eitaa logo
کانال خبر و تحلیل
354 دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
12.2هزار ویدیو
131 فایل
شهید حاج قاسم سلیمانی: «والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی(رهبر معظم انقلاب)است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است.»
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻اوصاف هویّتیِ اغتشاش‌گران 🖊 جمشیدی ..... ..... ۱- این بخش از اغتشاش‌گران که نوجوان و جوان هستند، گرفتار «سبک زندگیِ غربی» شده‌اند، و چون اندک هستند نباید وضع آنها را به حاکمیّت نسبت داد. هر جامعه‌ای به صورت طبیعی، «ریزش‌های هویّتی» دارد. پس نزاع بر سر «سبک زندگی» است و انگیزۀ آنها، «فرهنگی» است نه «سیاسی»، امّا خواه‌ناخواه چون در پی استقرار «نظم فرهنگیِ دیگر»ی هستند با حاکمیّت هم درگیر می‌شوند و بهانه‌جوییِ سیاسی می‌کنند. سیاست، گرانیگاه آنها نیست، بلکه همچون مقدّمه‌ای است برای «شرع‌زدایی از سبک زندگی». مسألۀ اینان، «لذّت» است نه «سیاست». ۲- افق مشترکِ معنایی با حاکمیّت ندارند و در یک «جهانِ ذهنیِ متفاوت» به سر می‌برند. ازاین‌رو، «مصرف فرهنگی»‌شان نیز خارج از چهارچوب‌های رسمی و عرفی هست. «فضای مجازیِ غربی»، به «جهانِ متمایزِ» اینان تبدیل شده است و آنها، شهروند و ساکن این جهان هستند. «خودبسندگیِ رسانه‌ای»، آنها را هرچه بیشتر از واقعیّت‌های جامعه و حاکمیّت، بیگانه کرده است. وقتی «زیست‌جهانِ رسانه‌ای»، متفاوت شد، ارزش‌ها نیز دگرگون خواهند شد و فقط جغرافیایی فیزیکی، مشترک باقی خواهند ماند. در این رویداد، آنها با همان ارزش‌ها و نظام معناییِ فضای مجازی‌شان به میدانِ واقعیّت و خیابان آمدند. ۳- «بی‌ایدئولوژی» هستند و با «اخلاق» و «فضیلت»، بیگانه‌اند. غرق در زندگی روزمرّه و لذّت‌های آن هستند و به چیزی بیش از «خواسته‌های شخصی» نمی‌اندیشند. دنیای‌شان به اندازۀ لذّت‌های محسوس‌شان است. هیچ خطّ قرمزی ندارند و همه‌چیز را توجیه می‌کنند؛ چون ارزش‌ها را نسبی و دلبخواهانه می‌بینند و تفسیر می‌کنند. از آنجا که فقط به خودشان و لذّت‌های‌شان می‌اندیشند، «خودمحور» و به زبان فلسفی، اومانیست هستند. چیزی فراتر از «خواسته‌ها»ی‌شان را معتبر قلمداد نمی‌کنند و هیچ نظم و قاعده‌ای که بخواهد بر آن حاکم باشد را نمی‌پذیرند. ۴- «بی‌مایه» و «شکننده» هستند و بی‌درنگ به خود آمده و اظهار پشیمانی می‌کنند. قدرت «مقاومت» ندارند و با اولین مواجهۀ قانونی در هم می‌شکنند. اگرچه در فضای مجازی، رجزخوانی می‌کنند و حریف می‌طلبند اما همین که در فضای واقعی در چنگال قانون اسیر می‌شوند، همۀ گفته‌های خود را پس می‌گیرند. این امر، هم ناشی از هراس و ضعف شخصیّت است و هم برخاسته از هیجان‌زدگی‌های کور که آنها را به تحرّک واداشته است. ۵- از «قدرتِ» خودشان و حاکمیّت، برداشت نادرست دارند. تصوّر می‌کنند که می‌توانند با این قبیل تحرّک‌های جزئی و سخیف، نظام سیاسی را ساقط کنند و به تعبیر غلط خودشان، انقلاب ایجاد کنند. هم خودشان را قوی می‌انگارند و هم حاکمیّت را ضعیف. این‌گونه می‌پندارند که نظام جمهوری اسلامی، «رو به زوال» است و با همین مواجهه‌های خیابانی، فروخواهد پاشید. همچنین خودشان را «انبوه» تصوّر می‌کنند؛ چنان‌که باید گفت فریب‌های فضای مجازی، خودشان را نیز دچار «خطای تحلیلی» کرده است. در قضاوت، به‌شدّت کوته‌فکر و سطحی هستند و نمی‌توانند