#خاطرات_شهدا
نماز رو معراج می دونست
همیشه می گفت : کلید حل همه
مشکلاتتون نمازه 😊👌
قبل از اینکه برجسم نیروهافرماندهی کنه بر دلهاشون فرماندهی میکرد.
صدای انفجار از دور و نزدیک میومد
با خودم گفتم : کاش نماز زودتر تموم بشه ... اگه یه خمپاره بیاد اینجا !!!؟ 😱
که با کمال تعجب دیدم مصطفی طبق معمول آروم و مطمئن به همه عطر میزنه
محاسنش رو شونه میزنه و پیشونی بندشو باز میکنه و توی جیبش میزاره.
سجاده ی کوچیکشم پهن کرد و رو به قبله ایستاد.
یکم مکث کرد و برگشت طرفمون و گفت : اگه این آخرین نمازمون باشه ، چه عشقی می کنیم ... 😍✌️
چشماش پراز اشک شد و برگشت به سمت قبله
دستشو گذاشت روی سینش و گفت : ( السلام علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا ) و بعد نمازشو شروع کرد.
همون جا بود که فهمیدم من کجامو مصطفی کجاست .... 😞✋
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
#راوی_هم_رزم_شهید
--------------------
@masjed_gram
#خاطرات_شهدا
🌸 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸
❣ قبل از انقلاب اگه کسی رساله ی امام داشت دستگیرش می کردند. اما حاجی رساله ی امام رو در منزل نگه داری می کرد.
حاجی سرباز امام بود و براش مهم نبود کجا باشه ... خادم بچه ها در شهر سوسنگرد و در خط مقدم بود
یه روز سنگر می ساخت و یه روز در منبر بچه ها رو نصیحت میکرد.
در شروع جنگ به بچه های ستاد سوخت کمک می کرد و نفت رو به در خونه ها می برد !
حاجی اون موقع دوبرابر سن ما رو داشت ولی میومد و زیر نظر ما کار می کرد و اصلا ابایی از کار کردن نداشت.
❣ وقتی قرار بود در شب های انقلاب از جان و اموال مردم حفاظت کنه نگهبانی می داد
خوب یادمه در روز های اول انقلاب هم به کمک خیرین برای مردم مستضعف خونه می ساخت و درقبالش هم پولی دریافت نمی کردند.
#شهید_حبیب_الله_ترابی_دامغانی
#راوی_هم_رزم_شهید
--------------------
@masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🌷 ویژگی های معنوی شهید 🌷
📝 شیر علی رابطه ی عاشقانه و
نزدیکی با امام زمان داشت اما
به کسی حرفی نمی زد
نمی خواست کسی رو دنبال
خودش راه بندازه ✌️
شب عملیات فتح المبین داخل
سنگر نشسته بودیم، همه مشغول
صحبت بودند
یکدفعه شیر علی گفت : بچه ها
ساکت!
چند لحظه بعد بوی عطر عجیبی
فضای سنگر رو پر کرد 😌✋
اون شب به دنبال شیر علی رفتم
با اصرار ازش پرسیدم : این چه
بویی بود؟
چرا گفتی ساکت باشیم ؟
شیر علی چیزی نمی گفت اما
وقتی اصرارم رو دید نگاهی
بهم انداخت و گفت : چون شب
آخر حیاتمه بهت می گم ؛
در اون لحظه که گفتم ساکت
بشین امام زمان وارد سنگر ما
شدند
دونفری که روبروی من بودند رو
مورد عنایت قرار دادند
اونها هم شهید می شند
این رو گفت بلند شد و از کنارم
دور شد ... من هم با تعجب نگاهش
می کردم 😳
وقتی این اتفاق افتاد اولین روز
فروردین سال 61 بود.
بعد از چند ساعت بهمون گفتند
آماده شین برای عملیات فتح المبین
بعد از این عملیات با پیکر غرق در
خون شیر علی مواجه شدیم.
#راوی_هم_رزم_شهید
#شهید_شیر_علی_سلطانی
🕊|🌹 @masjed_gram