فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧑🍳#غذایی_خوشمزه_باسیب_زمینی🍠🥔🥔
سیب زمینی ۶ عدد بزرگ
روغن زیتون به میزان لازم
ژامبون خرد شده ۱ پیمانه
پنیر خامهای رامک نصف پیمانه
پیازچه نصف پیمانه
نمک فلفل به میزان دلخواه
پنیر پیتزا رامک به میزان دلخواه
زیتون و گوجه گیلاسی به میزان دلخواه
سس بشامل
کره محلی رامک ۲۵ گرم
آرد ۲ قاشق غذاخوری
شیر ۲ پیمانه
نمک و فلفل به میزان لازم
💞@MF_khanevadeh
❤️🍃❤️
#سیاستهای_همسرداری
👈❌بعد از دعوا سکوت نکنید❌
❗️اگر بعد از دعوا به زمان نیاز دارید تا دوباره روحیه خود را به دست بیاورید، اشکالی ندارد.
🏷اگر بعد از دعوا همسرتان را از خود برانید،
👌او احساس می کند می خواهید او را تنبیه کنید و به همین دلیل شاید نتواند به سمت شما بیاید و احساساتش را بازگو کند.
🔻به جای این کار به او بگویید:
👈❣ «احساسات من به سرعت احساسات تو به حالت قبلی برنمی گردند.
👌 به من فرصت بده.
✍وقتی حالم خوب شد،
در این مورد بیشتر صحبت می کنیم.»
💞@MF_khanevadeh
📚داستان کوتاه
📌دعای مادر
از بایزید بسطامی، عارف بزرگ، پرسیدند:این مقام ارزشمند را چگونه یافتی؟ گفت:شبی مادر از من آب خواست. نگریستم، آب در خانه نبود. کوزه برداشتم و به جوی رفتم که آب بیاورم. چون باز آمدم، مادر خوابش برده بود. پس با خویش گفتم:«اگر بیدارش کنم، خطاکار خواهم بود.» آن گاه ایستادم تا مگر بیدار شود. هنگام بامداد، او از خواب برخاست، سر بر کرد و پرسید:چرا ایستاده ای؟! قصه را برایش گفتم. او به نماز ایستاد و پس از به جای آوردن فریضه، دست به دعا برداشت و گفت:«خدایا! چنان که این پسر را بزرگ و عزیز داشتی، اندر میان خلق نیز او را عزیز و بزرگ گردان».
پیام متن:
اشاره به جلب رضایت مادر و تأثیر دعای او در حق فرزند، و این که جلب رضایت مادر، آدمی را به مقام های والای معنوی می رساند.
💞@MF_khanevadeh
#لیلی_سر_به_هوا☕🍁
#قسمت_نهم🎁
چوپ پر هایشان را برداشتند و به طرف داخل مسجد حرکت کردند. قرارشان این بود که عاطفه و هدیه جلو و مبینا کنار ستون دوم بایستند. سر جاهایشان ایستادند که هدیه هم آمد، با عاطفه سلام و احوال پرسی گرمی کرد و برای مبینا تنها سری تکان داد. هدیه در کنار عاطفه جای گرفت و از او پرسید: می دونی امروز مجری کیه؟ . نه، کیه؟ - من هم نمی دونم، دارم از تو می پرسم ها! - آها بذار از توی کانال نگاه کنم. موبایلش را در دستش گرفت و به کانال اطلاع رسانی مراسمات نماز جمعه رفت. متن دعوت این هفته را خواند و با ذوق به اسم مهدی شعبان خواه ذل زد. هدیه که از بی توجهی عاطفه کلافه شده بود، دستش را جلوی صورت او تکان داد و گفت: عاطفه! با تو هستم ها دختر، عاطفه
- هان؟ چیه؟ - هان چیه؟ می گم مجری کی هست؟ - مهدی! هر کس که وارد مسجد می شد، سلام و خسته نباشیدی به آن ها می گفت و سر جایش می نشست. صدای تنظیم کردن میکروفون که آمد همه با سکوت به صفحه ی پرژکتور نگاه انداختند. مجری با صدایی رسا و از حق نگذریم زیبا، شروع به خواندن چند آیه از قرآن کرد.
برای عاطفه سخت بود که به سمت چپ اش نگاه کند؛ مسلما همه می فهمیدند عاطفه قصدی دارد. که می دانست آن دو فامیل هستند؟! گاهی اوقات زیرکانه نگاهی به پرده می انداخت و با دیدن چهره ی او آرام می گرفت. به هدیه نگاهی کرد که به اون لبخند می زد، هدیه هم بدون هیچ خجالتی مستقیم به او زل زده بود. عاطفه چشم غره ای به او رفت که از دیدش پنهان ماند. خانم ذکریایی که مسئول خادمین آن جا بود،
#ادامه_دارد........