قدم‌های بعدی را طراحی کنند. همین که توانمندی حاکمیّت در بازدارندگی را مشاهده کردند، ناگهان فروریختند و در خود شکستند؛ چراکه تخمین واقعی و موجّهی از جامعه و حاکمیّت نداشتند. ۶- بیشتر از «شناخت»، در چنبرۀ «میل» گرفتار هستند؛ یعنی «می‌خواهم‌های نفسانی»‌شان آنها را استحاله کرده است. از نظر شناختی و معرفتی، فقیر هستند اما میل‌ها و خواسته‌های‌شان اجازه نمی‌دهد که به مرحلۀ تغییر باورها نزدیک شوند. سخت در طلب «لذّت» و «سرخوشی» و «ولنگاری» و «رهایی» هستند و شنیده‌ها و پندها و تجربه‌ها را به سرعت فراموش می‌کنند. در برابر «فشار قانون» می‌شکنند نه «قوّت استدلال». ۷- در مرحلۀ «کشف حجاب»، متوقف نخواهند ماند، بلکه مدّتی بعد، پیشتر خواهند رفت و خواسته‌های ضدّارزشیِ دیگری را مطرح خواهند کرد. هدف‌شان استقرار یک بستۀ کامل از «سبک زندگیِ غربی» است. هرچه که بتوانند پیش می‌روند و به حداقل‌ها بسنده نمی‌کنند. خواسته‌های‌شان برای خودشان تکراری می‌شود و ازاین‌رو، در پی «تجدید خواسته» هستند. آنچه که تاکنون طلب کرده‌اند، فقط «خواستۀ اکنون»‌شان بوده است. ۸- بسیاری از آنها «آسیب‌دیدۀ اجتماعی» هستند؛ یعنی یا مواد مصرف می‌کنند، یا درگیر مسألۀ طلاق هستند، یا ارتباط‌های عاطفیِ شکست‌خورده دارند، یا در متن روابط نامشروع و غیراخلاقی قرار گرفته‌اند، یا مجازی‌زده و سرگردان هستند، و ... . به‌هرحال، عقده‌ها و گره‌ها و بحران‌ها و محرومیّت‌های شخصی را تجربه کرده‌اند و انتخاب‌های فرهنگی و سیاسی‌شان، متأثّر از «اوضاع‌‎واحوال نابسمان»‌شان است. در بازی زندگی، باخته‌اند و می‌خواهند انتقام اختلال‌های فردی خود را از جامعه و حاکمیّت بستانند. ..... ..... @MASHOUF401
9.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹سلام فرمانده به فرمانده کل بشریت چه زیباست!!! ❇️حتما ببینید و منتشر کنید!
💠داستان های نهج‌البلاغه 💢مناظره با خوارج‌ 🔵خوارج همان ياران ديروز علي (ع) بودند كه بر اثر كوردلي و لجاجت و ناداني، در مساله «حكميت» و جنگ صفين و … در برابر علي (ع) موضع گرفتند و سرانجام همه‌ي آنها- جز اندكي- در يك جنگ شديد (جنگ نهروان) به دست سپاه علي (ع) كشته شدند. 🔴قبل از جنگ، امام از راههاي گوناگون با آنها تماس گرفت تا اختلافات با مذاكره و مناظره حل گردد و كار به جنگ نكشد، ولي آنها گوش به نصايح علي (ع) ندادند و آتش جنگ را شعله‌ور ساختند. 🔶يكي از راهها اين بود كه امام، پسر عمويش ابن عباس را، كه به خوبي آنها را مي‌شناخت، چندين بار بين خود و آنها، واسطه قرار داد، ولي از آنجا كه آنها در حصار باورهاي كج و دروغين خود محبوس بودند، گاهي قبل از آنكه با ابن عباس سخن بگويند، به ذكر مسائل جزئي مي‌پرداختند مثلا در حالي كه ريختن خون بهترين بندگان خدا مانند «عبدالله بن خباب» و همسر باردار او را جايز مي‌دانستند به ابن عباس كه براي مناظره نزد آنها مي‌آمد، مي‌گفتند: «اين لباس زيبا (به قول امروزيها: طاغوتي) چيست كه پوشيده‌اي؟! … ». 