eitaa logo
علوم و معارف حدیث
1هزار دنبال‌کننده
633 عکس
217 ویدیو
216 فایل
امام رضا: رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا. رحمت خدا بر کسی که نام و یاد ما را زنده کند. کانال علوم و معارف حدیث، بستری جهت نشر معارف حدیثی اهل‌بیت علیهم‌السلام است. @amirmam
مشاهده در ایتا
دانلود
جمعه های خونین یاران علی😔 شهادت راه مردان خداست
❇️ تفاوت کتب فهرست و رجال كتاب و همانطور كه از نامشان پيداست فهرست كتب و مصنّفات و آثار شيعه است. هدف اصلى از تأليف اين دو كتاب كه پس از فهرست معروف تأليف گرديده همانطور كه مؤلف هردو كتاب نيز در مقدمه تصريح مى‌‏نمايند: فهرست مؤلفان و مصنّفان شيعه و ذكر آثار و تأليفات آنان در كليه علوم است. توثيق روايان و جرح و تعديل روات غرض و نتيجه تبعى‏ است. 📖اما كتاب ، مخصوص ضبط و احصاء صحابه رسول اكرم (ص) و اصحاب ائمه اهل‏‌بيت و راويان حديث است و به همين ترتيب مبوب گرديده‌‏است. درباره بسيارى از رجال جز ذكر نام توضيح ديگرى در اين كتاب ديده نمى‌‏شود و آثار و تأليفات آنان مطلقا در آن ملحوظ نبوده‌‏است. 📙اما كتاب اختيار معرفة الرجال (رجال کشی) و اصل آن «معرفة الناقلين» بهيچ يك از اين دو منظور تحرير نگرديده بلكه هدف اصلى در تأليف این دو كتاب ذكر روايات و اخبار مربوط به راويان و رجال است‏. بدین صورت که ذیل هر راوی احادیث مربوطه در مدح و ذم آن راوی درج گردیده است. @MaarefHadith
r55304a5282.mp3
1.8M
⏪چرایی اهميت احاديث ضعيف و كنار نگذاشتن آنها 🎧 محمدکاظم رحمان‌ستایش @MaarefHadith
🏴بمناسبت ۱۳ ربیع الثانی درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا(سلام ‌الله ‌علیها) اقوال مختلفی وجود دارد، تا جایی که حدود ۱۳ قول در این زمینه ذکر شده است. یکی از نظرات موجود، تاریخ ۱۳ ربیع الثانی سال یازدهم هجری است. این نظر که مطابق با روایت ۴۰ روز بعد از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می باشد را ابن شهر آشوب در مناقب به نقل قرمانی صاحب اخبارالدول نقل کرده و آنرا صحیح می‌داند؛ قَدْ قِيلَ أَرْبَعِينَ يَوْماً وَ هُوَ أَصَح‏.[۱] همچنین در کتاب عیون المعجزات به نحو مجهول به صورت (رُوِيَ أربَعين يُوماً) روایت ۴۰ روز گزارش شده است.[۲] اربلی در کشف الغمه نیز روایت ۴۰ روز را بدون ذکر سند بدین صورت نقل می کند: رُوِيَ‏ أَنَّهَا بَقِيَتْ بَعْدَ أَبِيهَا أَرْبَعِينَ صَبَاحاً[۳] 📚منابع ۱. مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۳۵۷. ۲.عیون المعجزات، ص۵۵. ۳.کشف الغمه، ج۱، ص۵۰۰. @MaarefHadith
امیر المومنین علیه السلام فرمودند: سنگ را از همانجا که آمده بازگردانید، چراکه شر و بدى را جز با (همان) شر و بدى نمى توان دفع کرد. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا يَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّرُّ. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، حکمت 314، ص530. @MaarefHadith
