فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکایت شنیدنی
استاد حسین #انصاریان
#تفسیر آیه ۳ سوره مبارکه بروج [ وَشٰاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ ] از زبان #امام_حسن مجتبی علیه السلام
📎 https://eitaa.com/Nafaahat/1918
✨ إِنّٰا أَرْسَلْنٰاكَ شٰاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً (احزاب: 45)
📎 https://eitaa.com/Nafaahat/1506
✨ ذٰلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النّٰاسُ وَ ذٰلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ (هود: 103)
📎 https://eitaa.com/Nafaahat/981
☀️ برتری اهل بیت(علیهمالسلام) در تفسیر قرآن نسبت به دیگران.
🌐 @Mabaheeth
بزرگواری کتابی نوشته در کلمات قصار #امیرالمؤمنین علیه السلام و یازده هزار کلمه را جمعآوری کرده است، در #نهجالبلاغه حدود چهارصد کلمه آمده است. کسی دیگری کلمات قصار رسول خدا را جمعآوری کرده است. اگر انسان حدیث بخواند نورانیت دل مییابد، مشکلاتی که این درس و بحثها ایجاد میکند برطرف میکند، دوری از خدا که پیش میآید با حدیث نزدیکی به خدا پیش میآید. میراث گرانبهایی بهعنوان حدیث داریم و این همیشه جز برنامه ما باشد که کتابهایی مثل اصول کافی، توحید صدوق، خصال صدوق، بحارالانوار و اینجور کتابها را در دسترس داشته باشیم و همیشه #بخوانیم. #آیتالله_انصاری_شیرازی رضوانالله علیه همیشه #سفارش میکرد که هر وقت #تبلیغ میروید کتاب سفینة البحار #شیخ_عباس_قمی ره را ببرید. این #کتاب خیلی مطلب دارد و همه آن #حدیث و #حکایت است که از بحارالانوار گرفته و چیزهایی هم خودش اضافه کرده است و واقعاً کتاب ارزشمندی است. من چند بار تا الآن این کتاب را مثل کتاب درسی من البدو الی الختم خواندهام و واقعاً چقدر مطلب دارد و چقدر این #کتاب پرفایده است. چیزهایی که انسان هیچ کجا پیدا نمیکند در این #سفینه_البحار پیدا میشود.
حیف است که #عمر ما بگذرد و حدیث کم خوانده باشیم.
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
🆔 @ahmad_aabedi
🌐 @mabaheeth
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
😔 آبرویمان رفت، مگر چه گناهی کردهایم!
💭 #حکایت محبان خطاکار و برخورد تربیتی امام رضا (علیهالسلام) در بیان آیت الله مصباح یزدی (قدسسره)
@mesbahyazdi_ir
#امام_رضا علیه السلام
#ولایت
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
#مطالعه
#منازل_الآخرة | ۴
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
#حکایت دیگر [دوم]
شیخ بهائی - عَطَّرَ اللَّهُ مَرْقَدَه - در کشکول ذکر نموده که شخصی از ارباب نعمت و ناز را مرگ در رسید، در حال اِحتِضار او را به کلمه شهادتین تلقین کردند.
او در عوض، این شعر را می خواند:
یا رُبَّ قائِلَةٍ یَوماً وَ قَد تَعِبَت
اَیْنَ الطَّریقُ اِلی حَمّامِ مَنجابٍ
و سبب خواندن او این شعر را - عَوَضِ کلمه شهادت - آن بوده که: روزی زن عفیفه خوش صورتی از منزل خود درآمد که برود به حمّامِ - معروف به حمام «مَنْجاب» -.
پس راه حمّام را پیدا نکرد، و از راه رفتن خسته شد، این مرد را بر دَرِ منزلی دید، از او پرسید که: حمام مَنْجاب کجا است؟
او اشاره کرد به منزل خود و گفت: حمّام این است، آن زن به خیال حمام، داخل خانه آن مرد شد.
آن مرد فوراً در را بر روی او بست و عزم کرد که با او زنا کند.
