❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#هفت_شهر_عشق #قسمت_سی_و_چهار آیا می شنوی؟ گویا صدای گریه می آید! کیست که این چنین اشک می ریزد؟ او
#هفت_شهر_عشق
#قسمت_سی_و_پنج
غروب یکشنبه بیستم ذی الحجّه است. اکنون ۱۲ روز است که در سفر هستیم. کاروان به منزلگاه " شُقُوق " می رسد. برکه آب، صفای خاصّی به این منزلگاه داده است.
نگاه کن! یک نفر از سوی کوفه می آید. امام می خواهد او را ببیند تا از کوفه خبر بگیرد.
_ اهل کجا هستی؟
_ اهل کوفه ام.
_ مردم آنجا را چگونه یافتی؟
_ دل های مردم با شماست، امّا شمشیرهای آنها با یزید.
_ هر آنچه خدای بزرگ بخواهد، همان می شود. ما به آنچه خداوند برایمان مقدّر نموده است، راضی هستیم.
آری، امام حسین'علیه السلام' ، با خبر می شود که یزید به ابن زیاد نامه نوشته و از او خواسته است تا کوفه را آرام کن و اینک ابن زیاد، آن جلّاد خون آشام به کوفه آمده است و مردم را به بیعت با یزید خوانده است.
ابن زیاد برای اینکه خوش خدمتی خود را به یزید ثابت کند ، لشکر بزرگی را به مرزهای عراق فرستاده است. آن لشکر راه ها را محاصره کرده اند و هر رفت و آمدی را کنترل می کنند.
آن مرد عرب، این خبرها را می دهد و از ما جدا می شود. این خبر ها همه را نگران کرده کرده است. به راستی، در کوفه چه خبر است؟
مسلم بن عقیل در چه حال است؟ آیا مردم پیمان خود را شکسته اند؟ معلوم نیست این خبر درست باشد. آری اگر این خبر درست بود، حتما مسلم بن عقیل نماینده امام، از کوفه باز می گشت و به امام خبر می داد.
ما سخن امام را فراموش نکرده ایم که وقتی مسلم می خواست به کوفه برود، به او فرمود:
《اگر مردم کوفه را یار و یاور ما نیافتی با عجله بازگرد》. پس چرا از مسلم هیچ خبری نیست؟ چرا از قیس هیچ خبری نیامده؟ اکنون این دو فرستاده امام، کجا هستند و چه می کنند؟
**
امروز، دوشنبه بیست و یکم ذی الحجّه است.
ما در نزدیکی های منزل " زَرود " هستیم. جایی که فقط ریگ است و شنزار. چند نفر زودتر از ما در اینجا منزل کرده اند. آن مرد را می شناسی که کنار خیمه اش ایستاده است؟
او زُهیر نام دارد و طرفدار عثمان، خلیفه سوم است و تا کنون با امام حسین'علیه السلام' میانه خوبی نداشته است.
صدای زنگ شترها به گوش زُهیر می رسد. آری، کاروان امام حسین'علیه السلام' به اینجا می رسد.
#ادامه_دارد
#شبتون_مهدوی
💞@MF_khanevadeh