📙📙نگاهی به فضای مطالعاتی مستشرقان پیرامون اسلام ✍️محمد مهدی احسانی فر مطالعات مستشرقان درباره اسلام، معمولا با نقصان یا نقصان و عیب همراه است. اشکالات آنها چند گونه است (همه مستشرقان، همه این اشکالات را ندارند): 1- ندانستن زبان عربی و ناتوانی یا سهل انگاری در دست یابی به دقایق این زبان و در نتیجه ترجمه های نادرست از متون عربی 2- قرارداشتن تحت تاثیر فضای فرهنگی کتاب مقدس و مطالعات پیرامونی آن و استفاده از همین فرهنگ برای فهم فرهنگ اسلامی که با توجه به تفاوت بنیادین این دو فرهنگ، منجر به نتیجه گیری های نادرست می شود 3- دخالت شدید حب و بغض های سیاسی و ... در نتیجه گیری ها (دقیقا به خلاف ادعایی که برخی از آنها مطرح می کنند) 4- نان خوری از بعضی سرویس های جاسوسی و در نتیجه، بیان آنچه که مورد نظر آنهاست به صورت مخلوط با برخی مطالب صحیح برای جلب اعتماد 5- تسرّع در نتیجه گیری که ویژگی علوم انسانی غربی است (سخن درباره این ویژگی، بسیار است) 6- مطالعات ناقص و احساس نیاز نکردن به تکمیل مطالعات 7- مطالعه کتاب های غیر معتبر و تشخیص ندادن منابع معتبر از غیر معتبر و واسطه 8- یکسان دیدن همه مسلمانان و توجه نکردن به تفاوت های فقهی و عقیدتی و فرهنگی و منطقه ای مسلمانان 9- روش نادرست مطالعات غربی که در مطالعات اسلامی منجر به نتایج غلط می شود (سخن درباره این موضوع، بسیار است) افزون بر اینها مطالعات شیعه شناسی مستشرقان نیز که با تاخیری قابل توجه آغاز شد، اشکالات دیگری را به دنبال داشته و نتایجی معیوب یا ناقص را پدیدار کرد. این اشکالات از این قرار است: 10- قرارداشتن تحت تاثیر فرهنگ مطالعات اهل سنّت در حالی که مطالعات شیعی ماهیتا (به ویژه از حیث اعتبارسنجی) متفاوت با مطالعات اهل سنّت است 11- معادل دیدن شیعه با جمهوری اسلامی ایران و در نتیجه دخالت تصاویر (بعضا موهوم) یا بغض هایی که از انقلاب اسلامی ایران دارند، در مطالعات علمی 12- دسترسی نداشتن به تعداد قابل توجهی از منابع شیعی به دلیل نداشتن پیشینه مطالعات کتابخانه ای در این زمینه اینها تنها برخی از آسیب های پرشماری است که بیشتر مستشرقان، گرفتار یک یا چند مورد آن در مطالعات اسلامی یا شیعی هستند. هر کتاب و مقاله ای که از این گروه خوانده ام دچار برخی از این اشکالات بوده است. در برابر، برخی از نوپژوهشگران و نودانش‌پژوهان ایرانی، آن چنان با آب و تاب درباره یک یافته (یا همان بافته) یک مستشرق سخن می گویند! (؟) در عین حال باید کارهای آنها را بخوانیم، بشناسیم و پاسخ بدهیم. ممکن است زاویه ای از نگاه آنها، در مطالعات اسلامی نیز کاربرد داشته و قابل استفاده باشد. هرچند بنده هنوز نتوانسته ام نویافته ای از گزاره های اسلامی و شیعی را در کارهای مستشرقان ببینم؛ اما برای کارهای آنها احترام قائلم و معتقد به لزوم آشنایی با آن و استفاده از قوت های احتمالی هستم. والحمدلله رب العالمین @MaarefHadith‌
✅آسیب ادراج در نقل حدیث ادراج در حدیث؛ یعنی عبارتی که جزء حدیث نیست، به درون آن برده شود. این اتّفاق در هر دو بخش متن و سند حدیث، روی می دهد و بیشتر به جهت خلط توضیح راوی، نویسنده و کاتب حدیث با متن حدیث است. ▪️راوی، یا نویسنده، با هدف توضیح ـ و نه به قصد تحریف و دیگر اغراض فاسد ـ عبارتی را در میان یا پایان حدیث می افزاید. او به این افزایش، تصریح نمی کند و ناقلان بعدی حدیث، آن عبارت را جزئی از حدیث می پندارند و حدیث را به گونه ای نقل کنند که عبارتِ افزوده شده، با حدیث عجین شود. ▪️علّت های دیگری برای درج وجود دارد؛ مانند: استدلال به قرآن و آوردن آیات هنگام نقل حدیث و آوردن دلیل عقلی و فقهی برای استوارتر کردن محتوا و متن روایت. 