آن زن بیچاره دانست که گرفتار شده و چاره ای ندارد جز آنکه به تدبیر، خود را از چنگ او خلاص کند.
لا جَرَم اظهار کرد کمال رغبت و سرور خود را به این کار، و آنکه من چون بدنم کثیف و بدبو است که می خواستم به جهت آن به حمّام بروم، خوب است که یک مقدار عطر و بوی خوش برای من بگیری که من خود را برای تو خوشبو کنم و قدری هم طعام حاضر کنی که با هم طعامی بخوریم، و زود بیایی که من مشتاق توأم.
آن مرد چون کثرتِ رغبتِ آن زن را به خود دید مطمئن شده، او را در خانه گذاشت و بیرون شد برای گرفتن عطر و طعام.
چون آن مرد پا از خانه بیرون گذاشت، آن زن از خانه بیرون رفت و خود را خلاص کرد.
چون مرد برگشت زن را ندید و بجز حسرت چیزی عاید او نشد؛ الحال که آن مرد در حال اِحْتِضار است در فکر آن زن افتاده و قصه آن روز را در شعر، عوض کلمه شهادت می خواند.
⚠️ ای برادر تأمل کن در این حکایت! ببین [اراده یک گناه از این مرد چگونه او را منع کرد از اقرار به شهادت، وقت مردن، با آنکه از او چیزی صادر نشده، جز آنکه آن زن را داخل خانه نمود و قصد زنا کرد بدون آنکه زنا از او صادر شود و از این نحو حکایات بسیار است.
و بدانکه شیخ کلینی از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: هر که منع کند و ندهد یک قیراط از زکات را، پس وقت مردن می خواهد به مذهب یهود بمیرد یا به مذهب نصارا.
فقیر گوید: قیراط بیست یک دینار است. و قریب به همین مضمون وارد شده در حق کسی که مُستَطیع باشد و حجّ نرود تا وفات کند.
لطیفه
💭 نقل است از بعض عارفین که نزد مُحتَضَری حاضر شد.
حاضرین از او استدعا کردند که آن مُحتَضَر را تلقین کند. او این رباعی را تلقینِ او کرد:
گر من گُنَهِ جمله جهان کَردَستَم
لطف تو امید است که گیرد دستم
گویی که به وقت عجز دستت گیرم
عاجزتر از این مخواه که اکنون هستم
نماز دیگر
برای رفع وحشت شب اول قبر دو رکعت گزارد در رکعت اول حمد و آیة الکرسی یکمرتبه و در رکعت دوم حمد و ده مرتبه انا انزلناه بخواند و چون سلام دهد بگوید:
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ابْعَثْ ثَوابَها اِلی قَبرِ فُلانٍ».
به جای فلان، نام میت را بگوید.
#حکایت
شیخ ما ثقة الإسلام نوری - نَوَّرَ اللَّهُ مَرقَدَه - در «دار السلام» از شیخ خود معدن الفضایل و المعالی، مولانا الحاج ملاّ فتحعلی سلطان آبادی - عَطَّر اللَّهُ مَضْجَعَه - نقل کرده که فرمود:
عادت و طریقه من بر آن بود که هر کَس از دوستان اهل بیت را که خبر فوتش را می شنیدم دو رکعت نماز در شب دفن او برای او می گزاردم، خواه آن میّت را بشناسم یا نشناسم، و هیچ کَس بر این طریقه من مطّلع نبود، تا آنکه روزی یکی از دوستان، مرا در راهی ملاقات کرد.
گفت: دیشب خواب دیدم فلان شخص را که در این ایام وفات کرده و پرسیدم از حال او و از آنچه بر او گذشته بعد از مردن؟
گفت: من در سختی و بلا بودم و مَآل(فرجام) کارم به عِقاب بود، الاّ آنکه دو رکعت نمازی که فلانی خواند - و اسم شما را برد - آن دو رکعت نماز مرا از عذاب نجات داد؛ خدا رحمت کند پدرش را به این احسانی که از او به من رسید.
مرحوم حاج ملاّ فتحعلی فرموده: آنگاه آن شخص از من پرسید که آن نماز چه نمازی بوده؟ پس من او را خبر دادم به طریقه مستمرّه خودم برای اموات.