💞@MF_khanevadeh
📸 سازمان اطلاعات سپاه با انتشار عکسهای آشوبگران تخریبگر، از مردم خواسته است، آنها را شناسایی کنند و اطلاعات آنان را به شماره 114 سازمان اطلاعات سپاه گزارش کنند.
🔺 این تصاویر را برای همه افراد و گروهها فوروارد کنید تا همه آگاه شوند.
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
💞@MF_khanevadeh
میدونید چرا خانم معتمدآریا میتونه عربده بزنه و مادر #مهسا باشه ولی نمیتونه مادر #آرتین باشه و سکوت میکنه؟
چون با لیبل مادر مهسا میتونه به بالا و پایین نظام فحش بده، ولی با لیبل مادر آرتین باید به سعودی و اینترنشنال فحش بده!
🗣پهلوانى | Pahlevani
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
💞@MF_khanevadeh
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤کلیپ ارسالی🖤 از زهراحسن زاده برای همدردی با آرتین عزیز🖤🖤🖤🖤🖤
💞@MF_khanevadeh
10.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من بجان می خرم این دریا وخاک
جان من باشد فدای این وطن
این وطن خاکش برایم خاک پاک
واو وطا ونون او در خون من
احسنت به این مجری،عالی بود👌
بعضی وقتها بایستی برخی آدمها رو اینطوری شیر فهم کن👌👌
💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#رمان_هفت_شهر_عشق #قسمت_نود_و_سه زینب علیهاالسلام سراسیمه به سوی خیمه برادر می آید، امّا می بیند
#رمان_هفت_شهر_عشق
#قسمت_نود_و_پنج
اینجاست که فرمانده نیروهای محافظ فرات (عمرو بن حجّاج) سکوت را می شکند و می گوید:《شما عجب مردمی هستید! به خدا قسم، اگر کفّار از شما چنین در خواستی می کردند، می پذیرفتید. اکنون که پسر پیامبر صلی الله علیه و آله چنین خواسته ای را از شما دارد، چرا قبول نمی کنید؟》
همه منتظر تصمیم عمرسعد هستند. به راستی، او چه تصمیمی خواهد گرفت؟ عمرسعد فکر می کند و با زیرکی به این نتیجه می رسد که اگر الآن دستور حمله را بدهد، نیروهایش روحیّه ی لازم را نخواهند داشت.
او دستور عقب نشینی می دهد و سپاه کوفه به سوی اردوگاه باز می گردد. عبّاس و همراهانش نیز، به سوی خیمه ها باز می گردند.
تنها امشب را فرصت داریم تا نماز بخوانیم و با خدا راز و نیاز کنیم.
غروب روز تاسوعا نزدیک می شود . امام در خیمه خود نشسته است.
پس از آن همه هیاهوی سپاه کوفه، اکنون با پذیرش پیشنهاد امام، سکوت در این دشت حکم فرماست و همه به فردا می اندیشند.
صدایی سکوت صحرا را می شکند:《کجایند خواهر زادگانم؟》.
با شنیدن این صدا،همه از خیمه ها بیرون می دوند.
آنجا را نگاه کن! این شمر است که سوار بر اسب و کمی دور تر، رو به خیمه ها ایستاده و فریاد می زند:《خواهر زادگانم! کجایید؟ عبّاس کجاست؟ عبدالله و عثمان، فرزندان امّ المبین کجا هستند؟》
شمر نقشه ای در سر دارد. او ساعتی پیش، شاهد شجاعت عبّاس بود و دید که او چگونه سپاهی را متوقّف کرد. به همین دلیل تصمیم دارد این مرد دلاور، عبّاس را از امام حسین 'علیه السلام' جدا کند.
او می داند عبّاس به تنهایی نیمی از لشکر امام حسین 'علیه السلام' است. همه دل ها به او خوش است و آرامش این جمع به وجود اوست.
حتماً می دانی که امّ البنین، مادر عبّاس و همسر حضرت علی علیه السلام از قبیله بنی کِلاب است. شمر نیز، از همان قبله است و برای همین، عبّاس را خواهر زاده خود خطاب می کند.
بار دیگر صدا در صحرا می پیچد:《من می خواهم عبّاس را ببینم 》، امّا عبّاس پشت خیمه ایستاده و جواب او را نمی دهد. او نمی خواهد بدون اجازه امام با شمر هم کلام شود.
