eitaa logo
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
1.4هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
107 فایل
همراهیتان موجب افتخار ماست خانوادگی عضو کانال مرکز فرهنگی شوید #قرآن_احکام #کلام_بزرگان_مسائل_روز #همسرداری #تربیت_فرزند #سبک_زندگی #با_شهدا #ترفند_خانه_داری #پویش_ها ادمین 👇 @admin1_Markaz لینک کانال @MF_khanevadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
🌺💫🌺💫🌺💫🌺💫 #کودک_و_تفکراقتصادی {قسمت13} #مباحث_کودک_متعادل ☺️ ✅تفکر مالکیت و تفکر مادی ارزش ها را
🥀✨🥀✨🥀✨🥀 {قسمت15،14} ] 🔸درک و تفکر و شخصیت کودک در خانواده شکل می گیرد. مسائل اقتصادی کودک نیز جدا از بقیه ی ابعاد رشد نیست و خانواده بستر رشد کودک است. خانواده است که شخصیت کودک را می سازد. 🔸در این مبحث از لحاظ اقتصادی به خانواده نگاه می کنیم. از نظر شما اقتصاد یعنی چی؟ یک نکته اشاره کنم که در این مباحث من قصد آموزش علم اقتصاد را ندارم چون اصلاً بلد نیستم، وقتی از اقتصاد حرف می زنیم می خواهیم ببینیم که چگونه عقل معاش پیدا کنیم و این درآمدی را که داریم چگونه هزینه کنیم و چگونه درآمد داشته باشیم که آسیب نبینیم. 🔸پایه ی این تفکر از کودکی گذاشته می شود یعنی اگر ما ولخرج هستیم یا خسیس یا هرچیز دیگر این ها همه ریشه در کودکی دارد. 🔸گفتیم که سه نوع خانواده داریم 1- خانواده مُوَلّد 2-خانواده مستمند 3- خانواده مصرفی چند خصوصیت آن را بیان کردیم و به ادامه خصوصیات آن می پردازیم ⬅️چهارمین خصوصیت، رابطه در خانواده است. در هردو خانواده ی مستمند و مصرفی، تشدید تضاد است و بین نقش ها تعارض وجود دارد؛ زن و شوهر و بچه ها با هم و با والدین مرتب دعوا دارند. جنگ سالاری و تشنج حاکم است. 🔸آقای دکتر رومی استاد اقتصاد خانواده اذعان داشتند که دو خانواده را می شناختند که اولی ماهی 2 میلیون درآمد داشت اما صاحب خانه نبودند و پسر و دختر و مادر خانواده، پدر را به عرضگی و عدم کفایت در درآمد خوب محکوم می کردند و حتی خود پدر این حالت را تأیید می کرد که «آره من نتونستم نیازهای خانواده ام را برآورده کنم» و خانواده ی دومی با ماهی پانصد هزار تومان، خانه داشتند، ماهی پنجاه هزار تومان هم پس انداز داشتند و در اوج احترام و دوست داشتن و دوست داشته شدن و رابطه ی صمیمی زندگی می کردند. 🔸آقای رومی نظریه ی خط فقر را رد می کنند؛ خط فقر وجود ندارد بلکه یک درک است که در هر خانواده ای ممکن است وجود داشته باشد. به قول ایشان خانواده ای که ماهی ده میلیون درآمد دارد اما دوازده میلیون هزینه دارد، دو میلیون زیر خط فقر است و خانواده ای که ماهی پانصدهزارتومان درآمد دارد ولی 450 هزارتومان هزینه می کند، پنجاه هزارتومان بالای خط فقر است. خط فقر را عقل معاش ما تعیین می کند نه عدد و ارقام. این ها همه بازیهای ذهنی اقتصاددانان است. 🔸خانواده ی مولد مدیریت تضاد دارد. مدیریت تضاد یعنی: زن و مرد در ظاهر با هم متضاد هستند ولی متعارض نباید باشند بلکه مکمل هم هستند. تحکیم نقش ها حاکم است، پدر درجای خودش قرار دارد، مادر هم در جای خودش است، منزلت ها و حرمت ها سرجای خودشان هستند و در کل همه چیز درست و سرجای خودش قرار دارد و درآخر این خانواده به جای تشدد به سمت یگانگی و وحدت و یکپارچگی می رود. (🌿 🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماش پلو ~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~• مواد لازم: ماش 🌿 برنج🍙 گوشت چرخ کرده 🥩 پیاز رنده شده 🧅 نمک و فلفل سیاه 🧂🌶 سیب زمینی برای ته دیگ 🥔 😋👆 . . .🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🌸 جوانی و سلامتی خود را قبل از پیری و بیماری دریاب ، مثل این عبارت نشویم : « قدر عافیت را کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید » . امام علی علیه‌السلام : جوانی‌ات را قبل از پیر شدنت دریاب و همچنین تندرستی‌ات را قبل از بیماری‌ات . ( بحارالانوار ) 🌿 🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🌼🌼🌼 ترشی بادمجان ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─ خانم🙋‍♀_خون🏠ت_ باش😉🌈 -----🍃🌼🌸🌹🌸🌼🍃----- 🌿 🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 غربی‌ها چگونه با شستشوی مغزی برخی افراد را وادار به خودتحقیری می‌کنند!؟ 🎥 استاد رحیم‌پور ازغدی: فکر کردید به غارت کشورتون راضی میشن؟ کاری می‌کنن خودتون بگید ما و اجدادمان همگی خر بودیم... 🔹 🌿 🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#لیلی_سر_به_هوا ☕🍁 #قسمت_48 گاهی با خود فکر می کردم که خیلی زندگی بدی دارم اما لحظه ای بعد به خودم
☕🍁 با حریف خیالی ام دعوا میکردم اعتماد به نفسم را جمع کردم و گفتم نمی خوام یه عمر در حسرت این بمونم که چرا بهت نرسیدم! با صدای مادرم از افکارم دل کندم و در اتاق را باز کردم. هومی گفتم که پدرم نگاه کجی به من انداخت و مادرم گفت میخوای بری سرایدشت؟ بی حال پاسخ دادم. - آره ولی بارون رو نمی بینی؟ - بارون نمی زنه که گفت؛ با تعجب نگاهی به او انداختم و به طرف تراس رفتم. راست می باران نمیزد با خوشحالی به طرفشان برگشتم و گفتم: مگه می خوان هیئت ببرن؟ این بار پدرم پیش قدم شد و پاسخ داد. - الان علی پسر دایی (پدرم زنگ زد و گفت. پس من برم به مبینا زنگ بزنم عاطفه نگاهی به مادرم که مرا خطاب کرده بود انداختم، گفت: داداشت خوابه، من نمی تونم بیام با مبینا کنار هم بمونین، مراقب باشین! "باشه" ای تحویلش دادم و به طرف اتاقم .رفتم هم زمان که شماره ی مبینا را می گرفتم، لباس هایم را روی تخت انداختم. - کیه؟ هنوز آدم نشدی؟ وقتی یکی زنگ میزنه میگن بله نه کیه! - عه عاطی تویی؟ تلفن را جلوی صورتم گرفتم و چشم قره ای به او رفتم. - پ.ن.پ روحمه! آماده شو نیم ساعت دیگه میریم هیئت - باش. خدافظ. اجازه ی خداحافظی نداد و تلفن را قطع کرد باز هم تلفن را جلوی صورتم پ.ن.پ روحمه آماده شو نیم ساعت دیگه میریم هیئت! باش. خدافظ. اجازه ی خداحافظی نداد و تلفن را قطع کرد باز هم تلفن را جلوی صورتم گرفتم و با حالت خنثی چند لحظه ای به آن زل زدم - مبینای دیوونه صدایی از پشت سرم :گفت دیگ به دیگ میگه روت سیاه با جیغ کوتاهی برگشتم و دستم را سمت راست قفسه ی سینه ام گذاشتم. مادرم بود که بدون هیچ حرفی وارد اتاق شده بود و مرا ترسانده بود. چر ا دستت سمت راسته؟ دستم را بلند کردم ابتدا نگاهی به دستم و سپس به مادرم انداختم و دستم را روی قلبم .گذاشتم مادرم که از گیج بازی هایم خسته شده بود، گفت: اومدم بگم هوا ممکنه سرد د شه، سوییشرتت رو ببر! - باشه! سرما را بیشتر دوست داشتم تا اینکه آن سوییشرت را بپوشم و از زیر چادر گنده به نظر بیایم بعد از آماده شدن همراه پدرم به حیاط رفتیم که مبینا مثل همیشه زودتر رسیده و منتظر من بود. تابستان بود و هوا این قدر سرد؟! لحظهای پشیمان شدم از این که آن سوییشرت را نپوشیده بودم اما به پُف کردن زیر چادر نمی ارزید زیرلب :گفتم خداجونم دکمه رو اشتباهی زدی!ها لازمه یادآوری کنم الان چله تابستونه؟! در فنسی حیاط را باز کردم و به طرف مبینا .رفتم نگاهی آمیخته با لبخند، به سویم حواله کرد و گفت خود درگیر با کی حرف می زنی؟ به قول مامان تو که آن قدر سر به زیر بودی چی شد آن قدر دم درآوردی؟ کمال همنشینی با توعه - والا تاثیرم روت خیلی زیاد بوده این مبینا رو با اون مبینا که روز اول دیدم مقایسه میکنم دو تا شاخ روی سرم در میارم. باهم به طرف ماشین پدرم رفتیم و من در صندلی عقب کنار مبینا جای گرفتم چون قرار بود پدربزرگم همراهمان .