دوشنبه ۱۹ شهریور
درباره انتقال پایتخت حرفم جدید نبود اما جدی بود. این وسط نمیدانم چرا غلامحسین [کرباسچی] اصرار دارد بگوید حرف من اشتباه است و تهران هیچ مشکلی ندارد و اگر هم مشکلی هست، همهاش زیر سر [محمد] باقر [قالیباف] است. وقتی به امید خدا و به یاری مردم و بر مبنای اصل تعاون، پایتخت را بردیم جنوب، او بماند توی تهران و همینجا روزنامه منتشر کند. تا آن موقع یا ما سرعت اینترنت را درست کردهایم یا سرعت اینترنت ما را درست کرده و اگر کاری با هم داشتیم، میتوانیم دورکاری کنیم.
امروز در چهلمین سالگرد تأسیس [وزارت] اطلاعات سخنرانی کردم. اولینبار بود این تعداد سرباز گمنام را یکجا میدیدم. جو کمی سنگین بود. دوربین هم برای اینکه [کارکنان وزارت اطلاعات] باید گمنام میمانند، فقط روی من زوم بود. دلم میخواست لااقل یک عکس یادگاری با موبایل خودم بگیرم، اما میدانستم امکانپذیر نیست.
از جلسه که بیرون آمدیم به [محسن] حاجیمیرزایی پیامک دادم جویای احوال آقای [سعید] حجاریان شود. اتفاقا یاد آقای [محمدرضا] تاجیک هم بودم. مخصوصا که یک متنی نوشته درباره سهمخواهی در قدرت و این قبیل مسائل. سپردم نوشتهاش را بررسی کنند، بلکه دستمان بیاید دقیقا چه گفته. گمانم نوشتههایش در زمان آقای [سید محمد] خاتمی هم اول کارشناسی میشد.
در جلسه ستاد مبارزه با مواد مخدر خوشبختانه چون قبلا سریال Breaking Bad را دیدها،م حرفهایم مؤثر بود، خصوصا آن بخشی که توضیح دادم تا الان برای مبارزه با مواد مخدر راه را اشتباه رفتهایم و لازم است ضمن بررسی علل و عوامل به وجود آمدن «والتر وایت»ها و «جسی پینکمن»ها [تولیدکننده و عرضهکننده مواد مخدر در سریال مذکور] کاری کنیم تقاضای مصرف پایین بیاید.
یکی از برنامههای خوب امروز [نوزدهمین] جشنواره تعاونیهای برتر کشور بود. با تعاون و تعاونی میتوانیم به جاهای خوبی برسیم. صحبتهایم در این باره خوب بود. فقط بعد از برنامه پیش خودم فکر کردم بهتر است دیگر درباره ساخت آن ۶۰۰ خانه بهداشت چیزی نگویم که تکرار آن حمل برخودستایی یا تکبر نشود.
[در این جلسه] وقتی پرده سن از حرارت [پروژکتور] آتش گرفت و دود بلند شد، با یک پروتکل جدید آشنا شدم؛ اینکه اگر جایی بودم و احیانا در آنجا یک آتشسوزی مختصری اتفاق افتاد، باید همراه با تیم حفاظت بروم بیرون و خونسردی و مقاومتم برای نشستن روی صندلیام هیچ فایدهای ندارد.
شبکه سوم هم امشب یک برنامهای رفتند که خلاف اصل وفاق بود. خیلی تعجب کردم. صحبتهای اخیر مهندس [بهزاد] نبوی را در تلویزیون مصادره به مطلوب کردند. اولویتداشتن معیشت مردم، منافاتی با پیگیری دیگر مطالبات برحق آنها ندارد. سید [محمد] مهدی [طباطبایی] جواب محکمی به این برنامه داد. از هر چیزی کوتاه بیایم، از عهدی که با مردم بستهام کوتاه نمیآیم. إنشاءالله صداوسیما هم بیاید به سمت وفاق به جای رفتن به سمت افتراق.