✓ و نیز از چیزهایی که نافع است برای وحشت قبر آنکه رکوع نماز را کامل و تمام کند، چنانکه از حضرت امام محمد باقر علیه السلام مروی است که کسی که تمام کند رکوع خود را داخل نشود او را وحشتی در قبرش.
✓ و نیز آنکه در هر روزی صد مرتبه بگوید:
«لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبین».📿
تا بوده باشد برای او امانی از فقر، و از وحشت قبر، و بِکِشَد به سوی خود توانگری را، و گشوده شود برای او درهای بهشت، چنانکه در خبر وارد شده است.
✓ و نیز آنکه بخواند سوره «یس» را پیش از آنکه بخوابد، و آنکه بخواند نماز «لَیْلَةُ الرَّغائِب» را؛ و من آن نماز را با بعضی از فضایل آن در «مفاتیح الجنان» در اعمال ماه رجب ذکر کردم.
✓ و روایت شده که هر که دوازده روز از ماه شعبان روزه بگیرد، زیارت کنند او را در قبر او هر روزی هفتاد هزار [هزار] مَلَک تا وقت دمیدن در صور.
✓ و هر که عیادت کند مریضی را حق تعالی موکّل فرماید به او مَلَکی که عیادت کند او را در قبرش تا وقتی که وارد محشر شود.
و از ابو سعید خُدْری منقول است که گفت: شنیدم که حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم به علی علیه السلام می فرمود:
یا علی! شاد شو و مژده بده که نیست برای شیعه تو حسرتی وقت مردن، و نه وحشتی در قبور، و نه اندوهی در روزِ نُشُور.
╚═ ✧ ༅࿐✾ ✦ ✾࿐༅✧══
مطلب بعد؛
» عَقَبه دوم: ضَغطه و فشار قبر
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
و شیخ صدوق رحمه الله در فضیلت روزه شعبان روایت کرده که هر که نُه روز از آن را روزه دارد منکر و نکیر بر او وقت سؤال از او مهربان شوند(۱).
و از #حضرت_باقر علیه السلام فضیلت بسیار وارد شده برای کسی که احیا دارد شب بیست و سوم ماه رمضان را و صد رکعت نماز در آن گزارد، از جمله آنکه حق تعالی رفع کند از او هَوْلِ مُنْکَر و نکیر را، و بیرون بیاید از قبرش نوری که روشنی دهد برای اهل جمع(۲).
و از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده که در خضاب چهارده خصلت است، و یکی از آنها را این شمرده که نکیر و منکر از او حیا می کنند(۳).
و دانستی قبل از این، که از خواصّ تربت پاک نجف آن است که حساب منکر و نکیر ساقط است از کسی که در آن مدفون است، ألحال به جهت تأیید آن [چند حکایت] می گوییم:
#حکایت
علامه مجلسی رحمه الله در تحفه از «ارشاد القلوب» و «فَرحَةُ الغَرِیّ» نقل کرده که مرد صالحی از اهل کوفه گفت: من در شب بارانی در مسجد کوفه بودم. ناگاه دری را که در جانب قبر مسلم [علیه السلام است کوبیدند. چون در را گشودند جنازه ای را داخل کردند و در صُفّه ای که در برابرِ قبر مسلم است گذاشتند. یکی از ایشان را خواب برد. در خواب دید که دو شخص نزد جنازه حاضر شدند، و یکی به دیگری گفت که ببین ما را با او حسابی هست تا از او بگیریم پیش از آنکه از رُصافه(۴) بگذرد که بعد از آن ما به نزدیک او نمی توانیم رفت. پس بیدار شد و خواب را برای رفیقان خود نقل کرد و در همان ساعت آن جنازه را برداشتند و داخل نجف کردند که از حساب و عذاب نجات یابد.