بیاید لابد باز می خواست آن کت و شلوار کرم رنگش را بپوشد نهیبی به خودم زدم و گفتم به تو چه اصلا؟! تو فضولی یا وکیل وصی؟ 🌿 🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 موضوع : فرزند نیاز به برادر و خواهر دارد!! 💠 جهت مشاهده یا دانلود سایر قسمت‌های مجموعه کلیپ‌های مهارت‌های زندگی مشترک و تربیت فرزند به لینک زیر مراجعه کنید👇 https://shamiim.ir/Category/List 🌿 🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 💢 حجاب‌؛ سلاح‌ زن‌ در جلوگیری‌ از طغیان‌ جنبه‌ی زنانگی‌ او، 💢✍ موضوع‌ حجاب‌ در اسلام‌، به‌منظور تحقیرِ‌ زن‌، یا حبس‌، یا بزرگداشت‌، و تمجید بیش‌ از حدّ او صورت‌ نگرفته‌ است، آن‌ چنان‌ که‌ نزد برخی‌ از ملل‌ چنین‌ دیدگاهی‌ متعارف‌ است، بلکه‌ حجاب‌، سلاح‌ زن‌ در جلوگیری‌ از طغیان‌ جنبه‌ی زنانگی‌ اوست، تا مبادا این‌ جنبه‌ی زن‌ بر دیگر توانایی‌های‌ او غلبه‌ کند، این‌ مقصود در آیات‌ قرآنی، ⚘که‌ زنان‌ را از نرمش‌ در سخن‌ گفتن‌، ⚘ یا پای‌ کوفتن‌، به هنگام‌ راه‌ رفتن‌، ⚘ یا زینت‌نمایی‌ باز می‌دارد، به‌خوبی‌ و روشنی‌ آشکار است، 🌸 «فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ» [احزاب، 32] 🌸 و «وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ» [نور، 31] 🌸 و «لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ» [احزاب، 33] 🌸و «وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا.» [نور، 31] حقیقت‌ این‌ است‌ که‌ آشکار کردن‌ زیبایی‌های‌ زن‌ به‌ طغیان‌ و سرکشیِ‌ جنبه‌ی زنانگی‌ بر وجود زن‌ منجر می‌شود، و زن‌ را تنها به‌ یک‌ تابلوی‌ هنری‌ بدل‌ می‌سازد، که این‌ مسئله‌ تحقیر زن‌، و انکار استعداد، و توانمندی‌های‌ اوست‌، و باعث‌ ازبین ‌رفتن‌ عمر و وقت‌ و فرصت‌های‌ گران‌بهای‌ او می‌شود، خصوصاً‌ این‌ مسئله‌ به‌ محرومیت‌ زن‌ و جامعه‌ از ایفای درست وظیفه مادری‌ او می‌انجامد. 👤 ✍🏼امام موسی صدر 📚 از کتاب «زن و چالش‌های جامعه» 📖 صفحات 22 و 23 💢 تیمم بخاطر 💠 سوال: 🔷 اگر فرصت برای پاک کردن لاک و آرایش نباشد( نماز قضا می شود) تکلیف چیست؟ ✍🏻 پــــاســــخ: ◀️ اگر وقت به حدی تنگ باشد که اگر لاک را به هر مقدار پاک کنید بخشی از نماز از وقت خارج می شود، تیمم به صورت جبیره و دست کشیدن روی آنها کافی است. 🌿 🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
💖😍 من عاشق زندگیم هستم ❣ چون به من داده 😍😘💕❣💕 ════‌‌‌‌༻‌❤༺‌‌‌════      ♥️🍁🍂🍁🌿 🌿 🍁 🍂 ♥️ برخی افراد مدام در حال کنترل کردن طرف مقابلشان هستند و به طور مثال اگرطرفشان جواب تلفنشان را ندهد، هزاران فکر منفی به سراغشان می‌آید: 👈 نکند خیانت می‌کند! 👈 نکند دوستم ندارد و هزاران نکند دیگر...! و به این طریق طرف را مدام کنترل می‌کنند! وبه طور حتم روزی رابطه‌شان دچار مشکل خواهد شد. ✅ اگر اعتماد به نفس خودمان را بالا ببریم، خودمان را شایسته این می‌بینیم که هرگز به ترک طرف مقابل دچار نخواهیم شد واگر عشق واقعی را بشناسیم اعتماد خواهیم کرد ومی‌گذاریم طرف مقابل هم در آزادی کامل هم به ما عشق بورزد و هم به زندگی شخصی خودش برسد 🌿 🍁🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 کوتاه‌ترین و موثرترین روش در تربیت فرزند! 🔻 در تغییر رفتارها، قصه از کوتاه‌ترین راه‌های تربیت است، چون فرصت تجربه مجازی را به مخاطب می‌دهد به طوری که خود را جای شخصیت داستان بگذارد؛ شیرینی یا تلخی واقعه را بچشد و بتواند تصمیم بگیرد که اگر من در این شرایط بودم چه می‌کردم؟ 🌟 خداوند برای انسان‌ها قصه گفته است به پیامبر می‌فرماید: فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ. قصه بگو تا بلکه تفکرشان به کار بیفتد. ☑️ کاری که قصه می‌تواند در عمق و سرعت تبدیل رفتار بچه ها انجام دهد، صد تا نصیحت نمی‌تواند انجام دهد. وقتی گزاره نصیحتی، تشویقی یا تنبیهی به بچه‌ها گفته می‌شود، ممکن است رفتار آنها را تغییر دهد، اما خیلی کوتاه و با عمق کم و تنها در وقت حضور ماست. اما گاهی یک قصه، سرگذشت یک انسان را تغییر می‌دهد. "حجت الاسلام عباسی ولدی" 🌿 🍁🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