همین الان یک پیامک از [محمد] جعفر[قائمپناه] رسید. نوشته است: «فردا قبل از صبحانه دفتر باشید دکتر. میخواهم چند تا پس و پسغوله پاستور را که تازه کشف کردهام نشانتان بدهم». چشم این مرد همیشه چیزها و جاهایی را میبیند که ما نمیبینیم. در جوابش نوشتم: «در حد ده دقیقه. حین بازدید خلاصه یکی از گزارشهایی را که دستت هست ارائه میدهی. برای صبحانه انگور و پنیر مناسب است».
#طنز
.....
....
سهشنبه ۲۰ شهریور
دارم وسایل سفر فردا [به عراق] را جمع میکنم. ان شاء الله از جنوب تا شمال عراق را خواهیم رفت، از برادران کردمان تا دوستان در جنوب، اهل سنت و شیعه، همه را خواهیم دید. امیدوارم بتوانیم گفتمان وفاق را آنجا هم راه بیندازیم. زیارت نجف و کربلا هم هست. برای سفر اربعین نتوانستیم برویم، اما کارگروه زیارت را با هماهنگی [محمدجواد] ظریف [معاون راهبردی] جلو بردم. دلم هوای زیارت بینالحرمین کرده است. انشاءالله نایبالزیاره همه مردم ایران، بهخصوص اعضای این کانال خواهم بود.
جلسات امروز را گفتم تند تند برگزار کنند که برای سفر خسته نباشم. [شورای عالی] انقلاب فرهنگی را برگزار کردیم. [جلسه] خوب بود. بحث درمورد عدالت آموزشی را قرار است از همین جا شروع کنیم. چالشهایی با مجلس درمورد کنکور و امتحان نهایی هست که انشاءالله حل میشود. منتظرم ببینم تأثیر معدل عادلانه است یا نیست. هرکدام [از موافقان و مخالفان] نگاهی دارند و متأسفانه به همدیگر هم انگ میزنند که تحت تأثیر فلان گروه است. علیآقا [لاریجانی] را هم در جلسه دیدم. یادم رفت بپرسم با اسنپ آمده یا تپسی. در این حد را هنوز اختیار دارد.
حکم محکومیت [عباس]عبدی در هیئت منصفه واقعا ناراحتم کرد. داشتیم برای [دکتر محسن] برهانی تلاش میکردیم که این هم پیش آمد. انشاءالله آقای رحیمی [وزیر دادگستری] صحبت کند. نمیشود که اینجوری وفاق ایجاد کنیم. یا اگر بشود، سخت است. آقای [محسنی] اژهای هم به نظرم همراه است و کمک میکند.
امروز در خلاصه [گزارش] مطبوعات، نکتهای در مورد دستمزدهای مدیران آمده بود که نقد حرف من بود. میگویند حقوق پایین، فساد و رانتجویی و تعارض منافع را زیاد میکند. در گزارش [رصد] فضای مجازی هم نوشته بودند که یک کارشناس [اقتصادی] نوشته شریک کردن در ضرر شرکتها باید همراه با شراکت در سود باشد، بعد هم در ضرر بزرگ نمیتوان این کار را تداوم داد و در نتیجه، راه دشواری است. نکات جالبی بود. این بخش از محتوای [رصدهای] مجازی بخشهای آموزنده دارد. من هم اگر متوجه بشوم حرف اشتباهی زدهام، حرفم را پس میگیرم. امیدوارم فیلترینگ را برداریم که این مطالب بیشتر دیده و خوانده شود. مخصوصا ارتباط بین کارشناسان خارجی و داخلی راحتتر شود. کارشناسان خارجنشین دغدغه ایران را دارند و میشود از دانششان استفاده کرد.