🔰یک نمونه، حدیث فضیلت روز جمعه است: رُوِی أنَّه ما طَلَعَتِ الشمسُ فی یومٍ أفضلَ مِن یومِ الجُمُعَة؛ وَ کانَ الیومُ الذی نَصَبَ فیه رسولُ اللّه (ص) أمیرَ المؤنینَ(ع) بِغدیرِ خُمٍّ یومَ الجُمُعة...[۱] ▪️علامه مجلسی درباره این حدیث می گوید: ممکن است عبارتِ «وَ کان الیوم الذی... »، سخن راوی، یا شیخ صدوق باشد که طبق شیوه اش در کتاب من لا یحضره الفقیه است؛ بدین گونه که در موارد بسیاری، سخن خویش را در میان احادیث آورده، بدون هیچ نشانه ای که آن دو را از یکدیگر جدا کند. مویّٔد این دو احتمال، آن است که عبارتی همانند بخش نخستین این حدیث، در کتاب های تهذیب الأحکام و الکافی، به نقل از ابو بصیر، از امام صادق(ع) روایت شده است، ولی این ذیل را ندارد.[۲] 📚منابع ۱.من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۴۲۱ ۲.بحار الأنوار: ج ۵۵ ص ۳۷۰. @MaarefHadith
علوم و معارف حدیث
#در_محضر_معصوم #سنگ_جواب_سنگ امیر المومنین علیه السلام فرمودند: سنگ را از همانجا که آمده بازگردانید،
برخی اشکال می کنند که حدیث «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا يَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّرُّ» سند ندارد؛ هر چند این سخن صحیح است و قدیمی ترین منبعی که این حدیث را بیان کرده نهج البلاغه است اما برای اعتبار سنجی یک حدیث، راه های مختلفی وجود دارد. قرآن کریم در آیه 194 سوره بقره می فرماید: «فَمَنِ اعْتَدى‏ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى‏ عَلَيْكُم‏» یعنی «پس هر كه بر شما تعدّى كرد ، شما هم به مثل آن بر او تعدّى كنيد». علامه طباطبائی در تفسیر این آیه می‌گوید: ستم کردن امری نکوهیده و مذموم است، اگرابتدایی باشد و نه در جهت مقابله با دشمنان ستمکار، اما زمانی که برای مقابله باشد نه تنها مذموم نیست، بلکه برای تعالی از ذلت و پستی بوده و باعث ارتقاء از حضیض بندگی وظلم و ستم است، مانند آنکه با شخص متکبر باید تکبرنمود و شخصی که به او ظلم شده باید صدایش را بلند کند و داد خواهی کند. آیت الله مکارم نیز می گوید: اسلام به هر کس حق مى‏دهد که اگر به او تعدى شود، به همان مقدار مقابله کند، تسلیم در برابر متجاوز مساوى است با مرگ و مقاومت مساوى است ‏با حیات، این است منطق اسلام. و این که خداوند در ادامه می فرماید: «أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقين‏» اشاره به این است که آنها را در مشکلات تنها نمى‏گذارد و یارى مى‏دهد. @MaarefHadith
تحلیل سندی و متنی حدیث «ردّوا الحجر من حیث جاء» و تطبیق آن با قاعده مقابله به مثل.pdf
652.4K
📝تحلیل سندی و متنی حدیث «ردّوا الحجر من حیث جاء» و تطبیق آن با قاعده مقابله به مثل 👆👆👆👆 ✍️ سکینه آخوند-مریم کریمی تبار در این مقاله، حدیث «ردّوا الحجر من حیث جاء» ابتدا منبع شناسی می شود و سپس گونه های مختلف حدیث نیز ذکر می گردد و در ادامه محتوای آن مورد بررسی قرار می گیرد. مقصود امام از «مقابله به مثل» و معنای دفع شر با شر از نکاتی است که در این مقاله مطرح می شود. فلسفه مشروعیت «قانون مقابله به مثل» به عنوان یک اصل مسلم و بازدارندگی عمومی و خصوصی آن که موجب تامین حیات و امنیت فردی و اجتماعی می شود، از نتایج تحلیل این مقاله است. همچنین وجه جمع این روایت با آیات و روایات دیگر که توصیه به عفو و احسان دارند نیز از نتایج دیگری است که بیان گردیده است. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 📚 حدیث پژوهی سال11،بهار و تابستان 1398 شماره 21. @MaarefHadith
