eitaa logo
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
1.4هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
4.6هزار ویدیو
108 فایل
همراهیتان موجب افتخار ماست خانوادگی عضو کانال مرکز فرهنگی شوید #قرآن_احکام #کلام_بزرگان_مسائل_روز #همسرداری #تربیت_فرزند #سبک_زندگی #با_شهدا #ترفند_خانه_داری #پویش_ها ادمین 👇 @admin1_Markaz لینک کانال @MF_khanevadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
10.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نام استاد: آیت الله حائری شیرازی ⭕️ موضوع : تاثیر صله رحم در دنیا همچنین برای مشاهده تمام کلیپ ها وارد لینک زیر شوید: 👉 https://shamiim.ir/Category/List 💞@MF_khanevadeh
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🖤 ▪️مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت ▪️آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت ▪️می خواست که فریاد کند تشنه لبم ▪️از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت 🏴شهادت مظهر جود و سخا و علم و معرفت امام جواد علیه السلام را تسلیت عرض می نماییم.🏴 🖤 🖤💞@MF_khanevadeh 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🌺و باز هم سلام... سلامی با رایحه امید و یک خبر خوب، مجله آشنای جدید رسید 😍 🎁 فرصت شرکت در مسابقه تا پایان تیر ماه 🤩🤩🤩 🥇مجله آشنا شماره ۲۲۲ ایندفعه با طعم عشق، محبت، فرج و آرامش تقدیمتان میگردد 🔻برای دانلود مجله برروی لینک زیر کلیک نمایید👇👇👇 http://shamiim.ir/Uploaded/Files/DefaultFolder/1401331113817173_Ashena-222-WEB2.pdf 🔻برای شرکت در مسابقه مجله محبوب آشنا ۲۲۲ بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇👇 http://ashena.shamiim.ir/ 💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#تنها_گریه_کن #قسمت_هشتاد خدا رحمت کند امام جماعت مسجد، آقای سید جعفر حسینی را. بچه‌ها را توی حیاط
قرآن و یک کاسه کوچک آب توی دستم، ایستاده بودم کنج دیوار راهرو. زبانم سنگین شد. گفتم:《 پس یه لحظه صبر کن مادر.》 رفتم توی حیاط و کمی چشم چرخاندم. فصلی نبود که باغچه و گلدان‌ها پر از گل باشند. چشمم خورد به شاخه‌ی یکی از گلدان‌های شمعدانی. چندتا گل کوچک سفید داشت. از سوز سرما مچاله شده بود. تا از شاخه جدایش کردم، انگار یک چیزی از جانم کنده شد و افتاد روی زمین. نتوانستم سرپا بایستم. دستم را گرفتم به نرده آهنی و نشستم لبه پله. هوا سرد بود، ولی یک چیزی درون من شعله می‌کشید. گُر گرفته بودم. نفس گرفتم و با خودم گفتم:《 خانم سادات! یادت نره داری با خدا معامله می‌کنی‌ها.》 دلم قدری آرام گرفت و برگشتم پیش محمد. گل را که انداختم داخل کاسه، روی آب چرخی زد و ایستاد؛ مثل دل خودم که بی‌قرار شده، ولی حالا مطمئن ایستاده بود جلوی درِ کوچه، کنار محمد. از زیر قرآن رد شد و چند قدم که برداشت، برگشت و با خنده گفت:《 مامان! محمدت رو خوب نگاه کن که آخرین باره.》جواب دادم:《 بخشیدمت به علی‌اکبر امام حسین. این حرفا رو نزن.》 تا وسط کوچه رفت و دوباره صدایم زد:《 مامان! هرچی می‌خوای نگاهم کن. دیگه فرصتی پیش نمیاد.》 پایم را از توی کوچه برداشتم و گذاشتم داخل خانه. گفتم:《 برو مادر، بخشیدمت به سیدالشهدا.》 دست گرفتم به لنگه‌ی در تا ببندمش که صدای محمد پیچید توی گوشم. گردن کشیدم، دیدم ایستاده سر کوچه، ساکش را گذاشته روی زمین و دست راستش را گذاشته به سینه‌ی دیوار. با شوخی پرسیدم:《 نمیخوای بری؟》 گفت:《 دیدار به قیامت مامان. انشاءالله سر پل صراط.》 دوباره تکرار کردم:《 بخشیدمت به شش ماهه‌ی اباعبدالله. با دل قرص برو مادر.》 همان شد. رفتن هیچ، مثل یک پرنده از جلوی چشمم پر کشید. فصل نهم رَبِّ اَدخِلِنی مُدخَلَ صِدق وَ اَخرِجنِی مُخرَجَ صِدق احساس می‌کردم یک چیزی را از من گرفته‌اند. سینه‌ام سنگین بود و نفس‌هایم کوتاه. انگار پنج انگشتِ یک دست نشسته باشد روی گلویم. پای سجاده بودم، نمی‌توانستم بلند شوم. همان سه رکعت مغرب را هم به زحمت سلام داده بودم. از ظهر احوالم خوش نبود. هرچه قدر خواستم سرم را به کاری گرم کنم، فایده نداشت. تند تند به ساعتِ روی دیوار نگاه می‌کردم. آنقدر راه آشپزخانه و اتاق‌ها و راهرو و حیاط را دوختم به هم، تا بالاخره غروب شد و با الله‌اکبر اذان مسجد مشغول وضو شدم. یک مشت آب ریختم روی صورتم و از خدا خواستم طاقتم را زیاد کند. حاج حبیب رفته بود مسجد، نمازش را خوانده و برگشته بود خانه و من همچنان نشسته بودم پای سجاده و صلوات می‌فرستادم تا آن همه بیقراری‌ام کمتر شود. حاجی هم کاسه‌ی صبرش لبریز شد و پرسید:《 اشرف سادات! چرا همچی می‌کنی؟ چیزی شده و من بی‌خبرم؟》 مثل اینکه منتظر بودن حاجی به حرفم بگیرد. از خدا خواسته بدون اینکه چیزی را حاشا کنم، گفتم:《 حاجی! دلم گواهی میده محمد اگه تا حالا هم برای ما بود، دیگه از این به بعد نیست》 .... 🖤 💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ 🔹کسانی که در آیات خـدا بی آنکه دلیلی برای آنان آمـده باشد، مجادله و ستیزه می کنند، بزرگ است جدال ايشان از روى بغض و عداوت نزد خدا، و نزد كسانى كه ايمان آورده‌اند این گونه خدا بر دل هر گردنکش زورگویی، مُهر [تیره بختی] می نهد. 📗، آیه 35 •┈✾🍀✿🍃🌺﷽🌺🍃✿🍀✾┈• 📚ـام نمــ📿ـاز 💢 در‌ رکعات🧐 ┘◄ مساله : ✍️ شک‌هایی (شک در رکعات) که 🕍 را باطل می‌کند: ❌ 1⃣ در نماز دو ✌️رکعتی (و سه رکعتی) ، مثل نماز صبح یا نماز مغرب، در رکعت پیش آید. 2⃣ شک بین یک و بیشتر از یک؛ یعنی شک کند یک رکعت خوانده یا بیشتر. 😵 3⃣ در نماز نداند😴 چند خوانده است. 💞@MF_khanevadeh
واژه"کثیف"رادرصحبت باکودک حذف کنید.بچه شماوقتی خاک بازی یا گل بازی میکند،کثیف نمیشودبلکه خاکی یاگلی میشود.استفاده ازواژه کثیف خلاقیت بچه راکور کرده واورادرآینده وسواسی میکند 💞@MF_khanevadeh
👇یادداشت غیرتمندانه یک دکتر پشت مطبش در قم «اینجانب دکتر خالصی از پذیرفتن بیماران بدحجاب ( موهای بیرون، جوراب کوتاه، شلوار کوتاه، لباس باز و آستین کوتاه ) معذورم. با توجه به این‌که بدحجابی را دشمنان ایران و اسلام در شهر قم به‌خصوص و در کل کشور دارند رواج می‌دهند. و رهبری ما هم تذکر دادند، باید بیرون از خانه حجاب رعایت شود.» ✍️دکتر خالصی ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🌐 shamiim.ir 💞 @MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 دوستی‌های نارنجی و عشق‌های آتشین... 🔺جوانانی که باید زندگی کنند، و زندگی‌هایی که تشکیل نمی‌شود! 💞@MF_khanevadeh
🛑رهبر انقلاب: دشمن در این چهار دهه به ضعف‌ها و کمبودها امید بسته اما مکرر ناامید شده است/ مشکل‌شان این است که سرّ این ناامیدی را نمی‌تواند بفهمند ♨️حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز در دیدار مسئولان قوه قضائیه: 🔸 وقتی این حوادث اتفاق می‌افتاد -چه در شهادت شهید بهشتی، چه در حوادث بعدی دشمن ذوق میکرد. سر شوق می‌آمدند و امیدوار می‌شدند که دیگر بساط این نظام انقلابی جمع شد؛ ولی ناامید شدند. 🔸 آن روز ناامید شدند، در این چهار دهه هم مکرر این ناامیدی تکرار شده. دشمن در یک مقطعی به یک چیزی، به یک ضعفی، به یک کمبودی امید بسته در نظام جمهوری اسلامی و بعد ناامید شده؛ این بارها اتفاق افتاده، منتها مشکل دشمن این است که سرّ این ناامیدی را نمی‌تواند بفهمد، نمی‌تواند تشخیص بدهد. نمی‌تواند بفهمد که چرا؛ علت چیست که جمهوری اسلامی هر دفعه از زیر بار این همه فشار میتواند بلند بشود بایستد، سینه سپر کند راه خودش را ادامه بدهد، این را نمی‌فهمد. 🔸 نتوانستند اینها بفهمند که در عالم بشر غیر از محاسبات و مناسبات سیاسی یک محاسبات و مناسبات دیگری هم وجود دارد که آنها قادر به فهم آن نیستند، آنها سنت‌های الهی است 💞@MF_khanevadeh
🍓🍍 🔸دوپیمانه آناناس خردشده (ترجیحا تازه) ، دویست و پنجاه گرم توت فرنگی ، صد گرم بلوبری (اختیاری) و دو قاشق آبلیموی تازه رو بریزین تو میکسر یا غذاساز و کمی بزنین تا میوه ها یکدست بشه ، یک چهارم پیمانه ماست یونانی (میتونین بجاش خامه صبحانه بریزین) و یک سوم پیمانه هم عسل بریزین و باز چند پالس بزنین تا کاملا میکس بشن ، مواد رو تو قالب ریخته و چوب مخصوص بستنی هم بذارین داخلش و بذارین حداقل هشت ساعت تو فریزر بمونه و بعد آماده‌ست 💞@MF_khanevadeh
فرزندان اعتماد به نفس را از عشق پدرانه وعزت نفس را از عشق مادرانه می آموزند. عشق پدرانه در هنگامی آشکار می شود که والدین پیشرفت های کودک خود را تشویق می کنند. اما عشق مادرانه بدون شرط است. کودک عزیز است چون فقط هست ! فقدان عشق مادرانه باعث می شود که آدمی فقط زمانی خود را با ارزش قلمداد بکند که دست آورد خاص و ویژه ایی به دست آورد. 💞@MF_khanevadeh