و تزئین ظروف حبوبات براي قسمت پارچه ايي در شيشه ها از پارچه نمدي استفاده كردم كه رنگهاي مختلفش توي خرازي ها فراوونه. يه بشقاب ميوه خوري رو الگو قرار دادم.از پشت روي پارچه گذاشتم ،با خودكار دايره رو مشخص كردم.با قيچي معمولي حالت دالبري برش زدم . در ظرف رو كه پلاستيكي بود وسط پارچه دايره ايي قرار دادم و اطراف در رو با چسب حرارت پوشوندم و پارچه رو بهش چسبوندم و در آخر هم در ها رو روي شيشه اصلي قرار دادم و براي زيبايي بيشتر يه نوار روی پارچه چسبوندم خانم🙋‍♀_خون🏠ت_ باش😉🌈 -----🍃🌼🌸🌹🌸🌼🍃----- 🌿 🍁🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#لیلی_سر_به_هوا ☕🍁 #قسمت_49 با حریف خیالی ام دعوا میکردم اعتماد به نفسم را جمع کردم و گفتم نمی خوام
🍁☕ - باز که درگیری با تعجب نگاهی به او انداختم و :گفتم از کجا میفهمی؟ نکنه مثل این فیلما بلند بلند حرف می زنم؟ لحظه ای با بهت نگاهم کرد و سپس خندهای کرد و گفت: نه بابا! وقتی با خودت درگیری ابروهات میپره بالا لبهات رو کج و کوله میکنی و انگشت اشارت رو هم می ذاری روی دماغت! از این میزان دقیق بودنش تعجب کرده بودم و تا لحظاتی با دهان باز به او خیره بودم. ضربه ای نسبتا سنگین حواله ی چانه ام کرد که دهانم را بست. دستم را روی جایی که ضربه زده ،بود گذاشتم و همچنان نگاهش کردم چشم غره ای رفت و رویش را به طرف پنجره برگرداند. فاصله ی خانه ی ما و پدربزرگم حدود بیست متر هم نمی شد. تمام اقوام در کنار هم خانه درست کرده بودند و هر شب به خانهی یک دیگر برای شب نشینی می رفتند. یک روز که مادرم از این شب نشینیهای هر روزه، خسته شده بود، با عصبانیت گفت اگه پول داشتم میرفتم شهر خونه می گرفتم تا از دست این کنه ها راحت شم. شانس آوردیم که پدرم خانه نبود اما تمام دق و دلیهای مادرم سر من و برادر کوچکم خالی شد پدر بزرگم را سوار کردیم و به راه افتادیم از پیج و خم بودن جاده، سرگیجه گرفته بودیم و حس می کردم مانند کارتون پلنگ صورتی شده ام که وقتی سرش به جایی می خورد، چند ستاره بالای سرش به وجود می آمد. - پیاده شین من ماشین رو پارک کنم صدای پدرم بود که از ما میخواست پیاده شویم. همراه مبینا به داخل مسجد رفتیم و محو تماشای چادرها یا همان خیمه هایی شدیم که برای تعذیه امشب برپا شده بود. اگر در مسجد خودمان برنامه نداشتیم، حتما به این جا میآمدم و آن را تماشا میکردم وارد آرامگاه چهار شهید گمنام شدیم و منتظر ماندیم چون هنوز از محله ی ما کسی نیامده بود و گویا ما اولین نفرات بودیم. مشغول زیارت بودیم و اکثر اهالی یکی پس از دیگری می رسیدند. نگاهی به ساعت مچی ام انداختم که ساعت چهار بعد از ظهر را نشان می داد. بودن سه شروع میکنن؛ الان ساعت چهاره - حرص نخور! پوستت بیشتر از اینی که هست، چروک میشه. حرفش را تایید کردم و گفتم آره جديدا.... حرفم را خوردم و نگاهی منگ به او انداختم که با خنده مرا می نگریست؛ بعد از اینکه حرفش را تحلیل کردم سعی کردم جلوی خنده ام را بگیرم و با اخم :گفتم خب حالا منم تا شیرینی می خورم زرتی جوش می زنم، تو دیگه مسخرم نکن - وای عاطی گفتی ،شرنی، هوس اون شرنی... حرفش را قطع کردم و با خنده گفتم شرنی؟ نه تو رو جون عاطی، شرنی؟ - ای لال بشی تو !