#رمان_هفت_شهر_عشق
#قسمت_نود_و_شش
امام حسین 'علیه السلام' او را صدا می زند:
《عبّاسم! درست است که شمر آدم فاسقی است امّا صدایت می کند، برو ببین از تو چه می خواهد؟》.
اگر امر امام نبود او هرگز جواب شمر را نمی داد
عبّاس سوار بر اسب، خود را به شمر می رساند و می گوید:
_ چه می گویی و چه می خواهی؟
_ تو خواهر زاده من هستی. من برایت امان نامه آورده ام و آمده ام تا تو را از کشته شدن نجات دهم.
_ نفرین خدا بر تو و امان نامه ات. ما در امان باشیم و فرزند پیامبر در ناامنی باشد؟ دستانت بریده باد، ای شمر! تو می خواهی ما برادر خود را رها کنیم، هرگز!
پاسخ فرزند علی علیه السلام آنقدر محکم و قاطع بود که جای هیچ حرفی نماند.
شمر که می بیند نقشه اش با شکست رو به رو شده خشمگین و خجل به سوی اردوگاه سپاه کوفه بر می گردد.
عبّاس هم به سوی خیمه ها می آید. چه فکری کرده بود آن شمر سیه دل؟ عبّاس و جدایی از حسین 'علیه السلام' ؟ عبّاس و بی وفایی و پیمان شکنی؟ هرگز!
اکنون عبّاس نزدیک خیمه هاست. نگاه کن! همه به استقبالش می آیند. خیمه نشینان، بار دیگر جان می گیرند و زنده می شوند. گویی کلام عبّاس در پشتیبانی از حسین 'علیه السلام' ، نسیم خنکی در صحرای داغ کربلا بود.
عبّاس، با ادب و تواضع از اسب پیاده می شود. و خدمت امام حسین 'علیه السلام' می رسد. تبسمی شیرین بر لب های امام نشسته است.
آری! تماشای قامت رشید عبّاس چه شوق و لذّتی به قلب امام می بخشد.
امام دست های خود را می گشاید و عبّاس را در آغوش می گیرد و می بوسد.
امشب همراه من باش! امشب، شب جمعه، شب عاشوراست.
به چشم هایت التماس کن که به خواب نرود امشب شورانگیز ترین شب تاریخ است.
آن طرف را نگاه کن که چگونه شیطان قهقه می زند. صدای پای کوبی و رقص و شادمانیش در همه جا پیچیده و گویی ابلیس امشب و در اینجا، سی و سه هزار دهان باز کرده و می خندد!
این طرف صداها آرام است. همچون صدای آبی زلال که می رود تا به دریا بپیوندد.
آیا صدای تپش عشق را می شنوی؟ همه فرشتگان آمده اند تا اشکِ دوستان خدا را که بر گونه ها نشسته است ببینند. عدّه ای در سجده اند و عدّه ای در رکوع. زمزمه های تلاوت قرآن به گوش می رسد.
#ادامه_دارد
#شبتون_پراز_یاد_خدا
💞@MF_khanevadeh
🔹#آیت_الله_ناصری_(ره)
🔸اعمال بدی که دیگران انجام میدهند، گمان مکن که آثار عمل، فقط دامان خودشان را میگیرد. نه، هم دامن خودشان را میگیرد، هم دامن آدم خوبها را میگیرد . آدم خوبها را دیگر چرا؟ عمل بد من چرا دامن شما را بگیرد؟ این عادلانه است؟ بله برادر من! علت دارد. علت آن، راضی بودن به فعل من است یا اینکه عمل بد من را دیدی و گفتی: به من چه؟ نهی از منکر هم نکردی. چون دیدی و نهی از منکر نکردی، یا راضی بودی به فعل من، آن بلایی که عارض من میشود، عارض شما هم میشود. صریح آیه قرآن است که میفرماید:
🌷وَ اتّقوا فِتْنَةً لاتُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقاب؛*
و از فتنه اى بپرهیزید که تنها به ستمکاران شما نمیرسد [بلکه همه را فرا خواهد گرفت؛ چرا که دیگران سکوت اختیار کردند] و بدانید خداوند، کیفر شدید دارد. انفال 25
┄┅═✧❁••❁✧═┅
🍀🍀هر صبح یک حدیث🍀🍀
امام کاظم علیه السلام:
پسندیده است که فرزند در کودکى
به بازى و جست و خیز بپردازد
تا در بزرگ سالى بردبار و باوقار باشد.
📚منبع: بحارالانوار.ج۶۰. ص٣۶٢
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
💞@MF_khanevadeh