eitaa logo
✨مرکز امور خانواده آذربایجانشرقی✨
1.5هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
5.5هزار ویدیو
130 فایل
همراهیتان موجب افتخار ماست خانوادگی عضو کانال مرکز فرهنگی شوید #قرآن_احکام #کلام_بزرگان_مسائل_روز #همسرداری #تربیت_فرزند #سبک_زندگی #با_شهدا #ترفند_خانه_داری #پویش_ها ادمین 👇 @Gorbanzadeh_m لینک کانال @MF_khanevadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
✨مرکز امور خانواده آذربایجانشرقی✨
#رمان_هفت_شهر_عشق #قسمت_پنجاه_و_هشت از طرف دیگر ابن زیاد، خیال می کند اگر امام حسین 'علیه السلام'
باز هم جوابی نمی شنود. جنگیدن با تنها یادگار پیامبر، تصمیم ساده ای نیست. قلب عمرسعد می لرزد. نکند ابن زیاد او را به این کار مامور کند. ناگهان ابن زیاد، عمر سعد را مورد خطاب قرار می دهد: _ ای عمر سعد! تو باید برای جنگ با حسین بروی! _ قربانت شوم، خودت دستور دادی تا من به ری بروم. _ آری، امّا در حال حاظر جنگ با حسین برای ما مهم تر از ری است. وقتی که کار حسین را تمام کردی می توانی به ری بروی. _ ای امیر! کاش مرا از جنگ با حسین معاف می کردی. _ بسیار خب، می توانی به کربلا نروی. من شخص دیگری را برای جنگ با حسین می فرستم. ولی تو هم دیگر به فکر حکومت ری نباش! در درون عمر سعد آشوبی برپا می شود. او خود را برای حکومت ری آماده کرده بود، اما حالا همه چیز رو به نابودی است. او کدام راه را باید انتخاب کند: جنگ با حسین و به دست آوردن حکومت ری، یا سرپیچی از نبرد با حسین و از دست دادن حکومت. البته خوب است بدانی که منظور از حکومت ری، حکومت بر تمامی مناطق مرکزی سرزمین ایران است. منطقه مرکزی ایران، زیر نظر حکومت کوفه است و امیر کوفه برای این منطقه، امیر مشخّص می کند و دل کندن از کشوری همچون ایران نیز، کار آسانی نیست! به همین جهت، عمر سعد به ابن زیاد می گوید:《 یک روز به من فرصت بده تا فکر کنم》. ابن زیاد لبخند می زند و با درخواست عمر سعد موافقت می کند. ** عمرسعد با دلی پر از غوغا به خانه اش می رود. از یک طرف می داند که جنگ با امام حسین 'علیه السلام' چیزی جز آتش جهنّم برای او نخواهد داشت، امّا از طرف دیگر، عشق به ریاست دنیا او را وسوسه می کند. به راستی، عمرسعد کدام یک از این دو را انتخاب خواهد کرد؟ آیا در این لحظه حسّاس تاریخ، عشق به ریاست پیروز خواهد شد یا وجدان؟ او در حیاط خانه اش قدم می زند و با خود می گوید:《خدایا، چه کنم؟ کدام راه را انتخاب کنم؟ ای حسین، آخر این چه وقت آمدن به کوفه بود؟چند روز دیگر صبر می کردی تا من از کوفه می رفتم، آن وقت می آمدی، امّا چه کنم که راه ریاست و حکومت بر ایران از کربلا می گذرد. اگر ایران را بخواهم باید به کربلا بروم و با حسین بجنگم. اگر بهشت را بخواهم باید از آرزوی حکومت ایران چشم بپوشم》. 🇮🇷🇮🇷 💞@MF_khanevadeh