الهی! من نمیتونم این کلمه رو بگم تو هم هی به ریش نداشتم بخند داشتم میگفتم هوس شرنیهای مغازه افشار رو کردم. با خنده میان حرفش میآمدم و بارها ضربههای سنگینش به سرم را نوش جان میکردم با شروع هیئت همه اهالی که دور مسجد پخش بودند، به بیرون محوطه رفتند و دو صف طویل تشکیل دادند تلفن همراهم را از کیفم بیرون آوردم و روی حالت دوربین آماده اش کردم مبینا دستمالی را به سمتم گرفت؛ نگاهی به آن انداختم و :گفتم عه چه قدر شبیه دستمال عینک منه! کجا بود؟ - نخبه ای بخدا مال ،خودته از کیفت افتاد چه خرت و پرتی تو این می ریزی؟ قیافه ی حق به جانبی به خود گرفتم و :گفتم خرت و پرت نیست، لوازمیه که هر لحظه ممکنه نیاز شه. کیفم را گرفت و زیپش را باز کرد نگاهی به محتویات درونش انداخت. هر یک را بیرون میآورد و نشانم میداد چند نفری که روبه رویمان بودند، نگاه بدی حواله ام کردند که خجالت کشیدم و سرش را پایین انداختن نگاهی به اطراف انداختم و بعد از مطمئن شدن این که کسی نگاهمان نمیکند ضربهای روی سر مبینا زدم و گفتم: فضول رو بردن جهنم گفتم چرا هیزه تره؟! آبرومون رو بردی ابله! در حالی که خندهاش لحظه ای بند نمیآمد :گفت وای عاطی! ناخون گیر، تیغ نخ و سوزن اسپری عینکت پلاستیک فریز، خودکار، دفترچه و انواع کارتهای شناساییت؛ این ها لوازم ضرورین؟ کیفم را از دستش ربودم و با حرص :گفتم کوفت عاطی، درد عاطی، ای حناق، رو آب بخندی پرو! آبرو نذاشتی برامون... 🌿 🍁🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
🔰رصد دائم تغییراتِ معمولاً پنهان فرهنگی و علاج به موقع آنها از ملزومات بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور است رهبر انقلاب: 🔸رصد دائم تغییراتِ معمولاً پنهان فرهنگی و علاج به موقع آنها از ملزومات بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور است. اگر در فهم مستمر این تغییرات و ممانعت از اثرگذاری منفی آنها دچار ضعف و عقب‌ماندگی شویم حتماً جامعه دچار خسارت خواهد شد که آشفتگی فرهنگی یا افتادن زمام امور فرهنگی کشور به دست دیگران مهمترینِ این خسارات است. 🔹مهندسی صحیح فرهنگی کاری بنیانی برای اصلاح ساختار فرهنگی است. هوشیاری دائم، شناخت دقیق ضعفهای فرهنگی در عرصه‌هایی نظیر اجتماع، سیاست، خانواده، سبک زندگی و دیگر عرصه ها و تلاش برای دستیابی به راه‌حل‌های عالمانه برای رفع نقاط ضعف و ترویج گزاره های صحیح فرهنگی، از الزامات اساسی مهندسی فرهنگی کشور است. 🔸مهندسی فرهنگی موجب روشن شدن تکالیف دستگاههای مختلف از جمله آموزش و پرورش، صداوسیما، آموزش عالی،‌ مراکز مرتبط با جوانان و همچنین تشکل‌های مردمی است و اگر اینگونه دستگاهها دچار غفلت از وظایف مهم خود شوند، جامعه ضرر فراوانی خواهد کرد. ۱۴۰۱/۹/۱۵ 🌿 🍁🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 موضوع : چقدر اهل عمل بودیم؟ 💠 جهت مشاهده یا دانلود سایر قسمت‌های مجموعه کلیپ‌های مهارت‌های زندگی مشترک و تربیت فرزند به لینک زیر مراجعه کنید👇 https://shamiim.ir/Category/List 🌿 🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزمان را با آغاز کنیم 🔰ولایت محوری شرط غلبه حزب الله [سوره المائدة (5): آيه 56] وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ (56) و هر كس كه خدا و پيامبرش و چنان مؤمنانى را (كه در آيه قبل بيان شد) ولىّ خود بگيرد (از حزب خداست) همانا حزب خدا پيروز است. از آیه ۵۱ تا۵۷ درباره ولایت های منفی و اثباتی می باشد. خدای متعال در آیه ۵۱ از پذیرش ولایت یهود و نصاری و در آیه ۵۷ از ولایت کفار منع می کند. دلیل گرایش برخی به پذیرش ولایت یهود و نصاری در آیه ۵۲ امراض قلبی واحساس ترس دانسته شده است. "فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَىٰ أَن تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا أَسَرُّوا فِي أَنفُسِهِمْ نَادِمِينَ" خدای متعال در آیه ۵۵به ولایت اثباتی خدای متعال، پیامبر و مومنان خاص(حضرت علی) دستور می دهد. شاخصه های ولایت مداری در آیه ۵۴ آمده است :...ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻢ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ; ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥْ ﻓﺮﻭﺗﻦ ﺍﻧﺪ ، ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥْ ﺳﺮﺳﺨﺖ ﻭ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪﻧﺪ ، ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺟﻬﺎﺩ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ، ﻭ ﺍﺯ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻫﻴﭻ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﻧﻤﻰ ﺗﺮﺳﻨد..." در آیه ۵۶ نتیجه پذیرش ولایت خدا، پیامبر و حضرت علی که قرار گرفتن در حزب خدا و پیروزی باشد. ذکر شده است."وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُون." 💠فراموش کردن نیت غسل💠 ❓کسی که از اول قصد غسل کردن داشته باشد ولی هنگام شستن نیت غسل را فراموش کند بعد از شستن خودش، نیت به خاطرش بیاید چه حکمی دارد؟ یعنی غسلش صحیح است؟ ✅ جـــــــواب: اگر از برنگشته باشد به نحوی که هنگام شستن بدن اگر کسی از او می‌پرسید چه می‌کنید جواب می‌داد دارم غسل می‌کنم، است. 🖤@MF_khanevadeh
63.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽🖤🖤🖤 🖤🖤🖤 🖤🖤🖤🖤🖤 « نفسای تو به شمارش افتاده ..» رهبرمعظم انقلاب اسلامی...... حضرت . زهرا(س) . . . کوثر تمام نشدنی است فیوضات فاطمه‌زهرا(سلام‌اللَّه‌ علیها)، به مجموعه‌های کوچکی که در مقابل انسانیت، جمع‌آوری شده به حساب می‌آید، نمی‌شود. به گزارش برنا برکت وجود انقلاب اسلامی، امام راحل و مجاهدت شهیدان باعث شد تا حقیقت اسلام در ایران زنده شود و حوادث عظیم اسلام و عاشورا در تاریخ دل مردم جایگاه رفیعی پیدا کند. یکی از این برکت ها، برگزاری مراسم عزاداری دخت گرامی پیامبر اعظم(ص) حضرت فاطمه زهرا(س) به صورت مردمی و خودجوش و نام گذاری دو دهه فاطمیه(س) بوده است. فرارسیدن ایام فاطمیه. شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، را تسلیت عرض میکنیم🖤🖤🖤 ذکر نورانی عاشق ها تسبیحات حضر زهرا🖤🖤🖤 🖤@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 چهار اصل مهم در قصه گویی برای کودکان! 🔻 یکی از ویژگی‌های عقلی و ذهنی در دوره کودکی این است که بچه‌ها به قصه علاقه‌مند می‌شوند. چون در این دوره، ذهن بچه‌ها کنجکاو است و در قصه هم حالتی از ابهام وجود دارد. ♨️ بنابراین قصه یکی از ابزارهای مهم تربیت در این دوره است. اما لازم است در قصه گویی به مواردی توجه شود. 🔹 نکته اول اینکه، شخصیت اصلی داستان، مثبت باشد. چون همزاد پنداری بچه‌ها بالاست و باید الگوی مثبت به آنها معرفی شود. 🔹 نکته دوم اینکه، داستان برای بچه‌ها قابل درک باشد. 🔹 نکته سوم اینکه، موضوع داستان در هر قسمت تمام شود تا بتواند اثرگذار باشد. قصه در این حالت با سریال‌های تلویزیون متفاوت است که در نقطه اوج آن، تمام می‌شود. سریال در این حالت ابزار سرگرمی اما قصه برای ما ابزار تربیت است. 🔹 نکته چهارم اینکه در قصه گفتن از ابزارهای آن مانند افت و خیز در لحن و صدا استفاده شود. "حجت الاسلام تراشیون" 🖤@MF_khanevadeh