🟢امام به ابن عباس فرمود: لا تخاصمهم بالقرآن فان القرآن حمال ذو وجوه، تقول و يقولون، ولكن حاججهم بالسنه فانهم لن تجدوا عنها محيصا: 🔶«به وسيله‌ي آيات قرآن با خوارج مناظره مكن، زيرا قرآن كتابي است كه مي‌توان آياتش را با احتمالات و توجيهات گوناگون معني كرد، تو چيزي مي‌گوئي و آنها چيزي ديگر (و سخن به جائي نمي‌رسد) ولي با سنت پيامبر (ص) با آنها بحث كن كه در برابر آن پاسخي نخواهند يافت». توضيح اينكه: مثلا ابن عباس، شاگرد هوشيار و آگاه علي (ع) مي‌خواست، از آيات قرآن، صحت اصل حكميت را (صرف نظر از كيفيت آن) براي آنان ثابت كند، ولي آنها بر اثر جمود و كوته‌فكري و ناآگاهي به معاني و مفاهيم قرآن، با توجيهات و احتمالات، سخن ابن عباس را رد مي‌كردند و مي‌پنداشتند كه بايد براي هر موضوعي، آيه‌ي بخصوصي باشد و چون قرآن درباره‌ي «حكميت سياسي دو گروه»، چيزي نگفته است، پس حكميت دو گروه مسلمانان باطل است. 🟠دانشمند معتزلي، ابن ابي‌الحديد مي‌گويد: سخن فوق (كه امام، به ابن عباس فرمود) در جاي خود بي‌نظير است و مفهوم بسيار عالي دارد … سپس مي‌گويد: اگر سوال شود كه پس ابن عباس با كدام سنت بايد با خوارج گفتگو كند، در پاسخ گوئيم: منظور امام، سخنان آشكار (و توجيه ناپذير) پيامبر (ص) است مانند اينكه پيامبر (ص) فرمود: علي مع الحق و الحق مع علي، يدور معه حيثما دار:«علي با حق است و حق با علي (ع) است و هر جا كه باشد، علي (ع) نيز همراه و بهم پيوسته با حق است». 🟡و يا مانند حديث غدير كه پيامبر (ص) فرمود: اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله: «خداوندا، دوست بدار آنكه علي (ع) را دوست بدارد و دشمن بدار آنكه علي (ع) را دشمن بدارد و ياري كن آنكه علي (ع) را ياري كند و واگذار آن كس را كه علي (ع) را واگذارد». 🟤و امثال اين گونه روايات را كه اصحاب از پيامبر (ص) شنيده بودند و مورد قبول همه بود و اگر خوارج حتي در مقابل اين گفتار آشكار و قاطع نيز سرباز مي‌زدند. براي علي (ع) ثابت مي‌شد كه خوارج هدف ديگري دارند، نه اينكه حسن نيت داشته ولي نمي‌فهمند. هر چقدر علي (ع) در اين مورد كوشش كرد و اتمام حجت نمود، آنها بر لجاجت خود افزودند، سرانجام علي (ع) ناگزير شد با آنها پيكار كند و آن چنان با آنها بجنگد كه، همه‌ي آنها- جز اندكي- را به هلاكت رسانده و سر به نيست نمايد. ✅ اسرارنهج‌البلاغه چقدر این روزهای جامعه ما در مواجه با جماعت افسادطلبی که با تفسیر به رای های شاذ در مقام تخطئه نظام و رهبری برآمده اند شبیه به روزگار امیرالمومنین است! نصیری صورتی ..... ....
📍چرا با آمریکا مذاکره نمی‌کنیم؟   ✍ فضائلی ؛ کارشناس 🔹موضوع مذاکره با آمریکا را می‌شود یکی از قدیمی‌ترین و پرتکرارترین موضوعات در سیاست خارجی کشور در دوران نظام جمهوری اسلامی ایران دانست؛ موضوعی که هرازگاهی مانند این ایام داغ می‌شود. مهم‌ترین ادعای طرفداران مذاکره با آمریکا، حل مشکلات کشور ازجمله مشکلات اقتصادی و رفع فشارهاست و مهم‌ترین ادعای مخالفان مذاکره با آمریکا این است که نه‌تنها مذاکره با آمریکا مشکلات کشور ازجمله مشکلات اقتصادی را حل نمی‌کند، بلکه بر مشکلات خواهد افزود و موجب ضرر و زیان خواهد شد. به‌عبارت دیگر، طرفداران مذاکره، تامین منافع ملی را در گرو مذاکره و مخالفان مذاکره، تأمین منافع ملی را در عدم‌مذاکره می‌دانند؛ بنابراین اختلاف بین طرفداران و مخالفان مذاکره، اختلافی است اساسی، مهم و مبنایی. در این سطور، برخی دلایل مغایرت منافع ملی با انجام مذاکره با آمریکا به‌ویژه در شرایط کنونی را به‌اجمال مرور می‌کنم. پیش از پرداختن به دلایل، اشاره کنم این دلایل صرف‌نظر از نگاه اعتقادی و ایدئولوژیک است که البته خود ایدئولوژی مبنایی است بسیار مهم و اساسی. نخست، یکی از اساسی‌ترین مبانی انقلاب و نظام اسلامی که البته هر نظام مستقلی