◀️ نخستین همایش بین المللی تحقیقات کاربردی در حوزه قرآن و حدیث ↩️محورهای همایش 1.سبک زندگی مسائل و مهارت های زندگی فردی و اجتماعی، مسائل خانواده، مقایسه تطبیقی، سبک های زندگی مختلف (اسلام، غرب و غیره) 2.تعلیم و تربیت مبانی تعلیم و تربیت با تأکید بر قرآن و حدیث، مسائل کودک و نوجوان، روش های تربیتی قرآن و حدیث، تربیت اعتقادی، تربیت اخلاقی، تربیت عقلانی، تربیت عاطفی، تربیت جنیسی، تربیت سیاسی، ریشه ها و نتایج تعلیم و تربیت صحیح و غلط، بررسی مکاتب تربیتی از منظر مسائل کاربردی 3.اخلاق و عرفان اسلامی بررسی اخلاق فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، قضائی، علمی و غیره با تأکید بر قرآن و حدیث، آسیب شناسی مسائل تفاسیر و کتاب های عرفانی، آسیب شناسی عرفان های نوظهور، آسیب شناسی مکاتب اخلاقی مختلف با تأکید بر قرآن و حدیث. 4.تحقیقات کاربردی از منظر اندیشمندان اسلامی مباحث کاربردی قرآن و حدیث، سبک زندگی، تعلیم و تربیت، اخلاق از منظر اندیشمندانی مانند علامه طباطبایی ره، علامه جوادی آملی، مرحوم طبرسی و مفسران شیعه و سنی. 5.آسیب شناسی تحقیقات کاربردی آسیب شناسی تحقیقات قرآن و حدیثی و دوری آن ها با مسائل زندگی و کاربردی، خرافات موجود در جامعه و نقد آن ها، آسیب شناسی تربیت دینی در جامعه و مدارس و غیره ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ ✅ محورهای ویژه: 1. نقد آراء تفسیری 2. مطالعات تطبیقی قرآن پژوهی 3. شبهه پژوهی مطالعات قرآنی 4. سبک شناختی قرآن کریم 5. تأویلات قرآنی 6. قرآن، فرهنگ و تمدن اسلامی ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 🗓 مهلت ارسال مقالات: 30 بهمن ماه 1399 @MaarefHadith
علوم و معارف حدیث
📝 چند نکته درباره مطالعات رجالی/حدیثی ✍محمد باقر ملکیان 1⃣در مراجعه به مصادر #رجالی_شیعه حتما باید
📕لسان الميزان و نقل از ✍️محمدباقر ملکیان ⬅️ابن حجر در کتاب از بسياری از مصادر رجالی شيعه مطالبی را نقل کرده است اين مصادر گاه به دست ما رسيده است ـ مانند و و و گاه به دست ما نرسيده است ـ مثل: رجال ابن أبي طی و رجال عليّ بن حکم و ابن بابويه در منقولات ابن حجر از مصادری که به دست ما رسيده است ـ يعنی کتب اربعه رجالی اين نکته قابل توجه است که منقولات او با آنچه از نسخ اين مصادر که در دست ماست مختلف است. اين اختلافات دو گونه است: 1️⃣گاه منقولات ابن حجر از اين مصادر، در هيچ يک از نسخ اين مصادر که در دست ماست به چشم نمی‌خورد. 2️⃣گاه منقولات ابن حجر از اين مصادر، در نسخ اين مصادر که در دست ماست آمده، اما با کمی تفاوت. مثلاً در ذيل بعضی از تراجم نقل کرده که شيخ طوسی او را در جالش توثيق کرده، در حالی که از اين توثيق در رجال شيخ خبری نيست. 🔸نکته قابل توجه اين که ابن حجر گاه مطالبی را از رجال شيخ طوسی نقل می‌کند، در حالی که آن مطالب در کتاب رجال شيخ نيامده، بلکه در کتاب آمده است، کما اين که در بعضی موارد مراد او از رجال طوسی، برگزيده و مختار شيخ از رجال کشی است، نمونه‌اش را در شرح حال أسلم المكي می‌توانيد مشاهده کنيد. 