#خاطرات_شهدا
از قرارگاه بیسیم زدند📞محمود
رو می خواستند، کار فوری داشتند
باهاش 🏃
یک گوشه دنج پیداش کردم.
داشت نماز می خوند📿
صورتش رو گذاشته بود روی
خاک ها.
چند بار صداش زدم، چیزی نگفت.
مثل خودش به حالت سجده افتادم
دهانم رو بردم نزدیک گوشش. گفتم
محمود جان از قرارگاه خواستنت،
چی بگم به شون؟🙄
چیزی نگفت .
نفس کشیدنش معلوم بود، و تکان
خوردن لب هاش؛
روحش ولی گویی جای دیگه ای
سِیر میکرد 🍃
نیم ساعت توی همون حال و هوا
بود. بعدش رفت طرف ارتفاع بیست
وپنج، نوزده .
سحر نشده، خبر "شهادتش"رو
آوردند. . . 🕊
.
#11_شهریور
#سالروز_شهادت
#شهید_محمود_کاوه
🕊•|❤️ @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#ریحانه ⚠️ به بهانه #حجاب ⚠️ #تبرج #خودنمایی 👇🌸👇🌸
📌تصویرت را گذاشتهای در #فضای_مجازی!!!
به قول خودت خشکِ مذهبی نیستی😏
اتفاقا #باحجاب هم گذاشتهای!!!!
🔻نامحرمان زیر عکست مینویسند:
•چقدر بهت میاد!
•چقدر خوشگل و ناز شدی!!
•حجابت زیباست بانو!!!
و...
☝️احتمالا اگر پسر رهگذر و مزاحم توی خیابان همین را بگوید... آن جا حیا میکنی، روی برمیگردانی و بی محلی میکنی اما این جا میگویی:
•متشکرم!😐
•مرسی، لطف دارید!!😟
•چشماتون قشنگ میبینه!!!😦
و...
⚠️نمیدانم؛ حیای خود را باختهای یا این جا همه به تو محرمند!!🙄😒
🚫تصویرت را در فضای مجازی گذاشته ای؛ #با_حجاب؟!!
یا #به_بهانه_حجاب⁉️
🍃❤️| @masjed_gram
👌 #دانستنیهــــــــاے مهــــ📝ــــدویت.!
#شناخت_امام_زمان
✅ ضرورت شناخت امام عصر:
"نجات از #گمراهی های دوران غیبت"
💎حضرت امام صادق(ع) فرمودند:
👈امام خود را بشناس که اگر او را شناختی، امر (فرج) چه زود اتفاق بیفتد و چه دیر، به تو زیانی نخواهد رسید.
⚜حضرت امام صادق(ع) فرمودند:
🌱ای زُراره اگر زمان غیبت را درک کردی بر این دعا مداومت کن: اللّهمَ عَرِّفنی حُجَّتَک فَإِنَّکَ إِن لَم تُعَرِّفنی حُجَّتَک ضَلَلتُ عَن دینی.
خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر به من نشناسانی از دینم گمراه خواهم شد.
☑️ #تلنگر : یادمان نرود، شمر هم امام زمانش را دید، اما نشناخت...
💞اللهُمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَ الْفَــرَج💞
✍..پی نوشتها:
📕1)- غیبت نعمانی، باب ۲۵
📘2)- کمال الدین وتمام النعمه،باب ۳۳
#دانستنیهای_مهدویت
|🍃°⛅️|@masjed_gram
#خاطرات_شهدا
هواپیما که رفت، چند نفر بی هوش
موندند و من که ترکش توی پام
خورده بود و حاج حسین، تنها.
رفته بود یک تویوتا پیداکرده بود
آورده بود.🚐
می خواست ما رو ببره توش. هی
دست می انداخت زیر بدن بچه ها
سنگین بودند، می افتادند‼️
دستشون رو می گرفت می کشید،
باز هم نمی شد.😔 خسته شد!
رها کرد رفت روی زمین نشست.
زل زد به ما که زخمی افتاه بودیم
روی زمین، زیر آفتاب داغ.
دو نفر موتور سوار🏍 رد می
شدند.
🏃دوید طرفشان
گفت: " بابا ! من یه دست بیش تر
ندارم. نمی تونم اینا رو جابه جا
کنم. الان می میرن اینا😰
شما رو به خدا بیاین."
پشت تویوتا یکی یکی سرهامون رو
بلند می کرد، دست می کشید روی
سرمون.😭
دائم می گفت نگاه کن. صدامو می
شنوی؟منم، حسین خرازی😭
می خواست دلگرمیمون بده✋
#حاج_حسین_خرازی
#فرمانده_بی_ادعا ✌️
🕊|•🌹 @masjed_gram