نیز آن را می‌پسندد و تأیید می‌کند «ظلم‌نکردن و زیر بار ظلم نرفتن است»؛ این مبنا با شعار و مطالبه اساسی مردم در ابتدای پیروزی انقلاب یعنی «استقلال» نیز انطباق کامل دارد. با این مبنا نمی‌توان با نظام و کشوری که مبنایش برخورد استکباری و ظالمانه است تعامل داشت و بدون زیربار ظلم رفتن مذاکره، به‌معنای دادوستد عادلانه، انجام داد. اثبات خوی زیاده‌خواهانه، ظالمانه و استکباری آمریکا نیازی به مطالعات عمیق و تاریخی ندارد؛ کافی است همین امروز سرمان را بالا بگیریم و چشمان‌مان را باز کنیم و ادعاهای آمریکا حتی نسبت به کانادا، کانال پاناما و سرزمین گرینلند را ببینیم! دوم، ملاک تجربه در هر کار به‌ویژه کارهای خطیر، ملاک مهمی است و عُقلا به‌هیچ‌وجه از آن صرف‌نظر نمی‌کنند. از تجربه پیش از انقلاب اسلامی و تجارب ملل دیگر که بگذریم، تجارب متعدد خودمان در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تعامل و مذاکره با آمریکا، هیچ تجربه مثبت و امیدبخشی را در اختیار ما نمی‌گذارد؛ از مذاکره برای آزادی گروگان‌های لانه جاسوسی آمریکا گرفته تا مذاکرات برجام. نتیجه تمام این مذاکرات، تقویت بی‌اعتمادی به آمریکا و اثبات مفیدنبودن یا زیانباربودن مذاکره با آمریکاست؛ لذا به قول جناب حافظ: من جرب المجرب حلت به‌الندامه. سوم، یکی از دلایل موافقان مذاکره با آمریکا که البته ممکن است به آن اذعان نکنند اما با اندکی توجه می‌توان آن را مشاهده کرد، مرعوب هیمنه و ابهت آمریکا بودن است. در نگاه این افراد، آمریکا همچنان صاحب هژمونی و توانمند برای هر اعمال نظری است؛ حال‌آنکه واضح و آشکار است که آمریکای امروز، آمریکای قرن بیستم نیست و افول ابرقدرتی آن تقریبا مورد اجماع است. خطاهای محاسباتی متعدد در مواجهه با ایران عزیز و شکست در طرح‌های براندازی نظام جمهوری اسلامی، عدم‌دستیابی‌ها به اهداف در تحولات 2دهه اخیر در عراق، افغانستان، یمن و ناکامی‌های متعدد در به نتیجه رساندن طرح‌های خود برای تحکیم رژیم‌صهیونیستی ازجمله مواردی است که هژمونی آمریکا را با چالش‌های جدی روبه‌رو ساخته و تحلیل‌گران راهبردی در سطح جهان را به این نتیجه رسانده که مقابله با آمریکا و شکست این کشور ممکن است. همین‌جا تصریح کنم که مذاکره جمهوری اسلامی ایران با آمریکا نقش بسیار مهمی در احیای هژمونی آمریکا خواهد داشت و این خیانتی است به کل جهان! چهارمین دلیل، مشاهده وضعیت کشورهای متعددی که با آمریکا ارتباط سیاسی نزدیک و همراهانه داشته‌اند یا دارند، اما مشکلات گوناگون آنها ازجمله اقتصادی حل نشده و مردم‌شان همچنان با فقر و تنگناهای معیشتی دست‌به‌گریبان هستند. ایران دوران پهلوی، مصر، عراق، اردن، افغانستان و ده‌ها کشور ریزودرشت دیگر در آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و آمریکای جنوبی مصداق این مسئله هستند. بنابراین تصور اینکه با فشردن دست آمریکا و زدن لبخند به آنها مشکلات یکباره رنگ می‌بازد، تصوری تخیلی و غیرواقعی است. هزینه‌های سازش و بهای پرداخته‌شده از سوی کشورهایی نظیر برخی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس برای آراستن ظاهر خود خیلی آشکار نیست؛ ولی عدم‌استقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اسیر سیاست‌های آمریکا بودن در آنها اظهر‌من‌الشمس است و کافی است به پایگاه‌های نظامی آمریکا در این کشورها نگاه بیندازیم. ادامه دارد...