🔸نکته ديگر اين که ابن حجر که از شيخ در ذيل بعضی از روات نقل می‌کند: «روی عن الصادق(علیه السلام)» مثلاً. در حالی که در مراجعه به رجال شيخ چنين عبارتی نمی‌بينيم. وجه اين عبارت اين است که شيخ رجال را به حسب طبقه ذکر کرده است، يعنی مثلاً راويان معاصر امام صادق را در اصحاب امام صادق (علیه السلام) ذکر کرده است، ولی ابن حجر گمان کرده اين که شيخ طوسی کسی را در اصحاب امام صادق (علیه السلام) ذکر می‌کند إشاره به اين است که او از امام صادق(علیه السلام) روايت می‌کند. برای کسی که اندک آشنائی ای با رجال شيخ طوسی دارد، نادرستی چنين توهمی نياز به توضيح ندارد. 🔷در توجيه اين دو گونه اختلاف دو وجه به صورت احتمال بيان شده است: 1️⃣نسخ اين مصادر که در دست ابن حجر بوده، نسخه‌های مصحح و قابل اعتمادی نبوده است. و البته اين هيچ بعدی ندارد، چرا که وجود نسخه‌های مصحح از اين مصادر در يک مرکز غير شيعی و در دست يک عالم غير شيعی توجيه قابل قبولی ندارد. بنابراين ابن حجر با اعتماد بر اين نسخ‌های غير مصحح دچار خبط وخلط در موارد متعددی شده است. 2️⃣جناب آقای سيد محمدرضا سيستانی ـ حفظه الله ـ اين احتمال را مطرح کرده است که ابن حجر هيچ يک از اين اصول رجالی را در اختيار نداشته است، بلکه ابن حجر در منقولاتی که در لسان الميزان درباره رجال شيعه داشته بر يکی از مصادر متأخرين اعتماد نموده است. و از آنجا که ابن حجر به طريق و شيوه مؤلف اين مصدر در نقل کلمات کشي و شيخ طوسی و نجاشی، مأنوس نبوده مرتکب اشتباهات و اغلاط متعددی شده است. ايشان پس از ذکر اين احتمال گفته‌اند: بعيد نيست اين مصدر ثانويه که در اختيار ابن حجر بوده کتاب الحاوي في طبقات الإمامية تأليف يحيی بن أبي طی حلبی باشد. شاهد اين ادعا آن که ابن حجر در موارد متعددی از اين کتاب نام می‌برد، و در مواردی نيز تصريح می‌کند که اين کتاب به خطّ ابن أبي طی نزد او موجود بوده است.(۱) آنچه اين ادعا را تأييد می‌کند و بدان شهادت می‌دهد سخن ابن حجر در شرح حال إسماعيل بن أبي زياد السكوني است. عبارت او را در اين ترجمه بنگريد: «قرات بخطّ ابن أبي طي: إسماعيل بن أبي زياد السكوني يعرف بالشقري أحد رجال الشيعة وثقات الرواة، ذكره الطوسي وله كتاب النوادر».(۲) چنانکه می‌بينيد ابن حجر تصريح می‌کند که در نقل از شيخ طوسی از خط و نگاشته ابن أبي طی بهره برده است. ابن حجر از مصادر رجالی شيعه تنها در بخش کوچکی از تراجم روات بهره برده است، يعنی او از اين مصادر بعد حرف «الحاء» هيچ بهره‌ای نبرده است مگر موارد بسيار کم و انگشت شمار. اين که بگوييم مصادر موجود نزد ابن حجر (يا مصدر ثانويه موجود نزد او) ناقص بوده چندان موجه نيست، بلکه به نظر می‌رسد اين کار به يکی از اين دو علت است: 1️⃣ظاهراً ابن حجر اين کتاب را در اواخر حياتش تأليف نموده است، از اين رو شايد بيراه نرفته‌ايم اگر بگوييم ابن حجر موفّق به تکميل و تحرير ويرايش نهائی لسان الميزان نشده است. 2️⃣قلّت فائده در نقل اين گونه مباحث و موضوعات برای يک دانشمند سنی. 📚منابع ۱. نک: قبسات من علم الرجال، ج ۱، ص۱۷۳. ۲. لسان الميزان، ج ۱، ص۴۰۷، رقم: ۱۲۸۰. 🌐https://malekian.kateban.com/post/4530 @MaarefHadith
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 💠عن رسول الله صلى الله عليه و آله: مَن ضَيَّعَ حَقَّ جارِهِ فلَيسَ مِنّا. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ ❇️پیامبر اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله: هر كس  حقّ همسايه خود را ضايع كند از ما نيست. 📗ثواب الاعمال، ص۳۳۳. @MaarefHadith