فرمود:
برای من نشستن در #مسجد،
از نشستن در بهشت
خوشایندتر است!
زیرا نشستن در بهشت مرا خشنود میکند
اما نشستن در مسجد پروردگارم را.
ارشادالقلوب،ص۱۲۸
.....
.....
✳️ درسنامههای یک زندگی شیرین
این چند روز هنگامی که کتاب #هواتو_دارم و زندگی شهید مدافع حرم مهندس #مرتضی_عبداللهی را میخواندم بارها و بارها به یاد آن توصیه قدیمی اما مهم و مغفولمانده رهبر عزیز انقلاب در یکی از سفرهای استانیشان افتادم که بعدها آن را چندینبار تکرار کردند، اما کمتر مورد توجه و تأکید رسانهها و طبعاً خانوادهها قرار گرفت.
ایشان درست ۱۲سال پیش، راه رسیدن به «پیشرفت» و «تمدن اسلامی» را در اصلاح رفتار اجتماعی و تصحیح شیوه زندگی دانستند و در تشریح #سبک_زندگی به مصادیقی چون رفتار در خانواده، ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، تفریحات، کسبوکار و رفتارهای فردی و اجتماعی در محیطهای مختلف، اشاره کردند و افزودند: متأسفانه ما در این بخش، پیشرفت چشمگیری نداشته و مثل علم و صنعت و نظایر آن پیشرفت نکردهایم.
کتاب «هواتو دارم» بهطور خیرهکنندهای سبک زندگی سالم مبتنی بر مکتب و واقعیات همین امروز کشورمان را در حال و روز و مشی یک جوان شهید به رخ میکشد که برخلاف تصور اولیه، چقدر شیرینی و تفاهم و سازندگی بههمراه دارد و میتواند موجب تغییرات و اصلاحات فراوان فردی و اجتماعی شود.
کتاب که از زبان همسر شهید روایت میشود به اختلافات متعدد فرهنگی و اعتقادی دو خانواده قبل از ازدواج اشاره میکند، اما از همان ابتدای خواستگاریِ اول تا زمان شهادت قهرمان جوان ما، دهها بزنگاه را نشان میدهد که شهید البته با سعه صدر و مدارا و منطق و استدلالهای ساده، موجب تغییر تصمیمات و تصحیح رفتارها یا متعالی کردن آنها میشود.
شاید بعد از زندگی و رفتارهای شهید سرافراز #محسن _حججی، این دومین و کاملترین مورد از خاطرات مکتوب شهیدان سالهای اخیر باشد که با اینوسعت و با ایندقت، این نکات را پررنگ یادآور میشود و از زندگی شهید یک درسنامه بزرگ مدون ارائه میدهد.
در این میان دو یا سه عامل مهم و تأثیرگذار را نباید فراموش کرد و آن اولاً نقش محوری #مسجد و #روحانی خوشفکر و با روابط عمومی قوی آن از طرفی و ثانیاً نقش مهم #همسر همراه و بهاصطلاح پایۀ شهید در ایجاد و به نتیجه رساندن این تغییرات و اصلاحات است.
به همین دلیل در مطلب مفصلی که در نقد و ارزیابی این کتاب [در روزنامه #وطن_امروز] نوشتم، از خوانندگان خواستم این کتاب را هم به دست خطیبان و سخنرانان محبوبی چون حضرات #پناهیان و #عالی و #رفیعی و #ماندگاری برسانند تا این خاطرات واقعی و دلنشین را برای مخاطبان بازخوانی کنند و هم از نهادهایی چون ستاد مرکزی ائمه جمعه و مرکز رسیدگی به امور مساجد خواستم یک نسخه از این کتاب را برای امامان جمعه و جماعات و مساجد بفرستند تا هم نقش مهم خود را در اصلاحات بفهمند و هم راهش را یاد بگیرند، تا نکند با رفتارهای غلط خود بهجای آنکه مردم و جوانان را به دین و معنویت سوق دهند آنها را از گام نهادن در این راه پشیمان کنند.
آموزههای این کتاب هنگامی جذابتر و تأثیرگذارتر شده است که نویسنده محترم، آن را به شیواترین شیوهٔ ممکن در قالب یک رمان یا داستان بلند با همان کششها و تعلیقها و فرازوفرودها و پایانهای شگفتانگیز ارائه کرده تا ماندگاری مفاهیم و مضامین آن در ذهن و روح خواننده تا مدتهای مدید باقی بماند و همین باعث شده است تا این کتاب بیشتر از آنکه یک روایتنامه از زندگی شهید باشد، به یک #اثر_هنری کمسابقه در این ژانر تبدیل شده است.