مهم نیست..... شرایط چقدر سخت باشه کسی که عاشقته هیچوقت تنهات نمیزاره..... ════‌‌‌‌༻‌❤༺‌‌‌════      ♥️🍁🍂🍁🌿 🌿 🍁 🍂 ♥️ بـــزار بــرات مردونـــگی کنـــه💛😍💛❤️😍💛❤️ در راستای زن بودن و لطافت زنانه داشتن یه وقتایی اجازه بدین همسرتون مردانگی اش رو نشون بده واحساس برتری کنه.❤️ 👈اینجوری اولا اون احساس بهتر به زندگی خودتون بر میگرده و دوما اینکه غیر مستقیم جایگاه شما به عنوان ی بانوی لطیف و ظریف تثبیت میشه مثلا یه وقتی همسرتون داره در مورد بحث های فنی صحبت می کنه. شما زود نپرین وسط بگین : "آره می دونم، منم بلدم و..." 🤗 یه راهش اینه که انگار بلد نیستین گوش بدین و تایید کنین. میتونین آخراش بهش بگین : "ایول، چه چیزایی بلدی " بذارین احساس برتری کنن🙃 👈احساس برتری از نظر قدرت ، اطلاعات و چیزهای مشابه در نبردها مثل احساس زیبایی در خانمهاست. البته بسته به موقعیت خیلی هم ندونم بازی در نیارین طوری تعادل رو برقرار کنین که در عین حال یه خانم با اطلاعات هم به نظر بیاین 🌿 🍁🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
🎓📚🎓📚🎓📚🎓📚🎓 روز دانشجو، روز اعلام اعتقاد و اعتماد  به نسلی است که نقشی اساسی و پایه‌ای  در پیشرفت و آبادانی ایران اسلامی داشته و برای ارتقای روزافزون معرفت و آگاهی، عزم خود را جزم نموده و 📙📘📗📕📒📙📗📕📘 کمر همت برای فتح سنگرهای علم و دانش بسته‌اند شانزدهم آذرماه روز دانشجو مبارک 🌿 🍁🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
تزئین ژله داخل قالب دونه انار بریز.ژله آلورا روش بریز بزار یخچال نیم بند بشه.روش ژله بستنی بریز بعد از نیم بند شدن ژله انار بریز 🌿 🍁🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#لیلی_سر_به_هوا 🍁☕ #قسمت_50 - باز که درگیری با تعجب نگاهی به او انداختم و :گفتم از کجا میفهمی؟ نکن
☕🍁 با نگاه کردن به حیاطی که پر از ازدحام جمعیت بود و تنها راه رفت و آمد درست در کنار آقای میم قرار داشت آهی کشیدم و زیر لب گفتم : عاطی نگاهش نکن، سرت رو بلند نکن! فکر کن اصلا نیست! خیال کردم او نیست اما با درماندگی جواب خود را دادم ولی هست عاطفه بدو دیگه دختر، استخاره می گیری؟ لبخند مسخره و پر از استرسی زدم و پشت سرش به راه افتادم از کنارش که گذشتم ، بازدم حبس شده ام را با شدت به بیرون فرستادم و شیرینی و خرما را تعارف .کردم مدام خود را دلداری میدادم ولی باز با نگرانی گفتم آخه نیم متر جا، من نمی تونم ازش رد بشم! می در پیدا کردن زینب ناکام ،بودم گویا او اصلا نیامده بود. بهانه ای برای ماندن نیافتم و با صلوات و متوسل شدن به هر امام زاده ای که میشناختم از آن جا رد شدم سنگینی نگاهی که خوب میشناختمش را احساس می کردم اما بدون توجه به راهم ادامه دادم دیسها را به رعنا خانم دادم. خواستم از پنجره نگاهی بیاندازم که رعنا خانم گفت: معصومه شیر می بره توهم این خرماها رو ببر فاتحه ام را خواندم و پشت سر معصومه به راه افتادم. معصومه هم یکی از خادمان مسجد هست که متاسفانه چندسالی بود که از شوهرش جدا شده بود و کنار مادر پیرش زندگی می کرد، درست است که چهل و سه سال دارد اما هیچ وقت قیافه نمی گیرد و با همه ی ما خودمانی کند صحبت می و من هم او را معصومه صدا می زنم. موهایش کمی زودتر از سنش سفید شده بودند، قد کوتاهی دارد و مهربان تر از هر کسی است که در عمرم می شناسم. هنگام عبور از آن جا یکی از زنجیر ،زنان یه قدم به عقب آمد و من هم برای این که با او برخورد نداشته باشم خودم را عقب کشیدم که به " آقای میم برخورد کردم چشمانم گشاد تر از این نمیشد در کسری از ثانیه به سمت جمعیت دویدم. تپش قلبم شدیدا بالا رفته بود و دستانم عرق کرده بود، حجوم خون به مد شده بود خرما را به یکی از در حالی که خندهاش لحظهای بند نمیآمد :گفت وای عاطی ناخون گیر، تیغ نخ و سوزن اسپری عینکت پلاستیک فریز، خودکار، دفترچه و انواع کارتهای شناساییت؛ این ها لوازم ضرورین؟ کیفم را از دستش ربودم و با حرص :گفتم کوفت عاطی، درد عاطی، ای حناق، رو آب بخندی پرو آبرو نذاشتی برامون.... ضربه ای به بینی ام زد. - نگاش کن جوجو رو باز مماخت سرخ شد که ضربه ای به پهلویم زد که موضوع را فهمیدم و روسری ام را مرتب کردم نامحسوس ضربهای به پهلویش زدم و :گفتم: آخ دستت قلم شه داغون شدم. هوی اول هيئت وایستاده ها! با لبخند نگاهی به او انداختم و گفتم صبر کن هیئت بیاد نزدیک ترشه از اون که نمی خوام فیلم بگیرم با اصرار مبینا که میخواست کمی جلوتر برویم مخالفت کردم و او را نزد خود نگه داشتم به خانه برگشتیم و بعد از درآوردن لباس هایم، آن ها را روی تخت رها کردم و سراغ تلفن همراهم رفتم. در اینستاگرام می چرخیدم و فایل هارا نگاه می کردم که پدرم صدایم زد. عاطفه مسجد میایی؟ از دوستکوه می خوان هیئت بیارن. آیم مگر می شود هیچ هیئتی را از دست بدهم؟ لبخند بنده با سر می زیرپوستی زدم و گفتم آره صبر کن به مبینا زنگ بزنم آماده شو! - نمی خواد، دیر شده، تو برو دوست نداشتم بدون مبینا بروم اما از طرفی نمی توانستم امروز را از دست بدهم، شاید زینب را میدیدم همراه پدرم به مسجد رفتیم؛ او همراه آقایان در حیاط منتظر ماند و من هم به حسینه مسجد رفتم تا به همراه خادم مسجد، وسایل پذیرایی را آماده .کنم مشغول چیدن کیک های یزدی در سینی بودم که توجهم به ریتم طبل و سنج مخصوصی جلب شد؛ ریتمی که متعلق به همان مسجد بود و طراحش استاد خطاطی ام بود. چند کیک باقی مانده را در ظرف گذاشتم و به طرف پنجره ی حسینیه رفتم، مشغول تماشا شدم چشم می چرخاندم تا او را پیدا کنم که در سمت راست حیاط مسجد کنار ستون فلزی پیدایش .کردم. در کنار دوستانش ایستاده بود و مشغول سلفی انداختن بود فیلم کوتاهی از هیئت گرفتم و به دور از چشم خانمی که چهار چشمی مرا می پایید دوربین را به طرفش متمایل کردم و چند عکس انداختم با نواخته شدن اسمم توسط رعنا خانم خادم مسجد، دیس شیرینی و خرما را برداشتم و به همراه دیگر خانم ها به طرف حیاط رفتم. . 🌿 🍁🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥واکنش تحسین برانگیز رئیسی در برابر مطالبه‌گری‌ یک دختر دانشجو 🔸رئیس جمهور برای دریافت نامه و شنیدن مطالبه یکی از حاضران جلسه مراسم روز دانشجو نزد آن فرد رفت و نامه او را شخصا دریافت کرد. 🌿 🍁🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 موضوع : عبادت فقط نماز و روزه نیست! 💠 جهت مشاهده یا دانلود سایر قسمت‌های مجموعه کلیپ‌های مهارت‌های زندگی مشترک و تربیت فرزند به لینک زیر مراجعه کنید👇 https://shamiim.ir/Category/List 🌿 🍁🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
📆 امروز پنجشنبه ☀️17 آذر 1401 هجرے شمسے 🌙13 جمادی الاول 1444هجری قمری 🌿 🍁🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸حضرت فاطمه سلام الله علیها: البِشرُ في وَجهِ المُؤمِنِ يوجِبُ لِصاحِبِهِ الجَنَّةَ، وَالبِشرُ في وَجهِ المُعانِدِ المُعادي يَقي صاحِبَهُ عَذابَ النّارِ. 🔹خوش رويى با مؤمن، بهشت را بر صاحبش واجب مى‌‏گردانَد و خوش‏رويى با خيره‌‏سرِ كينه‌‏توز، صاحبش را از عذاب آتش [دوزخ]، حفظ مى‌‏كند. 🌿 🍁🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️
باسلام وعرض ادب متأسفانه مشکل نرم افزاری بوجود آمده بود وامکان ارسال مطالب نبود..... شروع مطالب امروز 👇👇
❤️🤍💚 ﷽ 🦋🦋🦋 آقایان عزیز 😉 زنها از مقایسه شدن متنفرند 😠😡 🍃 زنها فقط از مقايسه شدن با رقباشون نمی‌ترسند! 🤔 اين‌ كه هر زن ديگری در ذهن همسرشان موفق‌تر و توامند‌تر از آن‌ها باشد، به زن‌ها احساس ناامنی می‌دهد. 🧖‍♀ آن‌ها دوست دارند ملكه خانه باشند و اين‌كه در ذهن همسرشان كامل‌ترين زن دنيا باشند، برای آن‌ها به معنی خوشبختی و موفقيت در ازدواج است. 🌀 به همين دليل وقتی از او می‌خواهيد فلان غذا را مثل مادرتان درست كند، فلان ظرافت را مثل خواهرتان داشته‌باشد يا فلان رفتارش مثل رفتار زن دیگری باشد، 🔥 از كوره در می‌روند و نه تنها از شما می‌رنجند بلكه مادران كه هيچ نقشی در اين ماجرا نداشته را هم مقصر می‌دانند!!! 🌿 🍁🍁@MF_khanevadeh 🍂 ♥️🍁🍂🌿♥️