قُلْتُ وَ للَّهِ دَرُّ مَنْ قال:
اِذا مِتُّ فَادْفِنّی اِلی جَنْبِ حَیْدَرٍ
اَبی شُبَّرٍ - اَکْرِم بِه - وَ شُبَیرٍ
فَلَسْتُ اَخافُ النَّارَ عِنْدَ جَوارِه
وَ لاَ اَتَّقی مِنْ مُنْکَرٍ وَ نَکیرٍ
فَعارٌ عَلی حامِی الْحِمی - وَ هُوَ فِی الْحِمی -
اِذا ضَلَّ فِی الْبَیْداءِ عِقالُ بَعیرٍ(۵)
حکایت
از استاد اکبر، «مُحقّق بهبهانی رحمه الله» نقل است که فرموده: در خواب دیدم حضرت ابو عبد اللَّه الحسین علیه السلام را، پس گفتم ای سید و مولای من! آیا سؤال می کنند از کسی که دفن شده در جوار شما؟ فرمود: کدام مَلَک است که او را آن جرأت باشد که از او سؤال کند.
مؤلف گوید: که در أمثالِ عرب است که می گویند «اَحْمی مِنْ مُجیرِ الْجَرادِ» یعنی فلانی حمایت کردنش از کسی که در پناه او است، بیشتر است از پناه دهنده ملخها 🦗؛ و قصّه آن چنان است که مردی بادیه نشین از قبیله «طیّ» که نامش «مُدلِجِ بنِ سُوَید» بود، روزی در خیمه ⛺ خود نشسته بود، دید جماعتی از طایفه طیّ آمدند و جوال و ظرفهایی با خود دارند، پرسید چه خبر است؟ گفتند: ملخهای بسیار در اطراف خیمه شما فرود آمده اند. آمده ایم آنها را بگیریم.
«مُدْلِج» که این را شنید برخاست، سوار بر اسب 🏇🏻 خود شد. نیزه خود را بر دست گرفت و گفت: به خدا سوگند است که هر کَس مُتَعرّضِ این ملخها 🦗 شود من او را خواهم کشت.
«اَ یَکُونُ الْجَرادُ فی جِواری، ثُمَّ تُریدُونَ اَخْذَهُ؟»؛
«آیا این ملخها در جوار و پناه من باشند و شما آنها را بگیرید؟
چنین چیزی نخواهد شد».
و پیوسته از آنها حمایت کرد تا آفتاب ☀️ گرم 🥵 شد، ملخها پریدند و رفتند.
آن وقت گفت: این هنگام ملخها از جوار من منتقل شدند دیگر خود دانید با آنها(۶).
________
۱. ثواب الاعمال، ص 87.
۲. اقبال الاعمال، ج 1، ص 386.
۳. ثواب الاعمال، ص 38، ح 3.
۴. رُصافه کوفه» بنائی بوده که منصور در کوفه بنا کرده بوده. منه.
۵. ارشاد القلوب، ج 2، ص 347.
#آیت_الله_قاضی رضوان الله علیه
#آیت_الله_ناصری رضوان الله علیه
💠 #حکایت آیت الله ناصری (ره) بر سر مزار آیت الله سیدعلی قاضی (ره)
🔻 خداوند، مرحوم والد ما (آیتالله ناصری) را رحمت کند که ما هنوز به نوعی، عزادار رحلت این بزرگوار هستیم و [فقدان ایشان] خیلی بر ما سخت گذشت!
🔸 ایشان بارها فرموده بودند و همین اواخر هم میفرمودند که ما وقتی نجف بودیم، با آیتالله العظمی صافی اصفهانی -که زمانی رئیس حوزهی علمیّه اصفهان بودند-، خیلی رفیق بودیم. روزی در وادی السلام، سر قبر مرحوم قاضی بودیم و نزدیک عصر بود. وقت مغرب، ایشان به من گفتند که حاج شیخ محمد، جلو بایست که نماز بخوانیم. گفتم که شما جلو بایستید. گفتند که نه، تو باید بایستی.