به عنوان یک خواننده، به آقای #ملاحسنی برای ارائه این اثر خوب و این کار ماندگار تبریک میگویم، همانطور که از همسر شهید به خاطر روایت دقیق و کامل خاطرات زندگی این مرد بزرگ سپاسگزارم و از حاجآقا علوی امام جماعت و همه بروبچههای خوب #مسجد_صفا که از مرتضی یک شهید والامقام ساختند.
دژاکام
.....
....
🟢 چرا انجام واجبات دینی انقدر برای بعضی از بچهها سخته؟
یکی از بزرگترین نگرانیهای والدین درباره تربیت دینی بچهها اینه که چرا بعضی از بچهها به واجبات دین مثل نماز و روزه اهمیت نمیدن. چرا نماز خوندن، روزه گرفتن، رعایت حجاب و ... انقدر براشون سخته؟
یکی از عوامل مهمی که توی پایبندی بچهها به دین تأثیر داره، تصوریه که اونها از دین دارن.
یادمه چند سال پیش سر کلاس #تاریخ_ادبیات_کودکان بودم و موضوع جلسه #ادبیات_دینی بود. استاد حدوداً پنجاه ساله کلاس، تصویری رو از بچگی خودش ترسیم کرد که اون تصویر توی ذهنش در مورد دین حک شده بود. بخشی از اون تصویر این بود:
«بابابزرگم وقتی صدای اذان میومد عباشو میانداخت روی دوشش، دست منو میگرفت و میگفت بریم مسجد. دستای بزرگش یه جور گرمای خاصی داشت که تو تمام مسیر حِسِش میکردم. از دور منارهها معلوم بودن و منو میکشیدن سمت خودشون. تو حیاط مسجدم یه حوض بزرگ بود که همه دورش وضو میگرفتن و صحنهی خیلی دیدنیای بود، ما هم دستامونو میکردیم توی آب و کِیف میکردیم.
اون زمانا خونهها اینقدر چراغ و لامپ نداشتن ولی در عوض مساجد خیلی پر نور بودن. یعنی همین که وارد #مسجد میشدیم کلی نور میزد توی صورتمون و هیچ جای دیگه اینجوری نبود. شیشههای مسجدم رنگی بود. وقتی نور میزد توی شیشهها؛ رنگهای قرمز، آبی، زرد و سبز رو روی دیوارا میدیدیم که واقعاً دیدنی بود.»
استادمون آخرش گفت: «من از #بچگی این تصویر رو از نماز، مسجد و دین دارم. همیشه یاد اون شیشههای رنگی هستم»
صحبت استاد که تموم شد دیدم جو کلاس خیلی سنگین شده و واقعیتش چهره تعداد زیادی از بچهها دَر همه! همونجا بود که یکی، دو نفر که جسورتر بودن گفتن: «اما ما اصلاً یه همچین تصویری از #کودکی به همراه نداریم. ما باید نماز میخوندیم، ساکت میشدیم و ... وگرنه فحش و کتک و این چیزا رو داشتیم برای اینکه خدا ناراحت نشه!! »
دو تا موضوع که حتماً بهش فکر کنیم؛
1️⃣ مگه این روزا همه جا نمیگن کودکی خیلی مهمه و هر چیزی که در کودکی ثبت بشه تا آخر عمر همراه آدم میمونه. با این وضعیت ما چقدر به تصویری که از دین داریم توی ذهن بچههامون حک میکنیم توجه داریم؟
2️⃣ خود ما چه تصویری از #دین توی ذهنمون حک شده؟ تصویر بیشتر خشن هست یا دلنشینتر از هر تصویر دیگه و یا خنثی است؟
✍🏻 حمید کثیری
......
.....
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مقایسه کنید/کدام جبهه پرکارتر است؟!
🔹مرحوم نادر طالبزاده:
مسجد محل تفکر است، مساجد باید از قبل از اذان صبح تا آخر شب باز باشند. مسجد را اگر بستید، جلوی خلاقیت را گرفتید.
حالا شما مقایسه کنید:
ساعت کار قهوهخانهها حدود ۱۷ ساعت در شبانهروز
ساعت کار کافهها حدود ۱۵ ساعت در شبانهروز
ساعت کار پاساژها حدود ۱۳ ساعت در شبانهروز
ساعت کار گیمنتها حدود ۱۲ ساعت در شبانهروز
اما ساعت کار اکثر مساجد: حدود ۴ ساعت در شبانه روز
کدام جبهه پرکارتر است؟!
#مسجد
....
....