دیدم از [محمد] قوچانی نقل کردهاند که من گزینه آقای [سید محمد] خاتمی نبودهام. بله، من انتخاب اول ایشان نبودم، اما ایشان وقتی تأیید [صلاحیت] شدم، از من حمایت کردند و همیشه هم به من لطف داشتند. از همان زمان انتخابم برای وزارت [بهداشت] ایشان به من توجه داشتند و با وجود آنکه در حزب [اصلاحات] نبودم و بین همه پزشکان تهرانی، من را انتخاب کردند. انشاءالله این مباحث بیاهمیت کمتر دیده شود و از فضای مجازی، بیشتر برای اخبار موفقیتها و همدلیها و نقدهای عالمانه استفاده کنند که اگر بشود، مصداق «فجعلها نظاما لألفتهم» میشود، همان حق والی و مردم در قبال یکدیگر که اگر بشود، جامعه عزتمند میشود و دینداری گسترش مییابد، نه مثل حالا که بخواهیم به زور مردم را به دینداری متظاهرانه سوق دهیم.
در این شرایط دم سفر، خبر آمده که هواپیمایی [ایرانایر] را تحریم کردهاند. قبلا هم ماهان تحریم شده بود. تحریم مردم را اذیت میکند. امیدوارم بتوانیم کاری کنیم که کار مردم [بیش از این] لنگ نشود.
دغدغههای مسعود
(یادداشت های غیرواقعی روزانه ی رئیس جمهور در قالب #طنز)
......
.....
چهارشنبه ۲۱ شهریور
بعد از نماز [صبح] دیگر خوابم نبرد. ذوق و شوق [زیارت نجف و کربلا] داشتم. البته از بس این مدت تذکر [درباره رعایت نکردن پروتکلها و عرف دیپلماتیک] شنیدهام، کمی استرس هم داشتم. خب سفر مهمی هم در پیش بود. بعد از سالها رئیسجمهور [ایران] به عراق میرفت. همه [اطرافیان] هم استرس میدادند. میترسیدند خراب کنم. حتی از بیت [رهبری] هم سفارشهایی آمده بود. نماز که تمام شد، تعقیبات خاصی انجام ندادم. یکبار دیگر همه جزوههای وزارت [خارجه] و نهاد رهبری را مرور کردم. واقعا این کاغذها حوصلهام را سر میبرند، اما نمیخواستم چیزی از قلم بیفتد. نه اینکه برای خودم [ظاهر کار و آداب دیپلماتیک] خیلی مهم باشد، نمیخواستم دوستان و آشنایان را ناامید کنم. نگران مملکت هستند.
مراسم بدرقه در فرودگاه [مهرآباد] بود. جلوی خبرنگارها صحبت کردم. صحبت که تمام شد، نفس راحتی کشیدم که اولین مرحله [از سفر] به پایان رسید. حواسم نبود میکروفون روشن است. رو کردم به آقای[محسن] قمی [معاون ارتباطات بینالملل بیت رهبری] و گفتم «خراب نکردم که؟». خندید. بعدش فهمیدم صدا پخش شده و همه شنیدهاند. ما که با مردم ندار هستیم. این را هم بدانند. بعدش هم گفتم ما را به دیپلماسیای وادار میکنند که بلد نیستیم. بد هم نشد. سوژه امروز [فضای] مجازی هم برای مردم پیدا شد.
به [فرودگاه] بغداد که رسیدیم، نخستوزیر و دیگر مقامات عراقی استقبال خوبی کردند. تشریفاتش زیاد بود، ولی باید تحمل میکردم. سعی کردم بچههای تشریفات را ناامید نکنم. در فرودگاه [بغداد] سری به یادمان شهدای مقاومت زدیم. برای حاجقاسم [سلیمانی] و ابومهدی [المهندس] فاتحهای خواندیم. خدا رحمتشان کند. جای خالیشان خیلی احساس میشود.
