور تو سفره سینه وا کن آرزوی ظهور،تو ز درگه خدا کنم😭 🎤 ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
🎐 l سهم ما در وسط معرکه‌ی عشق ،چه بود غم و دلتنگی و حسرت ،همه یکجا با هم .. ❤️
خندید و گفت‌: اۍ‌بابا همیشہ کارۍ کن کہ اگہ تو رو دید؛ خوشش بیاد،نہ مردم... ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
•『🌱』• . قفس‌گشودے‌ام‌واختیـاربخشیدے همین‌کہ‌ازقفست‌پـرزدم،زمیـن‌خوردم.. ﴿ اللّٰهمّ‌عجِّل‌لولیِّک‌الفرج ﴾ ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
•『🌱』• . ازشدتِ‌سرمالباس‌گرم‌میپوشیم‌ میچسبیم‌بہ‌بخاری.. ازشدت‌گناهامون‌چی؟! برنامہ‌‌ای‌داریم..! ¡ ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️به وقت رمان❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️یا علی گفتیم و عشق آغاز شد❤️ 🌸رمان عشق با طعم سادگی🌸 لب چیدم و صدام کمی بچگانه بود _قهری؟ جوابم فقط یک نیم نگاه بود ...لحنم رو تغییر ندادم_االن داری نقشه میکشی چطوری فردا از دستم فرار کنی؟ صاف شدو دستش حلقه شد دور فرمون و فقط یک کلمه_نه! _اگه خیلی از من متنفری حداقل دوتا داد سرم بزن دلت خنک بشه! نگاه جدیش چرخید روی صورتم _این جمله چیه تکرار می کنی؟! من کی همچین حرفی زدم؟! نگاهم رو از چشمهاش که بی تابم میکرد گرفتم و دوختم به انگشتهام که توی هم میپیچوندمشون_الزم نیست بگی اخم همیشگی پیشونیت وقتی بامنی ...خواسته ات برای نه گفتنم ...رفتارت همه اینا نشون میده! پوزخندی زد_وقتی ازت متنفر بودم دلیلی نداشت بیام خواستگاری! _شاید تو به خاطر حرمت بزرگ ترها اومدی! دنده رو عوض کرد_خب آره به خاطر حرمتها اومدم ولی دلیل نمیشه برای نفرت داشتن ازتو... اگه اینجوری بود میتونستم یک کلمه بگم تو رو نمی خوام و خالص! براق شدم_ خب چرا ...چرا خودت نگفتی و اومدی خواستگاری و از من خواستی بگم نه وقتی که همه چی جدی شده بود؟! کالفه پوفی کشید_چون اگه می گفتم تو رو نمی خوام مامان یکی دیگه رو کاندید می کردو من فکر کردم تو رو راحت تر میتونم راضی کنم بگی نه! _آخه چرا... پرید وسط حرفم_گفتم نپرس چرایی رو که حاال دیگه مفهمومی نداره! پوفی کردم_اونوقت اگه من میگفتم نه دیگه عمه بیخیال ازدواج کردنت میشد؟؟ امیر علی_باالخره آره لحنم رو مظلوم کردم _بهم بگو چرا خواهش میکنم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️یا علی گفتیم و عشق آغاز شد❤️ 🌸رمان عشق با طعم سادگی🌸 سرم رو باال آوردم و سر امیر علی هم چرخید رو به من... نگاهش! وای به نگاهش که قلبم رو از جاکند بی اخم بود... جدی نبود ...ولی سریع دزدید ازمن این نگاه رو...! آروم گفت: زود پشیمون میشی دختر دایی مطمئنم! قلبم خیلی بی تابی میکرد با توقف ماشین باصدای نا آروم و لرزونی گفتم: ولی من مطمئنم پشیمون نمیشم ...مطمئن تر از تو ! بازم نگاهش چرخید رو به من ولی دیگه جرئت نکردم سر بلند کنم و با یک خداحافظی زیر لبی تقریبا از ماشین فرار کردم و اصال نفهمیدم که جواب خداحافظیم رو شنیدم یانه؟! حرارت ملیح آفتاب صبح زمستونی نوازش میکرد گونه ام رو ...نفس عمیقی کشیدم سردی هوا هم گاهی لذت داشت... گاهی خیلی هم خوب بود چون میتونست کم کنه حرارت درونیم رو ...حرارتی که حاصل آشوب فکری دیشبم بود و نتیجه ای که بازم من رو رسونده بودکه حتی فکر کردن به امیرعلی هم من رو بی تاب می کنه و دلتنگ! چه لحظه شماری که برای امروز صبح کردم و دیدنش و این هوای سرد خیلی ماهرانه استرسم رو کم میکرد ! سرو صدای دوقلوها امکان کشیدن نفس عمیق دوم رو ازمن گرفت و نگاهم ثابت شد روی محمدی که شبیه بابا بود و محسنی که شبیه مامان! _شما دوتا دیگه کجا ؟ محمد ابرو انداخت باال _خونه عمه ! مشکلیه؟ چشمهام رو ریز کردم_اونوقت کی گفته شمادوتاهم دعوتین؟ محسن باصدای لوسی گفت_وا محنا جون خونه عمه که دعوت نمی خواد! صورتم و جمع کردم _بی مزه ها بابا طبق عادت سوئیچ ماشینش رو توی دستش میچرخوند و بیرون اومد بازم با اعتراض گفتم: باباجون خودم باآژانس میرفتم روز جمعه ای روز استراحتتونه!