🔹 پس از اینکه نماز را خواندیم، کمی از هم فاصله گرفتیم و هر کدام، گوشهای نشستیم. من، در آن حسّ و حالی که سر قبر مرحوم قاضی داشتم و خاطری که مجموع بود، دیدم که حالم تغییر کرد و انگار که از فضای مادّیِ بیرون، منقطع شدم
🔸 و احساس کردم که صدایی از قبر مرحوم قاضی میشنوم که دسته جمعی، با همدیگر جملهای را تکرار میکنند. خوب که گوش دادم، دیدم که دارند میگویند: «عاش سعیدا و مات سعیدا».
🔹 ببینید یک حرکت و یک صحنه، چه تأثیری بر ایشان و انسان میگذارد! مشاهده که میگویند، همین است که گاهی خدای متعال، صحنههایی از ماورای ادراکات حواس ظاهری را به انسان منتقل میکند و انسان میبیند و باعث افزون شدن باورش میشود.
🔸 ما خیلی اسیر ادراکاتی هستیم که با حواس ظاهری قابل درک است! ما اسیر این شدهایم و باید از من به من، سفری بکنیم که در این مسیر، یکی از گامها، بیداری ادراکات حواس باطنی است.
حاج شیخ جعفر ناصری دام عـزّه @nasery_ir
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
#حکایت
از «أربَعینِیّاتِ» عالم فاضل و عارف کامل، قاضی سعید قمّی رحمه الله نقل شده که فرموده:
به ما رسیده از کسی که ثِقه و محلِّ اعتماد است از استاد اساتیدِ ما، شیخ بهاء المِلّة و الدّین العامِلی قدس سره، که روزی رفت به زیارت بعض [ی ارباب حال که در مقبره ای از مقابر اصفهان مَأْوی گُزیده بود. آن شخص عارف به شیخ گفت: من در این قبرستان قبل از این روز امر غریبی مشاهده کردم، و آن امر این است که دیدم جماعتی جنازه ای را آوردند در این قبرستان دفن کردند در فلان موضع و رفتند. پس چون ساعتی گذشت بوی خوشی شنیدم که از بوهای این نَشأَه نبود.
🤔 مُتحیّر ماندم.
به راست و چپِ خود نظر کردم تا بدانم که این بوی خوش از کجا آمد که ناگاه دیدم جوان خوش صورتی در لباس ملوک است می رود نزد آن قبر، پس رفت تا رسید به آن قبر.
من تعجب بسیار کردم از آمدن او نزد آن قبر؛ پس چون نشست نزد آن قبر، دیدم مفقود شد، گویا داخل در قبر شد.
پس از این واقعه، زمانی نگذشت که ناگاه بوی خبیثی شنیدم که از هر بوی بدی پلیدتر بود، پس نگاه کردم دیدم سگی 🐕 می رود بر اثر👣 آن جوان، تا رسید به آن قبر🪦 و پنهان شد.
پس من در تعجّب شدم و در حال تعجب بودم که ناگاه آن جوان بیرون آمد بد حال و بد هیئت، با بدن مجروح 🤕 و از همان راهی که آمده بود برگشت.
من عقب او رفتم واز او خواهش کردم که حقیقت حال را برای من بگوید.
گفت: من عمل صالح این میّت بودم و مأمور بودم که در قبر با او باشم، که ناگاه این سگی که دیدی آمد و او عمل غیر صالح او بود.
من خواستم او را از قبر🪦 بیرون کنم تا وفا کنم به حقِّ صُحبت او، آن سگ 🐕 مرا دندان گرفت و گوشت مرا کند و مرا مجروح🤕 کرد چنانچه می بینی، و مرا نگذاشت که با او باشم، دیگر نتوانستم در قبر او بمانم، بیرون آمدم و او را گذاشتم.
چون عارفِ مُکاشِف، این حکایت را برای شیخ نقل کرد شیخ فرمود: راست گفتی،
«فَنَحْنُ قائِلُونَ بِتجَسُّدِ الْاَعْمالِ و تَصَوُّرِها بِالصُّورةِ الْمُناسَبَةِ بِحَسَبِ الْاَحْوال»
[«ما به تجسّم اعمال و صورت یافتن آن به صورت مناسب با حالات معتقد و قائلیم».]
🔗 مطلب مرتبط را #بشنوید 👇
https://eitaa.com/ghararemotalee/6087