روز پرکاری داشتم. دیدارها و جلسات متعددی برگزار شد. گزارشش را رسانهها منتشر میکنند. اینجا که برای این حرفها نیست. حوصلهتان را سر نبرم. هم با رئیسجمهور عراق صحبت شد، هم با نخستوزیر [عراق]، هم تفاهمنامهها و سندهای همکاری را امضا کردیم، هم با تجار و فعالان اقتصادی عراق دیدار داشتیم، هم سیدعمار حکیم را دیدیم، هم رئیس شورای عالی قضایی عراق را و هم ایرانیان مقیم این کشور. از بیت [رهبری] پیام تشکر حضرت آقا را داده بودند که به مقامات عراقی بدهم. به نخستوزیرشان دادم. عربیاش را برایش خواندم که خودی نشان داده باشم. رفتم از نهجالبلاغه هم چیزی بگویم که او هم یک هدیه داد دستم. کلامی از مولا (ع) بود. فهمیدم خودش اینکاره است. امروز یکجا از رئیسجمهور عراق جلو زدم، این یکی دیگر واقعا برخلاف پروتکلها بود. اما دست خودم نیست. تند راه میروم. بنده خدا نرسید.
در حاشیه کنفرانس خبری، خبرنگار کرد درباره اقلیم کردستان پرسید. ناخودآگاه با زبان کردی جوابش را دادم. گفتم روابط ما خوب است. بهترش هم میکنیم. اخیرا در زمینه کنترل گروههای تروریستی، اقلیم کردستان همکاری خوبی [با ایران] داشته. مرزهای غربی ما اینطوری امنتر میشود. همان چند جمله کردی حرفزدنم باعث مسرت بچههای تشریفات و تیم رسانهای شده بود. طفلکیها را اذیت میکنم. باید هرازگاهی با این حرکات پیشبینینشده دلشان را به دست بیاورم.
خداراشکر روز اول سفر، یک زیارت هم نصیبمان شد. به حرم امام کاظم (ع) و امام جواد (ع) رفتیم. خیلی حال و هوای مشهد را دارد. فقط این [یوسف] سلامی [خبرنگار صداوسیما] ولکن نبود. هرجا میرفتم، میآمد طوری که یک زیارت امینالله هم با حضور قلب و در حال خودم نتوانستم بخوانم. در نجف و کربلا باید فکری به حالش بکنم. اینطوری نمیشود.
یادداشت امشب دیر شد. مشغله زیاد بود و اینترنت بدون فیلتر هم حواسم را پرت کرد. واقعا نعمت است. إنشاءالله در دولت چهاردهم مردم را از آن برخوردار میکنیم. البته حواسم به اختلاف ساعت [بین ایران و عراق] هم نبود.
دغدغههای مسعود
(یادداشت های غیرواقعی روزانه ی رئیس جمهور در قالب #طنز)
......
.....
4.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻جلسه مدیران جهت برآورد هزینهها و مخارج برگزاری یک مراسم!
#طنز
.....
.....
این #طنز فقط در ایران اتفاق می افتد که در میانه بزرگترین جنگ تحریم اقتصادی غرب، #وزیر_اقتصاد کشور بدون ارائه یک برنامه زمانی منسجم و مدون صرفا با صحبت درمانی در یک میزگرد خبری با سلام و صلوات و انشالله و ماشالله مشکلات اقتصادی یک کشور ۹۰ میلیونی را با خنده و شوخی حل و فصل کند !!
حمید ابراهیمیمهر
......
.....
6.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شوخی با دکترها
شغلِ پزشکی بهتره یا آخوندی؟
#طنز
#کانال_شهیدابراهیم_هادی
....
....
شنیدم اسرائیل دنبال اورانیومهای غنی شده ما میگرده تا اون از بین ببره
طبق آخرین خبرها
400 کیلو اورانیوم غنی شده به دو مکان مهم انتقال داده شده است
200 کیلو گرم زیر زمین خانه حسن روحانی
200 کیلو دیگر خونه ظریف
لطفا در حفظ اخبار کوشا باشید😎☺️
#طنز
....
....