تـــو می‌خندی و دوست داشتنت ریشه می دواند در مـن... 📎شبــــتون شهــــدایی🌷 ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
°|بسم الله الرحمن الرحیم|° 🦋 ای مرکز ثقل کهکشانِ دل من!🌱 خورشید بلند آسمان دل من!🌼 عمری است که من منتظر دیدارم..... یک بیا به جمکران دل من!✨ این جمعه هم بدون شما گذشت.....💔 صبحتون مهدوی🕊 ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
YEKNET_IR_آیت_الله_مجتهدی_مکر_و.mp3
2.81M
♨️مکر و حیله شیطان 👌 بسیار شنیدنی 🎤 ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
‌. . ‌ آن‌کہ‌گنـاهے‌راتحسیݩ‌و‌تـایید‌کند‌ درآݩ‌گنـاه‌شریڪ‌است! ...🍃 . . ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿    🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
امام صادق عليه السلام: خداوند عزّوجلّ هيچ درى از روزى را بر مؤمن نمى‌بندد، جز اين كه بهتر از آن را براى او مى‌گشايد.🌱 📚 بحار الأنوار، جلد ۶۹، صفحه ۵۲ ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
قدیما میخواستیم بریم گوشتی چیزی بخریم پدرمـ میگفت پلاستیک مشکی ببر یه وقت کسی نبینہ🤭 میبینه دلش میخواد نداره بخره الان امروز کارمون به جایی رسیده آقا میاد با ناموسش تو خیابون پُز میده😞 _به کجا رسیدیم ما؟🙁 | استادرائفی پور | ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
بہ‌تمام✋ تازه‌چــ✨ــادرے‌ها‌بگویید🗣 فقط‌یڪ‌نگاه‌برایتان مہم‌باشد👌 آن‌هــم‌نگاه‌مادرانہ حضرت‌زهـــــرا‌(س) ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿    🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
˝اللهم حرّم على قلوبنا حزن الدنيا˝ خدایا غـمِ دنیا را بر قلب‌های ما حرام کن...🍀 ♥️ ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
از-شیخ‌انصآرۍ"پرسیدند↓ چگونہ‌میشود‌یڪ‌ساعت"فکرکردن" برترازهفتادسال"عبادت"باشد ؟! فرمودند↓ «فڪرۍمانند‌فکرِ‌ جناب‌ِ‌حُردر‌روزِعآشورا💔» !!
••|یه‌بنده‌خدایے‌میگفت: همه‌میگن:شهدارفتن، تامابمونیـم...!🌿 ولی‌من‌میگم:شهـدا؛ رفتن‌تامادنبالشون‌بریم. آره...! جامـوندیـم...! :)💔 دل‌روباید‌صاف‌کرد..!🔗 ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
AUD-20210215-WA0021.mp3
4.71M
࿐❅᪥•﷽•᪥❅࿐ ⭕️چکارکنیم،آقامون‌بیاد ✨راه‌حل‌ِظهور 🎤حجت‌الاسلام‌عالی ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به من یه کربلا بده... #کربلا #ویژه_استوری ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ #بَرخـٰامِـنہ_اےرَهبَـرِخُـوبٰان_صَـلَواٺ📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
🎧📚} • {اللهمـ‌فَارحَمـ‌قلبے}🌱💛 هواےدلمـ‌‌ࢪاداشتھ‌باشـ ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
•🌼🐣• حاجی .. عشق‌ما‌شهادتـ‌ھ🌱'! آدم‌معشوقشو‌ول‌نمیکنـ‌ھ😄📿'!
•[💔🌿]• میگن... نگا کردن به خنده‌ۍ یڪ نفر... تو رو هم میخندونه...:) اما نمیدانم چرا؟... با نگاه کردن به خنده تو... دلم آشوب میشود🙂💔 🍁 ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
😂امتحانات بعد از داير شدن مجتمع هاي آموزشي رزمندگان در جبهه ، اوقات فراغت از جنگ را به تحصيل مي پرداختيم. يكي از روزهاي تابستان براي گرفتن امتحان ما را زير سايه درختي جمع كردند .😁 بعد از توزيع ورقه هاي امتحاني مشغول نوشتن شديم. خمپاره اندازهاي دشمن همزمان شروع كرده بودند. يك خمپاره در چند متريمان به زمين خورد، همه بدون توجه، سرگرم جواب دادن به سئوالات بودند. يك تركش افتاد روي ورقه دوست بغل دستيم و چون گرم بود قسمتي از آن را سوزاند. ورقه را گرفت بالا و به ممتحن گفت: [برگه من زخمي شده بايد تا فردا به او مرخصي بدهي !] ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️به وقت رمان❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️